پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم (خداوند)
خوش آمدید - امروز : شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیوگرافی روحانیون

بیوگرافی کامل سید حسن خمینی + حاشیه های انتخابات

بیوگرافی کامل سید حسن خمینی + حاشیه های انتخابات

زندگینامه سید حسن خمینی

عکس های جدید و کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش

زندگینامه: سید حسن خمینی

Biography-perfect-Seyed-Hassan-Khomeini-margin-election (6)

۱- تولد و حسب و نسب خانوادگی

دقیقا ۷۰ سال پس از تولد حضرت امام خمینی (س)، یکی از نوادگانش پا به عرصه هستی نهاد که به سفارش ایشان نام حسن برایش انتخاب شد. این نوزاد در تاریخ ۱۳۵۱/۵/۱ در شهر قم دیده به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو از سلسله جلیله سادات و از صاحب نام ترین خانواده های علمی ایران به شمار می آمدند.

مادرش سیده فاطمه طباطبایی صبیه مکرمه آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (ره) از سادات طباطبایی بروجرد است که با ۳۳ واسطه نسب به حضرت امام حسن مجتبی می رساند و در شجره نامه ایشان نسبت خویشاوندی با علامه بحر العلوم (قده) هم دیده می شود. مادر فاطمه هم که صدیقه نام داشت فرزند آیت الله العظمی سید صدر الدین صدر (ره) از مراجع ثلاث و نوه آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (قده) از مراجع عظام وقت بود.

پدر سید حسن، سید احمد خمینی (قده) فرزند روح الله خمینی (رض) و خانم خدیجه ثقفی (ره) دختر آیت الله میرزا محمد ثقفی از علمای به نام و اصیل تهران می باشد.

 Biography-perfect-Seyed-Hassan-Khomeini-margin-election (4)

۲- دوران کودکی و نوجوانی

سید حسن دوران کودکی را به تناوب در قم و نجف، در کنار پدر بزرگ مادری، مرحوم حضرت آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قده) و پدر بزرگ پدری، یعنی حضرت امام خمینی (ره) سپری می کند و از مهر و محبت و ملاطفت های بی دریغ این هر دو بزرگوار بهره مند می شود. روزهای اوج انقلاب را در نجف، تهران و شور و حال دوران اقامت حضرت امام در پاریس (نوفل لوشاتو) را درک می کند.

۳- تحصیلات کلاسیک

سید حسن خمینی دوران تحصیلات ابتدایی را در نجف (مدرسه علوی) شروع می کند و در مدارس ۱۹ دی و پارس (قم) و نیکان تهران ادامه می دهد و نهایتا این دوره را در مدرسه حبیب ابن مظاهر جماران به پایان می برد. انتخاب مدرسه اخیر به دلیل ملاحظات امنیتی صورت گرفت.

دوره راهنمایی و پایه هایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری می شود اما در سال ۱۳۶۶ (در سال دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و درنهایت امر در سال ۱۳۶۹ در حالیکه سال چهارم را به طور متفرقه گذارنده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند.

 Biography-perfect-Seyed-Hassan-Khomeini-margin-election (5)

۴- تحصیلات حوزوی

سفارشات مداوم حضرت امام و پدر بزرگوار سید حسن آقا بالاخره نتیجه بخش شده و ایشان در سال ۱۳۶۸ تحصیلات حوزوی خود را شروع می کند و چهار سال بعد یعنی یکسال قبل از فوت مرحوم سید احمد آقا (قده) رسما به لباس روحانیت ملبس می شود.

وی ابتدا در مدرسه رضویه و مدرسه کرمانیها مقدمات را خوانده و از سال ۱۳۷۲ به تحصیل در سطوح عالی می پردازد و تمام این مدت را در منزل پدر بزرگ خود یعنی مرحوم سلطانی طباطبایی (قده) و تحت نظر ایشان می گذارند.

اساتید بزرگواری که ایشان در دروس دوره های مختلف تحصیلی محضر مبارک آنها را درک کرده است از این قرار می باشد:

الف – اساتید محترم فقه و اصول
– مکاسب محرمه: آیت الله دوزدوزانی
– بیع: آیت الله پایانی (ره)، آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قده)
– خیارات: آیت الله استادی

– رسائل و کفایه: آیت الله استادی، آیت الله موسوی بجنوردی

ب- اساتید محترم فلسفه و عرفان
– منظومه حاج ملاهادی سبزواری: حجت الاسلام و المسلمین اسحق نیا
– منازل السائرین: آیت الله انصاری شیرازی
– فلسفه علیا: آیت الله العظمی جوادی آملی (۲ سال)

ج- اساتید محترم خارج فقه و اصول
– مکاسب محرمه (یک سال): آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره)
– مسائل مستحدثه (قریب یک سال): آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره)
– خیارات (۳ سال): آیت الله العظمی شبیری زنجانی
– فقه طهارت، حج، خمس (جمعاً ۵ سال): حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
– اصول فقه (۱۱ سال)، نکاح و خمس(۳ سال): آیت الله محقق داماد
ایشان همچنین در محضر اساتید بزرگواری نظیر آیت الله العظمی موسوی اردبیلی، آیت الله العظمی صانعی و آیت الله مومن نیز به تلمذ نشسته است.

 Biography-perfect-Seyed-Hassan-Khomeini-margin-election (3)

۵- سید حسن خمینی در جایگاه مدرس حوزه علمیه

سید حسن خمینی دو سال بعد از ورود به حوزه علمیه قم (سال ۱۳۷۰) در مدرسه کرمانی ها تدریس مقدمات را شروع و در مدت ۸ سال کتاب هایی نظیر: جامع المقدمات، سیوطی، مغنی اللبیب و مختصرالمعانی، معالم، شرح لمعه، منطق مظفر را تدریس کرده از سال ۱۳۷۹ به مدت ۱۰سال به تدریس سطوح عالی پرداخته و در این مدت کتاب هایی نظیر: رسائل، مکاسب محرمه، بیع، خیارات و کفایه را در کارنامه فعالیت های تدریسی خود دارد و بعض این کتب را حتی ۲ یا ۳ بار به تدریس نشسته است. درس فلسفه حاج سیدحسن آقا که با تدریس کتاب منظومه مرحوم ملاهادی سبزواری از سال ۱۳۸۵ شروع شده، هماکنون نیز ادامه دارد.

تدریس خارج اصول حضرت حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی از سال تحصیلی ۹۰ـ۱۳۸۹ شروع شده و هم اکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد و کلاس درس وی از کلاسهای پررونق حوزه قم است.

۶- خانواده

 Biography-perfect-Seyed-Hassan-Khomeini-margin-election (2)

نوه بزرگوار امام خمینی در سن ۲۴ سالگی با سیده فاطمه فرزند گرانقدرآیت الله سید محمد موسوی بجنوری فرزند مرحوم آیت الله العظمی سید حسن موسوی بجنوردی از مراجع و علمای بزرگ نجف وصلت نمود. مشارالیها نوه مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی می باشد. حاصل این ازدواج ۳ فرزند به نامهای سید احمد، سیده نرگس و سیده فرشته می باشد.

۷- سایر فعالیت ها

سیدحسن خمینی علاوه بر فعالیتها ومشغله های حوزوی به فراگیری علوم انسانی جدید هم اشتغال ورزیده و در ادبیات متبحر بوده و با فلسفه غرب، فلسفه اخلاق، جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و تاریخ در حد بالایی آشنایی دارد. به زبان های عربی و انگلیسی مسلط و به کارگیری زبان انگلیسی را از ده سال پیش تقریبا پیوسته ادامه می دهد.

حاصل تلاش های سید حسن در امر تحقیق و پژوهش، کتابهایی نظیر«مبانی فقهی تنظیم خانواده»، «ده مقاله»، «دلیل راه» و کتاب ارزشمند «فرهنگ جامع فرق اسلامی» است که حاصل تلاش ده ساله ایشان در زمینه فرق و نحله های اسلامی می باشد. وی به ورزش هم علاقمند است و همانند مرحوم پدرش درجوانی به فوتبال می پرداخته و بر تحولات ورزشی اشراف دارد.

حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی (س) از سال ۱۳۷۳ و به دنبال در گذشت پدربزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) گردید که خود مسئولیتی سنگین در کنار سایر فعالیتها بر دوش ایشان است و بدین مناسبت علاوه بر مراسم و مناسبتها،به طور معمول روز های چهارشنبه تا عصر جمعه را به این امر مهم می پردازد و بعد از مرحوم سید احمد آقا معمولا پنجشنبه شبها نماز مغرب و عشا را در حرم مطهر حضرت امام خمینی (س) اقامه می کند.

 

حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی فرزند بزرگ مرحوم سید احمد خمینی، متولد سال ۱۳۵۱ در شهر قم است.

ایشان با دختر آیت‌الله سید محمد موسوی بجنوردی ازدواج کرده است که حاصل این ازدواج ۴ فرزند با نام‌های احمد، نرگس و فرشته و هادی است.

احمد پسر بزرگ سید حسن خمینی با انتشار عکس زیر در صفحه شخصی اش نوشت :

“بابا،محمد على پسر عمو على،هادى برادرم. دو هفته پیش. قم. “

 عکس های کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش

سید حسن خمینی و پسرش هادی و برادرزاده اش

 عکس های کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش

سید حسن خمینی و پسرش احمد

عکس های کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش

سید حسن خمینی ، دخترش فرشته و پسرش احمد

عکس های کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش

سید حسن خمینی و پسرش احمد

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی +بیوگرافی و عکس

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی +بیوگرافی و عکس

بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی,زندگینامه آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

محمدرضا مهدوی کنی

iran Biography

محمدرضا مهدوی کنی
آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی
رئیس مجلس خبرگان
مشغول به کار
تاریخ انتصاب
۱۳۸۹
پس از اکبر هاشمی رفسنجانی
وزیر کشور ایران
مشغول به کار
۱۳۵۸ – ۱۳۶۰
رئیس‌جمهور محمد علی رجایی
محمد جواد باهنر
پس از اکبر هاشمی رفسنجانی
پیش از سید کمال‌الدین یادآور نیک‌روش
کفیل نخست وزیر ایران
مشغول به کار
تاریخ انتصاب
۱۳۶۰
پس از محمدجواد باهنر
پیش از میرحسین موسوی
اطلاعات شخصی
تولد ۱۴ مرداد ۱۳۱۰ (۸۳ سال)
قریه کن، حومه تهران
ملیت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی  ایران
حزب سیاسی جامعه روحانیت مبارز
پیشه روحانی، سیاستمدار
دین اسلام شیعه
دبیر کل جامعه روحانیت مبارز تهران
رییس دانشگاه امام صادق

 

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی 

محمدرضا مهدوی کنی (۱۴ مرداد ۱۳۱۰ در حومه تهران) روحانی شیعه و سیاست‌مدار ایرانی که اکنون ریاست مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۸۹ و دبیرکلی جامعه روحانیت مبارز (مهم‌ترین حزب اصول‌گرای ایران) را بر عهده دارد. وی همچنین رئیس دانشگاه امام صادق و استاد درس اخلاق اسلامی این دانشگاه است.

وی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ از روحانیون مخالف حکومت پهلوی بود و پس از انقلاب یکی از ۵ روحانی بود که هستهٔ اصلی شورای انقلاب را تشکیل می‌دادند. وی پس از آن به عنوان وزیر کشور (در دولت‌های شورای انقلاب، رجایی و دکتر باهنر) و کفیل نخست‌وزیر (پس از ترور رجایی و باهنر) بوده است. وی در تاریخ ۱۴ خرداد سال ۹۳ پس از شرکت در مراسم سالگرد درگذشت روح‌الله خمینی در پی حمله قلبی به کما رفت.

 

 

 

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

اساتید

وی تا سال ۱۳۴۰ نزد استادانی چون آیت‌الله شیخ علی اکبر برهان[۲] حاج شیخ عبدالجواد سده‌ای (جبل عاملی)، صدوقی، سلطانی، مجاهدی، رفیعی قزوینی، شعرانی، علامه طباطبایی، بروجردی، خمینی و گلپایگانی تلمذ کرد.

آثار

از آثار وی تاکنون کتاب‌های نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی، اصول و مبانی اقتصاد اسلامی در قرآن، بیست گفتار و شرح دعای افتتاح منتشر شده‌است.

همچنین خاطرات وی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده‌است.

 

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

سمت‌ها

مهدوی کنی پس از پیروزی انقلاب سمت‌های مختلفی را عهده‌دار بوده‌است که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

مسؤولیت‌های سابق:

  • عضویت در حلقه اولیه شورای انقلاب از طرف امام خمینی
  • عضویت در کمیته استقبال از امام خمینی
  • سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی (به عنوان اولین نهاد انقلابی مسلح برای حفظ انقلاب به پیشنهاد شهید مطهری و دستور امام خمینی)
  • عضویت به عنوان فقیه در شورای نگهبان قانون اساسی (دو مرتبه)
  • نمایندگی امام خمینی در هیات حل اختلاف مسؤولان نظام و چندین ماموریت مشابه در حوادث مهم دوران انقلاب
  • وزارت کشور در کابینه‌های رجایی و باهنر
  • نخست وزیری پس از ترور محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر
  • عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی به حکم امام خمینی
  • عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به حکم امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای
  • مسؤولیت ستاد کمک‌رسانی به مردم مناطق بمباران شده
  • عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی
  • ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد
  • عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • عضو مجلس خبرگان رهبری

مسؤولیت‌های فعلی:

  • مؤسس و دبیر کل جامعه روحانیت مبارز
  • رییس دانشگاه امام صادق علیه‌السلام
  • تولیت حوزه علمیه مروی به همراه موقوفات وابسته، به حکم امام خمینی
  • رئیس مجلس خبرگان رهبری.[۳] وی درباره نظارت بر رهبری گفته است که:[۴]
    نظارت به این معنا نیست که ما بخواهیم از رهبری اشکال بگیریم. نظارت ما همان نظارت حراستی است که در دعای عهد آمده است، البته ما نمی‌گوییم اشتباه وجود ندارد اما معتقدیم که نظارت بر رهبری همان حراست از رهبری است.

وی «حراست از رهبری» را این گونه توضیح می‌دهد:[۵]

البته گاهی ممکن است حفظ به معنی تذکر باشد، اما این به مفهوم از بین بردن همه حرمت‌ها و چارچوب‌ها نیست.

 

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

مرگ

مهدوی کنی، حدود پنج ماه به علت عارضه قلبی در کما به سر می‌برد، صبح روز سه‌شنبه، ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳، در ۸۳ سالگی درگذشت. وی روز چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۳ پس از شرکت در مراسم سالگرد فوت آیت‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، بر اثر عارضه قلبی به کما رفته و در بیمارستان بهمن تهران بستری بو

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی

مصطفی پورمحمدی +بیوگرافی و عکس

مصطفی پورمحمدی +بیوگرافی و عکس

بیوگرافی مصطفی پورمحمدی

مصطفی پورمحمدی

site Biography

مصطفی پورمحمدی
بیوگرافی مصطفی پورمحمدی
وزیر دادگستری ایران
مشغول به کار
۲۴ مرداد ۱۳۹۲ – تاکنون
رئیس‌جمهور حسن روحانی
پس از مرتضی بختیاری
وزیر کشور ایران
مشغول به کار
۲ شهریور ۱۳۸۴ – ۲۲ مرداد ۱۳۸۷
رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد
پس از عبدالواحد موسوی لاری
پیش از علی کردان
اطلاعات شخصی
تولد ۱۸ اسفند ۱۳۳۸ ۵۴ سال
قم، ایران
ملیت بیوگرافی مصطفی پورمحمدی ایران
حزب سیاسی انجمن حجتیه
کابینه دولت نهم. دولت یازدهم

بیوگرافی مصطفی پورمحمدی

بیوگرافی مصطفی پورمحمدی

مصطفی پور محمدی (زادهٔ ۱۳۳۸ در قم) روحانی، سیاست‌مدار ایرانی و وزیر دادگستری جمهوری اسلامی ایران است. او پیش از این معاون برون مرزی وزیر اطلاعات در دوران علی فلاحیان و در دولت اول محمود احمدی‌نژاد مدتی وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران نیز بوده است.

