بیوگرافی فیلمنامه نویسان
بیوگرافی کامل تارا گرامی
“تارا گرامی“ نویسنده، کارگردان و تهیه کننده تئاتر است. او چند سالی ست که در تورنتو کانادا سکونت دارد. تارا اگرچه هنرمند جوانی است اما توانسته در جشنواره های تئاتر زیادی حضور پیدا کند.
بیوگرافی و زندگینامه ویرجینیا وولف نویسنده سرشناس انگلیسی
بیوگرافی ویرجینیا وولف، نویسنده انگلیسی
آدلاین ویرجینیا وولف؛ بانوی رماننویس، مقالهنویس، منتقد و فمینیست انگلیسی
نام: آدلاین ویرجینیا وولف
زادروز: ۲۵ ژانویه ۱۸۸۲
محل تولد: لندن، انگلستان
درگذشت: ۲۸ مارس ۱۹۴۱
ملیت: انگلیسی
همسر: لئونارد وولف ۱۹۴۱-۱۹۱۲
آدلاین ویرجینیا وولف (Adeline Virginia Woolf) بانوی رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآوردهاست. ویرجینیا وولف عمیقا بر اکثریت نویسندگانی که پس از او به رمان پرداختند، تاثیر گذاشته است. او به عنوان مقاله نویس و منتقد درباره ی سرنوشت زنان هنرمند و آنهائی که از تنگناها و محدودیت زمان خود رنج برده اند، مقالات و انتقادات تاثیر گذار نوشته است.
بیوگرافی و زندگینامه ساموئل بکت ، نمایش نامه نویس مشهور + تصویر
ساموئل بکت
در جوانی با هموطن نامدارش جیمز جوس دوستی و مراوده ای پیدا کرده بود، یک جور رابطه استاد و شاگردی میان بکت با نویسنده ای که ستایشش می کرد.
نام اصلی: ساموئل بارکْلی بِکت
زمینهٔ کاری: رمان، شعر، نمایشنامه
زادروز: ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ – دوبلین، ایرلند
مرگ: ۲۲ دسامبر ۱۹۸۹ میلادی (۸۳ سال) – دوبلین، ایرلند
ملیت: جمهوری ایرلند ایرلندی
محل زندگی: دوبلین، پاریس، لندن و …
جایگاه خاکسپاری: گورستان مونپارناس
پیشه: نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر
سالهای نویسندگی: ۱۹۸۹-۱۹۲۹
در سال ۱۹۶۹ بکت به نیت گذراندن تعطیلاتی آرام، به تونس رفت و هتلی در منطقه ای بی سرو صدا گرفت. اما مدتی بعد یکباره با هجوم سیل خبرنگاران به هتل روبه رو شد، به خیالش یکی از ستارگان سینما با آمدن به این منطقه دور افتاده سکوت و آرامش او را برهم زده است. اما وقتی در اتاقش را باز کرد و نور فلاش دوربین ها چشمانش را آزرد و خبرنگاران سمج از سروکولش بالا رفتند، برای دقایقی شوکه شد.
اگرچه در این زمان بکت اسم و رسمی در دنیای ادبیات پیدا کرده بود، اما سوژه ای آنقدر جذاب نبود که کسی او را تعقیب کند آن هم نه در اروپا، بلکه در این منطقه دورافتاده از تونس. کمرویی و ضعف بنیه بکت کار را برای او دشوار کرده بود، اما وقتی راز حضور خبرنگاران را دریافت، هر طور که بود برخود مسلط شد، جلوی آنها نشست تا به سوالاتی که از برنده نوبل ادبیات داشتند، پاسخ بگوید.
در آن زمان روزهایی را به یاد آورد که باوجود اعتماد به نفسی که داشت، کسی آثارش را جدی نمی گرفت. منتقدان نوشته هایش را کسل کننده و آشفته محسوب می کردند و ناشران نیز تمایلی برای چاپ آثارش نشان نمی دادند، خوشقلب ترین آنها که بارقه هایی از استعداد او را کشف کرده بود این شانس را به بکت می داد که با تقبل هزینه انتشار، نوشته اش را منتشر کند.
در جوانی با هموطن نامدارش جیمز جوس دوستی و مراوده ای پیدا کرده بود، یک جور رابطه استاد و شاگردی میان بکت با نویسنده ای که ستایشش می کرد. جویس بارقه های استعداد را در ناصیه این جوان ایرلندی دیده بود و به او اجازه می داد تا در نوشتن و اصلاح آثارش کمک حالش باشد به خصوص اینکه بینایی اش وضع درستی نداشت و حضور گاه به گاه بکت کمک حالش بود.
