مطالب وِیژه
تصاویر مردانه برای پروفایل در تلگرام | عکس پروفایل پسرانه و مردانه خفن
عکس پروفایل پسرانه خفن
طرز تهیه و آماده کردن یک دسر خوشمزه به نام تارت توت فرنگی
قطعا شما هم دوست دارین تا از مهمان های خود به شکل خوب و زیبایی پذیرایی کنید. امروز برای شما آشپزی و نحوه درست کردن تارت توت فرنگی را قرار داده ایم که یک دسر شیک و مجلسی می باشد که به عنوان یک شیرینی خوشمزه نیز برای مراسم ها و مهمانی مختلف مورد استفاده قرار می گیرد.
قرار ملاقات تتلو با دژاگه در ایران
واکنش اشکان دژاگه به صحبتهای خواننده زیرزمینی! + عکس
اشکان دژاگه پاسخ تتلو را داد
امیر تتلو خواننده زیر زمینی در پست اینستاگرامش برای اشکان دژاگه نوشته بود: بهت افتخار می کنم مرد، انقدی خوبی که هرجور باشی میخوانت، منم باید انقد خوب شم که همینجوری بخوانم و میشم چون وقتی اینجوری میبینمت تو تیم ملی امیدوار میشم که یه روزی منم بتونم. همیشه خودت باش و واسه همینه که به نظر من و خیلیا بهترینی تو تیم و کاپیتانی بدجوووووری برازندته سلطان. از خداوند برات سلامتی و عشق و موفقیت بیشتر و بیشتر می خوام و بیشتر از هرکسی دوست دارم با تو، تو یه تیم بازی کنم. آرزو بر جوانان عیب نیست.
البته به نظر می رسد تتلو با توجه به عکسی که انتخاب کرده بود حرفش روی تتو های دژاگه باشد که برای اشکان مشکلی ایجاد نکرده است و امیدوار باشد برای او نیز مشکلی ایجاد نکند.
چندین ساعت بعد اشکان دژاگه با انتشار عکس امیر تتلو و متن زیر جواب این خواننده زیر زمینی را داد:
با سلام خدمت داداش گلم امیر تتلو.
با عرض معذرت من امروز کامنت شمارو دیدم. در جواب شما باید بگو با اینکه من شناختی از شما ندارم ولی با طرز فکرت موافقم و تشکر می کنم از صحبتات که به جوونا انگیزه میدی که به خواسته هاشون برسن.
و امیدوارم دفعه بعدی که به ایران برگشتم همدیگر را ببینیم.
بیوگرافی و عکسهای امین خواننده رپ در مسابقه استیج Stage
جهت رای دادن به امین به این شماره ۶ بار تماس بگیرید
۰۲۰۴۴۱۶۲۸۲۶۰۹۰۵
ستاره های فوتبال مسلمان!
با ۱۰ ستاره مسلمان دنیای فوتبال آشنا شوید
۱۰ ستاره مسلمان دنیای فوتبال
ستارههای بزرگ دنیا با اعتقاداتشان وارد میدان مبارزه میشوند؛ با همه آنچه از آن نیرو میگیرند و با همه آنچه که قلبشان را قویتر میکند. بعضیها عقاید خرافی دارند، ورد میخوانند و جادو میکنند. گروهی به نیروهای پاهایشان ایمان دارند و گروهی هم متافیزیک را به عقلانیت فوتبال پیوند زدهاند؛ متافیزیکی از جنس اعتقاد به عقاید مذهبی.
دنیای فوتبال پر است از مردان ستاره مسلمانی که در فرصتهای استثنایی، بعد از هر بار گل زدن، اعتقاد خود را ثابت و البته علنی کردهاند؛ نمایشی غروربرانگیز که هیچ وقت، هیچ ترس و ابایی از آن نداشتهاند. با افتخار سجده بر زمین زدهاند و با غرور سرشان را بالا گرفتهاند. این ۱۰ مورد، مشت نمونه خروار هستند؛ همانهایی که حالا اول اسمشان ستاره مسلمان شنیده میشود و بعد نامشان میآید.
اریک آبیدال؛ برنده جدال با سرطان
اریک آبیدال در اواسط دوران جوانی به اسلام روی آورد
وقتی سال ۲۰۱۱ به جای کاپیتان بارسلونا روی سکوی افتخار رفت و به پاس بازگشت موفقیتآمیز از سرطان کبد، جام لیگقهرمانان را به عنوان اولین بارسایی بالای سر برد، یک قهرمان بزرگ بود. اریک آبیدال، مدافع فرانسوی سابق بارسلونا مسیحی به دنیا آمد اما به قول خودش در اواسط دوران جوانی، اسلام را دین کاملتری یافت و مسلمان شد.
مصاحبه مشهور اریک آبیدال در این باره از خاطرهها محو نمیشود: «اعتقاد ویژه به خداوند باعث بهبود من شد. میدانستم او دراین مبارزه سخت مرا یاری میکند.» اگر میپرسید او از چه مبارزهای حرف میزند، باید بدانید اریک۱۵ مارس ۲۰۱۱ متوجه وجود توموری در کبدش شد و مبارزه با سرطان را شروع کرد. تاریخ مسلمان شدن او هم به همان دوران برمیگردد. سرانجام هنگامی که ۱۸ دسامبر ۲۰۱۲ بهطور کامل سرطان را شکست داد، جشنی بزرگ به افتخارش برپا شد.
ابو دیابی؛ قاری قرآن
ابو دیابی، از ستاره های مسلمان فوتبال جهان
ابو دیابی در بین همه بازیکنان مسلمان دنیا یک نمونه خاص است چرا که علاوه بر دانش قرآنی، صدای دلنشینی هم دارد و بارها در رختکن آرسنال با صوت زیبا قرآن را قرائت کرده است. ابو دیابی در روزهایی که اخباری مبنی بر حضور یک عضو سابق آرسنال در جمع داعشیها به گوش میرسید، از سوی برخی به همکاری با این سازمان محکوم شده بود اما جواب انتقادات را با بازیهای خوب در میدان و اخلاق نیکو در بیرون میدان داد.
دیابی بین همه بازیکنان فصل قبل به بیتوجهترین بازیکن به ظواهر معروف شده بود و به همین دلیل مدام با او شوخی میکردند. ابو در بازیهای آرسنال، گردنبندی به گردن دارد. دیابی میگوید این گردنبند برایش خوششانسی به ارمغان میآورد و عملکردش در طول بازی را بهبود میبخشد.
مسعود اوزیل؛ ماجرای عبادت
مسعود اوزیل با قرآن کریم آشنایی عمیقی دارد
تصویرغالبی که ما از مسعود اوزیل در آرسنال به یاد میآوریم، خلوت چند دقیقهایاش با خداوند قبل از شروع هر بازی است. این مهاجر ترک با قرآن کریم آشنایی عمیقی دارد، بیشتر اوقات قبل از شروع هر بازی به سبک همه مسلمانان دو دستش را سمت آسمان میگیرد و از خداوند طلب حمایت میکند.
