بیوگرافی انگین گوریک بازیگر محبوب ترک

بیوگرافی انگین گوریک بازیگر محبوب ترک

 

 

 

عکس انگین گوریک

فرار ستاره به غار تنهایی

شناخته شدن و شهرت تا به حال باعث نشده احساس ناراحتی داشته باشم و واقعا در این برهه از زندگی بسیار هم راضی هستم. در واقع اینکه مردم شما را دوست داشته باشند اصلا چیز بدی نیست و اتفاقا باعث افتخار است ولی در این بین هستند اتفاقاتی که آدم را اذیت می کنند. من در مجامع عمومی ظاهر نمی شوم؛ به خصوص در برنامه های رسانه ای و این موضوع انتخاب خودم بوده است.

از نظر من اینکه دیده بشوید یا نشوید تحت اختیار خودتان است. در هر حال چیزی نیست که همیشگی باشد و بالاخره بعد از چندسال خسته می شوید. من تلاشی برای این نمی کنم که حتما همه مرا ببینند. دلم می خواهد زندگی خود را داشته باشم. از مخفی شدن هم خوشم نمی آید اما گاهی رسانه ها باعث می شوند شما به غار تنهایی خودتان پناه ببرید و از همه فراری باشید.

اشتباهات مردم درباره من

از آنجا که من نقش مردان عاشق پیشه را بازی کرده ام خیلی از مردم بیش از آنکه مرا ببینند، حس می کنند چیزی شبیه آن نقش ها هستم. بله، من هم عشق را تحسین می کنم ولی قطعا شخصیت بازیگرها با نقش هایی که در آن بازی می کنند کاملا متفاوت است.

بازیگر فیلم فاطماگل

رفیق بازی بعد از شهرت

من از گذشته تا به امروز دوستانی دارم که هنوز هم با آنها در تماس هستم اما واقعیت این است که دیگر مثل سابق آن راحتی را در ارتباط نداریم؛ نه اینکه من محو شهرت شده باشم بلکه پرکاری و مشغله حضور در فیلم ها و سریال ها باعث می شود دیگر فرصتی برای رفیق بازی نداشته باشم وگرنه خودم همیشه عاشق دوستانم هستم و هستند کسانی که بیش از ۱۵سال است باهم دوست هستیم!

زوج های هنری ستاره

همبازی شدن با فرح زینب عبدالها در فیلم «مشکل کوچک ایلول» واقعا عالی بود. ما دوران خوبی را سر کار داشتیم و به نظرم زوج هنری و رقبای سرسختی هم بودیم و به همین علت سعی کردیم کارمان را کامل انجام بدهیم و حس می کنم خوب از عهده اش برآمدیم.

در «فاطماگل» همکاری با دوست قدیمی ام برن سات واقعا فوق العاده بود و فکر نمی کنم دیگر چنین اتفاقی برایم دوباره تکرار شود. در «پول کثیف عشق» (لطیفه) هم با طوبا بویوک همکاری خیره کننده ای داشتم و به نظرم این سه زوج برای من بهترین زوج های هنری در طول حرفه ام بوده اند.

اتفاقی زیبا برای مردها

من در ۲۱ سالگی وارد این حرفه شدم و حالا بعد از سال ها حضور در این کار، کاملا تغییر کرده ام. هر سالی که گذشت یک رشد متفاوت داشتم. اما در کل به عنوان کسی که در دهه چهارم زندگی اش قرار دارد، احساس خوبی دارم. زندگی در این دهه می تواند سختی هایی داشته باشد و حس می کنید گاهی به شرایط مسلط نیستید. به عقیده من بالا رفتن سن برای مردان اتفاق زیبایی است.

ستاره موج سواری و غواصی

من حرفه پرفراز و نشیب و خسته کننده ای دارم و طی ۴،۳ سال اخیر به شدت جذب موج سواری شده ام. در آب بودن حال مرا بهتر می کند. تعطیلات من به موج سواری و غواصی می گذرد. جهان زیرآب خیره کننده است. همیشه بعد از یک دوره سخت کاری مدتی به غواصی می پردازم تا آرام شوم.

 

 

بازیگر فیلم لطیفه

 

 

درمان اندوه با استراحت!

هنگامی که احساس اندوه یا خستگی شدید دارم، خواب بهترین درمان برای من است. همیشه یک روز تازه یعنی وقتی که من انرژی لازم را پیدا کرده ام و با خواب کافی رفرش شده ام برایم از هر چیز مهم تر است. استراحت نه تنها جسم، بلکه روح من را نیز شاداب می کند. حس می کنم هر انسانی در مقاطعی از زندگی نیاز به استراحت و ریکاوری دارد.

