بیوگرافی دانشمندان و فیلسوفان خارجی
اغلب شما آلبرت اینشتین را می شناسید. او کسی بود که تئوری نسبیت را به ما ارائه داد. عده زیادی از بزرگان علم او را به عنوان نابغه ای بی همتا و بزرگترین دانشمند جهان می خوانند. بسیاری از نظریات و تحقیقات اینشتین باعث ایجاد تغییرات اساسی در روند پیشرفت علم در جهان شده و تاثیرات پایداری به ارمغان داشت. خدمات او در راستای علم قابل ستایش است.
اما بر خلاف همیشه اینبار قصد داریم از جنبه ای دیگر به “اینشتین” بنگریم. زندگی او! حقایق مخفی درباره زندگی باهوش ترین نابغه دنیا . او چگونه بود؟ در زندگی و برخورد بادیگران چطور بود؟ آیا می دانید که اینشتین با یک سر بزرگ به دنیا آمده! طوری که مادرش تصور می کرد وی ناقص است؟! و یا اینکه قبل از ازدواج فرزندی داشته؟
بیوگرافی و زندگینامه نیکولا تسلا + عکس
بیوگرافی نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت ! + عکس
نیکولا تسلا
نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت است. خواه او را نابغه بخوانید، یا یک دیوانهی تمام عیار، نمیتوانید منکر ذهن خلاق و تخیلگرای بینظیر وی باشید. تسلا هزاران ایدهی مختلف را در زمان خود مطرح کرد، که بسیاری از آنها غیرعملی یا بسیار خطرناک بودند. اگر میخواهید بدانید که چرا تسلا به عقیدهی بسیاری یک نابغهی دیوانه است.
۱۰- مهار کردن امواج کیهانی
یکی از تخیلات عجیب تسلا، مهار انرژی آزاد بود. انرژی آزاد میتواند بصورت اتمی، انرژی تابشی یا استاتیکی باشد، که گرفتن انرژی آن مانند گرفتن انرژی بسیار کم از منبع بیکران انرژی است. ایدهی مهار انرژی آزاد توسط بسیاری از دانشمندان در گروه شبهعلم قرار میگیرد، چرا که غیرعملی و غیرقابل توسعه در ابعاد بزرگتر است.
تسلا عقیده داشت اگر بتواند ماشینی مناسب برای مهار این انرژی بسازد، میتواند مشکلات انرژی در دنیای کنونی را برطرف کند. او معتقد بود که اجزا بسیار کوچک با شارژ الکتریکی کم، به صورت روزانه با سرعتی بالاتر از سرعت نور، بصورت باران بر روی زمین میبارند. او تصور میکرد ماشینی ساخته است که میتواند این اجزا را گرفته و آنها را به انرژی قابل استفاده تبدیل کند. او حتی پتنتی برای این دستگاه به نام خود ثبت کرده بود. تسلا ادعا میکرد این اختراع او میتواند یونها را مستقیما به انرژی قابل استفاده تبدیل کند، هر چند این ادعا هیچوقت رنگ واقعیت به خود ندید.
——————————————————————————–
۹- الکترودینامیکهای القائی
با اینکه تسلا پدر جریان متناوب یا AC است، اما همواره رویای دنیایی که بصورت بیسیم انرژی خود را تامین میکند را در سر میپروراند. برای عملی کردن این رویا، او پیشنهاد ساخت سیستم بیسیم جهانی را داد، که در آن برج تسلا انرژی و الکتریسیته را بصورت بیسیم به کل دنیا مخابره میکرد. او سعی در اثبات عملی بودن این ایدهی خود با استفاده از کویل تسلا، که با فاصلهای چند سانتیمتری میتوانست لامپ کوچکی را روشن کند، داشت.
وی عملی کردن رویای خود را با ساخت برج “واردنکلیف” در نیویورک آغاز کرد، اما وقتی تامینکنندهی مالی آن از هدف تسلا برای ارسال انرژی بصورت بیسیم به جای استفاده از آن برای ارتباطات راه دور مطلع شد، حمایت مالی خود را قطع کرد. این اتفاق قدم آخر او برای عملی کردن سیستم بیسیم جهانی تسلا بود و مانند دو اختراع دیگر او یعنی کویل تسلا و مخابرهکنندهی مغناطیسی بدون استفاده ماند. اگر روش تسلا عملی میشد تنها وسیلهای که مردم برای دریافت الکتریسیتهی رایگان و نامحدود نیاز داشتند، یک آنتن ساده بود. سیستم کاملا تجدیدپذیر بود و هیچگونه زیان زیست محیطی یا تاثیر منفی بر سلامتی افراد جامعه نداشت.
عملیشدن این ایده وابستگی زیادی به دولت آمریکا و سرمایهگذاران آن داشت؛ اما به نظر میرسید که سرمایه گذاران تمایلی به عملی کردن ایدهای که برای آنها سودی به ارمغان نیاورد، نداشتند. با شروع جنگجهانیدوم طبیعی بود که دولت علاقهی خود به برج تسلا و رویای عظیم او را از دست بدهد. برج او سریعا تخریب شد و لوازم مصرفی در آن، در جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود به تازگی گروهی از محققان در MIT توانسته اند ایدهی تسلا را با روشن کردن بیسیم لامپی از فاصلهی دو متری، به اثبات برسانند.
——————————————————————————–
۸- آتش سرد
دیگر ایدهی رویایی تسلا، یعنی آتش سرد، استفاده از صابون و آب را برای همیشه در حمام ریشه کن میکرد. همه میدانند که آب و الکتریسیته با هم مخلوط نمیشوند، اما اینگونه که به نظر میرسد، الکتریسیته و جِرم روی بدن، ناسازگاری بیشتری نسبت به آب و جِرم روی بدن دارند.
در یک عمل نامتعارف به نام آتش سرد، جریان الکتریسیتهای با ولتاژ ۲/۵ میلیون ولت که دائما در حال تناوب بود، انرژی خود را به بدن انسانی که بر روی صفحهای فلزی ایستاده است، منتقل میکرد. تصور این صحنه خود بسیار شگفتانگیز است. فردی در بین آتش میلیونها ولت الکتریسیته محاصره شده و رعدهای الکتریسیته او را در بر گرفتهاند. این روش با توجه به رسانا بودن بدن انسان به نظر عملی است و حتی میتواند تمیزی بهتری نسبت به صابون و آب را به ارمغان آورد. تسلا مدعی بود که اختراع او نه تنها برای تمیزتر شدن بلکه برای مصارف دارویی نیز کاربرد دارد. تنها کار لازم این بود که فرد روی صفحهای فلزی قرار بگیرد تا تمام چرک و جرم روی بدن او پاک شود و حس بینظیری به وی منتقل کند. همچنین این وسیله میتوانست فرد را در سردترین شرایط گرم نگه دارد و حتی بعد از هر استفاده مقدار قابل توجهی اوزون تولید میکرد. علیرغم مزایای واضحی که این وسیله داشت، بدلیل هزینهی بالا و خطرات زیادی که تحمیل میکرد، مانند بسیاری دیگر از ابداعات تسلا مورد توجه قرار نگرفت.
——————————————————————————–
۷- تسلاسکوپ
نیکولا تسلا ابداعات زیادی برای بهبود شرایط زندگی بر روی زمین داشت، اما یکی دیگر از تلاشهای او ساخت وسیلهای برای ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی بود. تسلا مدعی بود که در موارد مختلف توانسته است با موجوداتی غیرعادی ارتباط برقرار کند، اما این ادعای او هیچوقت به اثبات نرسید. او ادعا میکرد زمانی که در آزمایشگاه خود در کولورادو مشغول کار بود، صداهایی عجیب میشنید که مانند آن را قبلا جایی بر روی زمین نشنیده بود. او این صداهای کلیک مانند را در حال کار بر روی مخابرهکنندهی مغناطیسی خود شنیده بود. کلیکها بصورت واضح و در دستههای یک تا چهار عددی منتقل میشدند، که شباهت زیادی به کدهای مورس داشتند.