جالب است بدانید خانواده شش نفری او هم همگی مذهبی هستند. چندی قبل یکی ازمجلات زرد آلمان ازسطحی بودن اسلامگرایی اوزیل حرف زد که واکنش بازیکن سابق شالکه و رئالمادرید را در پی داشت. مسعود در جواب از دوران دشوار اجدادش در زمان امپراتوری عثمانی گفت! به گفته همتیمیها، او بیشتر اوقات وقتی در رختکن تعداد کمی بازیکن وجود دارد، مدت زیادی را صرف دعا و حرف زدن با خداوند میکند.
سامی خدیرا؛ آرامش و نیکوکاری
یکی از ستارههای فوتبال آلمان درجامجهانی ۲۰۱۴ از وقتی کنار پدر مسلمان تونسی و مادر مسیحی آلمانیاش رشد کرد، یاد گرفت به جز دینی که خودش انتخاب کرده (اسلام)، به سایر ادیان هم احترام بگذارد. او برخلاف مسعود اوزیل، نیایش خاصی نمیداند یا حداقل راز و نیاز با خداوند را رسانهای نمیکند اما موسسات خیریه متعددی که او در آنها نقش مهمی دارد و کودکان بیسرپرست تحت تکلفش، نشان میدهد در زمینه اصول مذهبی تا چه اندازه عملگراست.
سامی خدیرا یکی از ستارههای فوتبال جهان است که دین اسلام را برای خود انتخاب کرده است
سامی مه۲۰۱۱ با همسر فعلیاش آشنا شد و دسامبر ۲۰۱۲ با او روی جلد مجلات رفت؛ نه به خاطر عملکرد درخشان بلکه به دلیل داشتن یک زندگی آرام، کنار یک همسر مسیحی! خدیرا اخیرا در گفتوگویی از نقش مثبت ایمان در زندگی و فوتبالش حرف زد.
نوری شاهین؛ مرد تصمیمهای ناگهانی
نوری شاهین یکی از ستاره های مسلمان فوتبال جهان
یک ازدواج پرماجرا میتوانست نوری شاهین را از دایره مسلمانان خارج کند اما با همسرش که دخترعموی او هم بود، به توافق رسید و برخلاف اکثر اعضای خانوادهاش مسلمان ماند. نوری شاهین به عنوان یکی از بازیکنان طراز اول دنیای فوتبال به اندازه معتقدترین مسلمانان به دین خود پایبند است.
نوری شاهین و همسرش
نوری شاهین هر چه در زمین بازی پرجنب و جوش است، اما بیرون میدان حاشیه خاصی ندارد و بارها اعلام کرده هدف اول و آخرش زندگی در زادگاه پدر و مادرش در آب و هوای جالب وطن است؛ اتفاقی که البته به زودی برای او رخ خواهد داد و احتمالا با دست پر و تجربهای مناسب برای گذراندن سالهای پایانی دوران حرفهایاش به ترکیه برمیگردد.
فرانک ریبری؛ ستاره ستارهها
فرانک ریبری، از ستاره های مسلمان فوتبال جهان
فرانک ریبری مردی برای همه فصول فوتبال است. او که به دلیل یک تصادف شدید خانوادگی در دو سالگی، بخشی از صورتش را از دست داد، حدود سه سال پیش نام خود را به بلال یوسف محمد تغییر داد. روحیات درونی فرانک در تضاد با رفتارهای شاد و پرنشاطش است. فرانک ریبری سابقه خوانندگی در یک کلیپ طنز را دارد و علاوه بر این در تبلیغات هم ظاهر میشود. ستاره بایرن به حدی به اعتقاداتش پایبند است که حاضر نیست جوایزی را که بعد از هر بازی بوندسلیگا اهدا میشود و با شئونات او در تضاد است، بپذیرد.
فردریک کانوته؛ حامی فلسطین
فردریک کانوته در حال حاضر در کمپین حمایت از آزادیخواهان جهان به فعالیت مشغول است
نوع ساده اما خاص شادی گل او، پس از هر بار گلزنی برای سویا درخاطره علاقهمندان نقش بسته است. فردریک کانوته خیلی ساده، انگشت اشاره دو دستش را سمت آسمان میبرد و از خدا تشکر میکند. فردریک کانوته در حال حاضر در کمپین حمایت از آزادیخواهان جهان به فعالیت مشغول است؛ کاری که در دوران بازی به اشکال دیگری انجام میداد. او در دوران مقاومت مردم فلسطین و کشتارهای گسترده از سوی رژیم صهیونیستی پس از گلزنی در یک بازی، عبارت چاپ شده روی زیرپیراهنش را نشان داد؛ «فلسطین باید آزاد شود!» پس از این اتفاق نیمهسیاسی، فردریک با موجی از تحسین و انتقاد روبه رو شد. فردریک کانوته در تمام سالهای بازی با تبعیت از اصول اسلام، همیشه هوادار، ضعیفتر بود و تا پایان دوران فوتبالش هم از موضع خود کوتاه نیامد.
سمیر نصری؛ تبریک معروف
سمیر نصری ستاره جوان و مسلمان فرانسوی
سمیر نصری ستاره جوان فرانسوی روز عید فطر ۳ سال پیش، پس از گلزنی درلباس منچسترسیتی، تیشرتی با نوشته «عید مبارک» را به نمایش گذاشت. کمی قبلتر درجریان یورو ۲۰۱۲، کاری انجام داد که قبلا فقط از عهده پل گاسکوئین برآمده بود؛ گل زدن به همباشگاهی وقت در لباس ملی. او در بازی با انگلیس، دروازه همباشگاهیاش، هارت را باز کرد و دردل تاریخ جا گرفت.
سمیر نصری به وضوح از مسلمان بودن خود حرف میزند
جاذبههای شهر منچستر او را شیفته خود نکرده و سمیر به وضوح از مسلمان بودن خود حرف میزند. نصری در امور خیریه هم دستی دارد و یک بنیاد خیریه راهاندازی کرده است.
کریم بنزما؛ سخاوتمند و بزرگ
بنزما در دوران جوانی به شکلی محسوستری مسلمان بود
یکی از بزرگترین ستارههای حال حاضر فوتبال دنیا در کنار تمام درخششهای درون زمین، بیرون میدان هم شخصیتی خاص و فعال دارد. او که هرگز تظاهر به اسلامدوستی نکرده، سالها قبل دو کودک را زیر چتر حمایت خود گرفت و درکشورش، فرانسه هم پای ثابت امور خیرخواهانه است. بنزما هر چند برخلاف بسیاری از فوتبالیستها، مرکز خیریهای به نام خودش ثبت نکرده اما بیشترین سهم در موسسه نگهداری ازکودکان سرطانی در مادرید و کشورش فرانسه را دارد.
بنزما در دوران جوانی به شکلی محسوستری مسلمان بود؛ با این حال در دوران فعلی هم اعتقاداتش را از دست نداده و در مهمانیهای رئالمادرید، تن به مصرف مشروبات الکلی نمیدهد. کریم درطول دوران حرفهایاش به مرور آرامتر شده و به نظر میرسد این روزها، با کارهای خیریهاش ، بیرون میدان هم گل میزند.
دمبا با؛ سجده شکر
دمبا با از فوتبالیست های مسلمان جهان
کلیدیترین تصویر به جا مانده از دمبا با، سجده شکری است که به عادت همیشهاش، پس از باز کردن دروازه لیورپول در لیگ برتر انجام داد. مهاجرزاده پاریسی پس از هر گلی، شادی متفاوتی غیر از سجده شکر به نمایش نگذاشته است.