اما این رابطه ادبی سرانجامی تراژیک پیدا کرد. دختر جویس عاشق بکت شده بود و این جوان کمروی عاشقِ ادبیات، علاقه ای به دختر جویس نداشت که علاوه بر انحراف مردمک چشمانش، به مشکلات عدیده روانی هم دچار بود و در بیان احساستش بیش از حد صراحت به خرج می داد. با اینکه بکت رعایت شأن استاد را می کرد، اما کار به جایی رسید که حقیقت را برای او بازگو کرد که به مذاق دختر جویس خوش نیامد. بکت تصمیم گرفت با حفظ رابطه با استادش، فاصله دیدارها را طولانیتر کند کند اما در نهایت این جویس بود که تحت فشار همسر و دخترش با بکت قطع رابطه کرد.
از بختیاری اش بود که پدر اگرنه ارثیهای بزرگ که آب باریکهای برای او باقی گذاشت که اگر ولخرجی در کار نمی بود، با صرفه جویی می توانست می توانست به ادبیات بپردازد و همین کار را هم کرد. اما توفیق ادبی دیر هنگام به سراغش آمد. با این حال خود همواره امیدوار بود اگرچه مادر مخالف خوانش بسیار کوشید پسرش را از وقت تلف کردن پای ادبیات منصرف کند که نتوانست. در طول سالهای بعد بکت آثار گوناگونی نوشت که همگی در جذب مخاطب و جلب نظر منتقدان ناکام ماندند.
با این احوال بکت به پنجاه سالگی نزدیک می شد بی آنکه شهرتی برای خود دست و پا کرده باشد. نمایشنامه ای نوشته بود با عنوان در انتظار گودو، چندماهی از انتشارش گذشته بود اما هنوز توجه خاصی بدان نشده بود. سرانجام صاحب سالنی ورشکسته این اثر به عنوان آخرین نمایشی که روی صحنه می فرستاد پذیرفت. البته این حقیقت را از بکت پنهان کرده بود.
بکت چنان با جدیت و سختگیری روی نحوه اجرا و بیان دیالوگها نظارت داشت که صدای بازیگران را درآورده بود. با این حال هنوز از نتیجه کار و واکنش تماشاگران نگران بود چنانکه شب اول اجرا در سالن حضور نیافت. تماشاگران از دیدن این نمایش متفاوت بهت زده، اما راضی به نظر می رسیدند.
در آغاز هر اجرا سالن پر از تماشاگر می شد اما به تدریج تعدادی از آنها سالن را ترک می کردند، اما گویی همانها نیز درمی یافتند که با اثر مهمی روبه رو هستند که قدرک درک آن را ندارند، برخی هم بی آنکه بدانند چرا، محو جذابیت و جادوی نمایشی می شدند که به نظرشان بالاتر از سطح درک آنها بود. البته در انتطار گودو طرفداران پرشوری هم داشت که در میان آنها منتقدان بسیاری حضور داشتند. منتقدانی که تا آن زمان به کارهای بکت، به دلیل اینکه سردرگم کننده و کسالت بار هستند، نهایت بی توجهی را روا داشته بودند!
تقدیر این گونه بود که در انتظار گودو نه تنها آن سالن را از ورشکستگی نجات دهد، بلکه ناجی نویسنده خود نیز باشد. اندک زمانی بعد آوازه شهرت این نمایشنامه به دیگر کشورها نیز رسید و بکت را به چنان اعتبار و موفقیتی رساند که آثار مهجور ماندهاش در مرکز توجه قرار گرفتند و در این ارزیابی تازه مهر با اقبالی بسیار روبه رو شدند.
دوران شهرت و ثروت برای بکت آغاز شده بود، دورانی که با کسب جایزه نوبل شکلی رؤیایی به خود گرفت و نام او را به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ ادبیات انگلیسی زبان جاودان ساخت. ساموئل بکت کهدر سال ۱۹۰۶ در دوبلین به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۸۹ در پاریس از دنیا رفت. بکت با نمایشنامه اش به شهرت جهانی رسید اما در کارنامه او رمانهای ارزنده ای چون مورفی (۱۹۳۸)، وات (۱۹۵۳)، مالوی (۱۹۵۱)، مالون میمیرد (۱۶۵۱)، نامناپذیر (۱۹۵۳)، گمگشتگان و … دیده می شوند که شاهکارهایی اصیل و البته دشوارخوان به شمار می روند!
کتاب «پارتیزان و کبوترها» شامل مقالاتی انتقادی درباره زندگی و آثار چنین نویسنده ایست. نام این کتاب که به همت بهروز حاجی محمدی گردآوری و ترجمه شده است، اشاره ظریفی دارد به دوره ای از زندگی بکت و مترجم با انتخاب این نام به روزگار پرفراز و نشیبی که ساموئل بکت پارتیزانِ پر شور نهضت مقاومت فرانسه در جنگ دوم جهانی بود. در واقع بکت نیز همانند بسیاری از نویسندگان نهضت مقاومت در فرانسه در جنگ علیه فاشیسم هیتلری حضور داشت. این در حالی است که او از جمله نویسندگان پوچگرا محسوب می شد که دیدگاهی بدبینانه به زندگی انسان دارد، ولی در عین حال باور دارد که انسان با مبارزه و کوشش می تواند بهبودی به اوضاع و احوال خود بدهد.