  بیوگرافی مصطفی پورمحمدی

زندگی و تحصیلات

او در سال ۱۳۳۸ در قم زاده شد. پدر وی اصالتاً اهل شهر رفسنجان و مادرش یزدی بودند. پدرش در قم خیاط روحانیون بود.[۱][۲] وی مقدمات و سطح عالی (فقه، اصول فقه و فلسفه) را در قم، خارج فقه و اصول را در مشهد، قم و تهران به پایان رساند. پورمحمدی در سطح چهار فقه و حقوق اسلامی (معادل دکترا) در حوزهٔ علمیه تحصیل کرده‌است. او مؤلف دو جلد کتاب در رابطه با حقوق سیاسی، مبانی نظری اندیشهٔ سیاسی در اسلام و مباحث سیاسی و اجتماعی است. وی همچنین مقالاتی علمی پیرامون حق، مبانی نظری حکومت دینی، نظارت، ارتداد و سیاست خارجی نگاشته‌است.

کشتار مخالفان سیاسی

بر اساس گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، پورمحمدی به دلیل عضویت در هیئت ۳ نفره اعدام سراسری ۳۸۰۰ زندانی سیاسی موسوم به «هیئت مرگ»، به جنایت علیه بشریت متهم شده است.(وی در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را بر عهده داشت) همچنین وی متهم شد در قتل روشنفکران و روزنامه‌نگاران منتقد حکومت ایران موسوم به قتل‌های زنجیره‌ای ایفای نقش کرده است. در گزارش سازمان دیده‌بان حقوق بشر، تمام این قبیل اقدامات فراقانونی و با برنامه‌ریزی برشمرده شده است.[۳]

وزارت کشور دولت نهم

وی در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۸۴ از سوی محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور وقت ایران برای تصدی وزارت کشور به مجلس معرفی و در اردیبهشت ۱۳۸۷ از این مقام برکنار شد. پورمحمدی در جریان دفاعیه خود در مجلس نهم برای تصدی وزارت دادگستری ، دلیل برکناری خود را اعتراض به اختلاس های گسترده در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد دانست.

اتهام فساد مالی

محمود احمدی‌نژاد، در سال ۱۳۹۲ و در یک سخنرانی عمومی وی را به یک اختلاس ۲۰ میلیارد تومانی متهم نمود.[۴]

وزارت دادگستری دولت یازدهم

وی در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفت و وزیر دادگستری دولت یازدهم شد.

بیوگرافی مصطفی پورمحمدی

مسؤلیت‌ها

  1. دادستان انقلاب اسلامی خوزستان، بندرعباس، کرمانشاه و مشهد از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۵
  2. دادستان انقلاب نظامی در مناطق غرب کشور در سال ۱۳۶۵
  3. نماینده وزارت اطلاعات در محاکمه زندانیان سیاسی
  4. رئیس اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸
  5. مشاور ریاست دفتر و مدیرگروه «سیاسی – اجتماعی» دفتر رهبری از سال ۱۳۸۱ تا کنون
  6. معاون و جانشین وزیر اطلاعات از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۸
  7. عضو هیأت مدیره جامعه الزهرا قم از سال ۱۳۶۶ تا کنون
  8. عضو و رئیس هیأت امناء مرکز اسناد انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۵ تا کنون
  9. عضو هیأت مؤسس حوزه علمیه مسجد سلیمان
  10. استاد دانشگاه امام صادق از سال ۱۳۷۹ تاکنون
  11. وزیر کشور در دولت احمدی نژاد (پس از دو سال و نیم کنار گذاشته شد)
  12. ریاست سازمان باززسی کل کشور به حکم شاهرودی رییس قوه قضائیه
  13. رئیس هیئت موسس مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر از سال ۱۳۹۰ تا کنون

امام خمینی +بیوگرافی

امام خمینی +بیوگرافی

بیوگرافی و زندگینامه امام خمینی  +عکس,بیوگرافی امام خمینی ,زندگینامه امام خمینی ,امام خمینی ,همسر واقعی امام خمینی

امام خمینی

Biography

سید روح‌الله موسوی خمینی
امام خمینی
شناسنامه
نام کامل سید روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی
سید روح‌الله مصطفوی (شناسنامه)
لقب آیت‌الله، امام، آیت‌الله العظمی
نسب سید احمد موسوی
زادروز ۱ مهر ۱۲۸۱
۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰
۲۴ سپتامبر ۱۹۰۲
زادگاه خمین، ایران
تاریخ مرگ ۱۳ خرداد ۱۳۶۸
۲۴ شوال ۱۴۰۹ قمری
۳ ژوئن ۱۹۸۹
(۸۶ سال)
آرامگاه بهشت زهرا تهران
نام همسر خدیجه ثقفی
فرزندان پسران: مصطفی و احمد
دختران: زهرا، صدیقه و فریده
اطلاعات سیاسی
پست‌ها بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی ایران
پیش از علی خامنه‌ای
اطلاعات علمی و مذهبی
استادان عبدالکریم حائری
بروجردی
شاه‌آبادی
شاگردان مرتضی مطهری
حسینعلی منتظری
محمد حسینی بهشتی
محمد صادقی تهرانی
سید علی خامنه‌ای
سید محمد صدر
اکبر هاشمی رفسنجانی
مهدی کروبی
محمد موسوی خوئینی‌ها
یوسف صانعی
حسین نوری همدانی
ناصر مکارم شیرازی
غلامحسین ابراهیمی دینانی
کتاب‌ها فهرست آثار سید روح‌الله خمینی
وبگاه رسمی www.imam-khomeini.ir
امضا IMZA-Khomainy.jpg

امام خمینی

بیوگرافی سید روح‌الله موسوی خمینی

سیّد روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی (۱ مهر ۱۲۸۱ – ۱۳ خرداد ۱۳۶۸) با نام شناسنامه‌ای سید روح‌الله مصطفوی فقیه، مرجع تقلید شیعه و اولین رهبر ایران در نظام جمهوری اسلامی بود که انقلاب ۱۳۵۷ ایران را رهبری کرد و در پی به نتیجه رسیدن آن، نظام جمهوری اسلامی ایران را بنیان گذارد و تا پایان عمرش رهبر ایران ماند. از او بیش از چهل کتاب در زمینه‌های اخلاق، فقه، عرفان، فلسفه، حدیث، شعر و تفسیر به جای مانده که بیشتر آن‌ها را پیش از انقلاب ایران نگاشته‌است.[۱] در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، یک بار به دلیل سخنرانی خطاب به شاه در عاشورای سال ۱۳۴۲، ۱۰ ماه زندانی و بار دیگر به دلیل سخنرانی علیه قانون کاپیتولاسیون در سال ۱۳۴۳، ۱۵ سال تبعید گردید. او نزدیک به یک سال در ترکیه، سپس عراق و در پایان برای چندماه در فرانسه دوران تبعیدش را گذراند. وی در دوران تبعید پیگیر اوضاع سیاسی ایران بود و با ارسال پیام و اعلامیه از دور، اسلام گرایان و مخالفان نظام شاهنشاهی را رهبری می‌کرد و در این دوران به تدوین نظریه ولایت فقیه پرداخت. تا پس از اینکه محمدرضا پهلوی ایران را ترک کرده بود در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ روانه ایران شد و در ۲۲ بهمن انقلاب به رهبری او به پیروزی رسید. وی مشهور به سید روح‌الله خمینی است. متداولترین لقب او «آیت‌الله خمینی» است اما در درون ایران بخصوص بین طرفدارانش «امام خمینی» می‌باشد وی برای امضا از نام روح اللَّه الموسوی الخمینی استفاده می‌کرد.[۲]

 

دهه حکمرانی خمینی همراه با افزایش مداوم قدرت طرفدارانش، حذف گروه‌های مخالف (معمولاً خشونت آمیز و به رغم مقاوت آنها)، افزایش اعمال کنترل‌های ایدئولوژیکی و رفتاری بر مردم بود.[۳][۴] او پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، پوشش حجاب اسلامی را برای بانوان اجباری کرد؛ صدها نفر از وابستگان حکومت شاهنشاهی ایران را اعدام نمود. به فرمان او و با هدف تصفیه دانشگاه‌ها از «اساتید و دانشجویان ضدانقلاب» که به «انقلاب فرهنگی» مشهور شد، بسیاری از دانشجویان و استادان چپ، لیبرال و بهایی از دانشگاه‌ها اخراج شدند[۵] و بسیاری از متحدان پیشین خود را سرکوب یا اعدام نمود.[۶] خمینی با وجود مخالفت زیاد ملتش، ایران را درگیر جنگی هشت ساله با عراق نمود.[۴] در تابستان سال ۱۳۶۷ بیش از ۳،۰۰۰ نفر از زندانیان سیاسی به «حکم حکومتی» او در زندان‌ها اعدام شدند.[۶][۷]

 

در طول زمامداری او، انتظار همگانی برای آزادی و برابری اجتماعی بیشتر نسبت به زمان شاه برآورده نشد و تعدادی برنامه‌های موفق اجتماعی به اجرا درآمد. [۸] به فرمان او کمیتهٔ امداد و جهاد سازندگی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهضت سواد آموزی و سازمان بَسیج مستضعفین و شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شد.

 

در هنگام مرگ در خرداد ۱۳۶۸، خمینی دولتی نسبتاً قوی، اما با مشکلات عظیم در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی به ارمغان گذاشت.[۹]

آیت الله خمینی را اغلب یک روحانی سنتی‌ می‌‌دانند ولی‌ در واقع او از لحاظ نظریه سیاسی و استراتژی پوپولیستی مذهب گرای خود، نو آور مهمی در ایران بود.

امام خمینی

زندگی‌نامه

اطلاع چندانی در مورد دوران کودکی او در دست نیست. این ابهام سبب شده‌است که داستان‌های گوناگونی در مورد آن ذکرشود. زندگی‌نامه‌های خمینی معمولاً یا تذکره‌ای هستند که او را تجلی مسیح زمان نشان می‌دهند که با هدایت الهی زمینه ساز عصری جدید شد یا هجونامه‌هایی هستند که او را رهبری عوام فریب، با سوادی اندک و عاری از هرگونه اخلاقیات و تشنه قدرت معرفی می‌کنند

 

نسب خمینی

 

نوشتار اصلی: نسب روح‌الله خمینی

 

نوشتار اصلی: سید احمد موسوی هندی

 

خمینی در خانواده‌ای به دنیا آمد که سابقه فعالیت‌های دینی و مذهبی در آن به قرن‌ها قبل برمی‌گشت. آن‌ها «سید موسوی» بودند، به این معنی که نسب‌شان به محمد – پیامبر اسلام – و از طریق دختر او فاطمه و نیز به موسی کاظم – هفتمین امام شیعیان – برمی‌گشت.[۱۲][۱۳] خاندان خمینی ابتدا ساکن شهر نیشابور بودند، اما در اواسط قرن یازدهم هجری برای ترویج مذهب و نیز راهنمایی امور دینی جامعهٔ بزرگ شیعیان هند، راهی شمال این کشور و شهر لکنو واقع در ناحیهٔ اوده شدند. در این منطقه قوانین اسلام و شیعهٔ دوازده‌امامی که از زمان صفویان دین و مذهب رسمی ایران به حساب می‌آمد، برقرار بود.[۱۳] در آنجا، آن‌ها ساکن شهر کوچکی به نام کینتور شده و آغاز به رسیدگی به امور دینی شیعیان آن ناحیه کردند. مشهورترین عضو این خاندان میرحامد حسین موسوی، نویسندهٔ کتاب عبقاتالانوار فی مناقب الائمهالاطهار بود.[۱۴][۱۲][۱۵]

سید احمد موسوی هندی پدر بزرگ سید روح‌الله، در کینتور به دنیا آمد. او که از هم‌دوره‌های میرحامد حسین محسوب می‌شد، در اواسط قرن سیزدهم هجری، لکنو و کشور هند را ترک کرده و راهی نجف شد. سید احمد موسوی هندی به دعوت بزرگان خمین تصمیم به اقامت در خمین و به‌عهده گرفتن مسئولیت رسیدگی به امور دینی مردم آن منطقه گرفت

 

کودکی

سید مصطفی پدر خمینی، روحانی.[۱۶][۱۷] و مجتهد ساکن خمین بود[۱۸][۱۹] حاصل ازدواج سید مصطفی با هاجر، دو فرزنددختر بنام مولودآغا خانم و فاطمه و سه فرزندپسر به نام‌های مرتضی، نورالدین و روح‌الله بود.[۱۶] روح‌الله آخرین فرزند این خانواده بود. سید مصطفی در اسفند ۱۲۸۱ خورشیدی (ذی‌الحجه ۱۳۲۰ قمری) و در پنج‌ماهگی روح‌الله، در مسیر خمین به اراک مورد حمله قرار گرفت و با اصابت چند گلوله به ناحیه کتف و کمر کشته شد و جنازه وی به نجف منتقل و درآنجا دفن شد.[۲۰] روح‌الله موسوی خمینی، اول مهرماه ۱۲۸۱ خورشیدی (۲۴ سپتامبر سال ۱۹۰۲ میلادی) در شهر خمین بدنیا آمد. علت کشته شدن پدر خمینی در هاله‌ای از ابهام می‌باشد. منابع طرفدار خمینی، ایادی رضاشاه را عامل قتل پدرش می‌دانند. اما به نظر می‌رسد که این داستان صرفاً هدفی سیاسی داشته باشد زیرا رضا شاه بیست و دو سال بعد از کشته شدن پدر خمینی به پادشاهی رسید. خمینی توسط سه زن بزرگ شد. دایه او که خاور نام داشت، مادرش و عمه‌اش. مادر و عمه او در موج اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی و وبا که در سال ۱۲۹۷ خورشیدی ایران را فرا گرفت درگذشتند. چیز زیادی از دوران کودکی او نمی‌دانیم.[۱۱]

 

احمد خمینی در مورد دوران کودکی پدرش گقته‌است:

پدرم خیلی شیطان بود. مثلاً ایشان هر دو دستش شکسته، یک پایش شکسته، صورتش چند جایش شکسته و اینها همه در اثر بازی‌ها و شیطنت‌هایی بوده که آن موقع می‌کرده. ایشان (روح‌الله خمینی) گفته‌است: بردار من آقای پسندیده خیلی تمیز بود و به قدری تمیز و مودب بود که وقتی بزرگترها او را میدیدند از الاغ پیاده می‌شدند. اما من نزدیکی‌های شب یکی باید بیاید لای آشغال‌ها، لای خاک و گل‌ها و توی جوی‌ها مرا پیدا کند و ببرد

تحصیلات

خمینی تحصیلات مقدماتی خود را در مکتب محلی و سپس مدرسه‌ای در خمین گذراند سپس در سال ۱۲۹۹ خورشیدی، برای تکمیل تحصیلات خود راهی اراک شد.[۲۲] او در آن‌جا وارد مدرسهٔ سپهدار شد.[۱۶] در آن سال‌ها اراک به دلیل حضور آیت‌الله عبدالکریم حائری یزدی به مرکز مهمی برای یادگیری علوم دینی تبدیل شده بود.[۲۳] یکسال بعد بدنبال مهاجرت آیت‌الله حائری به حوزه علمیه قم، خمینی نیز راهی این شهر شد.[۱۲][۲۴]

او بعد از گذراندن دورهٔ سطح، در درس خارج فقه و اصول عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و پس از درگذشت حائری با آمدن آیت الله بروجردی به قم، در درس خارج او حضور پیدا کرد.[۲۵] در قم فلسفه را از میرزا علی اکبر حکیم یزدی و محمدرضا نجفی اصفهانی آموخت و نزد ابوالحسن رفیعی قزوینی علاوه بر فلسفه، ریاضیات و هیئت را نیز فراگرفت.[۲۶][۲۷][۱۶] در عرفان ابتدا از میرزا جواد ملکی تبریزی و سپس میرزا محمدعلی شاه‌آبادی بهره برد

 

ازدواج و خانواده

روح‌الله در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.[۲۹][۳۰] برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می‌کرد.[۱۱] حاصل این ازدواج، دو پسر و سه دختر بود

 

تدریس

زمانی که آیت‌الله شاه‌آبادی در ۱۳۱۵، قم را به قصد تهران ترک کرد، خمینی جوان را جانشین خود در تدریس اخلاق کرد. کلاس‌های او علاوه برآن به جایی برای طرح نگرانی‌ها و دغدغه‌های مربوط به آن دوره نیز بود. حکومت پهلوی دستور داد که کلاس‌های درس او از مدرسهٔ فیضیه به مدرسهٔ کوچکی بنام مدرسه ملاصادق، منتقل شود. اما با سقوط رضاشاه در سال ۱۳۲۰، کلاس‌های درس دوباره به مکان قبلی خود بازگشت و با همان محبوبیت از سر گرفته شد. در حین تدریس اخلاق به جمع کثیری از مستمعین، خمینی شروع به تدریس فلسفه، به گروهی از طلبه‌های جوان کرد که در بین آن‌ها نام مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری نیز دیده می‌شد که این طلاب بعدها از یاران او در نهضت بودند. وی در سال ۱۳۲۵، تدریس خارج فقه را با استفاده از کتاب «کفایه الاصول» آغاز کرد.