دمبا با از فوتبالیست های مسلمان جهان
بعد از آن گل معروف و گرفتن جام قهرمانی از لیورپول، حالا در بشیکتاش از گزارشگر گرفته تا هوادار را طرفدار خود و گلهای زیبایش کرده است. پای ثابت روزهداری در ماه رمضان هنوز شگفتیهای زیادی در آستین دارد.
متن عجیب آزاده نامداری برای عکس سلفی خود و همسرش
سلفی جدید و دیدنی آزاده نامداری و همسرش! + عکس
آزاده نامداری و همسرش
آزاده نامداری در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، عکس زیر را منتشر کرد و نوشت:
تو برگشتی تا من خدا رو ببخشیم…
آزاده نامداری و همسرش
صفحه اجتماعی آزاده نامداری
هنرمندانی که عمل زیبایی انجام داده اند + عکس
بازیگران زن و مرد ایرانی که جراحی زیبایی انجام دادند +عکس
در این مطلب در مورد بازیگران ایرانی می خوانید که دست به عمل جراحی زیبایی بینی، بوتاکس و … زده اند.هم بازیگران زن و هم بازیگران مرد تن به عمل جراحی زیبایی داده اند.
عکس بازیگران ایرانی که عمل زیبایی داشته اند
در بسیاری از سریال ها و فیلم های سینمایی تاریخی، دیدن چهره شخصیت های تاریخی با بینی عمل کرده ملموس نیست و همیشه کارگردان چنین پروژه هایی، در پی بازیگری است که بینی اش عمل کرده نباشد. بازیگری که خندیدن و گریه کردنش مصنوعی نباشد و بتواند حس بگیرد، اما قرارداد بستن و هنرپیشگی برای بازیگری که صورتش و هیچ یک از اعضای آن، متعلق به خودش نیست، ممکن و شدنی نیست. چه بسا بازیگری هم که دنبال مدل شدن است و می خواهد صورتش فانتزی و عروسکی باشد، به درد بازی در چنین پروژه هایی نمی خورد، یا باید تبدیل به بازیگر کلیپ ها و تیزرهای تبلیغاتی بشود یا اصلا قید بازیگری را بزند.
اتفاقا در سریالی مثل شهرزاد هم پُرند بازیگرانی که دماغ عمل کرده اند و کارگردان نتوانسته آن را پنهان کند. اما ماجرای دماغ عمل کردن و زیبایی صورت یک طرف و تبدیل شدنت به یک عروسک چینی طرفی دیگر. اگر این جراحی های زیبایی در راستای بهبود قیافه و طبیعی تر جلوه دادن آن باشد، مسئله متفاوت تر از زمانی است که با افتادن در این مرداب و تقلا کردن بیشتر و بیشتر غرق می شوی. در این گزارش نگاهی داشته ایم به عمل های معروف و پرسر و صدایی که میان بازیگران زن ایرانی انجام شده است و البته گفت و گویی هم با خودشان داشتیم.
سه بار بینی ام شکست!
جراحی بینی یکی از رایج ترین و شایع ترین جراحی های پلاستیک و زیبایی میان زنان و مردان ایرانی محسوب می شود، که در بیشتر مواقع با هدف زیبایی و داشتن ظاهری متناسب میان آنها رایج شده است. قبل و بعد از انقلاب هم بسیاری از بازیگران زن که دغدغه معروف و چهره شدن در سینما را داشتند، تصمیم رفتند که با اندکی تغییر و با انجام یک جراحی، فرم صورتشان را برای مخاطب قابل پذیرش تر کنند. البته اغلب این جراحی ها در آن دوره، در جهت رفع نواقص و کوچک کردن بینی بزرگ بود، که به زیبایی و ترکیب چهره ها کمک می کرد. اما کم کم این دغدغه از دلیل اصلی اش خارج شد و بازیگران جوان تری هم که به عرصه بازیگری پیوستند، با این که بینی شان هیچ ایرادی نداشت، آن را جراحی کردند.
نگار فروزنده، از جمله بازیگرهای جوان سینمای ایران بود که در سال ۷۷، به دلیل عمل زیبایی که روی صورتش انجام داد، مسیر بازیگری اش هم تغییر کرد. او با انجام این عمل و درشت تر نشان داده شدن چشمانش، از چهره ای معصومانه و دست نخورده، به دختری پرجنب و جوش و گاهی هم شوخ طبع و شر تبدیل شد. به گونه ای که اگر نقش های قبل از عمل او را ، با نقش هایی که در فیلم های «دعوت»، «محاکمه در خیابان» و «اخراجی ها» بازی کرده ببینید، به راحتی متوجه این نغییرات می شوید.
او که به گفته خودش ناخواسته مجبور شده در سن ۱۸ سالگی به عمل زیبایی تن دهد، در این باره می گوید: «سر سریال «راه سوم»، در یکی از سکانس ها، ناگهان حواسم پرت شد و صورتم با در برخورد کرد. همان لحظه به بیمارستان سجاد منتقلم کردند، احتمال می رفت که حتی ضربه مغزی هم شده باشم! اما این آسیب دیدگی به شکستگی بینی ام منجر شد و متاسفانه از سه نقطه ضربه دید. برای همین، به اجبار بینی ام را جراحی کردم چون اگر این اتفاق برایم نمی افتاد، هیچ وقت چنین جراحی و ریسک بزرگی را انجام نمی دادم.
من چهره و فرم اصلی و سابق صورتم را خیلی دوست داشتم و مایل بودم با همان شکل و شمایلی که کارم را آغاز کردم آن را ادامه بدهم، اما اتفاق دیگری برایم افتاد و مسیرم تغییر کرد. من برعکس خیلی از بازیگرها که عمل زیبایی خود را پنهان می کنند، از همان ابتدا این موضوع را در رسانه ها مطرح کردم و حتی دو سه روز بعد از مرخصی از بیمارستان، با همان بینی پانسمان شده و صورت ورم کرده، در دفتر یکی از روزنامه ها حضور پیدا کردم و مصاحبه مفصلی در این باره انجام دادم.»
البته خیلی ها می گویند که فروزنده دو بار بینی اش را عمل و حتی گونه هایش را هم برجسته کرده، اما او به شدت این قضیه را تکذیب می کند: «بعد از آن اتفاق، دو دفعه دیگر هم بینی ام دچار ضربه شد و حتی یکبار دیگر شکست، منتها این بار ریسکی انجام ندادم و حتی اقدام به روتوش شکستگی بینی ام هم نکردم. اولین و آخرین جراحی ام همان بود که در ۱۸ سالگی انجام دادم و گونه ام را برجسته و تزریق لب نکرده ام. چون اغلب بانوان ۵۰ تا ۶۰ ساله، این نوع جراحی ها را انجام می دهند، اما من متولد ۵۷ هستم و احتیاجی به این عمل ندارم.
بازیگرهای زیادی هستند که لبشان را جراحی می کنند و گونه می گذارند، اما هیچ وقت صحبتی از آن ها نیست! جالب این جاست که من شدم سردمدار این موضوع! چرا اسم آن خانم بازیگری که بینی اش را در ۱۵ سال گذشته، سه دفعه عمل کرده و بینی اش اندازه یک بند انگشت شده و حتی هزارجور جراحی دیگر روی صورتش انجام داده، اسمش در هیچ جا نیست. نمی دانم داستانش چیست!