مترجم کتاب در مقدمه آن آورده است:«کتاب حاضر برای پژوهشگران ادبی-هنری و دانشوران هنرهای نمایشی و ادبیات انگلیسی منبع سودمندی است. علاقهمندان تئاتر نیز این کتاب را مفید خواهند یافت. امیدوارم این مجموعه بهرغم کاستیهای احتمالی، تصویر وشنتری از بکت ترسیم کند: او که بازیگر ذهن و زبان بود، او که بر تراژدیِ وجود خندید، او که مفاهیم انتزاعی مرگ و سکوت را به صحنه برد، او که در نهضت مقاومت فرانسه، برای آزادی انسان جنگید و در آخرین روزهای عمرش به کبوترها دانه داد و رفت.»
سالشمار زندگی ساموئل بکت، اختصارات، پیشگفتار مترجم، بکت: زندگی و زمینه ها، ساموئل بکت، ریشههای تاریخی متنی و زندگینامهای، بکت دکارتی ۱۹۵۹ _ ۱۹۶۹، سه رمان و چهار نوول: تسلیم نهایی روح به زاده شدن، صحنههای هویت: از آخرین نوار کراپ تا نمایش، سرهای مردگان: روایت عذاب دوزخ در «نمایشنامکها»، سرچشمههای جاذبه در تئاتر بکت، بکت و کتابشناسی او؛ بخشهای مختلف این کتاب خواندنی را تشکیل می دهند.
ترجمه دو مقاله «زندگی و زمینهها» و «بکت و دکارتی» از کتاب دیوید پتی، «سه رمان و چهار نوول»، «صحنههای هویت» و «سرهای مردگان» از کتاب جان پیلینگ و نیز مقاله «ساموئل بکت» از ژان ژاک مایو، مهمترین مقالات کتاب را تشکیل می دهند که برای هر علاقمند جدی ادبیات واجد نکات تازه و سودمند هستند؛ چرا که تصویری انتقادی از نوع ادبیاتی که بکت نمایندگی می کند در اختیار خواننده قرار می دهد.
اولین اجرای «در انتظار گودو» قریب به شش دهه پیش از این در سالن تاتر بابیلون در پاریسبه اجرا گذاشته شد. ساموئل بکت در این نمایش آوانگارد کوچک چه کرده که «در انتظار گودو» بخشی از ادبیات نمایشی دنیا را شکل داده است؟
این در حالی است که ۶۰ سال پیش، پس از اولین اجرای نمایش به زبان فرانسه، پاریسیهایی که به تماشای آن نشسته بودند از تعجب ابرو بالا انداخته بودند و سعی میکردند جدیدترین تجربه دنیای تئاتر را هضم کنند.
جیمز نولسن دوست و زندگینامهنویس بکت در این مورد گفت: «هزاران نفری که میگویند اجرای اول را دیدهاند، راست نمیگویند. سالن بابیلون این تعداد صندلی نداشت!»
از طرفی مطمئنا آنها چیزی از این نمایش نمیفهمیدند. اجرای این نمایش جمع و جور که تغییری عظیم در تئاتر ایجاد کرد از پنجم ژانویه سال ۱۹۵۳ شروع شد.
اما چه شد که «در انتظار گودو» چنین ماندگار شد؟ چطور این نمایشنامه دربرابر خیل عظیم ایدههای نو و نویسندگان سنتشکن دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مقاومت کرد و سرپا باقی ماند؟
پروفسور نولسن معتقد است: «به نظر من پاسخ در ابهام نمایشنامه نهفته است. نمایشنامه بطور تلویحی به خیلی چیزها اشاره میکند، اما آشکارا چیزی را بیان نمیکند. مردم میتوانند همان خوانشی را از نمایشنامه داشته باشند که خودشان دوست دارند.»
به گفته نولسن همین تفسیرپذیری «در انتظار گودو» است که آن را از سکه نینداخته است، چراکه وقتی اثری درمورد گذر زمان باشد، هرگز کهنه نمیشود.
از طرفی نمایش سئوالات فلسفی مهمی درمورد زندگی و مرگ و هدف نامعلوم آنچه میان این دو رخ میدهد، مطرح میکند و به نوعی این سئوالها مختص زمان و مکان خاصی نیستند. اجرای این نمایشنامه در کشورهای مختلف سراسر دنیا گواهی بر همین مدعاست.