دیگر نتیجهی تسلاسکوپ، ابداع جدیدی به نام “اوسیلوسکوپ ماورای ابعاد” بود و اینگونه عمل میکرد که امواج کیهانی با انرژی آزاد را دریافت و آنها را به انرژی قابل استفاده برای انسانها تبدیل میکرد. این وسیله میتوانست انرژی را به هر نقطه از جهان بدون توجه به فاصلهی آن، انتقال دهد. متاسفانه کسی ادعای تسلا مبنی بر ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی را بدلیل نداشتن مدارک قانع کننده، باور نکرد اما وی از پافشاری بر موضع خود دست برنداشت. تسلا همچنین امیدوار بود که با فرستندههای عظیمی که روی سطح زمین قرار میدهد، بتواند وجود موجودات زنده در مریخ را به اثبات برساند.
——————————————————————————–
۶- اشعههای مرگبار تسلا
با اینکه اختراعات تسلا به نظر بسیار خطرناک میآیند، اما تسلا به شدت مخالف جنگ بود و تلاش بسیاری برای ساخت “اشعهی مرگبار” و جلوگیری از وقوع آن به خرج داد. اشعهی مرگبار در اصل به عنوان شتابدهندهای برای ذرات عمل میکرد که میتوانست دستهای از ذرات با انرژی بالا را تا فاصلهی ۴۰۰ کیلومتری پرتاب کند. او مدعی بود این دستگاه میتواند موتورها را ذوب کرده و هرگونه هواپیمایی را منهدم سازد. تسلا مدعی بود اختراع او میتواند با هزینهی دو میلیون دلاری، پدافند هوایی نامحدودی را ایجاد کند.
زمانی که او میخواست اشعهی مرگبار را به پشتیبان مالی خود، P.J Morgan معرفی کند تا بتواند هزینههای پروژهی خود را تامین نماید، با مخالفت وی روبرو شد. با استفاده از ۸۰ میلیون ولت، تسلا مدعی بود امواج حاصل از دستگاه میتوانند به هر چه که در مسیرش قرار میگیرد، نفوذ کنند. علیرغم توضیحات قانعکنندهی تسلا و صرفهجوییهای جانی و مالی که این دستگاه در بر داشت، دولت بریتانیا و آمریکا این پروژه را رد کردند. این دستگاه از طرف دولت روسیه اندکی مورد توجه قرار گرفت و روسیه به او اجازه داد که دستگاه خود را برای آزمایش آماده کند. بسیاری افراد مختلف مدعی هستند که این آزمایشات عامل اصلی “انفجار تونگوسکا” بودند.
——————————————————————————–
۵- کنترل آب و هوا
یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ بشریت، ایجاد توانایی کنترل آبوهوا است. تسلا فکر میکرد که راه حلی برای این مشکل پیدا کرده است. او تصور میکرد که میتوان دمای زمین را، با وسیلهای که مانند ترموستات عمل میکند، کنترل کرد. او مدعی بود میتوان با ارسال امواج رادیویی، میدان مغناطیسی زمین را تحت تاثیر قرار داده و امواج رادیویی پایایی ایجاد کرد. سپس میتوان با این امواج، جریانهای باد را تحت تاثیر قرار داد و با تغییر مسیر آنها آب و هوای زمین را کنترل کرد.
تسلا پتنتهای زیادی را در زمینهی کنترل آب و هوا به ثبت رساند و توانست اثبات کند که با امواج رادیویی میتوان آب و هوا را کنترل کرد. عدهای معتقدند که تحقیقهای تسلا به دست افراد نااهلی افتاده و آنها هم اکنون آب و هوای زمین را کنترل میکنند. آنها برای اثبات این ادعا به الگوی غیرمتعارف آب و هوایی کنونی و خشکسالی در برخی نواحی زمین، اشاره میکنند.
——————————————————————————–
۴- اسلحهی اشعهی ایکس
کشف اشعهی ایکس توسط ویلیام رونتگن، بسیاری از جمله تسلا را به وجد آورد. با استفاده از طراحیهای رونتگن، تسلا سعی در توسعهی تجربیات رونتگن داشت. تسلا افراد عادی را برای دیدن نتیجهی کارهایش، به سالنهای کاری خود دعوت میکرد.
در این بازهی زمانی تسلا با مارک توِین ارتباط نزدیکی برقرار کرد. توِین بعد از درمان بیماری یبوست خود توسط تسلا مدام به سالنهای وی میرفت. توین و تسلا بارها در حال بازی با اختراع جدید تسلا به نام اسلحهی اشعهی ایکس، دیده شده بودند. گفته میشود که هر دوی آنها به نوبت نوارهای فیلم را از دیوار آویزان میکردند و در مقابل آنها میایستادند و با این اسلحه سعی در شلیک اشعهی ایکس به سمت این نوارها داشتند. اسلحهی اشعهی ایکس که تسلا ساخته بود میتوانست اشعه را تا فاصلهی ۱۲ متری شلیک کند.
——————————————————————————–
۳- متناوب کردن جریان
نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۲ برای کار در شرکت تحت نظر توماس ادیسون با نام شرکت قارهای ادیسون، به پاریس نقل مکان کرد. زمان زیادی طول نکشید که نبوغ تسلا به چشم آمد و از وی خواسته شد تا به آمریکا برود و در کنار ادیسون مشغول به کار شود. ادیسون در آن زمان به تازگی جریان مستقیم یا DC را ساخته بود و آن را راه حلی برای تمامی مشکلات الکتریسیته روی زمین میدانست.
ژنراتور جریان مستقیم مشکلات فراوانی داشت و ادیسون به تسلا وعده داده بود که اگر این مشکلات را رفع کند، به او ۵۰ هزار دلار پرداخت خواهد کرد. تسلا به آنچه که از وی خواسته شده بود عمل کرد، و پتنتهای زیادی برای رفع مشکلات ژنراتور ادیسون به ثبت رساند، اما ادیسون هیچگاه به وعدهی خود عمل نکرد و هیچگونه مبلغی به تسلا پرداخت نکرد. این اتفاق باعث شد تا تسلا شرکت ادیسون را ترک کرده و شرکت جدیدی برای خود تاسیس کند. وی توانست وسیلهی جدید الکتریکی با نام جریان متناوب بسازد. مزایای واضح و فراوانی در استفاده از جریان متناوب وجود داشت، از جمله توانایی تغییر ولتاژ و ارسال جریان به مسافتهای طولانی که صرفهجویی فراوانی در زمینهی انرژی و هزینه، برای مصرف کنند بههمراه داشت.
با این اتفاق، جنگ بزرگ جریانها آغاز شد. ادیسون از اینکه تسلا از او جدا شده بود و با جرج وستینگ هاوس همکاری میکرد، بسیار خشمگین بود و تلاش زیادی برای کم کردن ارزش جریان متناوب انجام میداد. ادیسون نمایشهای بزرگی برای ترساندن مردم از جریان متناوب برگزار کرد. او مدعی بود جریان متناوب میتواند خانهی آنها را به خاکستر تبدیل کند و خود افراد را دچار برق گرفتگی شدید کند. او برای اثبات این ادعا جریان متناوب را به سگ، فیل و انواع حیوانات دیگر و حتی انسانها متصل میکرد!
برای اولین بار ادعای تسلا در خارج از آزمایشگاه نیز نتیجه داد و موفقیتی بزرگ برای وی رقم زد. او توانست در نمایشگاه جهانی سال ۱۸۹۳، با روشن کردن لامپ بدون آسیب رساندن به افرادی که در آن محوطه قرار داشتند، حمایت جامعهی جهانی را به سمت خود جلب کند. نهایتا، جریان متناوب برندهی این نبرد شد و در حال حاضر عمدهی جریان الکتریسیته، به صورت جریان متناوب تامین میشود.
——————————————————————————–
۲- روشن کردن کرهی زمین
چه اتفاقی میافتاد اگر وسیلهای ابداع میشد، که میتوانست کل کرهی زمین را روشن کند؟ این اتفاق باعث کاهش نیاز به لامپها و کاهش صدمات حاصل از کمبود روشنایی میشد. این تخیل، زمینهساز ایدهای در تسلا شد، تا بتواند با آن کرهی زمین را روشن کند. او میخواست با تحریک گازها و نور حاصل از آنها در حالت برانگیختگی، این ایده را عملی کند. تسلا قصد داشت جریان بزرگی از انرژی مانند اسلحهی امواج فرابنفش را به قسمت بالایی اتمسفر کرهی زمین شلیک کند، تا با تحریک گازهای کم فشار موجود در آن ناحیه، کرهی زمین به طور کامل روشن شود.
