امام حسين(ع):اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیوگرافی بازیگران ایران

بیوگرافی و زندگینامه آزیتا حاجیان + عکس

بیوگرافی و زندگینامه آزیتا حاجیان + عکس

بیوگرافی آزیتا حاجیان + تصاویر آزیتا حاجیان


زندگینامه آزیتا حاجیان

آزیتا حاجیان (زاده ۲۱ دی ۱۳۳۶، تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است

آزیتا حاجیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۸ با فیلم «دزد عروسک‌ها» ساخته محمدرضا هنرمند آغاز کرد. وی در سال ۱۳۷۷ در هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش بین‌الملل شد.

آزیتا حاجیان
نام اصلی : هدی حاجیان
زمینه فعالیت : تلویزیون، سینما و تئاتر
تولد : ۲۱ دی ۱۳۳۶
۱۱ ژانویهٔ ۱۹۵۸ ‏(۵۷ سال)
ملیت : ایرانی
پیشه : بازیگر
سال‌های فعالیت :  سینما از ۱۳۶۸ تا کنون
تئاتر از ۱۳۵۴
همسر(ها)  : محمدرضا شریفی‌نیا (همسر سابق) محمد کریمی هراتی 
فرزندان : مهراوه شریفی‌نیا (۱۳۶۰) – ملیکا شریفی‌نیا (۱۳۶۵)
مدرک تحصیلی :  لیسانس رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر.

آزیتا حاجیان (زاده ۲۱ دی ۱۳۳۶، تهران) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است.

زندگی آزیتا حاجیان
حاجیان لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیکِ دانشگاه هنر است. آغاز فعالیت هنری او از ۱۳۵۴ با نمایش «خورشید خانم آفتاب کن» بود. از دیگر نمایش‌های آزیتا حاجیان می‌توان به «بهرام چوبینه»، «ژاندارک»، «نسل آواره»، «نمایش بی کلام»، «دایره گچی قفقازی» و … اشاره کرد.

آزیتا حاجیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۸ با فیلم «دزد عروسک‌ها» ساخته محمدرضا هنرمند آغاز کرد. وی در سال ۱۳۷۷ در هفدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برای بازی در فیلم روبان قرمز به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش بین‌الملل شد.

زندگی شخصی آزیتا حاجیان
آزیتا حاجیان پس از جدایی از محمدرضا شریفی نیا با محمد کریمی هراتی ازدواج کرد. همسر وی در سال ۱۳۵۶ هم دانشگاهی او در دانشکده هنرهای دراماتیک بوده، وی طراح صحنه تئاتر هست و در یکی از نمایش‌ها که حاجیان نقش ژاندارک را بر عهده داشت به عنوان طراح صحنه در کنار گروه حضور داشت. آقای هراتی رشته طراحی داخلی را در کانادا خوانده‌‌است

زندگینامه آزیتا حاجیان

 حاجیان لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیکِ دانشگاه هنر است

گفتگو با آزیتا حاجبان خانم بی حاشیه

در شرایط پرتنش و پر از اضطراب جامعه ما خیلی از افراد هستند که دنبال راه های مختلف برای رسیدن به آرامش و ثبات می گردند. خیلی ها دوست دارند در این زمینه از تجربه های افرادی که آرامش دارند استفاده کنند و شیوه زندگی آنها را الگو قرار دهند.

سراغ یکی از بازیگرانی رفتیم که به سمبل آرامش معروف است آزیتا حاجیان همیشه به عنوان بازیگری آرام و انرژی مثبت شناخته می شد. چه دوستان و آشنایان این بازیگر و چه کسانی که حتی برای یک بار با او از نزدیک ملاقات داشته اند می دانند که او زنی، متین، آرام و در عین حال پر از انرژی است. او درباره مسائل و حواشی ای که برای زندگی شخصی اش به وجود آمده هم مدیریت درستی داشته و در تمام این مدت هم سعی کرده با غلبه بر مشکلات، آرامش خودش را حفظ کند. اما چگونه؟

خانم حاجیان! خیلی از کسانی که شما را از نزدیک می شناسند می دانند که در زندگی شخصی تان آرام هستید. به نظرتان برای رسیدن به آرامش در زندگی باید چه کار کنیم؟
– عموما وقتی کسی جهان بینی مخصوص به خودش را داشته باشد، یعنی کل جهان هستی برای یک مفهوم مشخص داشته باشد در مواقعی که در زندگی دچار اضطراب و گمگشتگی می شود، می تواند با توجه به آن جهان بینی آرامش خودش را حفظ کند. وقتی اتفاقی ناخوشایند برای ما می افتد، اگر قرار باشد تمام مدت درگیر عمل ها و عکس العمل های زندگی روزمره شویم قطعا باید خیلی قوی باشیم تا بتوانیم آرامشمان را حفظ کنیم.

درواقع خیلی بعید است که زندگی روزمره بتواند به ما آرامش دهد چون خصوصا در کشور ما مدام دچار اضطراب و بی ثباتی از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هستیم و این مساله ما را به هم می ریزد. بنابراین اگر هرکسی با توجه به نوع نگرشش به جهان هستی یا همان جهان بینی ای که به آن اعتقاد دارد به معضل یا مشکلی که برایش پیش آمده نگاه کند، می تواند با تکیه به آن آرامشش را به دست آورد.

به نظرتان چطور می توان به این جهان بینی رسید؟
– به نظرم هم مطالعه در این زمینه دخیل است و هم فرهنگی که در آن بزرگ می شوید. البته تفکر هم در این زمینه نقش زیادی دارد. فردی که لحظه تولد تا مرگ را فقط در تفریح، لذت و فراموشی می بیند بعید است به جهان بینی جدی ای برسد، البته شاید هم برسد و راهکار دیگری پیدا کند. اما من معتقدم مسائل مختلف باید برای افراد دغدغه باشد و دنبال آنها بگردند. مگر می شود صبح که از خواب بیدار می شوی به آسمان نگاه کنی و به فکر نیفتی؟ چطور ممکن است گل هزار رنگ را ببینی و به آن فکر نکنی؟

کشور ما کشوری مذهبی است و زمینه این نوع جهان بینی در آن تقویت شده، در نهایت این جهان بینی ها در فضایی که زندگی می کنیم جهت پیدا می کند. من کاری به این ندارم که کدام درست است یا کدام غلط، حرف من این است آرامش فردی که جهان بینی قوی ای دارد خیلی بیشتر از آدمی است که هیچ گونه اعتقادی به این قضیه و مسائل جهان هستی ندارد.