از طرفی میشود ادعا کرد هیچ بحران یا مشکل اجتماعی بدون «گودو» نیست. این نمایش در دهه ۱۹۹۰ در سارایوو تحت اشغال روی صحنه رفت، در آفریقای جنوبی از این نمایش به عنوان اعتراضی به آپارتاید استقبال کردند و اجرای آن در نیواورلئان پس از توفان کاترینا، مقدمهای بود برای احیای نیواورلئان.
یکی از اجراهای جالب «در انتظار گودو»، اجرای آن در زندان سنکوئنتین در کالیفرنیا در دهه ۱۹۵۰ بود، جایی که بسیاری از زندانیان حس میکردند این نمایش حدیث نفس خودشان است.
دوستی پروفسور نولسن با بکت از طرفی میراثی غنی برای دانشگاه ریدینگ به همراه داشت، این داشگاه امروزه محل نگهداری از بزرگترین آرشیو آثار بکت است. بکت از اوایل دهه ۱۹۷۰ بسیاری از دستنوشتهها و یادداشتهای خود را که در کیف، جعبه یا ساک قرار داده بود به نولسن داد و بدین ترتیب «بنیاد بینالمللی بکت» به بزرگترین منبع تحقیقاتی درمورد این نویسنده بدل شد.
اما اجرای نمایش بدون سختی و مشکل نبود. حتی ممکن بود اصلا روی صحنه نرود. نه قرار بود بازیگری مطرح در نمایش بازی کند و نه چهرهای مهم از آن حمایت کرده بود. اتکای نمایش به راجر بلین بازیگر و کارگردان و بودجه اندکی بود و با شروع اجراهای نمایش این تبلیغ زبانی بود که آن را مطرح کرد.
هیچکدام از بازیگران اولین اجرای نمایشنامه زنده نیستند و سالن نمایش هم چند سال پس از این اجرا تعطیل شد. بلین در مصاحبهای که در دهه ۱۹۶۰ با تلویزیون فرانسه انجام دارد درمورد قدرت نمایش گفت: «به خودم گفتم این اثر خارقالعاده است و باید اجرا شود و به قیمت جانم هم شده از این نمایشنامه دفاع میکنم.»
اجرای نمایش در لندن (دو سال پس از اولین اجرای نمایش در فرانسه) به زبان انگلیسی و با کارگردانی پیتر هال ۲۴ ساله، همچنان کاری جنجالی بود. این درحالی است که هارولد پینتر، که آن زمان بیست و چند ساله بود بکت را «شجاعترین و جاودانهترین نویسنده زمان» توصیف کرد و در مقابلش برنارد لوین معروف در نقدش درمورد «در انتظار گودو» نوشت: «حماقت تمام و کمال».
نولسن که مهمترین رابطه دنیای امروز با بکت است، دلیل جذابیت بکت را در شخصیت معمایی او میداند. نویسندهای که انزوای سحرآمیزش به نوعی «بِرَند ادبی» بدل شد. او با این باور که بکت «بدبین» بوده موافق نیست و گفت: «بکت خیلیوقتها شوخطبع و بذلهگو و همصحبت دلنشینی بود که حس شوخطبعی معرکهای داشت، اما المانی ناامیدکننده و یاسآور بخشی از زندگی او بود. به ویژه بعد از پایان جنگ که به شدت درگیر رمان نوشتن بود.»
به عقیده نولسن، یکی از دلایل جذابیت «در انتظار گودو» طنز نهفته آن است. میشود گفت این نمایشنامه یک طنز سیاه است و طنز در آن برای تقلیل حس گرفتگی آن به کار رفته.
با همه این حرفها، «در انتظار گودو» امروز یکی از مهمترین آثار نمایشی قرن بیستم است و همانطور که بسیاری از بازیگران منتظر بودند به بلوغ کافی برای بازی در نقش «شاه لیر» برسند حالا منتظرند برای بازی در این نمایشنامه پخته شوند.
به گفته نولسن راتباط عمیقی بین این نمایشنامه و نقاشی دیده میشود. «بکت به شدت به نقاشی علاقه داشت، نه اینکه فقط دوست داشته باشد کنار نقاشها باشد، نه! او متخصص برجسته نقاشی قرن هفدهم هلند بود. او با تصاویر آن نقاشیها زندگی کرده بود و به نظرم حس آن نقاشیها در صحنه نمایش دیده میشود.»
«در انتظار گودو» شهرت جهانی را برای بکت به همراه داشت و به واسطه همین نمایشنامه و آثاری دیگر بود که برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
جان کالدر، ناشر «در انتظار گودو» خاطره جالبی از این نمایشنامهنویس دارد. «بکت با سراسیمگی از هواپیما بیرون آمد و وقتی درهای هواپیما دوباره بسته شد، از بلندگوها شنیدیم: کاپیتان گودو به شما خوشامد میگوید. همان موقع بکت به من گفت: انگار سرنوشتم بالاخره به من رسید!»
آنچه در ادامه میخوانید ۱۰ جمله ماندگار از بکت به انتخاب نشریه تلگراف است:
«سعی کردی. شکست خوری. اشکالی ندارد. دوباره سعی کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور.»