فرار از شبکه های اجتماعی

من اهل شبکه های اجتماعی نیستم! فیس بوک، توئیتر یا اینستاگرام ندارم. مدیربرنامه هایم رسانه ها را دنبال می کند و آنچه را که درباره ام منتشر می شود، می شنوم. به هر حال این تنها راهی است که به شما اجازه می دهد ببینید مخاطب از شما چه می خواهد و چه نظری دارد. منظورم فقط اینستاگرام و دیگر شبکه های اجتماعی نیست.

حتی همین فروم ها، وبلاگ ها و سایت های هواداری هم چنین هستند. بارها شنیده ام که به نام من صفحاتی را ساخته اند و حتی با مردم در ارتباط هستند! سایت های شخصی برای من به زبان های دیگری ساخته اند که از شنیدن آنها شاخ درمی آورم!

سرها داخل گوشی ها

متاسفانه در چندسال اخیر مردم به سمت تکنولوژی و اینترنت و شبکه های اجتماعی یورش برده اند و از زندگی و سنت ها و حتی زندگی عادی شان دور شده اند! من با تکنولوژی و استفاده از آن اصلا مخالف نیستم بلکه با زیاده روی در هرکاری مخالف هستم.

من دوست دارم اگر قرار است حال دوستی را بپرسم، یا به دیدنش بروم یا تلفنی با او صحبت کنم؛ نه اینکه به او اس ام اس بزنم یا در شبکه های اجتماعی با او چت کنم! این روزها افرادی را می بینم که سرشان را از داخل گوشی شان بیرون نمی آورند و از همه چیز غافل شده اند.

اسرار آقای ستاره!

من یک بازیگر هستم. هر صبح بیدار می شوم و مانند هر آدم دیگری سرکار می روم. در اوقات آزادم هم زندگی معمولی خودم را دارم. چیزی وجود ندارد که پنهان کنم. در واقع هیچ رازی این میان وجود ندارد. زندگی عادی من نه چیزی برای نمونه شدن دارد و نه چیزی برای سرشکستگی. بین من و نشریات شایعه پرداز نیز چیزی وجود ندارد. اما مساله در مورد رسانه های اجتماعی متفاوت است. شما نمی توانید کنترلی بر آنچه درباره شما نوشته می شود داشته باشید. حتی دخالتی هم در نوع نوشته ها ندارید.

اسم و رسم عاشقی

از نیاکان خود نقل داریم که «هیچکس نمی داند چه کسی واقعا پولدار است یا واقعا به خدا ایمان دارد و این اعتقاد مهمی است.» همچنین کسی نمی داند شخصی چقدر دیگری را دوست دارد. بعضی ها هستند که واقعا عاشق هستند اما بلد نیستند آن را به درستی بیان کنند. بعضی ها با آنکه عشق کمی دارند اما در بیان احساسات قوی هستند و واقعا درک این ماجرا ساده نیست. من سعی کردم نقش هایی را بازی کنم که مردم به علل مختلف آنها را دوست داشته باشند اما به هر حال همگی، آن جاذبه رمانتیک را دارند. وقتی پای عشق در میان باشد به جادوی دیگری نیاز نیست.

حتی در همه آثار جنگی، عشق جای خودش را دارد. این همان چیزی است که مخاطب می خواهد چون همه دوست دارند عشق را تجربه کنند. به خصوص در دوره اخیر که کارهای مختلف و حجم فعالیت شهری، ما را از هم دور کرده است و چیزی به اسم عشق و احساس وجود ندارد. برای همین دیدن مرد عاشق پیشه ای که احساساتش غلو شده و نامتعارف است برای مردم خوشایند است.

عشق با طعم قهوه ترک

نمی توانم بگویم که واقعا یک مرد عاشق پیشه در آن حد اعجاب آور و احساساتی هستم یا خیر؟ ولی برای شما یک مثال می زنم: شما این قهوه آماده سه تا در یکی را دیده اید؟ من درست مانند آنها هستم. کمی از هر چیزی در خودم دارم.

در کل معتقدم اگر مردی زنی را دوست دارد باید او را مرکز دنیای خودش قرار بدهد؛ درست مانند نقش هایی که من بازی کرده ام. اگر نمی شود به نظرم یک ایرادی در کارش هست.

پیش به سوی ازدواج

فکر می کنم هنوز آنقدرها برای ازدواج، پیر نشده ام که نگران این موضوع باشم. مادرم بیش از همه نگران این مساله است ولی شخصا حس می کنم هنوز برای این کار فرصت کافی دارم ولی از ۲سال پیش تصمیم مهمی گرفته ام و خودم را رفته رفته برای ازدواج آماده می کنم. به خانواده ام قول داده ام که تا ۲ سال آینده ازدواج کنم و درواقع مانند یک مربی فوتبال شده ام که قرار است تیمش را به یک تیم قدرتمند تبدیل کند و برای این موضوع، ۴فصل فرصت گرفته است!