خانم حاجیان به نظر شما برای رسیدن به آرامش و در ادامه حفظ آن چه راهکارهای علمی و عملی ای وجود دارد؟
از نظر علم روان شناسی اخیرا برخی راهکارها برای به آرامش رسیدن پیشنهاد می شود. راه هایی مثل یوگا. همین طور مدیتیشن که راه دیگری است برای به آرامش رسیدن. به نظرم این روش ها ما را از اضطراب های روزمره زندگی دور می کند و به عمق می برد، عمقی که خیلی سنگین است و با هر طوفانی تکان نمی خورد.

آزیتا حاجیان،تصاویر آزیتا حاجیان

 آغاز فعالیت هنری آزیتا حاجیان از ۱۳۵۴ با نمایش «خورشید خانم آفتاب کن» بود

درواقع منظورتان این است که اعتقادداشتن به شیوه ای که برای به آرامش رسیدن انتخاب می کنیم تاثیر مهمی در نتیجه ای که از آن کار می گیریم، دارد؟
–  بله، همین طور است. کسانی که اعتقاد جدی به موضوعی دارند آرامش پرثبات تری در زندگی شان دارند. اما در مقابل کسانی که به هیچ جریانی در زندگی باور ندارند، ممکن است زودتر دستخوش اضطراب ها و نوسان ها شوند. به هرحال قرار است در این دنیا از نقطه A به نقطه B برسیم، از تولد تا مرگ، وقتی قرار است این مسیر را طی کنیم من ترجیح می دهم با آرامش بیشتری آن را پشت سر بگذرانیم.

آرامش داشتن در زندگی برای خودتان چقدر اهمیت دارد؟ اینکه بحران ها، مسائل و مشکلات را با صبوری و آرامش طی کنید.
– این موضوع برای خودم خیلی اهمیت دارد و از راهکارهای مختلفی از جمله مواردی که گفتم برای آرامش داشتن استفاده می کنم. من مدیتیشن انجام می دهم، علاوه بر آن ما به دلیل شغلی که داریم خیلی بیشتر از مردم عادی یا شاغلان مشاغل دیگر دستخوش اضطراب می شویم. درواقع شغل ما چه از نظر تخصصی و چه از لحاظ ارتباط اجتماعی اضطراب زاست و من سعی می کنم از راه های مختلف این اضطراب را به حداقل برسانم.

ما ناچاریم حداقل برای حفظ سلامت روانی مان حواسمان به جریان های مختلف باشد و آسیب پذیری های خودمان را بشناسیم. به نظرم شناخت آسیب پذیری هر فرد یکی از مهم ترین کمک هایی است که او می تواند به خودش کند. وقتی از آسیب پذیری ات باخبر شوی می توانی از آن مراقبت کنی، مثل زمانی که بدن فردی بیمار است، مثلا کلسترولش بالاست و پزشک به او می گوید گوشت قرمز مصرف نکند و او هم مراعات می کند، درد مورد روح و روان هم خودش را در شرایط استرس، اضطراب و آشفتگی قرار نمی دهد.

شما چقدر سعی کردید خودتان را از این آشفتگی ها دور نگه دارید؟
–  چون شغل من سینماست راجع به آن حرف می زنم و قضاوت می کنم. من در سینما اهل حاشیه نیستم. به نظرم حاشیه در این حرفه بسیار اضطراب برانگیز است. یکی از راهکارهای من برای اینکه بتوانم آرامشم را به دست بیاورم این است که مطلقا در حاشیه سینما نیستم و خودم را از این قضیه دور می کنم.

خودم به این نکته پی برده ام که حواشی شغلم می تواند آسیب پذیری ام را تشدید کند به همین دلیل معتقدم آدم ها باید روی روحیات خودشان و شناخت آنها متمرکز باشند. اگر هرکسی ضعف های خودش را بشناسد قطعا بیشتر مراقب آنها خواهد بود و با تمرین می تواند آسیب پذیری هایش را در معرض هجوم قرار ندهد.

آزیتا حاجیان،تصاویر آزیتا حاجیان

آزیتا حاجیان فعالیت در سینما را از سال ۱۳۶۸ با فیلم «دزد عروسک‌ها» ساخته محمدرضا هنرمند آغاز کرد

حواشی ای که در زندگی افراد وجود دارد، باید به نحو درستی مدیریت شود تا در نهایت همه چیز آرامش ختم شود. شما چگونه این مسائل را مدیریت می کنید؟
– صددرصد همین طور است. مسائلی که پیش می آید باید مدیریت شوند. سینما شغل جذابی است که خیلی توی چشم است. درواقع عالم سینما مثل یک چراغ شبرنگ و ویترین است که روی شما زوم می شود و لحظاتی برای شما لذت بخش و گاهی اوقات هم آزاردهنده می شود. به همین دلیل حاشیه آن هم زیاد است.

راستش نباید به آن لحظات شیرین خیلی دل خوش کرد چون زودگذر است و آسیب هایی هم که در ادامه می تواند در پی داشته باشد به لحظات شادی ساز و بقیه مسائلش نمی ارزد. بنابراین هرچه کنار زندگی خودت آشفتگی و شلوغی ایجاد کنی می توانی زندگی ات را با آرامش بیشتری طی کنی.