اما اگر عکس های من را در اینترنت جست و جو کنید و صورتم را ببینید، از سن ۱۸ سالگی به بعد، همه به یک شکل هستند. این چیزی نیست که نتوانم آن را اثبات کنم، حتی حاضرم خودم را در معرض معاینه هم قرار دهم تا به برخی رسانه ها ثابت کنم، هیچ نوع عمل زیبایی به غیر از جراحی بینی انجام نداده ام. کافی است هر کسی عکس رادیولوژی بگیرد تا هر پروتزی در صورتش کار شده باشد، بلافاصله در عکس رادیولوژی مشخص شود.»
جالب است فروزنده برخلاف کسانی که با عمل جراحی مخالف هستند و معتقدند که چنین بازیگرانی با محدودیت انتخاب نقش مواجه می شوند، اما او چنین اعتقادی ندارد: «الان یک مقدار شرایط بازیگران متفاوت شده، شاید اصلا ملاک هیچ یک از این ها نباشد. ولی حداقل در دو سه سال اخیر، هیچ یک از آنها دخیل نبوده. حتی به نظرم بازیگرانی که صورتشان را جراحی کردند، خیلی بیشتر از بازیگرهایی که هیچ نوع عملی را روی صورتشان انجام ندادند، دارند بازی می کنند! متاسفانه این نوع بازیگرها، دچار یک سری زد و بندها می شوند و سیاست هایی را در پیش می گیرند که اغلب پوسترها و بیلبوردهای فیلم ها را هم به خود اختصاص می دهند.»
فروزنده اما مخالفتی هم با انجام عمل های زیبایی در میان زنان ندارد: «به هر حال بعضی ها، نواقصی روی صورتشان دارند که ناچارند جراحی زیبایی انجام دهند. بنابراین این جراحی ها، تا اندازه ای، خیلی خوب و زیباست. اما چیزی که این روزها مد شده، حالت وسواس گونه و اغراق در انجام این نوع عمل هاست. به گونه ای که انگار شابلون گذاشته اند و همه صورت ها به یک شکل درآمده است. به نظرم این ها از کمبود اعتماد به نفس و عزت نفس، یکسری از آدم ها سرچشمه می گیرد.»
حکایت آش نخورده و دهن سوخته!
برخی بازیگران به شکل شاید ظریف و نامحسوس، چهره شان را جراحی می کنند و وقتی از آن ها می پرسی که صورتت را دست زده ای یا نه، منکر این قضیه می شوند! کسانی هم هستند که با اینکه اجزای صورتشان خدادادی و طبیعی است، این وسط، متهم به انجام انواع و اقسام این جراحی ها می شوند، لیلا بلوکات که جزو این دسته است، می گوید: «من به دلیل بینی کوچک و گونه برجسته ای که دارم، بارها مورد قضاوت قرار گرفته ام. حتی اغلب کارگردان ها فکر می کنند که هیچ جای صورتم مال خودم نیست! اما قسم می خورم که حتی یک بار هم صورتم را جراحی یا از ژل هم استفاده نکرده ام. من جراحی را دوست ندارم و اصلا خوشم نمیآید که دخترها، جراحی های خفن(!) روی صورت خود انجام دهند و قیافه هایشان شبیه به هم باشد.»
به اعتقاد او، در سینما اصلا به این جور بازیگرها هیچ توجهی نمی کنند: «هیچ وقت کارگردان کاربلد و حرفه ای، دنبال بازیگری نمی رود که صورتش را جراحی کرده است، حتی اگر استار باشد. بازیگرهای خوب سینما، مثل هدیه تهرانی، مریلا زارعی، ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی و فاطمه معتمد آریا، تابه حال هیچ نوع عملی روی صورتشان انجام نداده اند و همیشه هم در فیلم های خوب بازی و کارگردان ها از آن ها استقبال کرده اند. این جوان ها هستند که صورتشان را دستکاری می کنند. متاسفانه من هم که صورتم را جراحی نکرده ام، انگش به من خورده است.»
معروف شدن بازیگران ایرانی با جراحی زیبایی
البته برخی از اسم هایی که بلوکات نام برده تسلیم بوتاکس شده اند و کاملا عمل تزریق بوتاکس به زیر پوست آن ها واضح است اما واقعا این نوع بازیگرها، به چه قیمت راضی می شوند این کار را انجام دهند، او در پاسخ به این سوال می گوید: «این بازیگرها به ضرر خودشان کار می کنند، چون در حوزه انتخاب نقش، با محدودیت مواجه می شوند. به نظرم همه بازیگرهای زن، بسیار زیبا و قشنگ هستند؛ چه با عمل و چه بی عمل. حیف است واقعا بازیگرها صورتشان را دست بزنند، چون فقط برای بازی در فیلم های تجاری دنبال آن ها می آیند و در فیلم های معناگرا و خاص و با کارگردان های سرشناس نمی توانند بازی کنند.
مثلا هیچ وقت مجید مجیدی یا اصغر فرهادی دنبال بازیگرانی که صورتشان را جراحی کرده اند، نمی روند. اگر به رزومه کاری این کارگردان ها نگاه کنید، می بینید هیچ یک از بازیگرهایشان تا به حال هیچ نوع جراحی روی صورتشان و حتی بوتاکس که ظریف ترین کار ممکن است، انجام نداده اند.» البته اگر در میان فیلم های مجیدی و جدیدترین فیلم فرهادی، مینا ساداتی با دماغ عمل کرده اش را برای نقش آمنه فاکتور بگیریم.
او هم چنین به اتهامی که سر یکی از فیلم ها به او زدند و گفتند صورتش را جراحی کرده، اشاره می کند: «قرار بود در فیلم «محمد رسول الله» بازی کنم، اما چون کارگردان فکر کرد صورتم را جراحی کردم، شانس بازی در این فیلم را از دست دادم. شاید آقای مجیدی حق داشت که این طوری فکر کند چون مدل بینی من سربالاست و این شائبه ایجاد می شد که آن را عمل کرده باشم. با این حال، کارگردان وقتی بازیگری را برای یک کار تاریخی انتخاب می کند، خیلی به این مسئله معتقد است که بازیگرش صورت طبیعی داشته باشد.»
او درباره این که آیا به اثبات کردن شائبه ها و حواشی که در این پروژه در مورد چهره اش مطرح شد، برآمد یا نه، می گوید: «چه جوری ثابت می کردم! تمام گریمورهایی که با من کار کردند، می دانند که صورتم مال خودم است. چون تنها کسی که به صورت بازیگر دست می زند، گریمور است و او می داند صورت تو جراحی نیست.»
او همچنین درباره شباهت عجیب دخترهای ایرانی نسبت به هم می گوید: «یک موقع تو معضلی را در خودت داری که یه کم عجیب و غریب است و واقعا از آن خجالت می کشی و می خواهی آن را حل کنی، خب این ایرادی ندارد. اما نه اینکه بخواهی همه نقاط صورتت را دستکاری کنی! به نظرم اغلب بازیگرهای ما حتی دخترهای ایرانی واقعا خوشگل هستند. اما از خوشی زیاد است که فکر می کنند دستی به صورتشان بکشند و تغییری در آن ایجاد کنند. به نظرم این آدم ها، انتخاب ها و موقعیت های خودشان را محدود می کنند.» بلوکات هم چنین درباره افزایش تعداد بازیگرهای مرد که نسبت به زن ها، بیشتر به عمل زیبایی گرایش پیدا می کنند، می گوید: «خوشبختانه در میان مردها کمتر دیدم که کسی صورتش را جراحی کند، اما مرد که نباید صورتش را دست بزند.»