تسلا معتقد بود با عملی شدن این ادعا، اتفاقاتی مانند تایتانیک به وقوع نخواهند پیوست، اما کسی این ادعای او را جدی نگرفت.
——————————————————————————–
۱- اوسیلاتور تسلا
همه چیز از اتمها تشکیل شدهاند و هر شی یک فرکانس طبیعی دارد که با آن در حال ارتعاش است. اگر دستگاهی فرکانسی معادل فرکانس ارتعاش این ذرهها تولید کند، سیستم پاسخی با دامنهای بزرگتر خواهد داد که این پاسخ میتواند بسیار مخرب باشد. یک مثال برای مخرب بودن امواج مکانیکی، فروریختن پل تاکوما است. این پل وقتی بادی ضعیف، امواجی با فرکانس رزونانس پل تولید کرد، در کمال تعجب فروریخت.
با استفاده از این مفهوم، تسلا مدعی شد که با دستگاه کوچکی میتواند یک ساختمان عظیم را با خاک یکسان کند. او در حال شرح کار خود به یک خبرنگار بود که ناگهان با بالا بردن فرکانس دستگاه، همهی اشیای آزمایشگاه وی در هوا غوطهور شدند، این اتفاق به قدری شدید بود که مجبور به تماس با آتشنشانی و پلیس شدند و در نهایت تسلا قبل از اینکه ساختمان فرو بریزد، دستگاه را با چکش نابود کرد.
وقتی از او سوال شد که برای فروریختن ساختمان Empire State، چه چیزهایی نیاز دارد، وی در پاسخ گفت که فقط نیاز به اختراع خود، ۵ پوند فشار هوا و زمان کافی برای پیدا کردن فرکانس مناسب، دارد. او تصور میکرد اختراعش میتواند امواج مکانیکی را به هر قسمت از دنیا بفرستد، اما تا به امروز کسی نتوانسته این ادعا را رد یا اثبات کند. او همچنین مدعی بود اگر امواج اوسیلاتور با امواج بدن هماهنگ شوند، میتوانند بیماریهای متعددی را شفا دهند. ادعایی دیگر که در دنیایی غیر دنیای دیوانگان به اثبات نرسیده است.
بیوگرافی کورت گودل،اسطوره و پدر منطق!
بیوگرافی کورت گودل،اسطوره منطق!
بیوگرافی کورت گودل،اسطوره منطق!
کورت گودل در ۲۸ آوریل ۱۹۰۶ در شهر برنو در بخش مرکزی کشور چکسلواکی سابق به دنیا آمد. او دومین فرزند از دو فرزند خانواده ای مهاجر و آلمانی بود که در صنایع نساجی شهر کار می کردند. کورت جوان در تمامی دوران تحصیل دبستان و دبیرستان خود حتی یک بار هم نمره ای غیر از عالی نگرفت، اما با این حال هنوز نشانه ای ویژه از نبوغ خارق العاده ی خود را بروز نداده بود.او کودکی بسیار پرسش گر بود، به طوری که دیگران او را آقای چرا می نامیدند. کورت در عین حال شخصیتی درون گرا داشت.
گودل در سال ۱۹۲۴، به دانشگاه وین رفت و ابتدا قصد تحصیل در رشته ی فیزیک را داشت اما پس از زمان کوتاهی و تحت تاثیر برنامه های سخنرانی فیلیپ فورت وانگلر و هانس هان به ریاضیات روی آورد . چیزی نگذشت که استعداد خارق العاده ی او توجه دیگران را جلب کرد؛ به طوری که تنها دو سال پس از ورود به دانشگاه از او دعوت شد که در جلسات مناظره ی گروهی که توسط هان و فیلسوفی به نام موریتزشلیک از دو سال قبل پایه گذاری شده بود، شرکت کند. این گروه بعدها به حلقه ی وین شهرت یافت.
شهرت گودل به واسطه ی قضیه ای با عنوان ناتمامیت است که در ریاضیات اثبات کرد. او به کمک منطق ریاضی، ثابت کرد که عبارت های درستی در ریاضیات وجود دارند که درستی آن ها توسط اصول ریاضی قابل اثبات نیست. این کشف، شکوه و جلال اسطوره ای بنای ریاضیات را که به عنوان قدرتمندترین ابزار شناخت هستی در دست اندیشه ی انسان پذیرفته شده بود و طی زمانی بیش از ۲ هزار سال در تاریخ علم، قد علم کرده بود، را به ناگهان فرو ریخت و بدین ترتیب، متفکران را بر آن داشت که در پندارهای خود نسبت به بنیادهای حقیقت، به طور جدی تجدیدنظر کنند. این گونه بود که تاریخ علم، بار دیگر شاهد شکست کمیت ها در برابر کیفیت شد و یک مرد، به تنهایی حقیقتی را آشکار کرد که هزاران اندیشمند بزرگ، پیش از او درباره ی آن می اندیشیدند.
گودل، سال تحصیلی ۱۹۳۴-۱۹۳۳ را در مرکز تازه تاسیس مطالعات پیشرفته ی دانشگاه پرینستون در نیوجرسی آمریکا سپری کرد ،جالب است که آلبرت اینشتین نیز در همان سال، کار خود را در پرینستون آغاز کرد و با یکدیگر دوستانی صمیمی شدند. گودل که اغلب او را به عنوان بزرگ ترین منطق دان از زمان ارسطو تاکنون مى شناسند، مردى عجیب و در نهایت تراژیک بود. اینشتین خونگرم و خوش خنده اما گودل جدى و سنگین، منزوى و منفى باف بود.
گودل در دوران اقامت خود در آمریکا در زمینه ی نظریه ی مجموعه های نامتناهی در ریاضیات، فلسفه و همین طور نسبیت، دستاوردهای بزرگی به بشریت ارائه کرد. وی در سال ۱۹۴۹ برای نخستین بار در تاریخ علم، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را بر مبنای قوانین پذیرفته شده ی علمی و با به کارگیری نظریه نسبیت عام اینشتین مطرح کرد. گودل در سال ۱۹۵۳ به عضویت فرهنگستان ملی علوم آمریکا درآمد. هرچند گودل در ۱۴ژانویه ۱۹۷۸ چشم از این جهان فروبست، اما نتیجه ی دستاوردهای او در تغییر بنیادهای تفکر انسان، هنوز دوران تولد خود را می گذراند.
بیوگرافی پیتر وار هیگز
بیوگرافی پیتر وار هیگز (برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۱۳)
متولد: ۲۹ مهٔ ۱۹۲۹،نیوکاسل آپون تاین، انگلستان
ملیت: بریتانیایی
رشته فعالیت : فیزیک
محل کار: دانشگاه ادینبرو،کالج سلطنتی لندن،دانشگاه کینگز لندن،کالج دانشگاهی لندن
دلیل شهرت: شکست متقارن در برهمکنش الکتروضعیف
جوایز: جایزه نوبل در فیزیک ۲۰۱۳
-جایزه ولف در فیزیک ۲۰۰۴
-مدال دیراک
پیتر وار هیگز (Peter Ware Higgs) در سال ۱۹۲۹ در شهر نیوکاسل انگلستان به دنیا آمد.
وی فیزیکدان انگلیسی و استاد دانشگاه ادینبورگ است. او همچنین ارائه دهنده نظریه شکست متقارن در برهمکنش الکتروضعیف و پیشنهاد دهنده ذره بنیادی بوزون هیگز یا ذره خدا (God Particle) است.
پیتر هیگز، فیزیکدانی که وجود ذره بوزون هیگز را پیشبینی کردهبود، به عنوان یکی از افتخارات سال ۲۰۱۲ شناخته شد.هیگز در دهه ۱۹۶۰ به همراه تعدادی از فیزیکدانان مکانیزمی را ارائه دادند که میتوانست چگونگی ایجاد جرم در بنیادیترین بخشهای جهان هستی را تشریح کند.این مکانیزم وجود ذرات هیگز را پیشبینی میکرد، ذرهای که در سال ۲۰۱۲ توسط برخورددهنده بزرگ هادرون کشف شد.