مرگ

علت اصلی مرگ سید روح‌الله خمینی «ایست قلبی» اعلام شد، اما بنا به گفته محمدحسین خوشنویس، عضو گروه پرستاری از آیت‌الله خمینی، «او در یک‌ماهه آخر حیات به سرطان معده مبتلا شده بود و در زمان دومین مرتبه از تزریق داروی شیمی درمانی، دچار سکته وسیع قلبی شد و درگذشت».[۳۲]

 

حسن عارفی، سرپرست گروه پزشکی رهبر پیشین ایران، در مصاحبه‌ای با یکی از نشریات چاپ ایران[۳۳] گفت که «بیماری سرطان معده آیت‌الله خمینی زمانی آشکار شد که او اعلام کرد: اجابت مزاجش به شدت تیره است».[۳۴]

 

وی در اواخر شب، ۱۳ خرداد سال ۱۳۶۸، (۳ ژوئن ۱۹۸۹) برابر با ۲۴ شوال ۱۴۰۹، در ساعت ۲۲ و ۲۰ دقیقه در سن ۸۷ سالگی درگذشت.[۳۵]

مراسم تشییع وی در روز ۱۶ خرداد بر‌گزار و همان‌روز در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد[۳۶] که امروزه محل آرامگاه وی می‌باشد. مراسم تشییع وی دارای رکورد گینس بزرگترین تشییع جنازه جهان است که بنا یر گزارش‌های رسمی در ایران ده میلیون و بنا به گزارش رسانه‌های غربی دو میلیون نفر در آن شرکت کردند

 

 

امام خمینی

دوران مبارزات

سال‌های آغازین زندگی در قم

خمینی در دههٔ ۱۳۱۰ به هیچ فعالیت سیاسی آشکاری دست نزد.[۶] با این‌که او با معدود علمایی که به‌صورت آشکار به اقدامات رضاشاه اعتراض می‌کردند، همدردی داشت اما هیچگاه آشکارا وارد صحنه اجتماعی نشد.[۶] عباس میلانی می‌نویسد که دوران رضا شاه، دوران محدودیت و عقب‌نشینی برای روحانیت بود و خمینی به مانند سایر روحانیون تنها برای بقا تلاش می‌کرد. با رفتن رضا شاه و شروع جنگ جهانی این فضا تغییر کرد. در این حوزه قم تحت نفوذ محمدحسین بروجردی بود که به عدم دخالت روحانیان در امور سیاسی اعتقاد داشت. خمینی به عنوان یک روحانی جوان با این رویه عمیقاً مخالف بود و بعنوان مخالفت مخفیانه به تدریس عرفان می‌پرداخت. هرچند تدریس عرفان در آن زمان در حوزه ممنوع بود. او همچنین بطور مخفیانه از نواب صفوی حمایت می‌کرد. او در هنگام تدریس روش مرسوم در قم که مباحثه بین طلاب بود را برنمی‌تافت. عباس میلانی می‌نویسد که خصوصیاتی مانند استبداد رای و قاطعیت که بعدها در زندگی سیاسی او می‌بینیم، در خمینی بعنوان یک معلم جوان هویدا است

دوران آیت‌الله بروجردی

 

بعد از مرگ آیت‌الله حائری (۱۳۱۵)[۱۶] سید حسین طباطبایی بروجردی، که در آن سال‌ها ساکن همدان بود، به‌عنوان یک شخصیت علمی برجستهٔ آن زمان،[۱۲] به‌عنوان گزینهٔ مناسب ریاست حوزه در سال ۱۳۲۴، وارد قم شد و مورد استقبال قرار گرفت، و سرپرستی حوزه را بر عهده گرفت. ریاست بروجردی بر حوزه به‌مدت پانزده سال طول کشید. در این مدت تغییرات اساسی در ساختار حوزه به‌وجود آمد و تحولات بسیاری زیر نظر او رخ داد و استقبال از طرح اصلاح و نوسازی حوزه که از جمله اقدامات صورت گرفته در زمان ریاست او محسوب می‌شوند.[۱۶]

 

با این وجود پیشنهادهای خمینی درباره اصلاحات در حوزه[۳۶] نهایتاً از طرف بروجردی -علیرغم تمایل اولیه- عملی نشد.[۳۸]

خمینی در زمان ریاست بروجردی بر حوزه، بیشتر بر تدریس و آموزش متمرکز بود تا هرگونه فعالیت سیاسی. در آن زمان، او اصول و خارج فقه را آموزش می‌داد، شاگردانی را به دور خود جمع کرده‌بود که بعدها در فعالیت‌های سیاسی او که در پایان منجر به سقوط حکومت پهلوی شد، تبدیل به یاران اصلی او شدند. جز مرتضی مطهری و حسینعلی منتظری، جوانانی مانند محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز از آن جمله بودند.

رابطه با دیگر چهره‌ها

رابطهٔ خمینی با شخصیت‌های مذهبی فعال آن دوران که به شکل آشکاری در حوزهٔ سیاست به مبارزه با اقدامات حکومت می‌پرداختند، نظیر آیت‌الله ابوالقاسم کاشانی و مجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام، مقطعی و اکثراً بی‌ثمر بود. علت اصلی عدم تمایل او بر مبارزات مستقیم و صریح سیاسی در آن زمان به عقیدهٔ خاص او در این زمینه بازمی‌گشت. او معتقد بود که هرگونه جنبش مبارز و خواهان تغییرات می‌بایست توسط یک روحانی دینی هدایت شود. این در حالی بود که تأثیرگذارترین چهرهٔ این راه در آن زمان، محمد مصدق بود که فردی سکولار و ملی‌گرا محسوب می‌شد

  امام خمینی

دعوت به کشتن احمد کسروی

 

سید روح‌الله خمینی در نامه‌ای سرگشاده ظاهراً خطاب به مردم و روحانیان با عنوان «بخوانید و به کار بندید» به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در پاسخ به کتاب جنجالی «شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند» از احمد کسروی، وی را «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد[۳۹] و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.[۴۰]

 

انتقادات احمد کسروی از برخی عقاید مذهبی شیعه منجر به سوءقصد به وی از سوی روحانی ۲۱ ساله‌ای به نام سید مجتبی میرلوحی (نواب صفوی) در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۲۴ شد.[۴۱] کسروی از این سوء قصد جان سالم بدر برد، اما گروهی از اعضای فدائیان اسلام در اسفند همان سال وی را هنگامی که در کاخ دادگستری تهران، به اتهامات توهین به مقدسات پاسخ می‌داد، به طرز فجیعی به قتل رساندند.[۴۲]

سید روح‌الله خمینی یک سال پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، در تفسر سوره حمد به تمجید از «اطلاعات تاریخی» و «قلم کسروی» پرداخت

آغاز مخالفت‌ها با حکومت شاه

اولین حضور خمینی در سطح اجتماع چند سال بعد از شروع سلطنت محمد رضا پهلوی و در اوایل دهه چهل زندگی او بود. در سال ۱۹۴۴ خمینی بطور ناشناس کتاب کشف‌الاسرار را در مقابل کتاب اسرار هزار ساله بدون امضایی بر ضد کسانی نوشت که اصلاحات در شیعه را تبلیغ می‌نمودند. این کتاب از طرف روحانیت شیعه نوشته شد که با طرح ایده‌های اصلاحی به چالش کشیده شده بود. خمینی در این کتاب به کسانی ماند علی‌اکبر حکمی‌زاده روزنامه نگار، روحانی اصلاح طلب، محمدحسن شریعت سنگلجی و همچنین به کسانی مانند کسروی حمله نمود.[۶] این کتاب نشاندهنده موضع سنتی و سخت خمینی در برابر چالشگران روحانیت شیعه و همچنین مدرنیسم است. او در این کتاب حملات اصلاح طلبان را جزئی از نقشه امپریالیسم برای نابودی شیعه می‌دانست.[۶] روحیهٔ مبارزه‌طلبی و تمرد خمینی الهام‌بخش اولین اثر منتشرشده توسط او، یعنی کشف‌الاسرار (تهران، ۱۳۲۴ هجری شمسی) بود

8787870000

درگذشت آیت‌الله بروجردی و تغییر رویه آیت‌الله خمینی

به گفته حمید الگر پس از مرگ بروجردی (۱۳۴۰) خمینی به عنوان یکی از جانشینان بروجردی برای رهبری مطرح شد. از نشانه‌های این ظهور انتشار کتاب‌هایی در فقه و از جمله توضیح المسائل بود. طولی نکشید که خمینی به عنوان مرجع تقلید جمع کثیری از شیعیان ایران شناخته شد.[۴۶] اما به گفته عباس میلانی، پس از مرگ بروجردی، هرچند خمینی از مدرسان تاثیر گذار حوزه بود و مورد علاقه روحانیان نسل جوان بود اما بطور قطع هم سطح سایر مراجع تثبیت شده قم نبود.

مخالفت با اصلاح قانون انتخابات

 

بر طبق قانون اصلاح انتخابات، برای به رسمیت شناختن اقلیت قابل توجه زردشتی، یهودی، مسیحی و بهایی ایران، بجای شرط «سوگند به قرآن» تنها از واژه سوگند خوردن به یک «کتاب» استفاده شده بود.[۴۸] این موضوع مخالفت شدید روحانیان را به همراه داشت. در این میان خمینی طبق یک اقدام خارج عرف دو بار مستقیماً به شاه نامه نوشت. در نامه اول خمینی چنین نوشت:

 

بسم الله الرحمن الرحیمحضور مبارک اعلیحضرت همایونی پس از اهدای تحیت و دعا، به طوری که در روزنامه‌ها منتشر است، دولت درانجمنهای ایالتی و ولایتی، “اسلام ” را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زنها حق رای داده‌است. و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونی مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام وآرامش قلوب است. مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‌های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.

الداعی: روح‌الله الموسوی

 

و در نامه دوم خمینی شاه را از خشم مسلمانان برحذر نمود.

با افزایش فشار به حکومت شاه، سرانجام شاه و دولت از شرط سوگند خوردن به کتاب عقب‌نشینی کردند و دولت نیز به صورت رسمی آن را اعلام کرد.[۴۹] خمینی که تا این زمان کمتر در خارج از حلقه روحانیان شناخته شده بود. در راس نویسندگان نامه‌ای قرار گرفت که این پیروزی را به رهبران مذهبی سراسر کشور تبریک گفته‌بود

 

مخالفت با طرح انقلاب سفید

 

در دی‌ماه ۱۳۴۱ طرحی جدید توسط شاه با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و میهن» با اصولی شش‌گانه اعلام شد.[۳۶] معروف‌ترین بند این اصول شش‌گانهٔ انقلاب سفید، الغای رژیم ارباب و رعیتی بود.[۱۶] شاه در دی‌ماه ۱۳۴۱ اصول شش‌گانهٔ اصلاحات خود را اعلام کرد و از مردم درخواست کرد که به پای صندوق‌ها آمده و به‌آن رأی بدهند.[۴۶] خمینی این اصلاحات را بیش از هر چیز به سود شاه و سلطنت او و زمینه برای نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل به ایران می‌دانست.[۱۶] بنابراین او در نشست علمای قم، خواهان تحریم رفراندوم شد.[۴۶]

شاه وارد قم شد تا نظر موافق علمای دین در مورد برنامه‌های خود را بگیرد.[۴۶] سرانجام این رفراندوم انجام شد و رسانه‌های دولتی خبر از تصویب آن با اکثریت آراء دادند.[۵۱]

بدنبال آن خمینی، مردم ایران را به مبارزه منفی علیه حکومت فراخواند و شاه را به تمکین در برابر اسلام و علماء.[۵۲] شاه نیز در ۲۳ اسفند آن سال در سخنانی تند، کسانی را که رفراندوم را تحریم کرده‌بودند به سرکوب و شدت عمل تهدید کرد. متقابلاً خمینی، طی بیانیه‌ای نوروز سال جدید، یعنی ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کرد.[۴۶] او در این بیانیه از انقلاب سفید شاه به «انقلاب سیاه» تعبیر کرد و آن‌را هم‌سو با اهداف آمریکا و اسرائیل دانست.

 

زندگینامه امام خمینی

حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه

روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲، مصادف با ۲۵ شوال ۱۳۸۳ هجری قمری، سالگرد شهادت جعفر صادق و مطابق معمول، مجالس بسیاری به همین مناسبت در قم بر‌گزار شده‌بود. منزل خمینی در محلهٔ «یخچال قاضی» نیز مملو از عزاداران بود، شماری از ماموران مخفی با لباس شخصی نیز در جمعیت درصدد راه‌اندازی اغتشاش و هیاهو در مجلس بودند.[۱۶] خمینی، متوجه حضور مشکوک آنها شد. و از طریق یکی از روحانیان هشدار داد که برای سخنرانی در حرم فاطمه معصومه حاضر خواهد شد اینکار موجب دفع اهداف اغتشاشگرانه ماموران شد.[۱۶]

عصر همان روز به دعوت آیت‌الله گلپایگانی، مجلسی در مدرسهٔ فیضیه بر‌گزار شد. ماموران مذکور در اواسط سخنرانی، وارد شدند و طلاب را مورد حمله قرار دادند. زد و خورد بین طلاب و مامورین مخفی شدت گرفت. در این هنگام، نیروهای مسلح وارد درگیری شدند و گروه بسیاری از طلاب را زخمی و مجروح کردند.[۱۲][۱۶]

در زمان حمله به فیضیه، خمینی برای حضور در مدرسه به راه افتاد، اما حاضران او را از این تصمیم منصرف کردند.[۱۶] خمینی همانجا در یک سخنرانی شخص شاه به‌عنوان عامل اصلی جنایت و هم‌پیمان با آمریکا و اسرائیل یاد می‌کند و از سکوت علمای قم و نجف و دیگر کشورهای اسلامی گلایه می‌کند و می‌گوید[۴۶][۳۶]: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است.» روز بعد، خمینی بیانیه‌ای را با عنوان «شاه‌دوستی یعنی غارتگری»[۳۶] منتشر کرد که در تاریخ انقلاب جایگاه ویژه‌ای دارد. در این اعلامیه، او به محاکمهٔ حکومت شاه پرداخت و «تقیه» را در آن شرایط حرام دانست.[۵۳][۵۴]

پس از این وقایع، شاه خدمت نظام وظیفه را برای طلاب جوان الزامی کرد. این کار، یعنی برتن کردن لباس نظامی و خدمت زیر پرچم شاهنشاهی برای طلاب مخالف بسیار دشوار و سخت بود. اما خمینی پیکی به سربازخانه‌ها فرستاد و از طلاب درخواست کرد که «تزلزل به خود راه ندهند» و «از این فرصت برای تقویت جسم و روح خود استفاده کنند.»[۱۶] خمینی در چهلم حادثهٔ فیضیه، دولت آن زمان را محکوم کرد که به فرمان آمریکا و اسرائیل، خواهان از ریشه‌برکندن اسلام است و خود را مصمم به مبارزه با این امر نشان داد

 

زندگینامه امام خمینی

سخنرانی روز عاشورا و دستگیری

در فاصلهٔ میان حادثهٔ مدرسهٔ فیضیه و آغاز ماه محرم، یعنی ۲ فروردین تا ۴ خرداد ۱۳۴۲، مبارزات خمینی در قالب صدور اعلامیه‌های متعدد بود.[نیازمند منبع] اما با آغاز ماه محرم، اعتراضات رفته‌رفته به یک قیام تبدیل شد.[۴۶]

ساعت ۳ بامداد ۱۵ خرداد، چند مامور در تاریکی شب و پس از محاصرهٔ بیت خمینی، به درون خانه ریختند و او را،[۳۶] دستگیر کرده و ابتدا به بازداشتگاه باشگاه افسران[۳۶] و س‍پس غروب روز بعد، به زندان قصر واقع در تهران بردند

 

واقعه ۱۵ خرداد

بعد از انتقال خمینی به تهران، خبر دستگیری او ابتدا در قم و سپس در شهرهای دیگر به سرعت پیچید و واکنش‌هایی را به‌دنبال داشت. مردم در تهران، قم، شیراز، مشهد و ورامین به خیابان‌ها ریختند و شعارهایی نظیر «یا مرگ یا خمینی» سردادند. این قیام‌ها توسط نیروهای امنیتی سرکوب شد.[۴۶] تظاهرات تا دو روز بعد از ۱۵ خرداد نیز ادامه یافت و ۳۲ نفر در این تظاهرات کشته شدند.[۵۵][۵۶] قیام ۱۵ خرداد یکی از مهم‌ترین حوادث سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی محسوب می‌شد و موجب شد که بسیاری از علما سکوت خود را بشکنند و به نهضت خمینی بپیوندند.[۴۶]

این‌طور به نظر می‌رسید که حکومت تصمیم داشت خمینی را پس از محاکمه اعدام کند.[۵۷] تا این‌که اعلامیه‌ای به امضای علما و مراجع و به ابتکار حسینعلی منتظری و امضای مهاجرین تهیه و منتشر شده‌بود، به صراحت مرجعیت خمینی را تایید کرده و بعد از بیان شمول قانون مراجع و مصونیت خمینی از حکم اعدام، خواهان آزادی او شده‌بود.[۵۸][۱۶] سرانجام پس از اعتراضات زیاد خمینی با اسکان در منزل یکی از متدینین در تهران از زندان آزاد شد.[۱۶] و صبح روز ۱۹ فروردین ۱۳۴۳، بدون اطلاع قبلی[۳۶] و پس از دو ماه زندان و مراقبت به قم برگردانده‌شد.