به جز این راه هایی که اشاره کردید، چقدر کتاب خواندن در این زمینه را به کسانی که دنبال کسب آرامش هستند توصیه می کنید؟
–  کتاب خواندن و فیلم دیدن به نظرم عالی هستند که مباحث آنها درباره روان شناسی فردی است که آنها هم خیلی می توانند موثر و کمک کننده باشند. با توجه به شخصیت و نوع علاقه مندی افراد حتی کتاب های فلسفی و اجتماعی و حتی بعضی رمان ها هم می توانند تاثیر زیادی روی افراد بگذارند. گاهی اوقات پیش می آید رمانی می خوانی و آنقدر با آن درگیری که ناخودآگاه آرامش در تو به وجود می آید. این اتفاق درباره فیلم و سریال ها هم می افتد، البته فیلم های قوی و خوب که تو را به شدت درگیر می کنند و علاوه بر آن آموزش های زیادی هم از لحاظ رفتاری و انسانی به شما می دهند.

از بین کتاب هایی که خودتان خوانده اید نمونه خاصی مد نظرتان هست که به آن اشاره کنید؟
–  اخیرا کتابی از موراکامی به نام «کافکا در کرانه» خواندم که به نظرم خیلی قشنگ بود. سال ها پیش هم کتابی خواندم که خیلی به نظرم قشنگ بود و تاثیر خوبی روی من داشت به نام «وقتی نیچه گریه کرد» زمانی که ۱۶ ساله بودم «ابله» داستایوفسکی را هم خواندم و به نظرم آنقدر عالی بود که هیچ وقت فراموشش نمی کنم. شاید آن زمان آن کتاب برایم سنگین بود اما خیلی دوستش داشتم و برایم موثر بود. در زمینه سریال هم وقتی «آناتومی» را می بینم خیلی برایم خوب است و از آن نکات زیادی یاد می گیرم.

تصاویر آزیتا حاجیان

آزیتا حاجیان،تصاویر آزیتا حاجیان

عکس های آزیتا حاجیان

    آزیتا حاجیان،تصاویر آزیتا حاجیان

تصاویر جدید آزیتا حاجیان

    آزیتا حاجیان،تصاویر آزیتا حاجیان

جدیدترین عکس های آزیتا حاجیان

بیوگرافی ولی‌الله مؤمنی + خبر و علت مرگ وی

بیوگرافی ولی‌الله مؤمنی + خبر و علت مرگ وی

استادولی الله مومنی دراول خرداد سال۱۳۲۳دراردبیل به دنیاآمد. وی درکلاس چهارم ابتدایی تحصیل می کرد که همراه خانواده ازاردبیل به تهران نقل مکان کرد.

مومنی به خاطرعلاقه ای که به هنرداشت ازسال۱۳۴۳به بازی در تئاتر روی آورد و ازسال ۱۳۴۵ نیز با بازی درفیلم «دوانسان» ساخته آرامائیس آقامالیان وارد سینما شد.

فرانک میرقهاری ومرحوم ایرج قادری هنرمندان نقش اول این فیلم بودند.

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (1)

وی یک سال بعد در سال ۱۳۴۶فعالیت در گویندگی را آغاز و ازسال ۱۳۴۷به طورحرفه ای واردکاردوبلاژ شد.

مومنی درهمان سال با بازی درمجموعه سریال«پهلوان نایب» به عنوان بازیگر وارد تلویزیون شد. وی همزمان فعالیت درسینما دوبلاژ وتلویزیون را ادامه داد و تاپیروزی انقلاب اسلامی ایران دربیش از۱۰فیلم سینمایی ومجموعه سریال تلویزیونی ایفای نقش کردودرفیلمهای زیادی نیزبه جای بازیگران خارجی وایرانی گویندگی کرد که ازجمله آن ها می توان به زنده یاد «فرهادحمیدی» اشاره کرد که بیشتردرنقشهای منفی سینما ظاهر می شد.

مومنی پس ازانقلاب فعالیت بازیگری خود را بافیلم «قیام» ساخته استاد رضاصفایی آغازکرد.

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (2)

وی درسال۱۳۶۰به دلیل علاقه ای که به هنرخوشنویسی داشت به کلاس های استاد امیرخانی(خط نستعلیق) واستادکابلی (شکسته نستعلیق) رفت وموفق به اخذمدرک عالی خوشنویسی شد. مومنی درسال های۱۳۶۲و۱۳۶۳با بازی در فیلم های «میرزاکوچک خان» و«سردارجنگل» نقشی ماندگار و پا برجا درسینمای ایران ایفا نمود که باعث شهرت ومحبوبیت بیش ازپیش او در بین مردم وجامعه هنری شد.

وی پس از آن همچنان به فعالیت هنری خود ادامه داد.

مومنی درسال۱۳۷۵با بازی درمجموعه سریال «آفتاب وزمین» درنقش پدرامام خمینی(ره) نیزدوباره توانایی خودرابه تصویرکشید.

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (3)

وی ازجمله معدود بازیگرانی است که درتمام ژانرهای منفی ومثبت ایفای نقش می کند. بازی تاثیرگذار او در نقش بسیارمنفی «شرحبیل بن ذی الکلاع» درسریال«مختارنامه» و نقش مثبت«امیربخارا» درسریال «جلال الدین» فراموش نشدنی است.

مومنی درسال۱۳۹۰ نیزدرفیلم «سال های حادثه» در نقش امام خمینی(ره) ایفای نقش کرد که این فیلم به دلایلی ناتمام ماند.

وی همچنان درسینما تلویزیون ودوبلاژ فعالیت دارد.

ازجمله آثار بعدانقلاب وی درزمینه دوبله نیزمی توان به مجموعه سریال های «تنهاترین سردار»، «مزدترس»، «بازی بامرگ»، «این خانه دوراست»….و مجموعه کارتون های «هاچ زنبورعسل»، «جزیره کوری کودیل ها»، «سیاره میمون ها» و «لوک خوش شانس» نام برد که درلوک خوش شانس پس ازحسین عرفانی وی به جای اسب لوک خوش شانس صحبت کرد.

ازجمله نقش های دیگر و ماندگار او در دوبله نیزمی توان به گویندگی درفیلمهای«مادر» و «ای ایران» نام برد که به جای زنده یاد«محمودلطفی»(بلندقدترین بازیگرسینما)صحبت می کرد.