پیتر هیگز در دانشگاه ادینبورگ اولین فردی بود که در سال ۱۹۶۴ نشان داد که یک ذره جدید موسوم به بوزون یک محصول جانبی از حوزه جرم دهنده است. این یک گام حیاتی بود چراکه به دانشمندان این فرصت شکار را برای آزمایشاتشان داد.
پیتر هیگز به واسطه این کشف خود در میان گروهی ۶۵ نفره از برترین افتخارات سال ۲۰۱۲ که در زمینههای هنر، موسیقی، علوم، سیاست، صنعت و مذهب دستاورد قابل توجهی داشتهاند، قرار گرفت.
کشف ذره بوزون هیگز در ماه جولای سال ۲۰۱۲ منجر به انتخاب بلافاصله این فیزیکدان به عنوان شوالیه علمی شد. وی در همین سال نیز به عنوان کاندیدای نوبل فیزیک انتخاب شد.
پیتر هیگز در سال ۲۰۱۲ به خاطر ارزش ملی قابل توجهی که برای بریتانیا داشتهاست در لیست افتخارات سال قرار گرفت و جایزه افتخار سال را به همراه گروهی دیگر از افتخارآفرینان در زمینههای مختلف دریافت کرد.
پیتر هیگز به همراه فرانسوا انگلرت بلژیکی جایزه نوبل فیزیک را در سال ۲۰۱۳ از آن خود کرد.
زندگینامه کورت گودل،اسطوره منطق + عکس
بیوگرافی کورت گودل،اسطوره منطق!
کورت گودل در ۲۸ آوریل ۱۹۰۶ در شهر برنو در بخش مرکزی کشور چکسلواکی سابق به دنیا آمد. او دومین فرزند از دو فرزند خانواده ای مهاجر و آلمانی بود که در صنایع نساجی شهر کار می کردند. کورت جوان در تمامی دوران تحصیل دبستان و دبیرستان خود حتی یک بار هم نمره ای غیر از عالی نگرفت، اما با این حال هنوز نشانه ای ویژه از نبوغ خارق العاده ی خود را بروز نداده بود.او کودکی بسیار پرسش گر بود، به طوری که دیگران او را آقای چرا می نامیدند. کورت در عین حال شخصیتی درون گرا داشت.
گودل در سال ۱۹۲۴، به دانشگاه وین رفت و ابتدا قصد تحصیل در رشته ی فیزیک را داشت اما پس از زمان کوتاهی و تحت تاثیر برنامه های سخنرانی فیلیپ فورت وانگلر و هانس هان به ریاضیات روی آورد . چیزی نگذشت که استعداد خارق العاده ی او توجه دیگران را جلب کرد؛ به طوری که تنها دو سال پس از ورود به دانشگاه از او دعوت شد که در جلسات مناظره ی گروهی که توسط هان و فیلسوفی به نام موریتزشلیک از دو سال قبل پایه گذاری شده بود، شرکت کند. این گروه بعدها به حلقه ی وین شهرت یافت.
شهرت گودل به واسطه ی قضیه ای با عنوان ناتمامیت است که در ریاضیات اثبات کرد. او به کمک منطق ریاضی، ثابت کرد که عبارت های درستی در ریاضیات وجود دارند که درستی آن ها توسط اصول ریاضی قابل اثبات نیست. این کشف، شکوه و جلال اسطوره ای بنای ریاضیات را که به عنوان قدرتمندترین ابزار شناخت هستی در دست اندیشه ی انسان پذیرفته شده بود و طی زمانی بیش از ۲ هزار سال در تاریخ علم، قد علم کرده بود، را به ناگهان فرو ریخت و بدین ترتیب، متفکران را بر آن داشت که در پندارهای خود نسبت به بنیادهای حقیقت، به طور جدی تجدیدنظر کنند. این گونه بود که تاریخ علم، بار دیگر شاهد شکست کمیت ها در برابر کیفیت شد و یک مرد، به تنهایی حقیقتی را آشکار کرد که هزاران اندیشمند بزرگ، پیش از او درباره ی آن می اندیشیدند.
گودل، سال تحصیلی ۱۹۳۴-۱۹۳۳ را در مرکز تازه تاسیس مطالعات پیشرفته ی دانشگاه پرینستون در نیوجرسی آمریکا سپری کرد ،جالب است که آلبرت اینشتین نیز در همان سال، کار خود را در پرینستون آغاز کرد و با یکدیگر دوستانی صمیمی شدند. گودل که اغلب او را به عنوان بزرگ ترین منطق دان از زمان ارسطو تاکنون مى شناسند، مردى عجیب و در نهایت تراژیک بود. اینشتین خونگرم و خوش خنده اما گودل جدى و سنگین، منزوى و منفى باف بود.
گودل در دوران اقامت خود در آمریکا در زمینه ی نظریه ی مجموعه های نامتناهی در ریاضیات، فلسفه و همین طور نسبیت، دستاوردهای بزرگی به بشریت ارائه کرد. وی در سال ۱۹۴۹ برای نخستین بار در تاریخ علم، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را بر مبنای قوانین پذیرفته شده ی علمی و با به کارگیری نظریه نسبیت عام اینشتین مطرح کرد. گودل در سال ۱۹۵۳ به عضویت فرهنگستان ملی علوم آمریکا درآمد. هرچند گودل در ۱۴ژانویه ۱۹۷۸ چشم از این جهان فروبست، اما نتیجه ی دستاوردهای او در تغییر بنیادهای تفکر انسان، هنوز دوران تولد خود را می گذراند.
بلز پاسکال +بیوگرافی
بلز پاسکال
بلز پاسکال Blaise pascal |
|
---|---|
بلز پاسکال
|
|
زادروز | ۱۹ ژوئن ۱۶۲۳ کلرمون فران فرانسه |
درگذشت | ۱۹ اوت ۱۶۶۲ پاریس، فرانسه |
پیشه |
بیوگرافی بلز پاسکال
بلِز پاسکال (به فرانسوی: Blaise Pascal) (۱۶۶۲ – ۱۶۲۳) ریاضیدان، فیزیک دان و فیلسوف فرانسوی که در سالهای پایان عمر کوتاهش به الهیات روی آورد.
کودکی
پاسکال در سه سالگی مادرش را از دست داد و تحت آموزش پدرش قرار گرفت. کارهای اولیه پاسکال در علوم طبیعی و کاربردی بود که وی در آنجا نقشی مهم در ساخت ماشین حساب های مکانیکی و مطالعه سیالات داشت. وی همچنین با عمومیت دادن کار اوانجلیستا تُریچِلی نقشی مهم در توضیح مفهوم فشار و خلا نیز ایفا کرد. پاسکال همچنین در دفاع از روش علمی نوشتههای باارزشی دارد.
پاسکال به ایجاد دو زمینه جدید تحقیقاتی مهم کمک کرد. وی در ۱۶ سالگی رسالهای مهم در باب هندسه تصویری نوشت و در زمینه تئوری احتمال از ۱۶۵۴ با پیر دی فرما مکاتباتی داشت. پاسکال همچنین نقش چشمگیری در پیدایش اقتصاد مدرن و علوم اجتماعی داشت.
پاسکال به دنبال تجربه یک وضعیت عرفان در ۱۶۵۴، کارهای علمی خود را رها کرد و خود را وقف فلسفه و الهیات کرد. دو اثر مشهور وی، Lettres provinciales و Pensées حاصل این دوران هستند. پاسکال سالها از بیماری رنج میبرد و مرگ زودهنگام وی ۲ ماه پس از سی و نهمین سالروز تولدش به علایق و خواستههای او پایان داد.
دوران اولیه زندگی و تحصیلات
پاسکال در منطقه کلِرمون-فِران در ناحیه Auvergne در فرانسه متولد شد و در سه سالگی مادرش، آنتونیت بگن را از دست داد. پدرش، اتین پاسکال (۱۶۵۱-۱۵۸۸)، قاضی و عضو petite noblesseبود و به علوم و ریاضی علاقه داشت. بلز پاسکال برادر ژاکلین پاسکال بود و دو خواهر دیگر داشت که تنها یکی از آنها به نام ژیلبرت دوران کودکی را به سلامت طی کرد.