مبارزه با کاپیتولاسیون و آغاز دوران تبعید

طبق این طرح ایران همانند ۳۸ کشور دیگر در دنیا مانند کشورهای عضو پیمان ناتو به مستشاران نظامی آمریکا اجازه می‌داد که همچون دیپلمات‌ها و کارمندان اداری و فنی سفارتخانه‌ها از مصونیتها و معافیتهایی که در کنوانسیون وین به امضا رسیده بود برخوردار باشند.[۵۹] در همین راستا، کابینهٔ علم لایحه‌ای را به مجلس سنا برد که در اصطلاحات سیاسی به آن کاپیتولاسیون می‌گویند. این قانون که برای تمام مستشاران نظامی مصونیت قضایی و سیاسی در حوزه خدمت نظامی ایجاد می‌کرد، در تاریخ ۱۴ مهر ۱۳۴۳ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید.[۶۰] مجلهٔ داخلی مجلس شورا، پس از گذشت چند روز از تصویب لایحه به دست خمینی رسید و او متن کامل سخنرانی‌ها و گفتگوهایی که میان نمایندگان مجلس و رئیس دولت ردوبدل شده‌بود را مطالعه کرد.[۶۱] خمینی تصمیم گرفت در ۴ آبان ۴۳، که آنسال مصادف با سال‌روز میلاد فاطمه دختر محمد نیز بود، برای مردم سخنرانی کرده و دربارهٔ لایحهٔ کاپیتولاسیون با آن‌ها صحبت کند.[۳۶]

شاه این‌بار تصمیم گرفت خمینی را به خارج از کشور تبعید کند.[۱۶] سحرگاه روز سیزده آبان گروهی مامور اعزامی از تهران وی را دستگیر و مستقیماً راهی فرودگاه مهرآباد کردند.[۴۶] او در آن‌جا با یک فروند هواپیمای نظامی، به آنکارا انتقال داده‌شد. پس از تبعید خمینی موجی از اعتراض‌ها در قالب تظاهرات در تهران، تعطیلی طولانی‌مدت درس حوزه‌ها و ارسال طومارها و نامه‌ها به سازمان‌های بین‌المللی و مراجع تقلید به‌راه افتاد

زندگینامه امام خمینی

خمینی در سال‌های تبعید

تحریکات خمینی بر ضد نظام حاکم بر ایران سرانجام به تبعید او منجر شد. او ابتدا برای چند ماه در ترکیه بسر برد و سپس از آنجا به نجف رفت. در آنجا برای مدت چهارده سال به تدریس پرداخت و به آرامی نیروهایش را ساماندهی می‌کرد. سلسله سخنرانی‌هایی که او در پایان دهه شصت میلادی انجام داد را می‌توان مبانی جمهوری اسلامی دانست. دوران اقامت او در نجف بعد از اعتراضاتی که بدنبال چاپ مقاله‌ای در روزنامه اطلاعات علیه او پایان یافت. در آن زمان صدام حسین تصمیم گرفت که خمینی را از عراق اخراج کند. خمینی پس از اخراج از عراق به فرانسه رفت.[۱۱]

در ایران بتدریج شخصیت‌ها و چهره‌های بسیاری در کنار احزاب و گروه‌های مختلف، تبعیت خود را نسبت به خمینی اعلام می‌کردند. مدتی بعد از تبعید او، گروهی به نام هیأت موتلفهٔ اسلامی شکل گرفت که هستهٔ اصلی آن در تهران بود.[۴۶] در اویل دهه پنجاه شمسی خمینی توانست حامیانی در میان روشنفکران سکولار بیابد. جلال آل احمد و علی شریعتی از مهمترین افرادی بودند که با نوشته‌ها و سخنرانی هایشان زمینه را برای پذیرش داخلی خمینی بعنوان رهبر جنبش دمکراتیک بر ضد شاه هموار نمودند.[۶۳] تبعید خمینی به فرانسه با نظر مساعد شاه انجام شد. شاه چنین می‌پنداشت که ژورنالیسم شفاف غرب به روشن شدن مواضع خمینی و به حاشیه رانده شدن او منجر می‌شود. به نوشته عباس میلانی محاسبات شاه در این مورد اشتباه از کار درآمد. خمینی در پاریس ردای یک لیبرال پوشید. او اعلام کرد که در بازگشت به ایران به قم خواهد رفت و نقشی در قدرت نخواهد داشت. او اعلام کرد که تنها قصد دارد در قم در کسوت یک روحانی به امور معنوی مقلدان خود بپردازد.[۱۱] در آن زمان کتاب‌های خمینی برای دو دهه در ایران ممنوع بود و به همین دلیل هم برای مردم مشکل بود که ایدئولوژی واقعی خمینی را درک کنند. در دوران اولیه مبارزه، خمینی هیچ تلاشی برای پنهان کردن ایده‌های خلاف دمکراسی خود نکرد. اما در چند ماه پیش از انقلاب خمینی کوچکترین اشاره‌ای به مواضع مخالف پیشین خود در قبال اصلاح اراضی، حق رای زنان و ولایت فقیه ننمود.[۶۴] با وجود توصیه مشاورانش خمینی در پاریس از هرگونه مصالحه با شاه خوداری نمود و جز به سقوط شاه رضایت نداد. این امر در کوتاه زمانی صورت پذیرفت. بعد از رفتن شاه، خمینی به مانند قهرمانی به ایران بازگشت. چند روز بعد و در زمانی که ارتش شاه اعلام بی طرفی نمود او به این هدف خود دست یافت

 

 

 

زندگینامه امام خمینی

خمینی و انقلاب

خمینی در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب

 

خمینی در طول دوران تبعید با ارسال نوارهای سخنرانی به رهبری فکری انقلاب می‌پرداخت و سرانجام پس از ۱۴ سال در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از فرانسه به ایران بازگشت.

ده روز بعد به دنبال شکست گارد شاهنشاهی، آخرین سنگر مقاومت نیروهای شاهنشاهی شکسته شد و انقلاب ایران به طور رسمی پیروز گردید و او به عنوان رهبر این انقلاب زمام امور را در دست گرفت. این ده روز، دههٔ فجر نامیده می‌شود و هر ساله جشن‌های دولتی در این ایام بر‌گزار می‌شود.

پس از انقلاب، در ۱۲ فروردین همه‌پرسی نظام جمهوری اسلامی در ایران برای تعیین نوع حکومت بر‌گزار گردید. این رفراندم اولین مورد رویارویی بین خمینی و سایر نیروهای انقلابی بود.[۵] چهره‌های لیبرال‌تر روحانیون مانند طالقانی و شریعتمداری به همراه گروه‌هایی مانند جبهه ملی و بازرگان موافق وجود چندین گزینه انتخابی برای رفراندم بودند. اما سرانجام به فرمان خمینی مردم تنها می‌توانستند بین گزینه جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطنتی انتخاب کنند.[۵]

با وجود آنکه آزادی بیان یکی از محورهای اعتراضات زمان انقلاب بود، به زودی معلوم شد که این آزادی بیان شامل انتقاد از نظام نمی‌شود. هرکسی که به مخالفت برمی‌خواست و یا علیه اعمال کمیته‌های انقلاب اسلامی سخنی می‌گفت قربانی همان کمیته‌های انقلاب می‌شد.[۵] به طور آشکاری شیفتگی مردم نسبت به نظام روز به روز کاهش می‌یافت بطوری که ۲۰۴۰۰۰۰۰ شرکت کننده در رفراندم ۱۲ فروردین به چهارده میلیون در اولین انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ژانویه ۱۹۸۰ کاهش یافت و این تعداد شرکت کننده در اولین انتخابات مجلس شورای ملی در مارس ۱۹۸۰ به شش میلیون و صدهزار نفر رسید.[۵]

سید روح‌الله خمینی، بازرگان و بنی‌صدر

بعد از بازگشت به ایران هر کسی که حرفی متفاوت با خمینی می‌زد یا مخالفتی با او می‌کرد به مانند ناکثین با او برخورد می‌شد. یعنی کسانی مانند طلحه و زبیر و یا عایشه که در زمان خلافت علی، بعد از بیعت با او، به مخالفت با علی پرداختند. اتهام معمول برای کسانی که در دادگاه‌های انقلاب دوران خمینی به اعدام محکوم می‌شدند «مفسد فی الارض» بود: اتهامی مبهم و غیر قابل تعریف از نظر کیفری با بار لغوی قرآنی بسیار سنگین.[۶۵]

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ روح‌الله خمینی و طرفدارانش به تدریج برخی از چهره‌های اصلی انقلاب را حکومت حذف کردند یا به حاشیه راندند. مانند مهدی بازرگان اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب، ابوالحسن بنی صدر اولین رییس جمهور ایران، حسینعلی منتظری قائم مقام رهبری، محمدکاظم شریعتمداری مرجع تقلید شیعه، عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت و صادق قطب زاده رییس صدا و سیما. همچنین به مانند سایر انقلاب‌ها ائتلاف گروه‌ها و احزابی که در سرنگونی شاه مشارکت داشتند دیری نپایید. در دوران رهبری خمینی، گروه‌های مخالف حذف شدند که این حذف اغلب به صورت خشونت آمیز و با وجود مقاوت این گروه‌ها بود. از جمله این گروه‌ها می‌توان مجاهدین خلق، جبهه ملی، حزب توده، فدائیان خلق اکثریت و اقلیت، حزب پیکار و … را نام برد.[۶۶]

خمینی مهدی بازرگان را به سِمت نخست وزیر دولت موقت انتخاب کرده بود. اما در کنار این دولت رسمی کمیته‌های انقلاب اسلامی شکل گرفت که عملاً دولتی در سایه بود و دولت بازرگان کنترلی بر آن نداشت.[۵] پس از انقلاب ایران به فرمان سید روح‌الله خمینی، برای محاکمه مقامات نظام شاهنشاهی پهلوی، صادق خلخالی به عنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب منصوب شد.[۶۷] کمیته‌های انقلاب در هر شهری تشکیل شد. صدها نفر در اویل انقلاب اعدام شدند. این اعدام‌ها بعضی بخاطر جرایم ناچیز و حتی گاهی بدون محاکمه انجام می‌شد.[۵]

پس از بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر که از حلقه نزدیکان او در پاریس بود به ریاست جمهوری رسید. هر چند خمینی در ابتدا حامی بنی صدر بود به مرور حمایت خمینی به انتقاد خمینی از بنی صدر تبدیل شد و سرانجام بنی صدر از ریاست جمهوری خلع شد.[۵]

در فروردین سال ۱۳۶۰ در پی انقلاب فرهنگی ایران، به فرمان خمینی دانشگاه‌ها بسته شد و به دنبال آن کسانی که به ظن نظام، اسلامی نبودند و یا سوابق راضی کننده‌ای در قبل از انقلاب نداشتند از دانشگاه‌ها اخراج شدند. همچنین دانشگاه‌ها از چپگرایان و بهایی‌ها پاکسازی شدند. در همان زمان حجاب در ایران اجباری شد و حزب‌الله به هر زنی که در خیابان حجاب مناسب نداشت حمله می‌کردند.[۵]

روابط خمینی با روحانیان برجسته قم و مشهد در سالهای ۶۱ و ۶۲ به تیرگی گرایید. علمای برجسته مشهد مانند شیرازی و قمی در بهار سال ۱۳۶۱ در سخنرانی‌های خود چندین مورد به رژیم انقلابی حمله کردند. همچنین روحانیانی مانند آیت الله زنجانی، بهاالدین محلاتی و شیخ علی تهرانی به انتقاد از خمینی، جمهوری اسلامی و ایده ولایت فقیه پرداختند. در قم شریعتمداری و گلپایگانی علیه استیلای جمهوری اسلامی موضع گرفتند. هرچند سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی سعی کرد موضعی خنثی بگیرد. با اعلام خمینی مبنی بر اینکه وجوهات اسلامی باید به امام جمعه‌های منتصب او پرداخت شود، ضربه اقتصادی سختی به مراجع مستقل خورد و آنها دیگر نمی‌توانستند با جمع آوری وجوهات طلبه‌های دینی و کارهای خیریه خود را تامین مالی نمایند.[۵]

با تمام این مخالفت‌ها در سطح روحانیان که بعضاً مانند شریعتمداری از نظر دینی برجسته‌تر از خمینی بودند و همچنین در میان انقلابیون منتقد، خمینی به دلایل چندی توانست خود را به عنوان رهبر حکومت اسلامی در ایران بقبولاند. امین سیکل این دلایل را نام می‌برد:[۶۸]

  1. خمینی پیش از همه روحانیان هم دوره‌اش صحبت از تشکیل حکومت اسلامی در ایران کرده بود.[۶۸]
  2. شخصیت اسرار آمیز خمینی: بیشتر مردم ایران او را به عنوان چهره‌ای مبارز علیه شاه می‌شناختند. اما به اندازه کافی در مورد او و افکارش نمی‌دانستند تا خمینی را به طور انتقادی مورد ارزیابی قرار دهند.[۶۸]
  3. شخصیت کاریزماتیک خمینی که او را از سایرین متمایز می‌کرد.[۶۸]
  4. نبود رهبری در سطح خمینی در میان مخالفان سکولار و مذهبی خمینی[۶۸]
  5. فراست سیاسی خمینی و قدرت او در به حرکت درآوردن توده مردم.[۶۸]

در مارس ۱۹۸۰ خمینی قانون حمایت خانواده را لغو کرد و حجاب زنان را اجباری نمود. هر چند بعد از تظاهرات پرشمار زنان مخالف در اسفند ۵۷، خمینی موقتاً عقب نشینی کرد، اما در ماه ژوئیه پوشش اسلامی را در ادارات دولتی اجباری نمود و یک سال بعد نیز مجلس بقیهٔ زنان را موظف به این کار کرد.

 

 

 

 

زندگینامه امام خمینی

شروع جنگ ایران و عراق تا سال ۱۳۶۷

عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد چرا که صدام حسین گمان می‌کرد که ایران در این زمان ضعیف و آسیب پذیر است و اقلیت عرب‌های خوزستان او را در جنگ یاری خواهند نمود. اما اشتباه محاسباتی صدام و جنگ باعث اتحاد ایرانیان و به غلیان درآمدن آمیزه‌ای از احساسات ملی و شیعی شد. جنگ ایران و عراق باعث تقویت بسیج و سپاه پاسداران و خمینی شد. در وضعیت اضطراری جنگ، طرفداران خمینی سرکوب داخلی را افزایش دادند و برای مثال روزنامه مجاهدین را تعطیل کردند.[۷۰] تا پاییز ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) طرفداران خمینی کنترل تمام نهادهای حکومتی به جز ریاست جمهوری و چند وزارت کلیدی را در دست گرفته بودند.[۷۱] در این زمان خمینی دستور داد که مساله گروگان‌گیری کارکنان سفارت آمریکا که به انزوای سیاسی ایران و تحریم‌های آمریکا انجامیده بود باید حل شود. مذاکرات پنهانی بین ایران و امریکا انجام شد و توافقات حاصل شد. اما گروگان‌ها با تاخیر و کمی بعد از آنکه جیمی کارتر دفتر ریاست جمهوری را در ۲۰ ژانویه ترک کرد آزاد نمودند.[۷۲] ایران موفق شد اراضی اشغالی را از عراق پس بگیرد و در تابستان ۱۹۸۲ با امید حمایت از شیعیان عراق، جنگ را به داخل خاک عراق کشانید.[۷۳] مهمترین واقعه سیاست خارجی در نیمه دهه هشتاد میلادی، ماجرای ایران-کنترا بود.