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (4)

نگاهی به آثار ولی الله مومنی در عرصه بازیگری:

=سینما:

سه قهرمان۱۳۴۵

ماموردوجانبه۱۳۴۵

ازجان گذشتگان۱۳۴۶

آواره های تهران۱۳۴۷

یک چمدان سکس۱۳۵۰

کوچ۱۳۵۶

قیام۱۳۵۹

عصیانگران۱۳۶۰

آفتاب نشین ها۱۳۶۰

میرزاکوچک خان۱۳۶۳

سردارجنگل۱۳۶۳

عروس حلبچه۱۳۶۹

افعی۱۳۷۱

دمرل۱۳۷۲

ضربه آخر۱۳۷۲

دل ودشنه۱۳۷۳

جهنم سبز ۱۳۷۴

شیخ مفید۱۳۷۴

بشارت منجی(مسیح)۱۳۸۳

تلویزیون:

پهلوان نایب۱۳۴۷

یعقوب لیث صفاری۱۳۴۷

قصرعشق۱۳۵۲

غارتگران۱۳۵۴

کوچک جنگلی۱۳۶۲

آفتاب و زمین۱۳۷۵

پهلوانان نمی میرند۱۳۷۶

ولایت عشق۱۳۸۰

کلانتر۱۳۸۷

مختارنامه۱۳۸۸

تبریزدرمه۱۳۸۹

جلال الدین۱۳۹۱

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (5)

«ولی‌الله مؤمنی» بازیگر پیشکسوت سینمای ایران که این روزها در حال ایفای نقش در سریال «معمای شاه» بود، ساعاتی قبل بر اثر سکته قلبی دار فانی را وداع گفت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، این بازیگر آخرین بار در سریال معمای شاه در نقش «آژان» و مأمور سفارت شوروی مقابل دوربین رفته قرار بود فردا چهارشنبه نهم دی ماه در شهرک سینمایی غزالی مقابل دوربین برود که متأسفانه درگذشت.

روابط عمومی سریال معمای شاه درگذشت این هنرمند شریف را به خانواده وی و دست‌اندرکاران تلویزیون و سینمای ایران تسلیت گفته و برای او آمرزش آرزو می‌کند.

Biography-Valiollah-Mo'meni-news-and-cause-mortality (6)

بیوگرافی و زندگینامه سارا رسول زاده + عکس

بیوگرافی و زندگینامه سارا رسول زاده + عکس

بیوگرافی سارا رسول زاده + تصاویر سارا رسول زاده


بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

بیوگرافی سارا رسول زاده
نام و نام خانوادگی : سارا رسول زاده
رشته تحصیلی : لیسانس مدیریت صنعتی
تاریخ تولد : سال ۱۳۶۸

سارا رسول زاده مجری جوانی هست که بعد از مصاحبه بین ۳۰۰ نفر در شبکه دو تلویزیون برای مجری برنامه زنده انتخاب میشه و به تلویزیون راه پیدا میکند این مجری جوان حضوری موفق را در برنامه های نوجوان از خود به نمایش گذاشته و بطور چشمگیری با مخاطبان نوجوان ارتباط برقرار کرده و هم اکنون محبوبیت خاصی دارد محبوبیتی که بچه های اوایل دهه شصت را به یاد علاقه ای که به مجریان برنامه نیم رخ داشتن می اندازد.

سارا رسول زاده اصالتا اهل تبریز است و در یک خانواده ۶ نفره زندگی میکند که دو خواهر و یک برادر دارد و پدرش علاقه داره که سارا به ورزش اهمیت بدهد تا اونجایی که سارا در تیم هندبال نفت بازی میکرده و بدلیل مشکلات و کمبود وقت از این تیم جدا میشه ! برای مادر سارا رسول زاده ادامه تحصیل و رسیدن به مدارج عالی مهم است . یکی از خواهرانش مشغول تحصیل در مقطع دکتری است خواهر دیگرش حقوق می خواند و برادرش مکانیک طبعا با رشد کردن در چنین خانواده ایی سارا سراغ تحصیل در رشته ی هنر نرفت و در حال حاضر دانشجوی رشته مدیریت صنعتی هست.

سارا رسول زاده دیده شدن براش مهم نیست و بیشتر علاقمند هست که به کار تئاتر بپردازد او نقش آملیا را در تئاتر «یرما» از دکتر علی رفیعی را بازی کرد و امیدوار است اگر روزی بخواهد حضوری در سینما به عنوان بازیگر داشته باشد در کارهای دکتر رفیعی باشد.

گفتگو کوتاه با سارا رسول زاده

 متولد چه سالی هستید و در چه رشته ایی درس خوانده اید؟
من متولد سال ۱۳۶۸ هستم. بچه ی ته تغاری خانه با دو خواهر و یک برادر که رشته هیچ کدام هنر نبوده، یک خواهرم مشغول تحصیل در مقطع دکتری است خواهر دیگرم حقوق می خواند و برادرم مکانیک طبعا با رشد کردن در چنین خانواده ایی من سراغ تحصیل در رشته ی هنر نرفتم و در حال حاضر دانشجوی مدیریت صنعتی هستم، باید بگم که رشته تحصیلی ام را دوست دارم با احترام به تمام کسانی که هنر خوانده اند باور من این است که تحصیل هنر در ایران فایده چندانی ندارد البته نباید از این بگذریم که بچه های گروه هنر فیلم زیاد دیده اند و دایره مطالعاتی شان وسیع است که من سعی می کنم این خلا را با مطالعه شخصی جبران کنم. اقبال یک هنرمند گاهی براساس سلیقه ی مخاطب رقم می خورد. بازیگر در ایران همیشه باید منتظر باشد و تا یک زمان خاصی روی بورس است، من برای اینکه نمی خواستم به چیزی وابسته باشم رفتم سراغ رشته ایی که از طریق آن بتوان آینده مالی مطمئنی داشت.