در سال ۱۶۳۱، اتین به همراه فرزندانش به پاریس نقل مکان کرد. اتین با توجه به نبوغ فوقالعاده پسرش تصمیم به آموزش وی گرفت. پاسکال جوان در همان ابتدا استعداد خود را در ریاضیات و علوم طبیعی نشان داد، که شاید مکالمات همیشگی پدرش با عالمان برجسته علوم هندسه در پاریس از جمله رابروال، مرسن، دسارگوس، میدورگ، گاسندی و دکارت از جمله دلایل تمایل پاسکال بوده باشد. در یازده سالگی رسالهای کوتاه درباره اصوات اجسام ارتعاشی نوشت و پدرش در جواب به این موضوع، مطالعه ریاضات را برای وی تا سن ۱۵ سالگی ممنوع کرد تا بلز از مطالعه لاتین و زبان یونانی بازنماند. با این حال یک روز اتین متوجه شد که بلز (که در آن زمان ۱۲ سال داشت) با تکهای زغال بر روی دیوار، اثباتی مستقل در مورد اینکه مجموع زاویه های یک مثلث برابر است با دو زاویه قائمه نوشتهاست. از آن زمان به بعد پاسکال اجازه مطالعه اقلیدس را یافت.
پاسکال علاقهای ویژه به مطالعه کارهای رنه دکارت داشت. به دنبال مطالعه عقاید دکارت، پاسکال در ۱۶ سالگی رسالهای در باب مباحث مخروطی به نام ”Essai pour les coniques”(مقالهای درباره مخروطیها) نوشت. بخش اعظم این رساله اکنون از بین رفتهاست، ولی یک نتیجه مهم آن که به قضیه پاسکال معروف است به جای ماندهاست. کارهای پاسکال چنان باارزش بودند که زمانی که دکارت دست نوشتههای وی را دید، نتوانست باور کند که این کارها توسط پدر پاسکال نوشته نشدهاند.
در سال ۱۶۳۸، مخالفت اتین با سیاستهای مالی کاردینال ریشیلیو خانواده پاسکال را مجبور به فرار از پاریس کرد. تنها زمانی که ژاکلین در بازی بچهها با کاردینال ریشیلیو موفق عمل کرد، اتین بخشیده شد. در سال ۱۶۳۹، خانواده پاسکال به روان (فرانسه) نقل مکان کردند و اتین در آنجا مامور جمعآوری مالیات شد.
در ۱۸ سالگی، پاسکال برای کمک به پدرش در انجام محاسباتش یک ماشینحساب مکانیکی ساخت که قادر به محاسبه جمع و تفریق بود و ماشین حساب پاسکال نام گرفت. از جمله نمونههای اولیه این ماشینحساب در موزهZwinger در درسدن آلمان قرار دارد. گرچه این ماشینحساب ها درواقع مقدمه پیدایش مهندسی کامپیوتر بودهاند، اما آنها از لحاظ تجاری موفقیت چندانی به دست نیاوردند. طی دهه بعدی پاسکال طرح خود را ارتقا داد و بیش از ۵۰ عدد از آنها را ساخت.
ابداعات در ریاضی
بلز پاسکال
علاوه بر دستاوردهای دوران کودکی اش، پاسکال در بقیه زندگی اش نیز بر دانش ریاضی تأثیر گذاشت. در سال ۱۶۵۳، پاسکال رسالهای به نام «در باب مثلثات حساب» (به فرانسوی: Traité du triangle arithmétique) نوشت که در آن یک صورت جدولی راحت برای ضرایب دوجملهای شرح داد که امروزه مثلث پاسکال نامیده میشود. یانگ هو ریاضیدان چینی از سلسله کین ۴ قرن پیش از پاسکال به مسئلهای مشابه مثلث پاسکال پرداخته بود.
در سال ۱۶۵۴ پاسکال تحت تأثیر یکی از دوستانش چوالیر دی مر که به مسائل قمار و شرط بندی علاقه داشت، با فرما در این باب مکاتبه کرد و نتیجه آن مکاتبات تئوری احتمالات در ریاضی بود. و مشکل مورد نظر وی این بود که دو باریکن قمار که بازی را زودتر ترک میکنند، با توجه به وضعیت موجود بازی، میخواهند با توجه به شانسشان برای بردن بازی، سهام را عادلانه تقسیم کنند. از این مبحث نظر ارزش مورد انتظار بوجود آمد. پاسکال بعدها (در «تفکرات») از استدلالهای احتمالی استفاده میکرد، (شروط پاسکال)، تا ایمان و اعتقاد به خدا و زندگی زاهدانه را توجیه کند. کارهای ارزشمند فرمت و پاسکال در احتمالات و ریاضیات مبنایی بسیار مهم برای لایبنیتز در خلق فرمول ریاضیات بسخردی محسوب میشود.[۱]
پاسکال پس از تجربیات عرفانیش در سال ۱۶۵۴، کارها و مطالعات خود در ریاضییات را رها کرد. با این حال پس از یک شب بیخوابی کشیدن در سال ۱۶۵۸، او بصورت ناشناس جایزهای را برای تربیع سیکلوئید اختصاص داد. ژان والیس، هایجین، کریستفر ورن و چندی دیگر راهحلهایی را ارائه دادند. پاسکال هم تحت نامی مستعار راهحل خود را ارائه داد. پس از آنکه پاسکال خود را برنده اعلام کرد، مباحثات و مناقشات سختی در گرفت.
ابداعات در ریاضی
دستاورد مهم پاسکال در ارتباط با فلسفهِ ریاضی مربوط به اثر وی بنام De l’Esprit géométrique (در باب مغهوم هندسه) بود که در ابتدا به عنوان مقدمهای برای کتاب هندسهِ برای یکی از مدارس معروف «مدارس کوچک پورترویال» (Les Petites-Ecoles de Port-Royal) نوشته شده بود. این کار برای مدت بیش از یک قرن از مرگ پاسکال انتشار نیافت.. در این اثر پاسکال به مسالهِ کشف حقایق پرداخت و عنوان کرد که بهترین راه برای این کار این است که تمامی موضوعات را در مورد حقایق از قبل اثبات شده پیدا کرد. در عین حال وی عنوان کرد که این کار غیر ممکن است چراکه برای اثبات این حقایق به اثبات رسیده به حقایق دیگری نیاز است و بنابراین اولین اصل قابل حصول نیست. بر این اساس، پاسکال عنوان کرد که روشهای مورد استفاده در علم هندسه با اصول خاص آن و درنظر گرفتن موضوعات مرتبط با آنها در حد امکان مناسب هستند. با این وجود راهی وجود نداشت که در مورد درستی اصول مطمئن شد.
پاسکال همچنین با استفاده از De l’Esprit géométrique یک تئوری در ارتباط با معنی بسط داد. وی دو گونه معنا را از هم متمایز ساخت، اولی معانی قراردادی هستند که توسط نویسنده طرح میشوند و دومی معانیای هستند که در داخل زبان هستند و همه آنها را میفهمند، و دلیل این است که مرجع به طور طبیعی مشخص است. نوع دوم ویژگی فلسفهِماهیتگراییاست. پاسکال ادعا کرد که تنها تعاریف گونهِ اول در مورد علوم و ریاضی مهم هستند و عنوان کرد که در این زمینهها باید فلسفهِ صورتگرایی مطروحه توسط دکارتز مورد استفاده قرار گیرد. درDe l’Art de persuader (در باب هنر قانعسازی)، پاسکال نگاهی دقیقتر به روش بدیهی هندسه داشت و خصوصاً به این مورد پرداخت که چگونه مردم در مورد اصول بدیهیکه از آنها نتیجهگیری میکنند قانع میشوند. پاسکال با میشل دو مونتین هم عقیده بود که حصول اطمینان در مورد این بدیهیات و نتیجهگیری از طریق روشهای بشری غیرممکن است. وی اظهار داشت که این اصول تنها از طریق شهود قابل درک است و اینکه این حقیقت لزوم تسلیم در برابر خداوند برای رسیدن به حقایق را مورد تاکید قرار میدهد.