«هیچ چیز بامزهتر از شاد نبودن نیست، مطمئن باشید. بله، بله، شاد نبودن مسخرهترین چیز دنیاست.»
«عادت بزرگترین میراننده است.»
«نه، از هیچ چیز پشیمان نیستم، تنها پشیمانی من به دنیا آمدنم است، همیشه به نظرم مرگ کسلکنندهترین چیز دنیا بوده.»
«همه ما دیوانه به دنیا آمدهایم. برخی دیوانه میمانیم.»
«کلمات تنها چیزی هستند که ما داریم.»
«تولد، مرگ او بود.»
«من از سرنوشت انسان چه میدانم؟ درمورد کلم بیشتر میتوانم برایتان حرف بزنم.»
«شما روی زمین هستید. هیچ درمانی برایش نداریم.»
«اول برقصید. بعد فکر کنید. نظم طبیعی همین است.»
چیستا یثربی + بیوگرافی کامل و عکس
چیستا یثربی
بیوگرافی چیستا یثربی
چیستا یثربی متولد ۲۷ مهر ۱۳۴۷ ، کارگردان و نویسنده تئاتر و سینما میباشد.
زندگی چیستا یثربی
چیستا یثربی فوق لیسانس روانشناسیاش را از دانشگاه الزهرا گرفت و در همان دانشگاه نیز به عنوان مدرس مشغول بود. مدرک دکترای خود را نیز از تورنتوی کانادا گرفته است. فعالیتهایش را در حوزه تئاتر از سال ۱۳۶۸ آغاز کرده است. تحقیقات پایاننامهاش را به مقوله تئاتر درمانی اختصاص داد.
چیستا یثربی متولد ۱۳۴۷ است
چیستا یثربی تا به حال جوایز متعددی را از جشنوارههای مختلف دریافت کرده و در سال ۱۳۸۹ نمایش «جنایت و مکافات» را براساس رمان «جنایت و مکافات» در جشنواره کلاسیکهای روسیه در مسکو اجرا کرد که این نمایش در این جشنواره در سه رشته نامزد شد و موفق گردید جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کند. نامبرده همچنین درخصوص کارگردانی آثارش ارتباط تنگاتنگی با سیما تیرانداز دارد.
عکس های چیستا یثربی
چیستا یثربی برای فراگرفتن تئاتر از کلاسهای جهاد دانشگاهی الزهرا، فرهنگسرای نیاوران شروع و در ادامه با کانون تئاتر بانوان همراه شد و به یادگیری اصول اولیه بازیگری ـ کارگردانی پرداخت. در همان موقع «اتاق آینه» را با همکاری بهزیستی راهاندازی کرد که از سال ۷۲ تا سال ۷۴. طرح موفقی بود. به گفته خودش: “سوژه از مردم (اغلب مشکلاتشان) و اجرا توسط اعضای گروه بود. کار ما حل مشکلات به وسیله اجرای تئاتر بود. بعد از آن «دادگاه جادویی» را کار کردم و بعد «جمعه دم غروب» و بعد «سرخه سوزان» که در جشنواره سیزدهم فجر به عنوان کار برتر شناخته شد و در جشنواره چهاردهم هم به عنوان بهترین متن در باره «زن در عرصه انقلاب» شناخته شد.
چیستا یثربی کارگردان و نویسنده تئاتر و سینما میباشد
چیستا یثربی پس از کارگردانی نمایش میهمان سرزمین خواب وقفهای ۸ ساله در کار کارگردانی خود داشت که علت آن را اجبار مسئولین وقت مرکز هنرهای نمایشی مخصوصاً آقای شریف خدایی مبنی بر پرداختن وی به امر نویسندگی نمایشنامه برای در اختیار داشتن نویسندهای توانا در این امر برای این قشر از جامعه هنری عنوان نموده و مجموعه را عامل ممانعت کارگردانی آثار خودش میداند.
چیستا یثربی اخیرا با نوشتن ” داستان پستچی ” که داستان واقعی زندگی اوست، فضای مجازی را متحول کرده است.