 باور عام این است که مجری گری کار پردرآمدی است مگر برای اجرا دستمزد خوبی دریافت نمی کنید؟
مجری ها بیشتر پول خود را از استیج در جشن ها یا ایام خاص در می آورند که آن هم توانایی خاص خود را می طلبد، گاهی ممکن است یک مجری تا سه میلیون هم برای یک اجرای استیج بگیرد اما با این وجود من مجری استیج نیستم و علاقه ایی به این کار ندارم.

 چطور شد که وارد حیطه ی مجری گری شدید؟
من ابتدا فقط بازیگری تئاتر را دوست داشتم و اصلا به مجری گری فکر نمی کردم. شروع فعالیت تئاترم تو حوزه ی دانش آموزی با کانون پرورش فکری کودکان بود. ده سال آنجا کار تئاتر عروسکی کردم و جایزه ی عروسک گردان برتر را گرفتم. همان سال ها نیز در تئاتر دانشجویی جایزه بهترین بازیگری گرفتم.

ورودم به عرصه ی اجرا اتفاقی بود یک روز کسی که هرگز نفهمیدم چطور و از کجا من را می شناخت با من تماس گرفت که برای اجرا تست مجری گری بدهم، من تست دادم و قبول شدم. اولین کارم در تلویزون سال ۱۳۸۸ با برنامه «ترمه طلا» برای گروه کودک به کارگردانی محمدرضا حیدری بود که در آن کار مجری بازیگر بودیم، هنوز هم برخی من را با نام طلا در آن مجموعه می شناسند. بعد از آن برنامه زنده «آفتاب گردان» برای گروه نوجوان در شبکه دو را اجرا کردم.

اولین روز اجرای زنده ی من بدترین روز زندگی ام بود آن روز باید یک متن دانستی علمی را از حفظ اجرا می کردم من با اعتماد به نفسی که از بازی در تئاتر داشتم متن را یک دور خواندم و گفتم آماده ام به محض روشن شدن دوربین تپق ها بود که پشت سر هم می آمد. بعد از آن اجرا از استودیوی جام جم تا ونک اشک ریختم و فکر کردم این پایان کارم در اجرا است. آن شب خانم آیدا کریمی مربی تئاترم در دبیرستان به من گفت که قرار نیست همه از اول خوب باشند. تو پرانتز بگم که من هیچ وقت دوره ی مجری گری یا بازی ندیدم تنها معلم من تا قبل از آشنایی با دکتر علی رفیعی همین خانم آیدا کریمی در دبیرستان بود. رشته من در دبیرستان تجربی بود و تمام زنگ هایی که درس جدی نداشتیم می رفتم تمرین تئاتر این آخری ها سر کلاس های ریاضی و شیمی هم به هوای تئاتر حاضر نمی شدم.

اجرای زنده خیلی به تئاتر شبیه است. مجری باید بتواند برنامه را جمع کند، چالش به وجود بیاورد تا برنامه جذاب شود. بعد از این کار دو سال کارنکردم تا اینکه اومدم به برنامه «دوستان» به تهیه کنندگی مسعود ساکت اُف در شبکه جام جم، قبل از من در این برنامه زهرا عاملی یکی از مجری های توانمندمان بودند بعد فائزه یادگاری آمدند و بعد من که غدمتم در آن برنامه از بقیه بیشتر شد. بعد از تمام شدن برنامه «دوستان» بلافاصله برنامه ی «سپید پررنگ» به تهیه کنندگی الهه بهبودی آغاز شد که این برنامه نیز تا آخر شهریور۹۲ ادامه دارد.

من الهه بهبودی را از سر برنامه ی «جمع ما» با اجرای آزاده نامداری می شناختم و از همکاری با او بسیار لذت می برم. کم پیش می آید که یک تهیه کننده خانم با یک مجری خانم کنار بیاید ولی خانم بهبودی با وجود این که سن زیادی ندارند کارشان را به خوبی بلدند و حرفه ی خود را به خوبی می شناسند. «سپید پررنگ» برنامه ایی است پیرامون مشکلات جوانان.در این برنامه مشکلات جوانان را مطرح می کنیم و با مهمان هایمان نیز فارغ از چهره و حرفه ایی که دارند راجب موضوع برنامه گفتگو می کنیم. از مهمانانی که در برنامه حضور داشتند می توان به الهام حمیدی، افسانه پاکرو، بهاره رهنما، مژده لواسانی، شقایق دهقان به همراه دخترش می توان اشاره کرد.

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,
در ابتدای برنامه «سپید پر رنگ» لباس های خیلی خاصی می پوشیدید که بین لباس مجری های دختر و پسر هارمونی خاصی وجود داشت، آیا طراح لباس داشتید؟
بله خانم آنا ثانی طراح لباس «سپید پررنگ» بودند که متاسفانه در حال حاضر دیگر با این برنامه همکاری ندارند. از طراحی لباس و صحنه برنامه مشخص بود که تهیه کننده چقدر نسبت به کارش حرفه ایی برخورد می کند.

  به نظر شما چهره مجری و طرز لباس پوشیدنش در کیفیت اجرا چقدر مهم است؟
به نظر من چهره آنقدر مهم نیست مهم توانمندی یک مجری است. اپرا گِیل وینفری از مشهورترین مجری های جهان از دید برخی شاید به لحاظ زیبایی یک زن معمولی باشد اما این مجری با خلاقیت خود به ملکه میزگردها بدل شد، بنابراین توانمندی یک مجری فقط بسته به ظاهر او نیست.

 معمولا برای اجرا باید متن حفظ کنید؟
در برنامه های تولیدی که پلاتو می گوییم متن داریم ولی برنامه های زنده معمولا گفتگو محور است یک ساعت قبل از برنامه با تهیه کننده راجب فضای برنامه صحبت می کنیم یک سری سوال هم در اختیارم می گذارند اما من سوال های خودم را فی البداهه و در مسیر گفتگو خلق می کنم، خود شما الان که دارید با من مصاحبه می کنید یک سری سوال جلوی تان هست که اصلا به آن ها نگاه نکردید و سوال هایتان در لحظه و در مسیر گفتگو شکل گرفت.