ابداعات در علوم فیزیکی
مطالعات پاسکال در مورد سیالات (هیدرودینامیک و هیدروستاتیک) بر اساس اصول سیالات هیدرولیک بود. اختراعات او در این زمینه شامل فشار هیدرولیک (استفاده از فشار هیدرولیک برای افزایش نیرو) و سرنگ بود. در سال ۱۶۴۶، پاسکال از آزمایشها اوانجلیستا توریسلی[ در ارتباط با فشارسنج آگاهی یافت. وی این آزمایشات را دوباره با استفاده از لولهای پر از جیوه تکرار کرد و این لوله را به صورت وارونه درون کاسهای از جیوه قرار داد و پاسکال این سئوال را مطرح کرد که چه نیرویی بخشی از جیوه را درون لوله نگهداشته و چه چیزی فضای بالای جیوه در لوله را پر کردهاست. در آن زمان اکثر عالمان بر این عقیده بودند که غیر از خلا مادهای نامرئی در آن فضا وجود دارد.
پاسکال بهدنبال انجام آزمایشها دیگری در این زمینه در سال ۱۶۴۷ پاسکال Experiences nouvelles touchant le vide (تجربیات جدید از خلا) را نوشت که در آن قوانین اصلی در مورد میزان تأثیر فشار هوا بر مایعات مختلف عنوان شده بود. پاسکال همچنین دلایل این مساله را که چرا در بالای ستون مایعات در لوله بارومتر خلا وجود دارد را عنوان کرد.
در سال ۱۶۴۸، پاسکال مطالعات خود را در این زمینه ادامه داد و در همین راستا شوهرخواهرش یک بارومتر را به ارتفاعات بالا برد و این نکته به اثبات رسید که سطح جیوه تغییر میکند و پاسکال این آزمایش را با انتقال بارومتر به بالای برج یک کلیسا در پاریس و سپس به پایین آن تکرار کرد. این آزمایشها که در نهایت منجر به بنیاد نهادن اساس بارومترشد با تحسین مردم در سرتاسر اروپا مواجه شد.
درپاسخ به این نقدها که باید چیزی نامرئی در فضای خالیای که پایپسکال عنوان کرده وجود داشته باشد، پاسکال در پاسخ به استین نوئل یکی از مهمترین نظریات قرن هفده را در ارتباط با روش علمی ارائه داد: «برای اثبات یک فرضیه اینکه تمامی موارد مطابق آن باشند کافی نیست، اما اگر تنها یک مساله خلاف آن باشد، همان یک مورد برای نقض فرضیه مورد نطر کافی است» تاکید و پافشاری وی در مورد وجود خلا باعث اختلاف او با برخی دانشمندان مطرح زمان از جمله دسکارتس شد.
بزرگسالی، مذهب، فلسفه و ادبیات
تغییر مذهب
پاسکال در حال مطالعه سیکلوئید سال ۱۷۸۵ توسطاگوستین پاژو ، موزه لوور
پاسکال در اثر اصلی خود Pensées موضعی علیه دین اسلام و محمدبن عبدالله اتخاذ کرد. او عیسی مسیح و محمدبن عبدالله را باهم مقایسه کرد، رابطهٔ آن دو را تضاد اعلام نمود و به بهشتی که در قرآن وصف شده تاخت. در یکی از نسخههای منتشرشده ازPensées، فصلی هست مجزا تحت عنوان Contre Mahomet. این جنبه از تفکر او اغلب، و به خصوص در کشورهای اسلامی، نادیده گرفته شده.[نیازمند منبع]
با توجه به زندگی پاسکال میتوان گفت که دو مورد دلیل تغییر مذهب وی بودهاند: بیماری و یانسنگرایی. از حدود هجده سالگی بود که پاسکال به نوعی بیماری عصبی دچار شد که هر روزه وی را آزار میداد. در سال ۱۶۴۷، در پی یک حمله عصبی پاسکال دچار لمسی اندام شد، به طوریکه بدون عصا قادر به راه رفتن نبود. وی همیشه دچار سردرد بود و از آن پس همیشه مشکل سوزش روده و معده داشت، پاهایش همواره سرد بودند و برای جریان یافتن خون در آنها نیاز به کمک بیرونی بود، پاسکال برای گرم کردن پاهایش همواره جوراب هایش را در شراب خیس میکرد. برای استفاده از روشهای درمانی بهتر وی به همراه خواهرش ژاکلین به پاریس رفت. سلامتی او بهبود یافت، اما سیستم عصبی پاسکال همچنان دچار مشکل بود. علاوه بر این وی دچار خودبیمارانگاری بود که تأثیر بسیاری بر شخصیت و نگرشش داشت. پاسکال بسیار عصبی و تندخو شد و بسیار کم میخندید که این رفتارها از دید بعضی نشانههای غرور و سلطهجویی بودند.[۱] در سال ۱۶۴۵، لگن پدر پاسکال دچار آسیب دیدگی شد و در نتیجه وی تحت مراقبت یک دکتر یانسنگرا قرار گرفت. بلز اغلب با دکتر مکالماتی داشت و پس از درمان موفقیتآمیز پدرش از طریق وی کتابهایی از نویسندگان یانسنگرا به امانت گرفت. در این دوره پاسکال نوعی «دگرگونی اولیه» را تجربه کرد و طی سال پس از آن شروع به نوشتن درباره موضوعات دینی کرد.
پاسکال در این زمان احساس دوری از عقاید اولیه مذهبی اش را داشت و طی چند سال این دوره را که به گفته وی «دوره زمینی» بود سپری کرد. پدر پاسکال در سال ۱۶۵۱ از دنیا رفت و بهدنبال آن بلز اموال پدر را به ارث برد و سرپرست خواهرش ژاکلین شد که علیرغم میل برادر در همان سال در پورت-رویال راهبه شد. زمانی که وقت سوگند پایانی ژاکلین بود، بلز از دادن پول ارث پدر به وی برای مخارج راهبه شدن (جهیزیه عروس مسیح) خودداری کرد. بدون پول، ژاکلین نمیتوانست موقعیت چندان مناسبی در دیر راهبهها داشته باشد. به همین خاطر پاسکال نرم شد و تصمیم خود را عوض کرد.[۲]
پس از فراغت از امور خواهرش پاسکال دیگر هم آزاد بود و هم ثروتمند. وی یک خانه مجلل پر از خدم و حشم برای خود تهیه کرد و سوار بر کالسکهای با چهار یا پنج اسب به پاریس میرفت. پاسکال دوران فراغتش را به معاشرت با بذلهگویان، زنان و قماربازان (گواه کارهای وی در مورد حساب احتمالات است) سپری میکرد. زمانی وی به دنبال بانوی زیبا و فهمیده ای در ناحیه اوورن بود که از آن بانو به نام سافوی دشت و صحرا یاد میکرد.[۳] در این زمان بود که پاسکال کتاب Discours sur les passions de l’amour («مکالمه در باب احساسات عاشقانه») را نوشت و به فکر ازدواج افتاد – که بعدها آن را به عنوان «پستترین وضعیت زندگی که مسیحیان به آن مجاز شدهاند» شرح داد.[۴]
ژاکلین بلز را به خاطر لهو و لعبش نکوهش کرد و برای تغییر وی دعا کرد. در طی ملاقات هایش با خواهرش در پورت رویال در سال ۱۶۵۴، وی امور دنیوی را خوار و حقیر عنوان میکرد ولی کششی به سوی خداوند نداشت.[۵]
رویارویی با مرگ
در تاریخ ۲۳ نوامبر سال ۱۶۵۴ او در تصادفی روی پل نیلی گرفتار شد که در آن اسبهای کالسکه که کنترل خود را از دست داده بودند از دیواره پل پایین افتادند و کالسکه را به دنبال خود کشیدند. خوشبختانه در این حین میله اتصال شکسته شد و کالسکه از اسبها جدا و نیمی از آن از پل آویزان شد. پاسکال و دوستانش در این حادثه صدمهای ندیدند، اما فیلسوف احساساتی که مرگ را در جلوی چشمانش دیده بود، از وحشت غش کرد و مدتی بیهوش شد. او که ۱۵ روز بعد حوالی ساعت ۱۰٫۳۰ تا ۱۲٫۳۰ به هوش آمد، تصویر مذهبی قویای در ذهنش نقش بسته بود که آن را در یادداشتی کوتاه سریعاً ثبت کرد: آتش. «خدای ابراهیم، خدای اسحاق، خدای یعقوب، و نه خدای فلسفه دانان و دانشمندان و…». ا. یادداشت خود را با نیایش ۱۱۹:۱۶ ختم نمود: «پیغام تو را فراموش نخواهم کرد. آمین.» او این یادداشت را با دقت به کت خود دوخته بود و هرگاه لباس خود را عوض میکرد آن را نیز جا به جا میکرد. خدمتکار او این یادداشت را پس از مرگ پاسکال پیدا کرد.[۶] در طول زندگی اغلب به غلط از وی به عنوان مردی لاابالی یاد میشد و بعدها تنها به دلیل اینکه بستر مرگ برای خود ساخته بود، طرد شد.