سال‌های پایانی

خمینی تا پایان عمر قاطعیت و تغییر ناپذیری خود را حفظ نمود. او با پایان دادن به جنگ با صدام که به طور مداومی نارضایتی مردم را افزایش می‌داد مخالفت می‌کرد. تنها زمانی که ورق جنگ در سال آخر آن برگشت و نیروی‌های آمریکایی هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کردند خمینی به تعبیر خود «جام زهر را نوشید» و آتش‌بس را پذیرفت.[۶] در این زمان دیگر آرزوی وی برای سرنگونی صدام دست نیافتنی بود. هرچند خمینی در ابتدا قطع نامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر آتش‌بس بین ایران و عراق را رد کرده بود، در اواسط تیر ماه سال ۱۳۶۷ که علی اکبر رفسنجانی که به تازگی جای علی خامنه‌ای را به عنوان فرمانده جنگ گرفته بود خمینی را راضی نمود که امیدی به ادامه این جنگ نیست و خمینی سرانجام با پذیرش قطع نامه موافقت کرد.[۶]

در اولین روز سال ۱۹۸۹ میلادی (۱۱ دی ۱۳۶۷) نامه سید روح‌الله خمینی به گورباچف را عبدالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به نمایندگی از سوی خمینی، به میخائیل گورباچف آخرین دبیرکل حزب کمونیست شوروی تسلیم کردند. رهبر ایران در این نامه نسبت به مرگ کمونیسم هشدار داد.[۷۴]

در سال ۱۳۶۷ و ۶۸ خمینی که پایان حیاتش نزدیک به نظر می‌رسید، اقدامات متعددی برای ضعیف کردن مخالفان احتمالی و قدرت دولت و طرفدارانش انجام داد. در ژانویه ۱۹۸۸ و در پی اختلافات مداوم مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان، خمینی دستور تشکیل مجمع تشخیص مصلحت را صادر کرد. به دنبال اعتراضات حسینعلی منتظری و اختلافات پیش آمده، در ماه فروردین ۱۳۶۸ خمینی دستور تشکیل مجلس خبرگان را صادر نمود و از آنها خواست که با منتظری مذاکره کنند و عملاً به منتظری اعلام نمودند که استعفایش مورد قبول واقع گرفته است.[۷۵] در آوریل سال ۱۹۸۹ خمینی، خامنه‌ای را مامور به سرپرستی هیات بازنگری قانون اساسی کرد زیرا در مواجهه با شرایطی که هیچ یک از مراجع عظما به طور کامل ایده ولایت فقیه را قبول نداشتند، باید تاکید موجود بر صلاحیت مذهبی فقیه را تعدیل می‌کرد. در این زمان شورایی که بخشی منصوب خمینی و بخشی منتخب مجلس بود، بازنگری قانون اساسی ایران را به‌عهده گرفت. در این بازنگری پست نخست وزیری حذف شد و اختیارات ولی فقیه با جزییات بیشتری تعریف شد.[۷۶]

اعدام زندانیان سیاسی ۱۳۶۷ و فتوای سلمان رشدی

نوشتار اصلی: اعدام زندانیان سیاسی (تابستان ۱۳۶۷)

در تابستان ۱۳۶۷ به دنبال فرمان خمینی هزاران زندانی سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی طی محاکماتی سرپایی اعدام گردیدند. از این اعدام‌ها به عنوان کشتاری درتاریخ ایران یاد می‌شود که شدت خشونت در آن در تاریخ معاصر ایران بی سابقه‌است.[۷۷] این اعدام پس از درهم شکستن حمله سازمان مجاهدین در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق بود. با وجود اعتراض شدید جانشین خمینی، منتظری، با حکم حکومتی خمینی بیش از سه هزار زندانی سیاسی که دوران محکومیت قضایی خود را گذرانده بودند یا در حال گذراندن بودند اعدام شدند.[۶]

خمینی دلیل خود را برای صدور دستور اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، طی نامه‌ای چنین بیان کرد:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند.»[۷۸]

در اواخر سال ۱۳۶۷ خمینی فتوای کشتن سلمان رشدی را صادر کرد زیرا سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی را نوشته بود. به گفته نیکی کدی، در این زمان خمینی تازه بیرون آمده از ناکامی جنگ با عراق، کوشید تا تصویر خود به عنوان رهبر اسلام پیکار جو را زنده کند. بسیاری از مسلمانان اعتبار چنین فرمانی، توسط یک روحانی شیعه علیه یک مسلمان سنی و تبعه یک کشور خارجی را زیر سوال بردند. این اقدام باعث شد تا وجهه ایران در بین کشورهای غیر مسلمان بسیار مخدوش شود و به تلاش‌های خامنه‌ای و رفسنجانی برای بهبود روابط و از سرگیری پیوندهای اقتصادی با غرب و کشورهای غربی پایان داد.[۷۹]

برنارد لوئیس نویسنده کتاب «بحران اسلام» عقیده دارد کتاب آیات شیطانی یک کتاب ادبی و تخیلی بوده و اظهار تردید می‌کند که روح‌الله خمینی با وجود کهولت سن این کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای را خوانده باشد. وی صدور فتوای کشتن سلمان رشدی را تخلف آشکار خمینی از قوانین اسلام می‌داند و می‌افزاید: «بر طبق قوانین اسلام باید به متهم فرصت دفاع از خود داده شود و نمی‌توان بدون محاکمه برای کسی حکم صادر کرد».[۸۰]

اگرچه پس از مدتی سلمان رشدی در بیانیه‌ای از اینکه موجب ناراحتی پیروان اسلام شده ابراز تاثر و افسوس کرد اما خمینی بر فتوای خود تاکید کرد و گفت:

حتی اگر سلمان رشدی اصلاح شده و مردی دیندار شود بر هر مسلمانی واجب است که از جان و مال خود بگذرد و او را به جهنم بفرستد

Imam Khomeini r.w.a

وعده‌ها

خمینی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از تصرف رادیو توسط انقلابیون در بیانیه‌ای با تقدیر از عقب‌نشینی و عدم دخالت ارتش در امور سیاسی، از مردم خواست از خرابکاری و اخلال‌گری و حمله به سفارتخانه‌ها جلوگیری کنند و نوشت «به امرای ارتش اعلام می‌کنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش، پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان می‌دانیم و مانند برادران با آنان رفتار می‌نماییم.»[۸۲] و در همان شب شورای عالی ارتش شاهنشاهی در جلسه‌ای با شرکت تقریباً تمامی فرماندهان عالی‌رتبه خود و بدون هیچ مخالفتی پشتیبانی کامل خود از خواسته‌های ملت را اعلام کرد.[۸۳]

اما تنها ساعاتی پس از آن عده‌ای از سران حکومت پهلوی از جمله سرلشکر منوچهر خسروداد فرمانده هوانیروز، سپهبد مهدی رحیمی رئیس شهربانی کل، سرلشکر رضا ناجی (سرلشکر) اولین فرماندار نظامی ایران و تیمسار نعمت نصیری رئیس سابق ساواک در مدرسه رفاه به حکم صادق خلخالی اعدام شدند.[۸۴][۸۵]

روح‌الله خمینی قبل از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ وعده‌هایی در خصوص برابری زنان و مردان و آزادی مطبوعات[۸۶] به مردم ایران داده بود. همچنین او در تاریخ ۱۰ اسفندماه ۱۳۵۷ در سخنرانی که در روز ورود به شهر قم انجام داد، از اهداف انقلاب به تحویل دادن سرمایه ملی به مردم و مجانی کردن آب، برق و اتوبوس برای مستمندان اشاره کرده بود.[۸۷]

[بخشی از سخنرانی ۱۰ اسفندماه ۱۳۵۷ در شهر قم:] تمام کمیته‌هایی که در تمام اطراف ایران هـست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده‌است. به بانکی که شـماره‌اش را بعد تعیین می‌کنم تحویل بدهند که برای کارگرها، برای مستضعفین، برای بینوایان، هم‌خانه بسازند، هـم زندگی آنها را مرفه کنند. ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشـود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط بسازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید، معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم[۸۷]

همچنین بخشی از سخنرانی او در بهشت زهرا پس از انقلاب ۵۷ به صورت سانسور شده در رسانه‌های ملی پخش می‌گردد.

دیدگاهها و آثار عرفانی

گذشته از رهبری سیاسی و جایگاه فقهی، سید روح‌الله خمینی همچنین از جوانی در عرفان نیز دارای تبحر بود. عرفان گونه‌ای از شناخت شهودی است که توسط ابن عربی بنیانگذارده و توسط سایر عرفای اسلامی همچون مولوی ادامه یافت. او همچنین تبیین کننده نمونه‌های بنیادین عرفان شیعی نیز بود.[۸۹]

اندیشه‌شناسی

خمینی در سخنانی پیشنهاد برخی گروه‌های سیاسی مبنی بر نوع حکومتی که باید در ایران ایجاد شود را رد نموده و هیچ یک از عناوین «جمهوری»، «جمهوری دمکراتیک»، «جمهوری اسلامی دمکراتیک» را نپذیرفته و گفته بود «فقط جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، ما نباید از کلمه دمکراتیک استفاده کنیم که غربی است و ما آن را نمی‌خواهیم.»[۹۰] خمینی همچنین در مصاحبه با اوریانا فالاچی در اوایل انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، در پاسخ به سوألی درباره تیرباران زنی که مرتکب زنای محصنه شده و کشتن مردان همجنسگرا، گفت که کشتن این افراد شبیه بریدن انگشت افراد مبتلا به قانقاریا می‌باشد که باعث جلوگیری از نفوذ بیماری به سراسر بدن می‌شود.[۹۱]

درباره حق رای زنان، خمینی در آغاز مخالف قانونی شدن حق رای زنان بود. او به همراه آیت‌الله کاشانی از کسانی بودند که با اعطای حق رای به زنان در پیش‌نویس لایحه انتخابات در دوران نخست وزیری مصدق مخالفت کردند. در ۶ آبان ۱۳۴۱ نیز در جمع تعدادی از کاسبان بازار تهران اعلام کرد که «از ۱۰ میلیون نفر جمعیت زن ایران، فقط یک صد نفر زن هرجایی مایل هستند که این کار بشود». با این حال بعدها مخالفتش با حق رای زنان را به دلیل شرایط خفقان سیاسی حاکم بر ایران دانست و گفت که در جایی که مردان هم حق واقعی رای ندارند حق رای زنان ابزار سیاسی است

ولایت فقیه

خمینی ایده «ولایت فقیه» را ابتدا طی یک سری سخنرانی در اوایل دهه هفتاد میلادی مطرح کرد. هر چند در آن زمان عده کمی در داخل و خارج ایران این ایده را جدی گرفتند. خود خمینی تا روزهای آخر سلطنت شاه ایران پیش بینی نمی‌کرد که روزی رهبر و سکاندار کشور ایران شود. بعلاوه نه او و نه هیچ یک از حلقه یاران نزدیک او تجربه عملی سیاسی و کشورداری نداشتند. بنابراین هیچگاه خمینی تا پیش از ورود به ایران در صدد بسط این نظریه و تبیین راهبردهای عملی این نظریه برای بکار گیری آن برنیامد.[۹۳] در سالهای ۱۳۵۶-۵۷ و در دوران انقلاب، در مصاحبه‌هایی متعددی که خمینی با رسانه‌ها داشت بارها اعلام داشت که نه او و نه هیچ از یک علما قدرت را در دست نخواهند داشت. همچنین هیچگاه در این دوران و اوایل پیروزی انقلاب اشاره‌ای به ولایت فقیه نکرد.[۹۴]

در اولین پیشنویس قانون اساسی بعد از انقلاب که توسط کمیته‌ای انتصابی تهیه شده بود. اشاره‌ای به ولایت فقیه نشده بود و اختیار علما فراتر از قانون اساسی مشروطه نبود. خمینی در ابتدا تمایل به قبول این پیش‌نویس و به همه‌پرسی گذاشتن آن داشت. اما بخاطر فشار هر دو طیف سکولار و مذهبی، بررسی بیشتر این پیشنویس به یک مجلس خبرگان انتخابی محول شد. در طی بررسی‌های این مجلس، اصل ولایت فقیه به عنوان اصل چهارم قانون اساسی گنجانده شد و قدرت فوق العاده‌ای به خمینی داده شد.[۹۵]

طبق تعریف وبگاه مجلس خبرگان، ولایت از ریشه ولی است. تعریف فقهی آن از جمله در کتب مربوط به نظریه ولایت فقیه؛ امارت و سلطنت بر جان و مال و امور دیگری و اولویت تصمیمات او نسبت به مولی (ولایت شونده) است.

 

خمینی و اقتصاد

برای خمینی توسعه وسیله بود نه هدف نهایی. هدف از توسعه، بوجود آوردن یک «امت اسلامی» واقعی بود.[۹۷] خمینی در ۲۴ اوت ۱۹۷۹ گفته بود[۶] «اقتصاد مال خر است. مردم ما برای اسلام انقلاب کرده‌اند نه خربزه»[۶][۹۸][۹۷] و با این جمله جایگاه اقتصاد را در مرتبه پایینی قرار داده‌بود.[۹۷]

در هنگام مرگ خمینی، درآمد سرانه ایران ۴۰ درصد افت کرده بود و اتکا به نفت و خودکفایی در کشاورزی کشور در بدترین وضع خود در طول زمان بود.[۹۹] هنگامی که پس از مرگ سید روح‌الله خمینی، علی اکبر هاشمی رفسنجانی دولت را در دست گرفت. اقتصاد ایران بمانند «کشتی غرق‌شده» بود. با وجود چهار برابر شدن قیمت نفت تولید ناخالص ملی ایران به سطح ۲۱ سال قبل برگشته بود. یعنی حتی به چند سال قبل از انقلاب و زمانی که ایران رشد اقتصادی خوبی را شاهد بود. در کنار این بازدهی نیروی کار نیز در وضع بدی بود

 

aavanehi . khomeini. leader . rahbar . roohollah . enghelab . ir

آثار

نثر و کتاب‌شناسی

به باور فرج سرکوهی، نویسنده و منتقد ادبی، نثر فارسی سید روح‌الله خمینی، بر خلاف نثر عربی او، نثری است «نازل» و نزدیک به «نثر منشیانه دوران انحطاط نثر فارسی در دوران صفوی و قاجاری».[۱۰۱]

  • شرح دعای سحر
  • شرح حدیث رأس الجالوت
  • حاشیه بر شرح حدیث رأس الجالوت
  • التعلیقه علی الفوائد الرضویه
  • شرح حدیث جنود عقل و جهل
  • مصباح الهدایه إلی الخلافه والولایه
  • تعلیقات علی شرح فصوص الحکم ومصباح الانس
  • شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)
  • سرالصلوه
  • آداب نماز (آداب الصلوه)
  • رساله لقاءالله
  • حاشیه بر اسفار
  • کشف الاسرار
  • انوار الهدایه فی التعلیقه علی الکفایه (۲ جلد)
  • بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر
  • الرسائل العشره
  • رساله الاستصحاب
  • رساله فی التعادل و التراجیح
  • رساله الاجتهاد و التقلید
  • مناهج الوصول الی علم الاصول (۲ جلد)
  • رساله فی الطلب و الاراده
  • رساله فی التقیه
  • رساله فی قاعده من ملک
  • رساله فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره
  • کتاب الطهاره (۴ جلد)
  • تعلیقه علی العروه الوثقی
  • المکاسب المحرمه (۲ جلد)
  • تعلیقه علی وسیله النجاه
  • رساله نجاه العباد
  • حاشیه بر رساله ارث
  • تقریرات درس اصول آیت‌الله العظمی بروجردی
  • تحریر الوسیله (۲ جلد)
  • ترجمه تحریر الوسیله (۴ جلد)
  • کتاب البیع (۵ جلد)
  • حکومت اسلامی یا ولایت فقیه
  • کتاب الخلل فی الصلوه
  • جهاد اکبر یا مبارزه با نفس
  • رساله توضیح المسائل
  • مناسک حج «احکام مطابق با فتاوای حضرت امام خمینی»
  • تفسیر سوره حمد
  • استفتائات (۳ جلد)
  • دیوان شعر
  • سبوی عشق
  • ره عشق
  • باده عشق
  • نقطه عطف
  • محرم راز
  • مقام رهبری در فقه اسلامی با استفاده از کتاب البیع
  • مسائل امر به معروف و نهی از منکر از تحریر الوسیله
  • مسئله قضاوت از کتاب تحریر الوسیله
  • جهاد نفس از کتاب اربعین حدیث
  • رابطه نیت و اخلاص از کتاب اربعین حدیث
  • صحیفه امام «مجموعه آثار امام خمینی» ۲۲ جلد
  • صحیفه نور
  • وصیتنامه
  • لمحات الاصول
  • کوثر (۳ جلد)
  • منشور روحانیت
  • وعده دیدار
  • فریاد برائت
  • آوای توحید

اشعار

نوشتار اصلی: اشعار سید روح‌الله خمینی

چند روز پس از درگذشت وی اولین شعر او که غزلی با مضامین عرفانی بود، توسط فرزندش دراختیار نشریات قرار گرفت و بالافاصله بازتاب بین‌المللی یافت. این غزل توسط ویلیام چیتیک به انگلیسی ترجمه و در هفته نامه سیاسی هنری نیو ریپابلیک منتشر شد. شائول بخاش در روزنامه نیویورک تایمز آنرا ستود و بسیار برجسته و قابل توجه دانست. .[۱۰۲] از وی مجموعه اشعاری به جا مانده که در قالب دیوان او (دیوان امام) پس از مرگش انتشار یافت.