پشیمانی از یک هوس آنی
شراره رخام، که یکی از اولین بازیگرهایی است که به تزریق ژل لب روی آورده، زیاد هم از این کار رضایت ندارد. او می گوید: «این کار یک هوس آنی یا یک نوع سلیقه شخصی بود. فکر می کنم من باید کمی بیشتر روی این موضوع فکر می کردم و تامل بیشتری برای این کار انجام می دادم چون این موضوع تاثیر منفی روی کارم گذاشت. مشخصا با چهره ای که من داشتم، یکسری از نقش ها مثل نقش های تاریخی و پلیسی را به من نمی دادند.»
او که مدتی است ژل لبش را تخلیه کرده، در مورد عوارض دیگر این ژل ها می گوید: «زمانی که من به لب ام ژل تزریق کردم، باید از مواد دائمی استفاده می کردم چون هنوز ژل های موقت و شش ماهه به بازار نیامده بود. اما این نوع ژل ها، مورد تایید نظام پزشکی نیست و تمام چیزهایی که دائمی باشد برای بدن مضر است. خیلی ها نسبت به ژل های دائمی حساسیت و آلرژی پیدا کردند و حتی نیمی از صورتشان به شکل دائمی کبود شد و زیبایی شان از بین رفت، اما این ژل ها برای من عوارضی نداشت، شاید اگر تخلیه اش نمی کردم، چند سال بعد هم بدن و صورت من نسبت به آن مواد، واکنش و حساسیت نشان می داد و دچار آسیب می شدم.»
رخام هم چنین در پاسخ به این سوال که آیا برای دیده شدن مضاعف تصمیم به تزریق لب کرده بود یا نه، می گوید: «واقعیت این است که من آن زمان، خیلی تحت تاثیر آنجلینا جولی قرار گرفته بودم. البته او به شکل طبیعی همین است. منتها آن موقع هوس کردم این کار را انجام دهم. شاید اگر آن زمان تفکر الانم را داشتم این کار را نمی کردم. اما از تمام خانم های ایرانی خواهش می کنم که این کار را انجام ندهند و اگر هم می خواهند ژل تزریق کنند؛ حداقل دنبال ژل های دائمی نروند. مثلا از ژل های موقت دو سه ماهه که بعد از چند ماه تاثیرشان از بین می رود، استفاده کنند. ولی مواد دائمی خطرناک است و من به کسی توصیه نمی کنم. مطمئنم اگر زمان به عقب برگردد، هیچ وقت این کار را نخواهم کرد.»
و دیگران…
در ادامه بازیگران دیگری هم بودند، که دنبالشان رفتیم تا انگیزه اصلی شان را برای جراحی هایی که روی صورت خود انجام داده اند، جویا شویم. یکی از کسانی که بینی اش به شکل آشکاری جراحی شده، بهنوش بختیاری است. وقتی با او تماس گرفتیم، تماس مان را رد کرد.
آرام جعفری و بیتا بادران هم که صورتشان را از ناحیه بینی جراحی کرده اند، علاقه ای به صحبت در این زمینه نداشتند، چون به اعتقادشان عمل زیبایی صورت، یک دغدغه و مسئله شخصی است و به شخص مورد نظر ارتباط دارد.
آنا نعمتی و بهنوش بختیاری بارها درباره عمل بینی شان ابراز پشیمانی کرده اند و نعمتی این را هم در صفحه اینستاگرامش گذاشته است.
نیره فراهانی بازیگر میان سالی است که به دلیل عمل جراحی بینی مسیر بازیگری اش تغییر کرد و از تبدیل شدن به چهره جا ماند.
کتایون ریاحی و افسانه بایگان بازیگران میان سال دیگری هستند که سال ها پیش دست به این کار زدند. اما کسی مثل الناز شاکردوست انجام این عمل را تکذیب کرده است، که چندی پیش با انتشار یکی از عکس های دوران دانشجویی اش توسط یکی از همکلاسی های قدیمی اش، موضوع فاش شد.
شیلا خداداد هم که پیش از ازدواج با دکتر فرزین سرکارات بینی اش را توسط ایشان جراحی کرد و دیگر از دست زدن به صورتش خودداری کرد، تا این که در اواسط فیلم برداری سریال قلب یخی برای رهایی از اثرات سن و سال بوتاکسی خفیف و طبیعی انجام داد.
نیکی کریمی و هانیه توسلی هم بازیگران دیگری هستند که به دلیل بوتاکس یا جراحی لیفتینگ صورت در مظان اتهام اند.
چند سال پیش مهناز افشار، قبل از تغییر در مسیر بازیگری اش، با تزریق ژل لب، شباهتش را با فائقه آتشین بیشتر کرد، که به نظر می رسد این روزها دست از تمدید این کار برداشته است و به چهره طبیعی خودش برگشته است.
حسام نواب صفوی هم یکی دیگر از بازیگرانی است که با دماغ عملی اش که خیلی هم به قول معروف عمل تابلویی است، شباهتش را با الویس پریسلی بیشتر کرده است.
حسین محجوب، سپند امیرسلیمانی و برزو ارجمند هم بازیگران دیگری هستند که تن به این عمل جراحی داده اند. حالا این که کدام یک از این دستکاری ها، صورت های این جماعت را شبیه به مجسمه و عروسک کرده است یا نه را شما ارزیابی کنید.
بازیگران زن و مرد ایرانی با جراحی زیبایی
علنی شدن ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی
ماجرای ازدواج سحر قریشی و امید علومی
گاهی در چشم بر هم زدنی مسیر زندگیات تغییر میکند. مجبوری همهچیزی را که برای خودت نگه داشتهای رو کنی تا شایعات و پچپچها دست از سر زندگیات بردارد. این اتفاق برای سحر قریشی هم افتاد. یک روز تصمیم گرفت مقابل دوربین برنامه «دید در شب» بنشیند و به سوالات عجیب و غریب و چالشی رشیدپور پاسخ دهد. او بیترس و اضطراب این کار را کرد. تازه اما داستان شروع شده بود. به محض پخش برنامه در اینترنت حاشیههای زیادی برای او به وجود آمد؛ از داستانهایی که برای نشناختن کاپولا و تارانتینو و رئیس سازمان صدا وسیما شکل گرفت و تا ستایش رئیسجمهور پیشین و البته آشنایی با امید علومی کشیده شد.
قبلتر البته حرفهای درگوشی از اینستاگرام خود سحر قریشی ایجاد شده بود و رشیدپور آن را قاپیده بود تا سحر قریشی را غافلگیر کند. سحر قریشی با خونسردی درمورد امید علومی سخن گفت. همین شد که سحر قریشی و امید علومی سوژه مصاحبه ما شدند تا برای اولینبار از زندگی مشترک و عشقشان بگویند و از حرف و حدیثها خلاص شوند؛ البته نه فقط عشقشان که از حاشیهها و حضور در برنامه رشیدپور و اتفاقات آن هم گفتند.