من پیشقدم هستم

به نظرم این موضوع کاملا طبیعی و درست تر خواهد بود که اگر از دختری برای زندگی مشترک خوشم بیاید، باید خودم قدم جلو بگذارم. اما همان مساله که آیا شهرت این وسط عامل فاصله انداز می شود یا نه باعث تردید من در این مساله می شود ولی این را در زندگی آموخته ام که پیشقدم باشم تا شانس های زندگی ام را از دست ندهم؛ ضمن اینکه شاید در این بین باشند افرادی که به دلیل شهرت به انسان نزدیک می شوند ولی به مرور مشخص خواهد شد و این افراد خودشان را نشان می دهند.

فاکتورهای کوچک خوشبختی

به نظرم دروغ و ریا بدترین مسائل در زندگی انسان ها هستند و درواقع به راحتی می توانند زندگی انسان را خراب کنند. من از دروغ و دورویی متنفر هستم و بی نظمی و بی احترامی من را آزار می دهد و فکر می کنم اینها همگی اصول اولیه انسان بودن هستند که خیلی راحت و ساده می توانند به فاکتورهای اصلی خوشبختی در زندگی تبدیل شوند. عشق یک فاکتور ساده دیگر است که دقیقا ضامن اصلی خوشبختی و دوام در زندگی مشترک است.

عشق و انجام هرگزها

به نظرم عشق آدم ها را عوض می کند. هر آدمی اعتقادات و باورهای خود را دارد. به هر حال شما در روابط سعی می کنید کارهایی را که ناخوشایند طرف مقابل است انجام ندهید و این موضوع از عشق می آید. عشق گاهی کاری می کند که شما کارهایی انجام بدهید که قبلا هرگز به آنها فکر هم نمی کردید. عشق یعنی دو نفر به هم نزدیک شده و در شکلی متعادل کارهایی را با رضایت برای هم انجام دهند؛ حتی اگر قبلا انجام شان را هرگز متصور نبودند.

نگاه جذاب، چشمان خاص

می گویند من نگاه جذابی دارم و این یک جور موهبت الهی است. اما به نظرم بخشی از این حرف ها متاثر از نقش ها و بازی ها هستند. به هر حال وقتی نقشی را بازی می کنید نخستین چیزی که مخاطب به آن توجه می کند چشمان بازیگر است. درخلال صحنه ها که دیالوگی رد و بدل نمی شود، من باید همه احساس را از طریق نگاه خود منتقل کنم. آنچه من انجام می دهم،

دنیای درون شخصیت را آشکار می کند. هنگامی که نقشی را بازی می کنم باید احساسات او را نشان بدهم و این چیزی نیست که با تمرین جلوی آینه آن را یاد بگیرم. خود به خود اتفاق می افتد. می بینید حالا که نزد شما نشسته ام هیچ حس خاصی در چشمان من نیست.

مثبت اندیش و واقع بین

برای من شخصا آینده، یک فرصت زیباست نه وحشتناک! همیشه فکر می کنم فردا یک روز عالی است. این معنایش این نیست که بخواهم به زور خودم را متقاعد کنم که فقط باید مثبت اندیش باشم. این یک باور درونی است. چیزهایی هست که ما نمی خواهیم در زندگی تجربه شان کنیم و بسیار دردناک هستند؛ مثلا تجربه های تلخ، تصادف، مرگ و. . . اما هنگام وقوع آنها باید به این فکر کنیم چطور مشکل را حل کنیم و از آن رشدیافته بیرون بیاییم و چطور اجازه ندهیم بر روند زندگی ما تاثیر بگذارد. اگر به هر اتفاق به چشم تجربه نگاه کنید همه چیز شکل دیگری پیدا می کند. اتفاقات منفی همگی درس هستند، مهم نگاه شما به اتفاقات است. از این نظر من اجازه نمی دهم اتفاقات بد تاثیر زیادی روی زندگی من بگذارند یا تحت تاثیرشان قرار بگیرم.

فرمول ریاضی برای زندگی

هیچ فرمول ریاضی خاصی برای زندگی وجود ندارد. من برای سرمایه اندوختن و حساب بانکی زیاد، کار نمی کنم. به عنوان یکبازیگر نمی توانم بگویم این کاری است که می خواهم بکنم، چیزی است که می خواهم باشم و. . . آینده می تواند چیزی بسیار متفاوت از زندگی و کار فعلی ما باشد. مهم این است که همیشه با انگیزه کار کنیم. در این حالت هر چیزی سر موعد مقرر رخ می دهد و شما می دانید آن وقت چگونه باید رفتار کنید.