می دانم که قیاس مجری گری و بازیگری قیاس درستی نیست، ولی شما به عنوان یکی از معدود مجری های خانم که کار حرفه ایی تئاتر می کنید به نظرتان تجربه ی کدام یک از این دو سخت تر است؟
مجری گری برنامه های زنده و بازیگری تئاتر به یکدیگر کمک می کنند ولی کار مجری به دلیل گسترده بودن دایره ی مخاطبانش حساس تر است. از یک بازیگر می توانند بپذیرند که در یک نقش خوب یا بد باشد اما اشتباهات مجری به راحتی بخشیده نمی شود.

آیا علاقه به ایفای نقش جلوی دوربین سینما دارید؟
من تا به حال هرچه پیشنهاد برای کار در سینما داشتم را رد کردم. استارت تجربه سینما برای من خیلی مهم است و فعلا قصد ندارم جلوی دوربین بروم. قبل از ورود به حیطه مجری گری یک تله فیلم برای جشنواره پلیس بازی کرده بودم. یک کار نمایشی هم به نام «چاپ شصتم» با آقای حیدری برای شبکه یک کار کردم. آرزوی من این است که اگر قرار باشد در سینما کار کنم جلوی دوربین خود دکتر رفیعی بروم و عاشقانه سبک کار او در «ماهی ها عاشق می شوند» را می پسندم. من خیلی شانس داشتم که اولین تجربه ی جدی تئاترم را با دکتر رفیعی شروع کردم.

 آیا الگویی برای بازیگری دارید؟
الگو ندارم زیرا معتقدم در هنر نباید کسی را الگو قرار داد، هنر برای زنده ماندن نیاز به زایش و کار نو دارد. اما بازیگر مورد علاقه زیاد دارم؛ فاطمه معتمد آریا، رویا تیموریان، گلشیفته فراهانی، ریما رامین فر، مریم سعادت و تمام بازیگرهایی که به واسطه ی چهره مطرح نشده اند را دوست دارم. در ایران همه دنبال چهره هستند و به طرز عجیبی صورت ها شبیه به هم شده. از بازیگران مرد نیز سیامک صفری، فرهاد اصلانی، حمید فرخ نژاد، پرویز پرستویی، علی سرابی، احمد مهران فر را دوست دارم.

 به عنوان سوال پایانی نقطه ضعف و قدرت خودتان را در مجری گری و بازی چه می دانید؟
بزرگترین نقطه ضعف من این است که روحیاتم خیلی روی کارم اثر می گذارد. گاهی که اتفاق بدی برام می افتد این را نمی توانم پنهان کنم.

نقطه قوتم این است که پشتکار بسیار زیادی دارم. آدم مغروری نیستم. اگر کسی به من بگوید که اینجا را بد بودی یا اگر اینطور بودی بهتر بود من به این نقدها گوش می دهم و این می رود در ذهنم که باید اصلاحش کنم. البته گاهی شاید این به ضرر بازی ام تمام شود چون از خلاقیتم کم می کند. ولی من معمولا ایراداتی که بهم می گویند را با تمرین زیاد و پشت کار حل می کنم.

برنامه های تلویزیونی سارا رسول زاده
ترمه و طلا – شبکه دو
آفتاب گردان – شبکه ذو
دوستان – شبکه جام جم
مثبت من – شبکه تهران
سپید پررنگ – شبکه دو

  تصاویر سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

 عکس های سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

 بیوگرافی سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

تصاویر جدید سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

 سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

 عکس های سارا رسول زاده

بیوگرافی سارا رسول زاده,سارا رسول زاده,تصاویر سارا رسول زاده,

 منبع:

بیوگرافی و زندگینامه آرام جعفری + عکس

بیوگرافی و زندگینامه آرام جعفری + عکس

بیوگرافی آرام جعفری + تصاویر آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

زمینه فعالیت : سینما تلویزیون و تئاتر تولد : ۱۳۵۹   تهران محل زندگی : تهران ملیت : ایرانی پیشه : بازیگر سال‌های فعالیت : ۱۳۷۶ تا کنون مدرک تحصیلی : کارشناس گرافیک

زندگی‌نامه آرام جعفری آرام جعفری متولد ۲۲ بهمن ۱۳۵۹ در تهران است، فرزند دوم خانواده است و یک برادر بزرگتر از خود دارد، پدرش مدیر کل اداره اقتصاد بود که در سال ۱۳۷۶ درگذشت. آرام لیسانس گرافیک دارد وی دانش‌آموخته رشته نقاشی در دانشکده سوره است. اولین کارش به عنوان بازیگر در ۱۶ سالگی و اجرای یک نمایش تئاتر بوده. به کار با سیروس مقدم علاقه مند است، آرام جعفری دوره‌های بازیگری را در کلاس‌های استاد سمندریان گذرانده، تئاتر بازی کرده، اولین باری که جلوی دوربین رفت با مجموعه خارج از حصار بود، از فعالیت‌های هنری وی عبارتند از: میگی نه نگاه کن، زیر آسمان شهر، دختران، خانه‌ای در تاریکی، رسم شیدائی و لبه تاریکی

خصوصیات و ویژگی های آرام جعفری از زبان خود آرام جعفری :  آرام جعفری همه آدم‌ها رو دوست داره ، لجبازه ، مهربونه و غیرقابل پیش‌بینیه . به شدت به بیزینس (تجارت) علاقه‌مندم.

– حدودا سه الی چهار سال به صورت جدی نقاشی می‌کردم و در حال حاضر فرصت ندارم ولی راستش رو بخوای دلم برای نقاشی تنگ شده .

– وقتی در کنار بازیگرانی بازی کنی که فقط خودشون رو مهم ندونند انرژی می‌گیری ، بازیگرانی که بازیگر نقش مقابلشون هم براشون مهمه و حتی برای حس بازیگر مقابلشون از هر کمکی که از دستشون بر بیاد دریغ نمی‌کنند.

– من قبلا تئاتر کار می‌کردم از وقتی که سن ام کم بود روی صحنه تئاتر بودم و بعد هم به طور اتفاقی وارد تلویزیون شدم.