تصاویر چیستا یثربی
عکس های چیستا یثربی
فعالیتهای چیستا یثربی
*نمایشنامه
– دعوت – به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا
– عکس دسته جمعی با خانم بزرگ – به کارگردانی سیما تیرانداز
*کارگردانی
– ۱۳۸۲ – جنایت و مکافات – به مناسبت هفته فرهنگی شاعران ایرانی در باکو و به درخواست انجمن نظامی گنجوی – جایزه بازیگر اول برای بازیگر زن نمایش و برگزیده شدن نمایش در جشنواره
– جمعه دم غروب
– دادگاه جادویی
– زنی که تابستان گذشته رسید
– ۱۳۷۴ – سرخ سوزان
– ۱۳۷۵ – میهمان سرزمین خواب
– ۱۳۸۳ – یک شب دیگر هم بمان سیلویا
– ۱۳۸۳ – بانویی برای همیشه
– دخترک و مرد مرده
– جن کوچک عزیز
– عاشق ابر سفید
– سارا و کیمیاگر
– مرگ با ترنم عشق
– یک بار دیگر به عقب برگرد مهتاب
– شیزوئید دوست داشتنی
هنگامه مفید +بیوگرافی
هنگامه مفید
هنگامه مفید | |
---|---|
زمینه فعالیت | تئاتر کودک و نوجوان؛ ترانهسراییو خوانندگی کودک و نوجوان، |
تولد | ۱۳۳۵ ژانویهٔ ۱۹۵۶ (۵۸ سال) تهران |
والدین | قدسیه فریور، غلامحسین مفید |
ملیت | ایرانی |
پیشه | شاعر؛ ترانهسرا؛ نویسنده، بازیگر وکارگردان تئاترهای عروسکی کودک و نوجوان؛ و خواننده ترانههایکودکانه |
سالهای فعالیت | ۱۳۴۷ تا کنون |
همسر(ها) | کامبیز صمیمیمفخم |
بیوگرافی هنگامه مفید
هنگامه مفید (۱۳۳۵ در تهران) شاعر، ترانهسرا، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاترهای عروسکی و تئاترهای کودک و نوجوان و خواننده ترانههای کودکانه است
خانواده
وی فرزند قدسیه فریور و غلامحسین مفید؛ همسر کامبیز صمیمیمفخم؛ و خواهر بیژن مفید، بهمن مفید، اردلان مفید و هومن مفید است.
نمایشهای عروسکی
نمایشهای عروسکی هنگامه مفید | |||||
---|---|---|---|---|---|
سال | مجموعه عروسکی | شاعر | نویسنده | کارگردان | سایر سمت ها |
۱۳۸۸ | انیمیشن «قلقلی در سرزمین قِلَکها» | ||||
۱۳۸۸ | «سوتک و توتک» | ||||
۱۳۸۸ | «کوچه دوستی» | ||||
۱۳۸۷ | «چشم بلبلی» | فروزان زاهد بیگی | |||
۱۳۸۷ | انیمیشن «ترمه، ترنج، گل افشان» | ||||
۱۳۸۷ | «امین و مینا» | ||||
۱۳۸۷ | «مزرعه بیبی خانم» (سری دوم) | ||||
۱۳۸۵ | «مزرعه بیبی خانم» (سری اول) | ||||
۱۳۸۴ | «موش نمکی» | مرضیه محبوب | صدای عروسک | ||
۱۳۸۳ | «ماجراهای تقی جان» | مرضیه محبوب | صدای عروسک | ||
۱۳۸۲ | «رفوزه» | مرضیه محبوب | صدای عروسک | ||
۱۳۸۲ | «پلیس کوچولو» | ||||
۱۳۸۱ | «دارا و سارا» | ||||
۱۳۸۱ | «آشپز کوچولو» | ||||
۱۳۸۰ | «قصههای شبانه» | ||||
۱۳۷۹ | «ماجراهای تقی جان» | حسن پورشیرازی | صدای عروسک | ||
۱۳۷۷ | «موسم گل» | ||||
۱۳۷۷ | «هوشی و کوشی و مامان» | عادل بزدوده | |||
۱۳۷۵ | «آقای مبادا» | کامبیز صمیمیمفخم | |||
۱۳۷۴ | «داداش و باباش» | کامبیز صمیمیمفخم | صدای عروسک | ||
۱۳۷۳ | «آب، آب، زندگی» | کامبیز صمیمیمفخم | |||
۱۳۷۲ | «نازنین خانم» | رامین احمدی | صدای عروسک | ||
۱۳۷۱ | «بیالوی آوازه خوان» | مرضیه برومند | صدای عروسک | ||
۱۳۶۸ | «السون و ولسون» | کامبیز صمیمیمفخم | صدای عروسک | ||
۱۳۶۴-۶۵ | «گنجشکک اشیمشی» | کامبیز صمیمیمفخم | صدای عروسک | ||
۱۳۶۳-۶۴ | «سقائک و شانه به سر دانا» | ایرج طهماسب | صدای عروسک | ||
۱۳۶۳-۶۴ | «ابر و باد و مه خورشید» | کامبیز صمیمیمفخم | صدای عروسک | ||
۱۳۶۳ | «خونه مادربزرگه» | مرضیه برومند | صدای عروسک |
نمایشهای تلویزیونی
نمایشهای تلویزیونی هنگامه مفید | |||||
---|---|---|---|---|---|
سال | مجموعه | شاعر | نویسنده | کارگردان | سایر سمت ها |
۱۳۸۹-۱۳۹۱ | مجموعه تلویزیونی آب پریا | مرضیه برومند | بازیگر | ||
۱۳۸۳ | سریال «دربهدرها» | امیرحسین صدیق | گوینده عروسکی | ||
۱۳۷۳ | مجموعه «غلامحسینخان اصل تهرانی» | مرضیه برومند | آهنگساز |
ابوالفضل جلیلی +بیوگرافی