تصویرپردازی

سینما

در سال ۱۹۸۸ در فیلم کمدی اسلحه عریان با نام اصلی The Naked Gun – From the Files of Police Squad بازیگر آمریکایی چارلز گراردای در نقش روح‌الله خمینی ظاهر شد.[۱۰۳] این فیلم با اعتراض جمهوری اسلامی مواجه شد. در صحنه‌ای از این فیلم شخصیت اصلی داستان فرانک ربین که یک کارآگاه است به بازیگر نقش خمینی سیلی می‌زند.[۱۰۴]

بهروز افخمی نیز در فیلمی به نام فرزند صبح زندگی خمینی را به تصویر می‌کشد که بخش عمده فیلم مربوط به دوران پیش از هفت سالگی است. مراحل تهیه این فیلم تاکنون بارها به دلایل مختلف به تعویق اقتاده‌است.[۱۰۵]

موزه

در موزه‌ای موسوم به خانه مومی در ایالت تگزاس آمریکا تندیس مومی روح‌الله خمینی در کنار جوزف استالین و آدولف هیتلر در زمره بدترین انسان‌ها قرار گرفته است.[۱۰۶]

اهانت‌ها

نوشتار اصلی: اهانت به روح‌الله خمینی

موضوع اهانت به خمینی چندین بار در ایران انجام شده و جنجال برانگیخته‌است. قانون مجازات اسلامی ایران در همین راستا اهانت به وی را جرم تلقی کرده و مستوجب شش ماه تا دو سال حبس دانسته‌است.[۱۰۷]

در ۲۲ دی ۱۳۸۱ روی روزنامه حیات نو کاریکاتوری تاریخی مربوط به سال ۱۹۳۷ را چاپ کرد که شباهت تصویر رئیس دیوان عالی آمریکا در آن زمان، با خمینی موجب توقیف این روزنامه شد.[۱۰۸][۱۰۹]

در جریان تظاهرات روز دانشجو در سال ۸۸ نیز بحران پدید آمده بر سر نمایش تصاویری از پوستر پاره شده خمینی از سوی تلویزیون دولتی ایران بار دیگر فضای سیاسی این کشور را به شدت ملتهب کرد و به دامنه برخوردها و مجادلات لفظی، ابعاد کم سابقه‌ای بخشید

55454878700امام خمینی,بیوگرافی,سایت بیوگرافی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

Biography

بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله شیرازی در پی عوارض داخلی در بیمارستان امام رضا(ع) تهران بستری شده بود. آیین تشییع و ترحیم این مرجع عالم تشیع به زودی به اطلاع عموم می‌رسد.

آیت الله حاج سید محمد باقر موسوی شیرازی در رجب المرّجب۱۳۵۰ هجری قمری همزمان با ولادت با سعادت حضرت باقر العلوم امام محمّد باقر(علیه السلام) در شهر شیراز و در خانواده ای متدیّن و عالم پرور که در عصر خود شهره خاص و عام بود، دیده به جهان گشود.

والد معظّم ایشان مرجع عالیقدر جهان تشیّع مرحوم آیت الله العظمی حاج سید عبدالله شیرازی بود که تلاشهای بی وقفه ایشان در پاسداری از دین و مکتب از گذشته های دور در شهرهای شیراز و نجف، و اخیراً در شهر مقدس مشهد خصوصاً همزمان با مبارزات بی امان بر علیه شاه ملعون، و در وقایع پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر کسی پوشیده نیست.

آیت‌الله سید محمد باقر موسوی علاوه بر دارا بودن مزایای علمی، در تحوّلات سیاسی و اجتماعی عراق و ایران دارای نقش ارزنده‌ای بود و در عین حال برای والد معظّم خویش نیز معین فکری مورد قبولی بشمار می رفت و قسمت مهمی از روابط والد معظّم خویش با مراجع عظام تقلید وقت به خصوص رهبر کبیرانقلاب اسلامی امام خمینی(ره) را به عهده داشت و از آن جمله می توان به مقابله ایشان با نقشه منزوی ساختن مرحوم آیت الله العظمی حکیم توسط رژیم بعث عراق به منظور تضعیف کیان شیعه و صیانت علماء اعلام، اشاره کرد که با جدّیت تمام، مراجع وقت را پس از دیدار و ملاقات معظّم له و والد معظمشان ازآن فقید سعید ـ با وجود جوّ خفقان و رعب و وحشت ـ تشجیع به دیدار با آن مرجع عالیقدر در حمایت از مرجعیت شیعه نموده، و نقشه های شوم رژیم تازه به قدرت رسیده منحوس بعث مبنی بر منزوی ساختن مرجعیت شیعه را نقش بر آب ساخت.

مرحوم موسوی شیرازی همچنین در اقدامی شجاعانه رژیم بعث عراق را به رعایت حال طلاب و فضلای ایرانی مقیم عراق که توسط رژیم بعث به طرز بسیار دلخراشی به منظور تسفیر و باز گرداندن به ایران دستگیر و روانه زندانها شده بودند، وادار نمود و رژیم بعث آن زمان را به بدتر از سگهای هارون الرشید تشیبه نمود که در نهایت منجر به دستگیری و زندانی شدن ایشان در زندانهای مخوف رژیم بعث و روانه شدن ایشان به ایران گردید.

وی در مقاطعی از تصمیم گیریها با شجاعت کامل نقش اساسی داشت که از آن جمله می توان به تحصّن اعتراض آمیز مراجع و علماء در مدرسه علمیّه نوّاب و بیمارستان امام رضا(ع) جهت محکوم کردن اعمال دژخیمان رژیم منحوس پهلوی و نیز تجمّع اعتراض آمیز جهت آزادی رهبران مبارزه ازجمله شهید هاشمی نژاد که توسط سران رژیم دستگیر و از سرنوشت ایشان اطلاعی در دست نبود تا آزادی بی قید و شرط ایشان، اشاره نمود . و در آغاز ورود رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(قده) و اقامت ایشان در شهر مقدس قم نیز به منظور حمایت ایشان و ریشه های انقلاب، با ابتکاری شایسته جمع کثیری از علماء را به منظور دیدار با ایشان از مشهد مقدس به سمت قم حرکت داده و در این میان والد معظمشان نیز به ملاقات با ایشان پرداختند که این عمل توأم با حرکتهای مشابه در سایر بلاد و نقاط کشور، تأثیر بسزایی در تقویت پیکره انقلاب و نیرو های آن داشت.

معظّم له پس از پیروزی عظیم انقلاب اسلامی ایران به رهبری رهبر فرزانه و کبیر انقلاب و با اتحاد مراجع عظام وقت و از جمله والد معظّمشان از دیر باز و در جریان مبارزه با کشف حجاب رضا شاه ملعون و اجتماع اعتراض آمیز در مسجد گوهرشاد به همراه سایر مراجع و علماء وقت، عَلَم مبارزه علنی با خاندان پهلوی ـ که کمر به نابودی مقدّسات اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بسته بود ـ را برافراشته و مبارزه بی امانی را بر علیه طاغوتیان در ایران و عراق آغاز نمود و در این راه مشقتها و مصیبتها و تبعیدهای فراوانی را متحمّل گردید که تلاشهای بی وقفه این مرجع عالیقدر جهان تشیّع در دفاع از مکتب تشیّع علوی زبانزد خاص و عام است.

آیت‌الله شیرازی عصر امروز در سن ۸۵ سالگی در بیمارستان امام رضا(ع) تهران به رحمت حق پیوست.

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی +بیوگرافی,بیوگرافی و زندگینامه آیت‌الله موسوی شیرازی +عکس,بیوگرافی آیت‌الله موسوی شیرازی

آیت‌الله موسوی شیرازی

رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای +بیوگرافی

رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای +بیوگرافی

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای 

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.

رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره های زندگی خود از وضع و حال زندگی خانواده شان چنین می گویند:

«پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه گیر… زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می کرد و… آن شام هم نان و کشمش بود.»

امّا خانه ای را که خانواده سیّد جواد در آن زندگی می کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف می کنند:

«منزل پدری من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگی من، یک خانه ۶۰ ـ ۷۰ متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»

رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.

درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت می گویند: «عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».

ایشان کتب ادبی ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مغنی» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت می کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداری را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدی» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزی در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسی» خواندند.

در حوزه علمیه نجف اشرف

 

 

آیت الله خامنه ای که از هیجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهای خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی، و میرزا حسن بجنوردی، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولی پدر موافقت نکرد. پس از مدّتی ایشان به مشهد باز گشتند.

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلـّامه طباطبائی استفاده کردند. در سال ۱۳۴۳، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد می گویند:

«به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می ماندند در آینده چنین و چنان می شدند!… امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسی تصّور می کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد ۲۵ ساله، که برای رضای خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد می رفت، ۲۵ سال بعد، به مقام والای ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال ۱۳۴۷ در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال ۱۳۴۳ که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.

مبارزات سیاسی

آیت الله خامنه ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوی با عدّه ای از فدائیان اسلام در سال ۳۱ به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجان و بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان می گویند: «همان وقت جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

همراه با نهضت امام خمینی (قدس سره)

آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۴۱ که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضد اسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب های فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال ۱۳۸۳ از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان در خصوص چگونگی برنامه های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرّم و افشاگری علیه سیاست های آمریکایی شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز برای تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در ۹ محرّم «۱۲ خرداد ۱۳۴۲» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فردای آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانی شدند.

دوّمین بازداشت

 

در بهمن ۱۳۴۲ ـ رمضان ۱۳۸۳ آیت الله خامنه ای با عدّه ای از دوستانشان براساس برنامه حساب شده ای به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانی ها و افشاگری های پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابی شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابی ایشان در افشاگری سیاستهای شیطانی و آمریکایی رژیم پهلوی، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادی ـ در زندان قزل قلعه زندانی شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

سوّمین و چهارمین بازداشت

 

کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی می کردند و یک سال بعد ـ ۱۳۴۶ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت های علمی و برگزاری جلسات و تدریس و روشنگری عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمی پهلوی در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و زندانی گردند.

پنجمین بازداشت

حضرت آیت الله خامنه ای «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می نویسد:

«از سال ۴۸ زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدّداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می داد که دستگاه از پیوستن جریان های مبارزه مسلـّحانه به کانون های تفـّکر اسلامی به شدّت بیمناک است و نمی تواند بپذیرد که فعالیّـت های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد».

بازداشت ششم

در بین سالهای ۱۳۵۰ـ۱۳۵۳ درسهای تفسیر و ایدئولوژی آیت الله خامنه ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل میشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابی و معتقد را به این سه مرکز می کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامی آشنا می ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـری برخوردار بود و در جزوه های پلی کپی شده تحت عنوان: «پرتوی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می گشت. طلـّاب جوان و انقلابی که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان می آموختند، با عزیمت به شهرهای دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانی آشنا و زمینه را برای انقلاب بزرگ اسلامی آماده می ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک بی رحمانه به خانه آیت الله خامنه ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی هایی که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان

که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش های علمی و تحقیقی و انقلابی ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به ایشان ندادند.

در تبعید

رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال ۱۳۵۶، آیت الله خامنه ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

در آستانه پیروزی

درآستانه پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بازگشت امام خمینی از پاریس به تهران، «شورای انقلاب اسلامی» با شرکت افراد و شخصیت های مبارزی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و… از سوی امام خمینی در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه ای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهری «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

Vista Pleasure

پس از پیروزی

آیت الله خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت های ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بی نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها می پردازیم:

۱) پایه گذاری «حزب جمهوری اسلامی» با همکاری و همفکری علمای مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و… دراسفند ۱۳۵۷.

۲) معاونت وزارت دفاع در سال ۱۳۵۸.

۳) سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۵۸.

۴) امام جمعه تهران، ۱۳۵۸.

۵) نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شورای عالی دفاع ، ۱۳۵۹.

۶) نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، ۱۳۵۸.

۷) حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه های دفاع مقدس، در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهای ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت های شیطانی و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروی سابق.

۸) ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران.

۹) ریاست جمهوری؛ به دنبال شهادت محمد علی رجایی دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه ای در مهر ماه ۱۳۶۰ با کسب بیش از شانزده میلیون رأی مردمی و حکم تنفیذ امام خمینی (قدس سره) به مقام ریاست جمهوری ایران اسلامی برگزیده شدند. همچنین از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ برای دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.

۱۰) ریاست شورای انقلاب فرهنگ، ۱۳۶۰.

۱۱) ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۶۶.

۱۲) ریاست شورای بازنگری قانون اساسی، ۱۳۶۸.

۱۳) رهبری و ولایت امّت، که از سال ۱۳۶۸، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبری به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک.

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

حسن روحانی +بیوگرافی

حسن روحانی +بیوگرافی

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

بیوگرافی حسن روحانی

حسن روحانی (متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در شهر سرخه) سیاست‌مدار و مجتهد شیعه ایرانی است.

نام کامل : حسن روحانی

زادروز : ۲۱ آبان ۱۳۲۷

زادگاه : سرخه، ایران

دین : اسلام

حزب سیاسی : حزب جمهوری اسلامی

جامعه روحانیت مبارز

سمت : نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی

نماینده مجلس خبرگان رهبری

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک

 

پست‌های پیشین : دبیر شورای عالی امنیت ملی

مشاور امنیت ملی رئیس جمهور

نایب رئیس اول مجلس

نماینده مجلس

وبسایت        www.rouhani.ir

 

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

زندگی

حسن روحانی (متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در شهر سرخه) سیاست‌مدار و مجتهد شیعه ایرانی است. وی نماینده مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸،عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰، عضو شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک از سال ۱۳۷۱ است.

روحانی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم و دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ بوده است. او در این سمت، رئیس تیم هسته‌ای و مذاکره‌کننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا در مورد برنامه هسته‌ای ایران بود.

در ۲۲ فروردین ۹۲، حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» برای انتخابات ریاست جمهوری رسماً اعلام کاندیداتوری کرد. وی در ۱۷ اردیبهشت، با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور، نام خود را برای رقابت ۲۴ خرداد ثبت کرد.