پاسکال که عقاید و باورهای مذهبیاش جان تازهای گرفته بود در ژانویه ۱۶۵۵ سفری ۲ هفتهای به صومعهای قدیمی در پورت رویال کرد. در این زمان یعنی بعد از تحولات مذهبی بود که او اولین اثر ادبی خود در مورد مذهب را با نام نامههای ایالتی نوشت.
نامههای ایالتی
تاریخ ادبیات فرانسه |
---|
By category |
French literary history |
Medieval ۱۶th century · ۱۷th century ۱۸th century · ۱۹th century ۲۰th century · Contemporary |
French writers |
Chronological list Writers by category Novelists · Playwrights Poets · Essayists Short story writers |
France portal |
Literature portal
این جعبه: نمایش • بحث • ویرایش
|
پاسکال که نوشتن این مجموعه را در سال ۱۶۵۶ آغاز کرد، با این اثر ضربهای بیادماندنی به کازویستری، آیین مذهبی مذهب مشهوری که متفکران کاتولیسم در اوایل دوره مدرن (مخصوصا یسوعیان) از آن پیروی میکردند، وارد کرد. پاسکال مغلطهگری را استفاده از استدلال پیچیده برای توجیه بی بند باری اخلاقی عنوان کرد. روش استدلال وی بسیار زیرکانه بود: «نامههای ایالتی» به گونهای نگاشته شدهاست که چنین به نظر میرسد که شخصی پاریسی به دوستان ایالتی خود در موارد اخلاقی و الهیات، نامههایی را نوشته که پس از مدتی باعث ایجاد محافل مذهبی و اندیشمندانه در پایتخت میشود. پاسکال با تلفیق عقاید یک کشیش باهوش و تجربیات افراد عادی سطحی جدید از نگارش را در نثر فرانسه ایجاد کرد. این مجموعه ۱۸ نامهای طی سالهای ۱۶۵۶ و ۱۶۵۷ با تخلص لوئیس دی مونتالتچاپ شد که باعث خشم لوئیس چهاردهم گردید. پادشاه در سال ۱۶۶۰ دستور داد تا تمام نسخههای این مجموعه را بسوزانند. در سال ۱۶۶۱ مدرسهِ یانسنگراها در پورترویال محکوم و بسته شد. کسانیکه در آن مدرسه کار میکردند در سال ۱۶۶۵ سندی با عنوان فتوای پاپ را امضا کردند که تعالیم یانسن را محکوم کرد و آن را بدعت خواند. آخرین نامهِ پاسکال در سال ۱۶۵۷ نشاندهندهِ تمرد آشکارا از پاپ بود و باعث شد الکساندر هفتم نامهها را محکوم کند. اما این کار مانع خواندن این نامهها توسط تحصیلکردگان فرانسه نشد. حتی به نظر میرسید که الکساندر هفتم هم با اینکه نامهها را محکوم کرده، اما در خفا استدلالات پاسکال را پذیرفتهاست. چند سال بعد او بی بند و باری در کلیسا را محکوم کرد و دستور داد متون مغلط بازنویسی شوند.(۶۶-۱۶۶۵)
مجموعه «نامههای ایالتی» در کنار تأثیر مذهبیای که داشت، اثر ادبی مشهوری هم بود. استفاده از شوخی، مضحکه و هجو تند و گزنده در متن، مجموعه را برای خوانندگان کاملاً قابل هضم کرده بود و بر روی شیوه نگارش نویسندگان فرانسوی از جمله ولتر و ژان ژاک روسو تأثیر گذاشت. چند نامهِ اول به معرفی اصول و عقاید مکتب یانسنگرایی مانند دگمهای «قدرت بیواسطه» (نامهِ اول) و «لطف و مرحمت به اندازه» (در نامهِ دوم) اختصاص دارد و نشان میدهد چرا این عقاید بدعتگذارانه نیستند. پاسکال در نامههای بعدی به طرفداری و دفاع از یانسنگراهای پورترویال میپردازد—در این زمان فشارها بریانسنگراهای پورترویال برای دست کشیدن از آموزشها و عقاید خود افزایش یافته بود—و همچنین این نامهها محتوی انتفاد از مغلطهکاری و سفسطه بود. نامهِ شانزدهم شامل عذرخواهی منحصربهفردی و غیرعادی است، «اگر زمان میداشتم، نامهای کوتاه تر مینوشتم»
«نامههای ایالتی» با افبال عمومی بسیاری روبه رو شد تا آنجا که ولتر این مجموعه نامهها را بهترین کتاب نوشته شده در فرانسه خواند..«[۷] و زمانیکه از بوسوت پرسیدند که اگر کتابهای خود را ننوشته بود دوست داشت کدام کتاب را نوشته باشد، در پاسخ گفت:»نامههای ایالتی«پاسکال[۸]
معجزه
پس از اینکه پاسکال از نظارت بر انتشار «نامه» آخرش فراغت یافت و به پاریس بازگشت، اعتقادات مذهبی وی بدلیل ارتباط نزدیکش با وقوع یک معجزه در دیر راهبههای پورت رویال افزایش یافت. خواهرزادهِ ۱۰ ساله پاسکال بنام مارگارت پریر دچار بیماری فیستول بود که باعث عفونی شدن بدنش شده بود و چشمها و بینیش را نیز تحت تأثیر قرار داده بود و پزشکان از مداوای وی ابراز ناامیدی کرده بودند. سپس در۲۴ مارس سال ۱۶۵۷ یک انسان معتقد چیزی را به پورترویال اهدا کرد که به عقیدهِ وی و سایر معتقدین خاری از تاجی بود که باعث شکنجه حضرت مسیح شده بود. راهبهها طی مراسمی با خواندن سرودهای مذهبی این خار را در محراب دیر خود قرار دادند. هر کدام از راهبهها به نوبت این جسم مقدس را میبوسیدند و یکی از آنها که مارگارت را در بین عبادتکنندگان دید، جسم مقدس را برداشت وبا آن پای دخترک را لمس کرد. غروب همان روز مارگارت اظهار داشت که چشمهایش دیگر درد نمیکنند و مادر مارگارت نیز متوجه شد که اثری از بیماری در بدن دخترک نیست و پزشک نیز از این قضیه را تاکید کرد. پاسکال و نه راهبه این قضیه را که به اعتقاد آنها یک معجزه بود، در دور و اطراف پخش کرد. هفت پزشک دیگر که از بیماری مارگارت مطلع بودند، اظهار داشتند که به عقیدهِ آنها معجزه اتفاق افتادهاست. ماموران اسقف نیز این مساله را بررسی کردند و به همان نتیجه رسیدند و اجازه برقراری مراسم مذهبی را در پورترویال دادند. جمعیت زیادی از معتقدین برای دیدن و بوسیدن این خار آمدند و تمامی کاتولیکهای پاریس نیزاز این معجزه احساس شادمانی کردند. بعدها هم کاتولیکها و هم یانسنگراها از این معجزهِ مستدل در دفاع از عقاید خود استفاده کردند. در سال ۱۷۲۸، پاپ بندیکت XIII با اشاره به این معجزه اظهار داشت که عصر معجزه هنوز به پایان نرسیدهاست.