– من تعریف جداگانه‌ای از سوپر استار دارم . در کشور ما و سینمای ایران متاسفانه سوپراستارها دوره‌ای شدند . یک دوره اسم یک سوپراستار روی زبون‌هاست و بعد که چهره‌ای جدیدتر و بازی جدیدتر نظر همه رو جلب می‌کنه و به قولی سوپراستار جدید میاد ، دیگه نامی از سوپراستار قدیمی شنیده نمی‌شه به خاطر همین اکثر سوپراستارهای سینمای ما یک دوره اذیت می‌شوند به خاطر این‌که اسمشون روی زبون‌هاست و یک دوره اذیت می‌شوند چون توجه‌ها دیگه منحصر به بازیگر و سوپراستارهای جدیده اما این وسط عده‌ای هستند که محبوب مردم هستند، نه سوپراستار و محبوبیتش هم دوره‌ای نیست. من دوست دارم محبوب باشم.

– بازیگرهای زن در سینما و تلویزیون و همچنین تئاتر امروز ایران خیلی پربارتر و با حس و تکنیک ‌تر نسبت به دیروز کار می‌کنند و در حال حاضر موقعیت هنرپیشه زن در ایران خیلی بهتر از قبل و چند سال پیش شده.

– من دیوانه ‌وار بچه‌ها رو دوست دارم .

– شنیدن صدای استاد علیرضا افتخاری بهم انرژی می دهد .

– سعی می‌کنم سفرهای کوتاه داشته باشم به اطراف شهر تهران می‌رم مثل فشم و یا شمال .

– کسی روحش تندرست و سلامته که یک لحظه از یاد خدا غافل نباشه ، آدم‌ها رو دوست داشته باشد و به همه چیز با دید منفی نگاه نکنه .

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

  فیلم شناسی آرام جعفری سینمایی *  باز نشسته‌ها (۱۳۹۱) *   دزدان خیابان جردن (۱۳۹۱) *  بگو که رویا نیست (۱۳۸۷)

مجموعه تلویزیونی *   مدینه (۱۳۹۳) *  میلیاردر (۱۳۹۱) *  قهوه تلخ (۱۳۹۰) *   شب هزار و یکم (۱۳۸۷) *  لبه تاریکی (۱۳۸۶) *   پرواز در حباب (۱۳۸۵) *   آدمخوار (۱۳۸۵) *   رای آخرین بار (۱۳۸۴) *  رسم شیدایی (۱۳۸۳) *  خانه‌ای در تاریکی (۱۳۸۲) *   زیر آسمان شهر (۱۳۸۰) *   دختران (۱۳۸۰) *   میگی نه نگاه کن (۱۳۸۷)

تصاویر آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

  آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

 تصاویر آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

 عکس آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

 تصاویر جدید آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

  آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

 عکسهای آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

 تصاویر جدید آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

  آرام جعفری

آرام جعفری,بیوگرافی آرام جعفری,تصاویر آرام جعفری,عکس های آرام جعفری,عکس جدید آرام جعفری

بازیگران ایرانی که بعد ازدواج با هم طلاق گرفتند!!

بازیگران ایرانی که بعد ازدواج با هم طلاق گرفتند!!

طلاق بازیگران ایرانی از همسرانشان

طلاق مهتاب کرامتی و بابک ریاحی‌پور (آهنگ‌ساز)

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

مهتاب کرامتی و بابک ریاحی‌پور

 

طلاق ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی

طلاق الهام چرخنده و فرشید نوابی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 الهام چرخنده و فرشید نوابی

طلاق سیما تیرانداز و ناصر هاشمی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 سیما تیرانداز و ناصر هاشمی

طلاق عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی

 

طلاق امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره

طلاق آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو

 

طلاق علی دهکردی و آفرین چیت‌ساز

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 علی دهکردی و آفرین چیت‌ساز

طلاق مینا لاکانی و امین زندگانی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 مینا لاکانی و امین زندگانی

طلاق یوسف مرادیان و سارا خویینی‌ها

 طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 یوسف مرادیان و سارا خویینی‌ها

طلاق نیما بانکی و لیلی رشیدی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

  نیما بانکی و لیلی رشیدی

طلاق اکرم محمدی و مجید جعفری

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

اکرم محمدی و مجید جعفری

طلاق کوروش تهامی و شبنم طلوعی

 طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 کوروش تهامی و شبنم طلوعی

طلاق فریبرز عرب‌نیا از آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی

   طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

فریبرز عرب‌نیا، آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی

طلاق بهروز بقایی و پرستو گلستانی

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 بهروز بقایی و پرستو گلستانی

طلاق فرحناز منافی‌ظاهر و حسین محب‌اهری

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

 فرحناز منافی‌ظاهر و حسین محب‌اهری

طلاق محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان

طلاق شراره رخام و فرهاد قریب (استیون راش نام آمریکایی اوست

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

شراره رخام و فرهاد قریب

طلاق خسرو شکیبایی و تانیا جوهری

طلاق بازیگران ایرانی جدید,طلاقهای بازیگران

خسرو شکیبایی و تانیا جوهری

بیوگرافی و زندگینامه کامل داریوش اسدزاده + عکس

بیوگرافی و زندگینامه کامل داریوش اسدزاده + عکس

بّیوگرافی داریوش اسدزاده بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون


فیلم های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده در ۱ آذر ۱۳۰۲ در کرمانشاه به دنیا آمد

داریوش اسدزاده در ۱ آذر ۱۳۰۲ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش ارتشی بود و زادهٔ تهران و ساکن و بزرگ شده خیابان ری. او فرزند اول خانواده و دارای یک خواهر و یک برادر است.

 داریوش اسدزاده (زاده ۱ آذر ۱۳۰۲، کرمانشاه -) بازیگر تئاتر، فیلم و سریال ایرانی می‌باشد. وی از حدود ۲۰ سالگی اقدام به ورود به عرصه بازیگری نمود و سرشناس‌ترین اثر نمایشی وی را می‌توان مجموعه تلویزیونی خانه سبز دانست. وی در حال حاضر در حال نوشتن کتابی می‌باشد.