زندگی و تحصیلات

حسن روحانی در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه در استان سمنان به دنیا آمد. وی تحصیلات دروس ابتدایی را در سرخه و تحصیلات دروس دینی را از سال ۱۳۳۹، ابتدا در حوزه علمیه صادقیه (سمنان) آغاز نمود و سپس در سال ۱۳۴۰ وارد حوزه علمیه قم شد و از دروس و مباحث اساتیدی چون سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری، سید محمدرضا گلپایگانی، سلطانی، محمد فاضل لنکرانی و شیخ محمد شاه‌آبادی بهره برد. او همزمان در سال ۱۳۴۸ به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۱ دانشنامه لیسانس خود را در مقطع کارشناسی در رشته حقوق قضایی اخذ کرد.

روحانی با ادامه تحصیل در بریتانیا، مدرک کارشناسی ارشد (M.Phil) در رشته حقوق عمومی و دانشنامه دکتری (Ph.D) در رشته حقوق اساسی را از دانشگاه کلدونیان گلاسکو دریافت کرد.

حسن روحانی دارای مرتبه علمی استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک می‌باشد.وی با کسب پروانه وکالت از کانون وکلای دادگستری مرکز در سال ۱۳۸۶، وکیل پایه یک دادگستری شد.

رد شائبه در مدرک دکتری حسن روحانی

در ۵ و ۸ بهمن ۱۳۹۱، سایت ایران الکشن واچ در خصوص مدرک دکتری حسن روحانی شائبه‌ای را مطرح کرده که براساس استعلام از دانشگاه گلاسکو می‌باشد، در حالی که روحانی با نام خانوادگی قبلی خود “فریدون” در دانشگاه کلدونیان گلاسکو تحصیل کرده که دانشگاه دیگری است. در وب سایت هرالد اسکاتلند، در اخبار آرشیوی، نام حسن روحانی با فامیلی قبلی‌اش (حسن فریدونHassan Feridon) در لیست دوره‌ای دانش‌آموختگان دانشگاه کلدونیان گلاسکو دیده می‌شود. پایان‌نامه کارشناسی و دکتری او نیز با همین نام، در کتابخانه دانشگاه ثبت شده است.

ایران الکشن واچ با پی‌بردن به اشتباه خود، ضمن انتشار اصلاحیه‌ای در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، مدعی شده که تحقیق و بررسی آنها موجب شده تا بیوگرافی رسمی حسن روحانی تصحیح شود.

پیش از انقلاب

حسن روحانی در آغاز جوانی، فعالیت سیاسی خود را با پیروی از آیت‌الله خمینی آغاز کرد. وی از سال ۱۳۴۴، سفرهای تبلیغی و سخنرانی علیه حکومت وقت را در شهرهای مختلف ایران آغاز نمود و در همان اولین سفر، توسط مأموران حکومتی بازداشت شد .وی در طول سال‌های مبارزه بارها دستگیر و ممنوع‌المنبر شد.

روحانی در آبان ۱۳۵۶، در مراسم بزرگداشت مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران، برای نخستین بار لقب «امام» را برای آیت‌الله خمینی (رهبر در تبعید نهضت اسلامی) بکار برد. با تحت تعقیب قرار گرفتن توسط ساواک، به توصیهٔ دکتر بهشتی و [مرتضی مطهری مرتضی مطهری] از کشور خارج شد و مدتی به سخنرانی و تبلیغ برای دانشجویان خارج از کشور پرداخت و پس از ورود خمینی به پاریس، به او پیوست.

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

پس از انقلاب

با پیروزی انقلاب، حسن روحانی در اولین اقدام در سال ۱۳۵۸، به ساماندهی ارتش آشفته و پادگان‌های از هم پاشیده پرداخت.وی در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در پنج دوره قانونگذاری به مدت بیست سال (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹) فعالیت نمود. او نایب رئیس اول مجلس (در دوره‌های چهارم و پنجم) و رئیس کمیسیون‌های دفاع (دوره‌های اول و دوم) و سیاست خارجی (دوره‌های چهارم و پنجم) بود. عضویت و ریاست شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ نیز از دیگر مسئولیت‌های وی در دوران پس از انقلاب بوده است.

در دوران جنگ ایران و عراق، روحانی مسئولیت‏های متعددی، از جمله عضویت در شورای عالی دفاع (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷)، عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرائی آن (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷)، معاونت فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را برعهده داشت. روحانی بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ به معاونت جانشین فرماندهی کل قوا منصوب شد.

بعد از پایان جنگ، حسن روحانی به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه دو فتح و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا، دریافت کرد.

روحانی پس از بازنگری قانون ‏اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای عالی امنیت ملی، سمت نمایندگی آیت‌الله خامنه‌ای را در این شورا تاکنون در اختیار داشته و به مدت ۱۶ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴) در دوره‌های ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است. وی همچنین به مدت ۱۳ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ و از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴) مشاور امنیت ملی رئیس جمهور وقت بوده است.

روحانی از سال ۱۳۷۰ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب و تاکنون در این سمت فعالیت دارد. وی ریاست کمیسیون سیاسی-امنیتی-دفاعی این مجمع را نیز برعهده دارد.

روحانی در انتخابات میان‏دوره‏ای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸، از حوزه انتخابیه استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. در سال ۱۳۸۵ نیز به عنوان نماینده استان تهران به عضویت دوره چهارم این مجلس برگزیده شد. سمت‌های وی در مجلس خبرگان، ریاست کمیسیون سیاسی-اجتماعی این مجلس (از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ و از ۱۳۹۲ تاکنون) و عضویت هیأت رئیسه و ریاست دفتر دبیرخانه این مجلس در تهران (از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷) بوده است.

حسن روحانی در کنار مسئولیت‌های اجرایی، به فعالیت‌های علمی نیز پرداخته است. وی از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸، عضو هیأت امنای دانشگاه‌های تهران و منطقه شمال بوده و از سال ۱۳۷۱، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را برعهده دارد. وی با مرتبه علمی استاد پژوهشی، دارای کتب و مقالاتی به زبان‌های فارسی، انگلیسی و عربی است. سه فصلنامه علمی-پژوهشی به زبان‌های فارسی و انگلیسی (فصلنامه راهبرد، فصلنامه بین‌المللی روابط خارجی و فصلنامه Iranian Review of Foreign Affairs) با مدیر مسئولی وی منتشر می‌شود.

1414 (2)

پرونده هسته‌ای

حسن روحانی به مدت ۱۶ سال مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت؛ سمتی که در دولت هاشمی به او رسید و در دولت خاتمی نیز ادامه یافت؛ اما دوران تصدی وی در پرونده هسته‌ای تنها ۶۷۸ روز (از ۱۳۸۲/۷/۱۴ تا ۱۳۸۴/۵/۲۴) بود. این دوران پس از طرح موضوع هسته‌ای ایران در سطح بین‌المللی و صدور قطعنامه شدیداللحن آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آغاز گردید. شورای حکام آژانس، نخست در خرداد ۱۳۸۲ طی یک بیانیه و سپس در شهریور همان سال طی قطعنامه‌ای به پرونده هسته‌ای ایران پرداخته و تلاش کرد تا تعهدات سختی را بر دوش ایران قرار دهد. در این هنگام که مقارن با پیروزی آمریکا در عراق و تشدید فضای جنگ در منطقه بود، جامعه بین‌المللی دچار التهاب و تنش بی‌سابقه‌ای بود و نسبت به روند پیشرفت‌های هسته‌ای ایران نیز حساسیت خاصی به وجود آمده بود.

با تشدید تنش‌ها و باتوجه به اختلافات موجود میان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، با پیشنهاد کمال خرازی وزیر امور خارجه و موافقت رئیس جمهور و همچنین سایر اعضای جلسه سران نظام، تصمیم گرفته می‌شود تا با تشکیل یک هسته قوی کارآمد سیاسی-فنی-حقوقی، مسئولیت مذاکرات برعهده حسن روحانی گذاشته شود تا با اختیارات ویژه، برنامه جامعی برای ادامه کار تهیه کند و هماهنگی لازم بین ارگان‌های ذی‌ربط را برقرار نماید. بدین ترتیب با حکم سید محمد خاتمی و تأیید سید علی خامنه‌ای، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۲/۷/۱۴ مسئول پرونده هسته‌ای می‌شود و از آن تاریخ، این پرونده بطور کامل به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی محول می‌گردد. متعاقباً مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی از تهران (سعدآباد) شروع و در ماه‌های بعد در بروکسل، ژنو و پاریس ادامه می‌یابد.

روحانی و تیم او که متشکل از دیپلمات‌هایی بودند که ولایتی و خرازی آنان را به عنوان بهترین‌های وزارت امور خارجه معرفی کرده بودند، به دلیل شرایط سیاسی-امنیتی و تبلیغاتی که علیه ایران بود،تاکتیک خود را بر گفت‌وگو و اعتمادسازی استوار کردند. بدین صورت که در گام اول از گسترده‌شدن اتهامات و مجموعه مسائلی که علیه ایران مطرح می‌شد، ممانعت کردند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود. از این رو در مسیر اعتمادسازی، در چند مقطع، برخی فعالیت‌های هسته‌ای ایران بصورت داوطلبانه تعلیق شد.

اگرچه همزمان با اعتمادسازی، تثبیت حقوق ایران، کاستن فشارهای بین‌المللی، ایجاد شکاف در غربی‌ها و دور شدن از ارجاع پرونده به شورای امنیت، ایران توانست چرخه سوخت خود را تکمیل کرده و پیشرفت‌های قابل توجهی بکند ولی بعداً به تصمیمات دوران مسئولیت روحانی انتقادات فراوانی مطرح شد.

بعد از روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، بعد از ۱۶ سال کناره‌گیری کرد و علی لاریجانی به عنوان دبیر جدید منصوب شد و مسئولیت پرونده هسته‌ای را برعهده گرفت. او نیز با سیاست‌های دولت جدید کنار نیامد و در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۲۸ استعفا داد و سعید جلیلی جایگزین وی شد.

خاطرات هسته‌ای

کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای که شرح عملکرد و نیز خاطرات دوران تصدی حسن روحانی به عنوان مسئول پرونده هسته‌ای ایران و در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی است، چگونگی تصمیم‌گیری در ساختار سیاسی ایران، نقش نهادهای عالی‌رتبه در پرونده هسته‌ای و تمام مراحل مذاکرات با اروپایی‌ها را با ذکر مستندات روایت می‌کند. این خاطرات، جزئیات خواندنی و مهمی را شامل می‌شود که قضاوت درباره عملکرد این گروه و تصمیم‌هایی که مقامات و رهبران بلندپایه ایران طی آن گرفته‌اند را ممکن می‌سازد.

انتشار این کتاب در دورانی که روحانی و تیم وی به «وادادگی در برابر کشورهای غربی» متهم می‌شوند و درحالیکه شاهد تشدید دامنه تحریم‌ها و مشکلات سیاسی-اقتصادی ناشی از رویکرد اتمی و تصمیمات جانشینان او هستیم، نوعی پاسخ به تاریخ و حضور در برابر هیأت منصفه افکار عمومی است.

کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای، در دوازده فصل و هفت پیوست در ۱۲۰۹ صفحه نگارش شده و اولین کتاب جامع در موضوع انرژی هسته‌ای ایران است که تا به حال منتشر شده و در زمره کتب تاریخ شفاهی ایران قرار می‌گیرد.

استقبال از این کتاب منجر به چاپ مکرر آن در مدت کوتاهی شده و در زمستان ۱۳۹۱ برای بار پنچم تجدید چاپ شده است.گزیده‌ای از این کتاب نیز تحت عنوان «روایت تدبیر و امید» همراه با تصاویری از مذاکرات در ۵۵۲ صفحه، در اسفند ۱۳۹۱ منتشر شده است.

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

شیخ دیپلمات

گرچه حسن روحانی به عنوان رئیس شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، رئیس کمیسیون‌های دفاع و سیاست خارجی مجلس و پس از آن با مقام نایب رئیسی مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی، در نقش یک دیپلمات، ظاهر شده و دیدارها و مذاکرات متعددی را با مقامات کشورهای خارجی تجربه کرده بود ولی ریاست و حضور او در مذاکرات هسته‌ای بود که عنوان “شیخ دیپلمات” را برایش به ارمغان آورد.

این عنوان برای اولین بار در آبان ۱۳۸۲ در تیتر صفحه اول روزنامه نوپای شرق نقش بست و بعد از آن بارها در رسانه‌های داخلی و خارجی فارسی‌زبان تکرار شد و به نظر برای همیشه برای او ماندگار شد. روحانی تنها شیخ عضو تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران تا به امروز بوده است.

نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری

حسن روحانی، در روز ۲۲ فروردین ۹۲، با شعار «دولت تدبیر و امید» در میان هوادارانش رسماً اعلام کاندیداتوری کرد.در این همایش که با حضور جمعی از حامیان و مسؤولین برگزار شد، یاسر و فاطمه، فرزندان هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشتند.

روحانی که پیشتر اعلام کرده بود مستقل می‌آید،در همایش اعلام کاندیداتوری خود گفت: رئیس جمهوری باید مسئولیت را به عهده بگیرد که ملی باشد نه حزبی. وی تدوین «منشور حقوق شهروندی» را از جمله اولویت‌های خود در صورت انتخاب برای ریاست جمهوری عنوان کرد و گفت: دولت من، دولت تدبیر و امید است و گفتمان آن، “نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان” است.

در ۳۱ اردیبهشت ۹۲، حسن روحانی به همراه ۷ نامزد دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شدند.

آثار

از آثار منتشرشده حسن روحانی می‌توان به کتب زیر اشاره کرد:

•امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای (۱۳۹۰)

•امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران (۱۳۸۹)

•اندیشه‌های سیاسی اسلام؛ جلد اول: مبانی نظری (۱۳۸۸)

•اندیشه‌های سیاسی اسلام؛ جلد دوم: سیاست خارجی (۱۳۸۸)

•اندیشه‌های سیاسی اسلام؛ جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی (۱۳۸۸)

•خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد اول: انقلاب اسلامی (۱۳۸۷)

•روایت تدبیر و امید (۱۳۹۱)

•مقدمه‌ای بر تاریخ امامان شیعه (۱۳۹۱)

•سن اهلیت و مسئولیت قانونی (۱۳۹۱)

•آشنایی با کشورهای اسلامی (۱۳۸۷)

•انقلاب اسلامی؛ ریشه‌ها و چالش‌ها (۱۳۷۶)

•مبانی تفکر سیاسی امام خمینی (ره) (۱۳۷۸)

•نقش حوزه‌های علمیه در تحولات اخلاقی و سیاسی جامعه (۱۳۹۰)

•امنیت ملی و سیاست خارجی (آماده چاپ)

•امنیت ملی و محیط زیست (آماده چاپ)

•خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد دوم: دفاع مقدس (آماده چاپ)

 (The Islamic Legislative Power )1994

 (The Flexibility of Shariah; Islamic Law )1996

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس,زندگی نامه حسن روحانی,حسن روحانی

بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس
زندگی نامه حسن روحانی
حسن روحانی

 

آیت الله احمد جنتی +بیوگرافی

آیت الله احمد جنتی +بیوگرافی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی 

آیه‌ الله احمد جنّتی‌ در سوم‌ اسفند ۱۳۰۵ هجری‌ شمسی‌ در محله‌ لادان‌ واقع‌ در غرب‌ شهرستان‌ اصفهان‌، چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ مرحوم‌ ملا هاشم‌ از روحانیون‌ وارسته‌ و بزرگی‌ بود که‌ از شنبه‌ تا چهارشنبه‌ در شهر اصفهان‌ حضور داشت‌ و به‌ تدریس‌ علوم‌ حوزوی‌ می‌پرداخت‌ و روزهای‌ پایانی‌ هفته‌ را در روستا به‌ سر می‌برد. مردم‌ روستای‌ او که‌ بیشتر کشاورز و دامدار بودند و عمدتاً از نظر اخلاقی‌ در جایگاه‌ مناسبی‌ قرار داشتند، اگر دچار اختلافی‌ می‌شدند برای‌ حل‌ و فصل‌ مسائل‌ خود به‌ او مراجعه‌ می‌کردند، وی‌ تا پایان‌ عمر رابطه‌اش‌ را با حوزه‌ علمیه‌ اصفهان‌ قطع‌ نکرد و از محضر عالمان‌ بزرگی‌ همچون‌ حاج‌ آقا رحیم‌ ارباب‌ و حاج‌ سید علی‌ نجف‌ آبادی‌ بهره‌ برده‌ بود در آمدش‌ منحصر به‌ وجوه‌ شرعی‌ و یا از طریق‌ وعظ‌ و خطابه‌ بود. او یک‌ فرزند بیشتر نداشت‌. مادر آیه‌ الله احمد جنّتی‌ نیز زنی‌ پاک‌ و صبور بود و علاوه‌ بر خانه‌ داری‌، قرآن‌ و برخی‌ از کتب‌ دینی‌ را تدریس‌ و بعضی‌ از جلسات‌ مذهبی‌ را نیز اداره‌ می‌کرد و با صبر و قناعت‌، زندگی‌ می‌گذارند.