تفکرات
متأسفانه پاسکال نتوانست پیش از مرگش مهمترین کار مذهبیش بنام Pensées («تفکرات») را به اتمام برساند. قرار بود که این اثر بررسی بینقض و جامعی در دفاع از مسیحیت باشد که عنوان اولیهِ آنApologie de la religion Chrétienneگ] به معنای دفاع از مذهب مسیحیت بود. پس از مرگ وی صفحاتی دستنوشته در وسائل او یافت شد که بر روی آنها افکار مختلفی به صورت درهم اما گویا نوشته شده بودند. اولین نسخه از این نوشتههای مجزا در سال ۱۶۷۰ با نام Pensées de M. Pascal sur la réligion, et sur quelques autres sujets («تفکرات پاسکال در ارتباط با مذهب و سایر موضوعات) به صورت کتاب چاپ شد و بلافاصله به اثری ارزشمند تبدیل شد. نگرانی و هراس دوستان پاسکال و اندیشمندان از اینکه این»تفکرات«گسسته بجای زهد و دینداری منجر به ایجاد شبه در دین شود باعث شد تا آنها قسمتهای مورد شک رامخفی کرده و سایر قسمتها را تغییر دهند، به نحوی که موجب ناخشنودی شاه و یا کلیسا نشوند[۹] در آن زمان دیگرآزارها و اذیتهای قبلی متوجه پورترویال نبود و ویراستاران تمایل نداشتند که دوباره این آزارها و مشکلات از سر گرفته شوند. تا قبل از قرن نوزدهم»تفکرات” به صورت کامل و اصل منتشر نشد.
«تفکرات» پاسکال شاهکار و نقطهِ عطفی در نثر فرانسه محسوب میشود. سنت بیو در ارتباط با یکی از قسمتهای این کتاب اظهار داشت که این صفحات بهترین در زبان فرانسه هستند..[۱۰] ویل دورانت، در اثر جامه یازده جلدیش]]تاریخ تمدن [[آنرا به عنوان بهترین کتاب نثر فرانسه مورد ستایش قرار داد..«[۱۱] پاسکال در»تفکرات” چندین تناقض فلسفی را بررسی کرد: بیکرانی و هیچ، ایمان و خرد، درون و ماده، مرگ و زندگی، معنا و پوچی و… و چنین به نظر میرسد که غیرازجهل، خضوع و گذشت به نتایج دیگری دست نیافت. و با ادغام آنها وی شروط پاسکال را ایجاد کرد.
کارهای پایانی و مرگ
Pascal’s epitaph in Saint-Étienne-du-Mont, where he was buried.
تی اس الیوت پاسکال را در دوران زندگیاش «مردی زمینی در میان زاهدان و زاهدی در میان انسانهای زمینی« توصیف کرد. زندگی زاهدانه پاسکال نتیجه عقیدهای بود که طبیعتاً برای رنجش یک فرد کافی بود. در سال ۱۶۵۹، پاسکال که هیچ گاه از نعمت سلامتی برخوردار نبود، به شدت احساس بیماری کرد. طی سال های پایانی زندگیاش، پاسکال از درمان پزشکانش سر بازمیزد و عنوان میکرد: بیماری وضعیتی طبیعی برای مسیحیان است.[۱۲]
لوئی چهاردهم نهضت یانسنگرایی را در سال ۱۶۶۱ در پورترویال سرکوب کرد. در پاسخ پاسکال یکی از کارهای نهاییاش را به نام Écrit sur la signature du formulaire (کتابی در باب نشان صورت)، که در آن یانسنگرا را از تسلیم شدن برحذر داشت نوشت. در همان سال خواهرش ژاکلین فوت کرد که باعث شد پاسکال بحث در باب یانسنگرایی را خاتمه دهد. بزرگترین دستاورد پاسکال در ارتباط با نبوغ مکانیکی وی، ایجاد شاید اولین خط اتوبوس برای حمل مسافران در داخل پاریس در کالسکههایی با چندین صندلی بود.
در سال ۱۶۶۲ بیماری پاسکال وخیم شد. پاسکال با آگاهی از اینکه سلامتیاش رو به وخامت است، خواستار بستری شدن در بیمارستان شد، اما دکتر وی اعلام داشت که وضعیت او چنان ناپایدار است که نمیشود او را به بیمارستان منتقل کرد. در تاریخ ۱۸ آگوست سال ۱۶۶۲در پاریس، پاسکال دچار تشنج شد و مراسم تدفین و نیایش برای وی به اجرا درآمد. صبح روز بعد وی جان باخت، در حالی که این کلمات را بر زبان داشت «خدایا هرگز تنهایم نگذار». جسدش را در گورستان Saint-Étienne-du-Mont دفن کردند.[۱۳]
در کالبدشکافی انجام شده پس از مرگ معلوم شد که معده پاسکال و همچنین شکمش وضعیت بسیار بدی داشته و مغز او نیز دچار آسیب بودهاست. با وجود انجام کالبدشکافی، علت اصلی بیماری مداوم وی معلوم نشد، با این حال نظریاتی در مورد ابتلا به سل و سرطان معدهیا هردو همزمان در این مورد وجود داشت.[۱۴] همچنین آسیب مغزی پاسکال را دلیل سردردهای وی دانستند.
میراث
به افتخار ابداعات علمی وی، نام «پاسکال» به واحد فشارSI، به زبانبرنامهنویسی و قانون پاسکال و همچنین همانطور که در بالا عنوان شد به مثلث پاسکال و شروط پاسکال داده شد.
مهمترین ابداع پاسکال در علم ریاضی تئوری احتمال بود. این تئوری که در ابتدا در مورد قمار کاربرد داشت، امروزه در علم اقتصاد و خصوصاً در علوم آماری بسیار مهم است. جان راس در این باره نوشت، «تئوری احتمال و اکتشافات وابسته به آن دید ما به مسائلی مانند عدم قطعیت، ریسک، تصمیم گیری و توانایی شخص و جامعه برای تأثیر بر حوادث آتی را تغییر داد.»[۱۵]با این وجود باید اذعان داشت که اگرچه پاسکال و فرمات کارهای اولیهِ مهمی در ارتباط با احتمال انجام دادند، اما در این مورد چندان فرا نرفتند. کریستین هیگنز با آگاهی از مکاتبات پاسکال و فرمات در این زمینه، اولین کتاب خود را در این باب نوشت. افراد بعدی که در توسعهِ این تئوری نقش داشتند ابراهام دی مویور و پیر سیمون لاپلس بودند.
درادبیات نیز پاسکال از جمله مهمترین نویسندگان دوره کلاسیک فرانسه محسوب میشود وآثار وی امروزه به عنوان شاهکار نثر فرانسه در نظر گرفته میشوند. استفادهِ وی از هجو و طنزنگاری برمجادله گرهای بعدی تأثیر گذاشت. مضامین کارهای ادبی پاسکال بیش از همه برای مخالفتش با خردگرایی رنه دکارت و تاکید همزمان براین مطلب که فلسفه تجربهگراییبرای تعیین حقایق مهم ناکافی است در یادها میباشد.
سایر موارد
در کانادا یک مسابقه سالانه ریاضی بنام وی، پاسکال نام گرفتهاست. تمامی دانشآموزان کانادایی ۱۴ سال و کمتر که در کلاس نهم و یا پایینتر هستند میتوانند در این مسابقه شرکت کنند.
تبادل افکار در مورد پاسکال در فیلمی بنام My Night At Maud’s توسط کارگردان فرانسوی اریک رومر به تصویر کشیده شدهاست.
کارها
- Essai pour les coniques (۱۶۳۹)
- Experiences nouvelles touchant le vide (۱۶۴۷)
- Traité du triangle arithmétique (۱۶۵۳)
- Lettres provinciales (۱۶۵۶–۵۷)
- De l’Esprit géométrique (۱۶۵۷ or ۱۶۵۸)
- Écrit sur la signature du formulaire (۱۶۶۱)
- Pensées (ناتمام در زمان فوتش)