شما شایعه را رها نمیکنید یا شایعه دست از سرشما برنمیدارد؟
قریشی: به نظرم این ویژگی شغل من است که با حاشیه همراه باشد. همه هنرمندان در هر عرصهای چه بازیگری، چه خوانندگی و حتی بازیکنان عرصه ورزشی چون زندگیشان زیر ذرهبین است دچار یکسری حواشی میشوند. از طرفی هرچه پیشرفت شما در کارتان بیشتر باشد، حاشیههایتان نیز بیشتر میشود.
این ماجرا، شما را در طی این سالها دلزده نکرده است؟
قریشی: اوایل بازیگریام چرا، این اتفاق افتاد چون خیلی حساس بودم. تازه از یک محیط متفاوت وارد جامعه بازیگری به اسم سینما شده بودم که فکر میکردم همه همکارانم هستند. اصلا به این فکر نمیکردم که حتی از سوی آنها هم زیر ذرهبین باشم. این مسئله حتی در زندگی شخصیام تاثیر گذاشت چون روحیهام با آن سازگار نبود اما الان اصلا برایم مهم نیست و رویش فکر نمیکنم. برای این حواشی وقت نمیگذارم و شاید همان بهتر که سایرین برای حاشیههای کاریام وقت بگذارند.
فکر میکنید چه اتفاقی افتاده که اینقدر نسبت به رفتارها و زندگی شخصی یکدیگر کنجکاو شدهایم و حتی از مرز کنجکاوی رد شده و کار به فضولی کشیده است؟ البته منظورم فقط هنرمندها نیست؛ درواقع بهراحتی در مورد همدیگر نظر میدهیم و یکدیگر را قضاوت میکنیم.
قریشی: این ماجرای قضاوت کردن نکته مهمی است که به نظرم به بیایمانی بازمیگردد. ما انگار خیلی چیزها را فراموش کردهایم و تا به مشکلی برنخوریم یاد خدا نمیافتیم. همیشه صبر میکنیم تا مشکل به قول معروف همسایه، برای ما هم پیش بیاید تا به خدا نزدیک شویم و خودمان را در شرایط همسایه ببینیم و درک کنیم. شاید چون یکسری آدمها مسلمان هستند و یکسری آدمها مسلمانزاده هستند.
این آدمها سطحی به دنیا نگاه میکنند. جوانی را در نظر بگیرید که پشت فرمان یک خودرو بدون اهمیت دادن به دیگران و برای فخر فروختن پایش را روی پدال گاز میگذارد، قطعا جانش هم برایش مهم نیست. چنین آدمی چه اهمیتی برایش دارد که پشت سحر قریشی چه حرفی زده شده و چه نظراتی زیر پستهای او گذاشته میشود. به نظرم این ماجراها تنها به خاطر کمرنگ شدن ایمان آدمهاست.
یعنی فقط مسئله این است؟
قریشی: ببینید ما انگار به نوعی خودمان را محق هم میدانیم؛ مثلا طرف میگوید یا کامنت میگذارد که چرا فلان کار را کردی؟ انگار باید راه بیفتیم قبل از هر تصمیم و کاری از همه اجازه بگیریم و به میل آنها رفتار کنیم. اینکه چرا با فلانی ازدواج کردی؟ چرا فلان فیلم را بازی کردی؟
چرا با فلانی دوست هستی و … . اصلا انگار فراموش میکنند بعضی مسائل جزو مسائل شخصی افراد است. به نظرم چنین افرادی مسائل شخصی در زندگی خودشان ندارند وگرنه به حیطه خصوصی افراد دیگر احترام میگذاشتند. شاید بهتر باشد از همان اول دبستان این آموزش را به همه بدهند که زندگی هر کسی متعلق به خودش است. درواقع اینکه شما چیزی را دوست ندارید دلیل بر بد بودن آن نیست و دلیلی نیست شخص دیگری هم آن را دوست نداشته باشد.
این ماجرا در فضای مجازی زیاد شده و به نظر میرسد رفتارهای اینچنینی با آمدن برنامههای شبکههای اجتماعی پررنگتر شده باشد.
قریشی: آدمها عادت کردهاند به زندگی هم سرک بکشند. منظورم همه نیست؛ منظورم این طیف افرادی است که در زندگی همه دخالت میکنند و فقط هدفشان سحر قریشی نیست؛ البته بخشی از ماجرا به خاطر بیکار بودنشان است. وقتی سوار آژانس میشوید و میبینید راننده با داشتن مدرک تحصیلی بالا و توانایی کارهای مختلف فنی به خاطر شرایط، جایگاه شغلی خوبی ندارد، ناراحت میشوید ولی از طرفی میبینید غیرت آن را دارد که برای زندگی کردن و تامین حال و آینده خود و خانوادهاش کاری را انجام دهد که تنها از روی اجبار برای کسب درآمد است.
این مسئله نشان میدهد یکسری مشکلات حاد در جامعه داریم. وقتی دانشجوی شهرستانی با امکانات کم در تهران قبول میشود و دانشجوی تهرانی با این همه امکانات در شهرستان پذیرفته میشود، یعنی دچار یکسری مشکلات فرهنگی شدهایم. همه این ماجراها نشان میدهد یک چیزی در حال رخ دادن است.
و بالاتر از همه اینها بازیگرها محکوم به این نوع حواشی هستند.
قریشی: بله و دیواری کوتاهتر از دیوار بازیگرها نیست. جوابی هم نمیشود داد چون هر جوابی بدهی منجر به حاشیه بعدی میشود.
آقای علومی این حواشی شما را هم آزار میدهد؟
علومی: نه آنقدرها اما این ماجرا روی من هم اثر گذاشته و باعث تاسف است.
خودتان هم دچار چنین مشکلاتی شدهاید؛ مثلا اینکه بگویند امید علومی که خواننده بود، ای بابا! این هم که آمد بازیگر شد.
علومی: تا دلتان بخواهد و حرفهای مشابه که همگی فقط قضاوت بدون شناخت و آگاهی است.
در مواجهه با آن چه کار میکنید؟
علومی: فقط تحمل میکنم. چه کاری میشود کرد؟! بازیگر هستی میروی یک آلبوم موسیقی میدهی میگویند همه بازیگرها میخواهند خواننده شوند. خواننده هستی میروی سمت بازیگری، میگویند همه خوانندهها بازیگر شدند.
و شاید این حرف که مثلا بچه پولدار است و… .
علومی: دقیقا؛ اینکه مثلا امید علومی بچه مایهدار است و پول داده تا بازی کند وگرنه خودش چیزی برای ارائه ندارد یا با پول خواننده و بازیگر شده وگرنه نه صدا دارد و نه قیافه و… . تا دلتان بخواهد این حرفها را شنیدهام.
فکر میکنید چقدر از این ماجرا به حسادت ما نسبت به موقعیت یکدیگر بازمیگردد؟
علومی: حسادت هم نقش دارد. به نظرم آدمی که چشم دیدن پیشرفت دیگران را ندارد، بهراحتی در مورد آنها حرف میزند و نظر میدهد. به نظرم اطراف همه ما آدمهای حسود وجود دارد.