دوران‌ تحصیل‌:

در زادگاه‌ آیه‌ الله جنّتی‌ و کل‌ آن‌ منطقه‌ مدرسه‌ای‌ وجود نداشت‌؛ از این‌ رو او به‌ مکتب‌ خانه‌ رفت‌ و خود، اندکی‌ از دروس‌ جدید را خواند و بعدها در قم‌، مقداری‌ زبان‌ انگلیسی‌ فرا گرفت‌. او دوره‌ ادبیات‌ عرب‌ و مقدمات‌ سطح‌ را تا سال‌ ۱۳۲۴ در حوزه‌ علمیه‌ اصفهان‌ خواند. دوران‌ نوجوانی‌ او با اختناق‌ رضاخانی‌ همراه‌ بود: پوشیدن‌ لباس‌ روحانی‌ برای‌ بسیاری‌ از طلاب‌ ممنوع‌ شده‌ بود؛ آنها می‌بایست‌ برای‌ پوشیدن‌ آن‌ لباس‌، مجوّز دریافت‌ کنند و تنها به‌ تعداد کمی‌ از آنان‌ مجوز داده‌ می‌شد. عمامه‌ها را از سر طلاب‌ برمی‌ داشتند؛ کلاههای‌ نمدی‌ را پاره‌ می‌کردند؛ از سر زنان‌ چادر بر می‌داشتند؛ مجالس‌ روضه‌ به‌ تعطیلی‌ کشیده‌ شده‌ بود و مساجد به‌ خلوتی‌ می‌گرایید و … آیه‌ الله جنّتی‌ خود، از نزدیک‌ شاهد چنین‌ روزگاری‌ بود.

او پس‌ از تکمیل‌ مقدمات‌ و طی‌ کردن‌ برخی‌ از دروس‌ سطح‌، به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ آمد تا از محضر عالمان‌ و فرزانگان‌ آن‌ دیار نیز بهره‌ ببرد. با ورود به‌ قم‌ به‌ تکمیل‌ دروس‌ دوره‌ سطح‌ پرداخت‌ و در درس‌ خارج‌ بزرگانی‌ همچون‌ آیه‌ الله العظمی‌ بروجردی‌(ره‌) و امام‌ خمینی‌(ره‌) شرکت‌ می‌جست‌. در این‌ مدت‌ از شرکت‌ در بحث‌های‌ اخلاق‌ و تفسیر نیز غافل‌ نماند. او در این‌ مدت‌ در مدرسه‌ فیضیه‌ و حجتیه‌ حجره‌ داشت‌.

استادان‌ و دوستان‌:

آیه‌ الله جنّتی‌ بخشی‌ از دروس‌ مقدمات‌ را نزد پدرش‌ و بخشی‌ را نزد مرحوم‌ سید ابوالقاسم‌ هرندی‌ خواند. او بخشی‌ از معانی‌ و بیان‌ را نزد مرحوم‌ سید محمد باقر ابطحی‌ و بخشی‌ دیگر را نزد حاج‌ شیخ‌ احمد فیاض‌ فرا گرفت‌ و معالم‌ را نزد مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ علی‌ مشکاتی‌ آموخت‌.

در قم‌ شرح‌ لمعه‌ را نزد مرحوم‌ شهید صدوقی‌ آموخت‌ و برای‌ آموختن‌ بخشی‌ از رسائل‌ و قوانین‌ به‌ نزد مرحوم‌ آیه‌ الله بهاءالدینی‌ رفت‌. بخشی‌ از کتاب‌ مکاسب‌ را نزد مرحوم‌ حاج‌ سید محمد باقر طباطبایی‌ بروجردی‌ فرا گرفت‌. و برای‌ آموختن‌ کفایه‌ به‌ نزد مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ عبدالجواد اصفهانی‌ و مرحوم‌ مجاهدی‌ رفت‌. بخشی‌ از مکاسب‌ را نیز نزد مرحوم‌ حاج‌ آقا روح‌ الله کمالوند آموخت‌.

با تکمیل‌ دوره‌ سطح‌ به‌ درس‌ خارج‌ بزرگانی‌ چون‌ آیه‌ الله العظمی‌ بروجردی‌(ره‌)، آیه‌ الله العظمی‌ گلپایگانی‌، آیت‌ الله‌ العظمی‌ حجّت‌ کوه‌ کمره‌ای‌(ره‌) و آیه‌ الله العظمی‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) رفت‌ و سالها در درس‌ فقه‌ و اصول‌ ایشان‌ به‌ طور جدی‌ شرکت‌ کرد. او در طی‌ این‌ سالها در بعضی‌ از درسهای‌ اخلاق‌ نیز شرکت‌ می‌نمود،تا علاوه‌ بر آموختن‌ علم‌، عمل‌ به‌ آنها را نیز فراگیرد.

آیه‌ الله احمد جنتی‌ در دوران‌ تحصیل‌ خود با فضلائی‌ چون‌ شهید سعیدی‌، شیخ‌ محسن‌ حرم‌پناهی‌، شهید مفتح‌، سید کرامت‌الله‌ ملک‌ حسینی‌، شیخ‌ ابوالقاسم‌ خزعلی‌ و شیخ‌ محمد علی‌ موحدی‌ کرمانی‌ به‌ مباحثه‌ درس‌ می‌پرداخت‌ و با بزرگانی‌ چون‌ شهید بهشتی‌، شهید قدوسی‌، آیه‌ الله مصباح‌ یزدی‌، آیه‌ الله سبحانی‌، آیه‌ الله مشکینی‌ و آیه‌ الله امینی‌ رابطه‌ دوستانه‌ و مصاحبت‌ داشت‌.

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌:

آیه‌ الله جنتی‌ تا کنون‌ آثار علمی‌ و فرهنگی‌ فراوانی‌ از خود بر جای‌ نهاده‌ است‌. او مدت‌ چهارده‌ سال‌ در مدرسه‌ علمیه‌ حقانی‌ به‌ تدریس‌ دروس‌ دوره‌ مقدمات‌ و سطح‌ پرداخته‌ است‌. مدرسه‌ علمیه‌ حقانی‌، مدرسه‌ای‌ بود که‌ با هزینه‌ یکی‌ از تاجران‌ با تقوای‌ زنجان‌ و با مدیریت‌ شهید قدوسی‌ آغاز به‌ کار کرد. این‌ مدرسه‌ که‌ بسیاری‌ از بزرگان‌ کنونی‌ حوزه‌، در اداره‌ آن‌ شرکت‌ داشتند، با ابتکار شهید بهشتی‌ و با طرحی‌ نو و شیوه‌ای‌ تازه‌ در تدریس‌ و تحصیل‌ و با برنامه‌ای‌ منسجم‌ و امروزی‌، به‌ تربیت‌ و آموزش‌ طلاب‌ از مقدمات‌ تا سطح‌ می‌پرداخت‌ که‌ بسیاری‌ از مدیران‌ و متصدیان‌ امور قضایی‌ و اصحاب‌ فرهنگ‌ و پژوهشگران‌ امروز جامعه‌ در آن‌ پرورش‌ یافتند. طلاب‌ این‌ مدرسه‌ در بسیاری‌ از فعالیتهای‌ علمی‌ و سیاسی‌ دوره‌ طاغوت‌ و پس‌ از آن‌، در اداره‌ و برنامه‌ریزی‌ علمی‌ و فرهنگی‌ سیاسی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ شرکت‌ کردند و این‌ حاصل‌ تلاش‌ استادان‌ این‌ مجموعه‌، از جمله‌ آیه‌ الله احمد جنتی‌ بود.

آیه‌ الله جنتی‌ به‌ ترجمه‌ برخی‌ از کتب‌ حدیث‌ پیشینیان‌، از جمله‌ «اثبات‌ الهداه‌»، «ایقاظ‌ الهجعه‌»، «تحف‌العقول‌» و «المواعظ‌ العددیه‌» پرداخته‌ است‌.

فعالیتهای‌ سیاسی‌:

فعالیتهای‌ علمی‌ و فرهنگی‌ و تحصیل‌ فقه‌ و اصول‌ مانع‌ فعالیتهای‌ سیاسی‌ آیه‌ الله جنتی‌ نگردید. فعالیتهای‌ سیاسی‌ در پرونده‌ زندگانی‌ او گاه‌ بیشتر و بهتر می‌درخشد. آیه‌ الله احمد جنتی‌ پیش‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، در سخنرانیها، اجتماعات‌ عمومی‌ و جلسات‌ خصوصی‌ همواره‌ به‌ افشای‌ ماهیت‌ پلید حکومت‌ پهلوی‌ و ضرورت‌ براندازی‌ این‌ حکومت‌ وابسته‌ می‌پرداخت‌. او که‌ خود سالها شاگرد مرجع‌ عالی‌ قدر شیعه‌، امام‌ خمینی‌(ره‌) بود، همواره‌ دیگران‌ را به‌ پیروی‌ از راه‌ امام‌(ره‌) دعوت‌ می‌کرد. از سوی‌ دیگر در درون‌ حوزه‌، ضمن‌ ملاقات‌ با علما و مراجع‌، آنها را از آخرین‌ اخبار حرکت‌ انقلابی‌ امام‌ و مردم‌ با خبر می‌ساخت‌.

او با عضویت‌ در جامعه‌ مدرسین‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌، به‌ برنامه‌ ریزی‌ هماهنگ‌ برای‌ برپایی‌ راهپیمایی‌ها، نوشتن‌ اعلامیه‌ها و ارتباط‌ با دیگر مراکز مرتبط‌ با نهضت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) ـ همانند جامعه‌ روحانیّت‌ مبارز ـ می‌پرداخت‌. آیه‌ الله جنتی‌ همواره‌ ارتباط‌ خود را با امام‌(ره‌) حفظ‌ می‌کرد تا با الهام‌گیری‌ از ایشان‌، از آخرین‌ فعالیتهای‌ مبارزاتی‌ در قم‌، نجف‌ و دیگر شهرها اطلاع‌ پیدا کند.

او بارها در قم‌، رفسنجان‌ و جزیره‌ خارک‌ مورد تهدید و تعقیب‌ رژیم‌ شاه‌ قرار گرفت‌ و چند بار در قم‌ بازداشت‌ شد. او سه‌ نوبت‌ به‌ زندان‌ رفت‌ و مجموعاً سه‌ ماه‌ زندانی‌ شد و یک‌ بار هم‌ دستگیر و به‌ مدت‌ سه‌ سال‌ به‌ اسدآباد همدان‌ تبعید شد.

فعالیتهای‌ وی‌ پس‌ از انقلاب‌ نیز ادامه‌ یافت‌. با پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در سال‌ ۱۳۵۷، آیه‌ الله جنتی‌ در مسؤولیتها و سنگرهای‌ گوناگونی‌ به‌ ایفای‌ نقش‌ پرداخت‌. نخستین‌ مسؤولیت‌ او پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، قضاوت‌ در دادگاه‌های‌ انقلاب‌ با حکم‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) بود. بر کناری‌ و گاه‌ اعدام‌ قضات‌ دوران‌ حکومت‌ شاه‌، فقدان‌ قوانین‌ و آیین‌ نامه‌های‌ اجرایی‌ در دادگاهها، عدم‌ آشنایی‌ افرادِ مؤمن‌ و انقلابی‌ با سیر اجرایی‌ کار قضاوت‌ و مشکلات‌ متعدد دیگر، کار در دستگاه‌ قضایی‌ سالهای‌ نخستین‌ انقلاب‌ را دشوار ساخته‌ بود. با وجوداین‌ مشکلات‌، بزرگانی‌ چون‌ شهید قدوسی‌، شهید بهشتی‌ و آیه‌ الله جنتی‌ در این‌ عرصه‌ پای‌ نهادند به‌ تدوین‌ و اصلاح‌ ساختار قضایی‌ کشور پرداختند. دستگاه‌ قضایی‌ منسجم‌ امروز کشور ما، حاصل‌ تلاش‌ این‌ عزیزان‌ در آن‌ سالهاست‌.

از مسؤولیتهای‌ مهم‌ آیه‌ الله جنتی‌ عضویت‌ در شورای‌ نگهبان‌ قانون‌ اساسی‌، از نخستین‌ روزهای‌ تشکیل‌ این‌ نهاد مقدس‌ است‌. شورای‌ نگهبان‌ از نهادهای‌ مهم‌ انقلاب‌ به‌ شمار می‌آید که‌ با وجود آن‌، می‌توان‌ گفت‌ توطئه‌هایی‌ چون‌ داستان‌ مشروطه‌ تکرار نخواهد شد و همواره‌، مصوّبات‌ مجلس‌، از صافی‌ فقه‌ اسلام‌ و قانون‌ اساسی‌ خواهد گذشت‌. این‌ نهاد همواره‌ مورد هجمه‌ دشمنان‌ انقلاب‌ قرار گرفته‌ است‌. آیه‌ الله جنتی‌ در طول‌ عمر ۲۴ ساله‌ این‌ نهاد، بارها با عنوان‌ عضو فقیه‌ این‌ شوری‌، به‌ دفاع‌ از این‌ نهاد و مبانی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ پرداخته‌ است‌.

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

برخی‌ از فعالیتها و مسؤولیتهای‌ وی‌ پس‌ از انقلاب‌ به‌ شرح‌ زیر است‌:

۱ـ دبیری‌ شورای‌ هماهنگی‌ تبلیغات‌ اسلامی‌

۲ـ ریاست‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌

۳ـ نمایندگی‌ امام‌ و رهبری‌ در اتحادیه‌ انجمنهای‌ اسلامی‌ دانش‌ آموزان‌

۴ـ عضویت‌ در شورای‌ نگهبان‌ قانون‌ اساسی‌ با حکم‌ امام‌ و رهبری‌

۵ـ دبیری‌ شورای‌ نگهبان‌ قانون‌ اساسی‌

۶ـ امامت‌ جمعه‌ موقت‌ قم‌، کرمانشاه‌ و تهران‌

۷ـ عضویت‌ در شورای‌ پشتیبانی‌ جنگ‌

۸ـ مدیریت‌ در دادگاههای‌ انقلاب‌ اسلامی‌

۹ـ نمایندگی‌ مجلس‌ خبرگان‌ در دوره‌ اول‌ و دوم‌ از استان‌ خوزستان‌ و در دوره‌ سوم‌ از استان‌ تهران‌ و عضویت‌ در هیأت‌ تحقیق‌ مجلس‌ خبرگان‌

۱۰ـ عضویت‌ در مجمع‌ تشخیص‌ مصلحت‌ نظام‌

۱۱ـ عضویت‌ در شورای‌ بازنگری‌ قانون‌ اساسی‌

۱۲ـ عضویت‌ در هیأت‌ مؤسس‌ جامعه‌ الزهرا ـ سلام‌ الله‌ علیها ـ با حکم‌ امام‌ (ره‌)

۱۳ـ عضویت‌ در شورای‌ عالی‌ انقلاب‌ فرهنگی‌ با حکم‌ رهبری‌

۱۴ـ عضویت‌ در شورای‌ عالی‌ تبلیغات‌ خارجی‌ با حکم‌ رهبری‌

۱۵ـ مسوؤلیت‌ ستاد احیای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر

۱۶ـ عضویت‌ در کمیسیون‌ صدا و سیما به‌ عنوان‌ نائب‌ رئیس‌

۱۷ـ نمایندگی‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در کمک‌ رسانی‌ به‌ مردم‌ بوسنی‌ و هرزگوین‌.

آیه‌ الله احمد جنتی‌ هم‌ اکنون‌ عضو فقها و دبیر شورای‌ نگهبان‌ و امام‌ جمعه‌ موقت‌ تهران‌ است‌ و برخی‌ دیگر از مسؤولیتهای‌ مذکور را نیز به‌ عهده‌ دارد.

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

آیت الله احمد جنتی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی

بیوگرافی آیت الله احمد جنتی,زندگینامه آیت الله احمد جنتی,آیت الله احمد جنتی

زندگینامه آیت الله احمد جنتی

 

طراحی و توسعه توسط بهترین بک لینک