ابوالفضل جلیلی
ابوالفضل جلیلی | |
---|---|
زادروز | ۱۳۳۶ ۱۹۵۷ (میلادی) ساوه |
ملیت | ایران |
پیشه | کارگردان، فیلمنامهنویس |
سالهای فعالیت | ۱۳۶۲ تا کنون |
بیوگرافی کامل ابوالفضل جلیلی
ابوالفضل جلیلی (زاده ۱۳۳۶ در ساوه) کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی است.[۱]
فیلمهای او، غیرتجاری هستند و معمولاً به مسائل اجتماعی، بهویژه مسائل مربوط به نوجوانان میپردازند. جلیلی تاکنون جایزههای بینالمللی متعددی از جمله جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز، جایزه پلنگ نقرهای جشنواره لوکارنو و جایزه بهترین فیلم جشنواره دوربان را بهدست آورده است
زندگی
جلیلی به گفته خودش، نخستین فیلم آماتوری خود را در ۱۵ سالگی ساخت. در میانه دهه پنجاه، تحصیلات خود در رشته کارگردانی و بازیگری در دانشکده هنرهای دراماتیک را ناتمام گذاشت. از سال ۱۳۵۲ فعالیت در سینمای آزاد را آغاز کرد. نخستین فیلم سینمایی خود را با نام میلاد، در سال ۱۳۶۲ نویسندگی و کارگردانی کرد[۳]. او هماکنون به تناوب در ایران و فرانسه بهسر میبرد.
حرفه
آخرین فیلم او، حافظ (۱۳۸۵) که با نگاهی به زندگی حافظ شیرازی ساخته شده، در جشنواره فیلم رم حضور یافت و برنده جایزه ویژه هیئت داوران این جشنواره شد. این فیلم در جشنواره فیلم توکیو نیز شرکت کرد و پس از آن در سینماهای ژاپن به نمایش گذاشته شد[۴].
در سیامین جشنواره سه قاره نانت، در نوامبر ۲۰۰۸، از جلیلی به همراه امیر نادری و دو کارگردان دیگر در بخش ویژه جشنواره، تجلیل شد. او دو بار در سالهای ۱۹۹۳ (فیلم دلبران) و ۱۹۹۶ (فیلم یک داستان واقعی) برنده جایزه بالن طلایی این جشنواره شده است[۵].
عدم نمایش فیلمها در ایران
جلیلی تاکنون ۱۴ فیلم سینمایی ساخته است که هیچکدام از آنها در ایران موفق به گرفتن مجوز اکران عمومی نشدهاند، اما تلویزیون ایران به دلیل اینکه در ساخت برخی فیلمهای او مشارکت داشته است، تعدادی از آنها را نمایش داده است[۲]. جلیلی در گفتگو با وبگاه دویچهوله گفتهاست که با سانسور قانونی فیلمها موافق است، اما سانسور در جمهوری اسلامی ایران را قانونمند نمیداند
فیلمشناسی
کارگردان
- شطرنج (۱۳۸۸، در دست ساخت)
- مسیر معکوس (۱۳۸۷)
- حافظ (۱۳۸۵)
- گل یا پوچ (۱۳۸۴)
- ابجد (۱۳۸۱)
- دلبران (۱۳۷۹)
- قصههای کیش (اپیزود دوم) (۱۳۷۷)
- دان (۱۳۷۶)
- یک داستان واقعی (۱۳۷۴)
- دت یعنی دختر (۱۳۷۲)
- رقص خاک (۱۳۷۰)
- درنا (نیمهتمام)[۷]
- گال (۱۳۶۵)
- بهار (۱۳۶۴)
- میلاد(۱۳۶۲)
فیلمنامهنویس
- حافظ (۱۳۸۵)
- گل یا پوچ (۱۳۸۴)
- ابجد (۱۳۸۱)
- دلبران (۱۳۷۹)
- قصههای کیش (اپیزود دوم) (۱۳۷۷)
- دان (۱۳۷۶)
- یک داستان واقعی (۱۳۷۴)
- دت یعنی دختر (۱۳۷۲)
- رقص خاک (۱۳۷۰)
- اُ منفی (۱۳۶۸)
- گال (۱۳۶۵)
- بهار (۱۳۶۴)
- میلاد(۱۳۶۲)
جایزهها
داخلی
- برنده لوح زرین جایزه ویژه هیات داوران در چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) برای فیلم بهار – ۱۳۶۴
- انتخاب فیلم گال بهعنوان سومین فیلم سال در چهارمین دوره منتخب نویسندگان و منتقدان (بهترینهای سال) – سال ۱۳۶۸
بینالمللی
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم رم برای فیلم حافظ – ۲۰۰۷
ابوالفضل جلیلی
سایت بیوگرافی
ایوب آقاخانی +بیوگرافی
ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی | |
---|---|
نام اصلی | ایوب آقاخانی |
زمینه فعالیت | نمایشنامه نویس و کارگردان |
تولد | ۱ آبان ۱۳۵۴ [نیازمند منبع] تبریز[نیازمند منبع] |
ملیت | ایرانی |
سالهای فعالیت | ۱۳۷۴ تا کنون[نیازمند منبع] |
وبگاه رسمی | http://www.pooshehtheatre |
ایوب آقاخانی +بیوگرافی
ایوب آقاخانی (زاده ۱ آبان ۱۳۵۴ در تبریز) نمایشنامه نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر ایرانی است.
ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی
سایت بیوگرافی
ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی
ایوب آقاخانی
بیوگرافی
جود آپاتو +بیوگرافی
جود آپاتو
جود آپاتو Judd Apatow |
|
---|---|
Apatow at the ۲۰۱۲ جشنواره فیلم ترایبکا
|
|
زاده | ۶ دسامبر ۱۹۶۷ (۴۶ سال) نیویورک, ایالت نیویورک, US |
شغل | کارگردان، نویسنده، تهیه کننده |
ملیت | اهل آمریکا |
آموزش | Syosset High School دانشگاه کالیفرنیای جنوبی |
دوره | ۱۹۸۵–تاکنون |
ژانر | کمدی |
آثار برجسته | Anchorman The ۴۰-Year-Old Virgin Freaks and Geeks Knocked Up Superbad فراموش کردن سارا مارشال Pineapple Express آدمهای بامزه ساقدوشها Girls This Is ۴۰ |
همسر(ان) | لزلی من (۱۹۹۷-تاکنون) |
فرزندان | ۲ |
|
|
|
|
www.twitter.com/juddapatow |
بیوگرافی جود آپاتو
جود آپتو (به انگلیسی: Judd Apatow) (زاده ۶ دسامبر ۱۹۶۷) فیلمنامه نویس و کارگردان آمریکایی است. تخصص وی بیشتر در فیلمهای کمدی است.
گزیده فیلمشناسی
- ۲۰۰۸: فراموش کردن سارا مارشال
- ۲۰۰۹: سال یکم
- ۲۰۰۹: آدمهای بامزه
- ۲۰۱۰: بیارش گریک
- ۲۰۱۱: ساقدوشها
- ۲۰۱۱: نگهبان باغوحش
- ۲۰۰۷ : برخورد کردن
- ۲۰۱۲: این است ۴۰
جود آپاتو +بیوگرافی
اصغر هاشمی +بیوگرافی
اصغر هاشمی
اصغر هاشمی | |
---|---|
زمینه فعالیت | کارگردانی نویسندگی تهیهکننده |
تولد | ۱۳۳۲ کاشان |
ملیت | ایرانی |
سالهای فعالیت | ۱۳۶۵ – تاکنون |
بیوگرافی اصغر هاشمی
اصغر هاشمی (زاده ۱۳۳۲ – کاشان) کارگردان ٬ فیلمنامهنویس، تهیهکننده، تدوینگر ایرانی است.
کارگردانی
فیلم | سال ساخت | توضیحات |
---|---|---|
مجردها | ۱۳۸۳ | |
نگین | ۱۳۸۰ | |
زندگی | ۱۳۷۶ | |
گروگان | ۱۳۷۴ | شرکت در اولین دوره جشنواره فیلم پلیس |
مهریه بی بی | ۱۳۷۳ | |
دو همسفر | ۱۳۷۰ | شرکت در جشنواره هفته فیلم ایران در داکا |
در آرزوی ازدواج | ۱۳۶۹ | |
زیر بامهای شهر | ۱۳۶۸ | |
روزهای انتظار | ۱۳۶۵ | شرکت در جشنواره فیلمهای ایرانی در کلن دریافت لوح تقدیر در دومین جشنواره ادبی – هنری روستا |
نویسندگی
فیلم | سال ساخت | توضیحات |
---|---|---|
ناسپاس | ۱۳۸۸ | |
نگین | ۱۳۸۰ | |
زندگی | ۱۳۷۶ | |
دو همسفر | ۱۳۷۰ | |
در آرزوی ازدواج | ۱۳۶۹ | |
زیر بامهای شهر | ۱۳۶۸ | اولین فیلم در مقام نویسنده |
تهیهکننده
- دو همسفر (۱۳۷۳)
- عشق گمشده (۱۳۷۰)
- روزهای انتظار (۱۳۶۵)
تدوین
- نگین (۱۳۸۰)