شما خودتان به موقعیت کسی حسادت کردهاید؟
علومی: بله ولی خیلی کم پیش آمده است. همیشه سعی میکنم اینگونه به مسئله نگاه نکنم بلکه یاد بگیرم خودم را به موقعیت بهتر و بالاتری برسانم.
به خاطر این قضاوتها و دخالتها، چقدر زندگیتان دور از چشم مردم است؟
علومی: متاسفانه مجبور هستی که این کار را بکنی؛ حتی کمی باعث شده دور از افراد بوده و به نوعی منزوی باشم؛ اینگونه بسیار راحتتر است.
این موضوع در روابط دوستانهتان هم اثر گذاشته؟ مثلا از ترس اینکه یک عکس در مهمانی برای شما ماجرا و حاشیه به وجود بیاورد، به هر جمعی نروید؟
علومی: صددرصد این اتفاق میافتد؛ هم تعداد دوستان کم میشود و هم اینکه شما مجبورید خود را نسبت به خیلی چیزها محدود کنید. برای همین ما خیلی از کارها را نمیکنیم، خیلی جاها نمیرویم و رفت و آمدمان هم محدود و گزیده میشود.
این باعث شده از زندگی کمتر لذت ببرید؟
علومی: سعی کردهام جایگزینی پیدا کنم و سرم را با چیزهای دیگری گرم کنم.
خانم قریشی شما هم نسبت به قبل از زندگی کمتر لذت میبرید؟
قریشی: فکر میکنم این واقعیت ـ که پشت سر آدمهایی که در چشم هستند حرف زده شودـ فقط مختص هنرمندان نیست؛ حتی پشت سر رئیسجمهور کشور هم حرف میزنند؛
رئیسجمهوری که با رأی اکثریت مردم به این جایگاه رسیدهاند. ما که در مقابل ایشان کسی نیستیم. من خودم را میگویم، خود سحر قریشی که به کسی هم برنخورد. من یک شغل دارم که بازیگری است و در کنارش زندگی شخصی خودم هم هست. چقدر ممنون میشوم که بگذارند بدون مشکل به زندگی خودم برسم؛ مثلا در مورد حسادت که گفتید، برخی مردم فکر میکنند هنرمندان حق آنها را خوردهاند.
همین حس بد را به شکل و قالب کلمه و انرژی منفی به تو منتقل میکنند تا به قول خودشان دلت را بسوزانند. اینکه مسیر زندگی هر کسی به سمتی است به نظرم یا لیاقتش را دارد یا ندارد. باید زحمت کشید تا به جایگاهی رسید.
شما زحمت کشیدید؟
قریشی: اگر از بازیگری بیاییم بیرون، من سحر قریشی در زندگی شخصیام زحمت بسیاری کشیدهام. قبل از آنکه مردم مرا به عنوان یک بازیگر بشناسند، زندگی سخت خودم را داشتهام. شاید الان خدا خواسته در جواب سکوت و سختی و… در مرحلهای از زندگی در شغلی به اسم بازیگری به من نگاهی داشته باشد.
اگر به زندگی خیلی از بازیگران ما نگاه کنید با زحمت و سختی به این جایگاه فعلیشان رسیدهاند. ما فقط حال امروز آدمها را میبینیم. شما به جای آنکه چشم دیدن خوشحالی و موفقیت دیگری را نداشته باشید و فکر کنید دیگری حقتان را خورده به این فکر کنید که خودتان واقعا چه کار کردهاید؟ شمایی که بهراحتی به دیگری توهین میکنید اگر به جایی برسید میخواهید چه کار کنید؟
اما گاهی عوامل بیرونی هم به جز خواست و تلاش شما هست که مانع میشود.
قریشی: بله صددرصد. من خودم وقتی وارد این عرصه شدم و در کارهایی بازی کردم که با پخش آن کارها به شهرت رسیدم، خیلی سریع در اوج شهرت ممنوعالکار شدم. این یعنی همیشه کسی هست که جلوی شما را بگیرد؛ یکی که قدرت دارد و با امضای یک نامه مانع پیشرفت شما میشود.
یکی دیگر مثل همان قشری که آن قدرت را ندارند اما با حرف و شایعاتی که برای شما ایجاد میکنند، شما را آزار میدهند. یکی که از ریشههای حسادت و کمبودهاست. چون جوانها وارد فضای مقایسه میشوند، میگویند فلانی دارد چرا من ندارم؟ این برای آن آدم مانند یک فشار روانی است و ما به شکل توهین آن را میشنویم.
به این توهینها فکر هم میکنید؟
قریشی: گاهی بله. بعضی از آنها شبیه نوعی درددل کردن است. علت دارد، همه این کامنتها هم مغرضانه نیست اما واقعا برخی خیلی خیلی عجیب هستند. مدام میگویند تو که قیافه نداری چرا بازیگر شدی؟ چند وقت بعد همان آدمها میآیند کامنت میگذارند بازیگری هنر میخواهد نه چهره، تو فقط به خاطر چهرهات وارد بازیگری شدهای!!! تو نمیدانی بالاخره باید قیافه داشته باشی یا نه؟ از تو خوششان نمیآید بعد فیلم تو را میبینند و شروع میکنند به کامنتهای توهینآمیز و مغرضانه.
اگر از سحر قریشی خوشتان نمیآید، خب کاری ندارد فیلمهایش را تماشا نکنید. به نظرم این نگاه مغرضانهای است که بگوییم فلانی بازیگر نیست، من قطعا استعدادی در این عرصه داشتهام که در این جایگاه هستم. کسی نمیآید در این سینما یا عرصه موسیقی یا هر شاخهای از هنر، روی نداشتههای شما سرمایهگذاری کند. طرف میگوید چون فلانی پول دارد در سینما بازی میکند اما اگر سینما اینقدر پولکی باشد باید تاسف خورد برای مردمی که میروند فیلمها را میخرند و میبینند.
اگر اینطور فکر میکنید، اعتصاب کنید و فیلمها را نبینید اما این اعتصاب برای کار هنری بد وجود ندارد. اگر فلانی را دوست ندارید فیلم او را نبینید. وقتی قدرت انتخاب دارید چرا خودتان را آزار میدهید و فیلم بازیگری را تماشا میکنید که به او علاقه ندارید. به جای سحر قریشی که وقتی او را میبینید حرص میخورید، سراغ بازیگری بروید که کارهایش به شما انرژی خوب میدهد.
قطعا پس از ویدئوی تاکشویی که از شما پخش شد، برخوردهای بد زیادی دیدید. نگاه شما نسبت به آدمها چطور شده؟ مثلا وقتی کسی سمت شما میآید چقدر نگرانید که ممکن است بخواهد توهین کند یا چیزی بگوید که دوست ندارید؟
قریشی: من معمولا بابت هر آدم و هر واکنشی خودم را اذیت نمیکنم اما بارها شده که خیلی ناراحت شدهام؛ مثلا برای خرید به پاساژی رفتهام، یکی میآید میگوید: «وای خانم قریشی یعنی شما واقعا عکس فلانی را نشناختید؟» میگویم: «نه، مگر شما شناختید؟ چقدر خوب، آفرین» و برایش دست زدم. راستش من هیچوقت برای آدمها زندگی نکردهام اما برایم مهم بوده که نگاهشان به من چیست. برایم مهم بوده در این فرصتی که خدا به من داده و موقعیتی که برایم فراهم کرده توانستهام کاری انجام دهم. آنهایی که طرفدارم بودند مرا دوست داشتند، با این ماجرا دلیتر برخورد کردهاند و همیشه با من هستند اما بعضی رفتارها و حرفها بوده که حس کردم در مقابلشان سکوت کنم بهتر است.
مثلا چه حرفی؟
قریشی: یکی از من میپرسد: اصلا چرا به برنامه رشیدپور رفتی؟ چه بگویم؟ بگویم ببخشید که از قبل از شما اجازه نگرفتم. میگویند: شما که رفتید حداقل از قبل سوالات را با هم هماهنگ میکردید که جلوی مردم آبرویتان نرود! خیلی جالب است من بروم و با دروغ یک برنامه اجرا کنم برای مردم خیلی بهتر است. خب، دروغ که بدتر است. انگار داریم به دروغ گفتن و دروغ شنیدن عادت میکنیم. انگار فراموش شده که دروغ یک گناه کبیره است. دغدغههای زندگیمان آنقدر زیاد شده که یادمان رفته دروغی که مثل نقل و نبات میگوییم، فخری است که به دیگران میفروشیم، پشت سر یکدیگر غیبت میکنیم و… همه و همه گناه است و یک روزی باید جوابگوی همه آنها باشیم.
خیلی خوشحال میشوم این افراد را سر پل صراط که همه به آن اعتقاد داریم، ببینم. شده بارها در خلوت خودم از خدا خواستهام به من صبر دهد که از این همه بار انرژی منفی که به سمت من میآید، خم نشوم. آن هم فقط برای یک مصاحبه؛ مصاحبهای که دلی رفتم و دلی جواب دادم. دوست دارم بعضی از همان برنامهها را ببینید که آدمها چطور شو اجرا کردهاند، دیالوگهای از پیش تعیین شده گفتهاند، مونولوگی را حفظ کردهاند و جلوی دوربین گفتهاند. چرا مردم نسبت به آنها واکنش نشان نمیدهند؟ اگر گوش شما به دروغ شنیدن عادت کرده من عذرخواهی میکنم که جلوی دوربین دروغ نگفتم. من بهراحتی میتوانستم به آقای رشیدپور بگویم آن بخش از مصاحبه را دربیاورد اما این کار را نکردم.
خب، چرا این کار را نکردید؟
قریشی: دلم میخواست همه بدانند من و آنها با هم فرقی نداریم. من هم نقطه ضعفها و کمبودهایی دارم. همه ما کمبود داریم. من اگر در این موقعیت هستم شاید برای این است که جایی خوب کار کردهام یا دست کسی را گرفتهام که حالا خدا دست مرا گرفته است. با خوردن حق و پول مردم بالا نیامدهام. برای من هنوز خیلی چیزها همان معنای خودش را دارد. دزدی، دزدی است.
حق مردم، حق مردم است. دوست ندارم دروغ را پشت صحنه تبدیل به مصلحت کنم و بیایم جلوی دوربین برنامه آقای رشیدپور. کار همان کار است و فقط اسمش عوض میشود. الان طرف خیانت میکند اسمش را میگذارد پیچاندن. فکر میکند از گناه ماجرا کم میشود. وقتی اسم گناه را عوض کنیم، ترسمان هم برای انجام آن گناه کم میشود. من واقعا برای این شکل نگاهها و آدمها متاسفم. بعضیها همان آدم یک ماه محرم هستند. در یک ماه عزاداری میکنند بعد به زندگی پر از گناه خود بازمیگردند. همیشه و در همه حال باید انسان بود.
الان از آن مصاحبه پشیمان نیستید؟
قریشی: نه. من نه از آن مصاحبه ناراحتم و نه از جایگاهی که دارم. هرکسی از من ناراحت است حق با اوست. هرکسی نظر خودش را دارد و نظر همه برای من محترم است. هیچ گاردی نسبت به کسی ندارم.
من یک خبرنگار هستم و ممکن است کارم با شما ارتباط داشته باشد اما آقای رشیدپور یکی از بدنه و به نوعی همکار شماست. چقدر این برنامه باعث شد نگاه شما به آدمهای همصنف خودتان عوض شود و مثلا اگر برای تاکشوی دیگری دعوت شدید، درنگ کنید؟
قریشی: آقای رشیدپور به اندازه سن من تجربه کاری دارند و من احترام زیادی برای ایشان قائل هستم. من از رفتن به این برنامه و زمانی را که با همکارم گذراندم، پشیمان نیستم؛ همکاری که پیشکسوت من هستند و از ایشان یاد گرفتهام. اتفاقا حس میکنم او زمینه اتفاقی را برایم پیش آورد که بیشتر به حرفه خودم فکر کنم؛ حتی به این فکر کنم اگر این حیطه و کار مال من نیست از آن بیرون بروم. راستش دغدغه من این نیست که پیش چشم مردم زندگی کنم.
بخشی از سوالات در آن برنامه سوالات مردمی بود و من خواستم کاملا صادقانه جواب مردم را بدهم، با اینکه میتوانستم جواب ندهم یا اگر جواب دادم بعدا از ایشان بخواهم حذف کنند. دوست داشتم روراست باشم و به نظرم افرادی با روراستی مشکل دارند که خودشان اهل تظاهر کردن باشند. من معجزهوار وارد این حرفه شدم و همان کسی که مرا به این جایگاه رسانده هوای مرا هم دارد.
به جز مردم، همکاران خودتان هم واکنش بد نشان دادند؟
قریشی: به هر حال همکاران من نیز بخشی از همین مردم هستند. ما همه مثل همین هستیم؛ فقط نوع کارمان متفاوت است. بله برخی از همکاران و همصنفهای خودم نیز واکنشهای بدی نشان دادند.
خب، کمی فضا را عوض کنیم. آقای علومی دغدغه این روزهای شما چیست؟
علومی: فعلا درگیر آلبوم جدیدم هستم که اولین آلبوم مجاز من است. دوست داشتم که دیگر به شکل مجاز کار کنم؛ البته نسبت به کارهای قبل تفاوتهایی خواهد داشت اما نه آنقدر که بگویم کارهایم را عوض کردهام. این مسئله باعث شده حرفهایتر و با دقت بیشتری به موسیقی نگاه کنم. به همین خاطر کارم سختتر شده است.
سینما و موسیقی را موازی جلو میبرید؟
علومی: بله و به هر دوی آنها علاقه و توجه دارم.
یعنی سینما برایتان مقوله سرگرمی نیست؟
علومی: اصلا برایم در حد یک سرگرمی نیست و کاملا جدی برایش برنامه دارم؛ البته حتی قبل از خوانندگی دوست داشتم بازیگر شوم؛ حتی به کلاس آموزش بازیگری هم رفتم اما دیدم مسیر بسیار دشواری است.
بعد پشیمان شدید؟
علومی: پشیمان که نشدم اما زمینهاش فراهم نبود. در همان دوره رفتم کلاس گیتار و بعد از مدتی موسیقی و آهنگسازی را شروع کردم. وقتی وارد دنیای موسیقی و خوانندگی شدم از فضای سینما دور ماندم.
سلفی گرفتن نیکی کریمی به همراه مادرش در لندن