زندگی نامه داریوش اسدزاده 
داریوش اسدزاده در ۱ آذر ۱۳۰۲ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش ارتشی بود و زادهٔ تهران و ساکن و بزرگ شده خیابان ری. او فرزند اول خانواده و دارای یک خواهر و یک برادر است. او تا پنج سالگی به همراه خانواده، در کرمانشاه زندگی کرد و در سال ۱۳۰۷ همراه با خانواده به تهران مراجعت کرده و دوره‌های تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه را در تهران سپری کرد.

داریوش اسدزاده  از ابتدا به کارهای هنری علاقه زیادی داشت، در کودکی به همراه پدرش به دیدن تئاتر می‌رفت. هرهفته درسش را بخوبی می‌خواند تا پدرش برای تشویقش، او را به دیدن تئاتر ببرد بعدها که بزرگتر شد عاشق هنر شد. در جوانی ویلون می‌نواخت و طبع شعر هم داشت. نگاه بد مردم آن زمان به هنر، مانع نشد تا او از عشق به هنر خود دست بردارد. او پس از پایان دوره دبیرستان همزمان با کار در وزارت دارایی به تحصیل در دبیرستان هنرپیشگی پرداخت. او از همان ابتدا کار هنری خود را جدی گرفت و با توجه به اینکه کارمند دولت بود و پست و مقام‌های مهمی را برعهده داشت در آخر به علت ترافیک در کار هنری، تقاضای بازنشستگی خود را در سال ۱۳۴۸ داد و پس از آن به کار هنری که به آن علاقه داشت پرداخت.

او از سال ۱۳۲۱ کار در تئاتر را با بازیگری کارگردانی و نویسندگی در تئاتر نصر و دهقان (لاله زار) شروع کرد و اولین بازی حرفه‌ای را  با نمایشی به نام لیلی و مجنون کمدی که فکری کارگردان آن بود شروع کرد. تئاتر تهران اولین جایی بود که در آن بازی کرد. این تئاتر اولین مکان ثابت و دائمی بود که در ایران برای تئاتر کلاسیک ساخته شده بود.

پس از آن در سال ۱۳۲۸ کار در سینما را با فیلم همسر مزاحم شروع کرد. داریوش اسدزاده همچنین در سال ۱۳۳۵ از طرف اداره کل هنرهای زیبای ایران برای بزرگترین فستیوال بین‌المللی تئاتر عازم فرانسه شهر پاریس شد و به مدت سه ماه به تحقیق مطالعه پرداخت. پس از بازگشت او به ایران از طرف رادیوی ملی دعوت بکار شد. از آنجایی که او به تئاتر علاقهٔ زیادی داشت به نویسندگی و کارگردانی نمایشنامه‌هایی چون: ازدواج فوری، سه زندانی، هنرپیشه، پرواز دخترها، میشل استراگف و مسیو ژوزف و… که تعداد آنها به ۲۰ نمایشنامه می‌رسد وایفای نقش در ۲۰۰ نمایشنامه پرداخت.

داریوش اسدزاده در بازدیدی که هنرمندان آمریکایی از تئاترهای ایران داشتند هنر او (کارگردانی، نویسندگی، و بازیگری) در دید آنها منحصر به فرد آمد و در سال ۱۳۴۶ به دعوت یک کمپانی فیلم سازی کشور آمریکا در شهر مینیاپولیس رهسپار آمریکا شد و در فیلم (در آمریکا اتفاق افتاد) که مضمون پلیسی داشت و تهیه کنندگی آنرا (کرول کتلسون) برعهده داشت و داریوش اسدزاده در آنجا به نویسندگی و ایفای نقش پرداخت و در همان سال‌ها این فیلم در ایران به اکران عمومی درآمد. شایان به ذکر است که او جوایز متعددی را به خود اختصاص داد که می‌توان جایزه دریافتی از پروفسور دیویدسن که استاد تئاتر در آمریکا بود و به دعوت وزارت فرهنگ و هنر و دانشگاه تهران به ایران آمده بود و بواسطهٔ نقشی که داریوش اسدزاده در تئاتری به نام شهر ما بازی کرد و جایزه را بدست آورد.

داریوش اسدزاده در سال ۱۳۵۱ به عضویت هیئت مدیرهٔ سندیکای سینمای ایران درآمد. در سال ۱۳۵۵ به تشویق پروفسور دیویدسن جهت مطالعه و پژوهش در امور تئاتر به آمریکا رهسپار شد و در سال ۱۳۶۵ به ایران بازگشت و در عرصهٔ بازیگری در تئاتر و سینما به ایفای نقش پرداخت. او در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ریاست انجمن بازیگران ایران منصوب شد و همچنین به مدت پنج دوره عضویت داوران خانهٔ سینما را بر عهده داشت. نگارش در زمینهٔ تاریخ تئاتر از جمله فعالیت‌های مورد علاقهٔ او بوده که می‌توان به کتابهای سیری در تاریخ تئاتر ایران و خواندنی‌های تاریخی (برگ‌های خواندنی) اشاره کرد کتاب دیگری که در دست نگارش دارد، تاریخ تئاتر ایران از لاله زار تا شانزلیزه نام دارد. او همچنین جوایز و تقدیرنامه‌های فراوانی را از دولت مردان، استادان و صاحب نظران دریافت نموده است. او دارای دکتری درجهٔ یک هنری از طرف وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی نیز می‌باشد.

فیلم های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده در سال ۱۳۹۱ مدرک درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ وارشاد دریافت نمود

مخالفت خانواده داریوش اسد زاده برای بازیگر شدنش
داریوش اسدزاده برای فعالیت در عرصه‌های هنری مشوقی نداشت. هر چه بود علاقه و پشتکار خودش بود. البته بعدها که بیشتر روی صحنه رفت، تشویق مردم و دست‌زدن‌ها و حمایت‌هایشان، تنها و بهترین مشوق او بود.

پدرش که خود او را با هنر نمایش آشنا کرده بود به شدت با کار هنری مخالف بود واز او توقع داشت تا صاحب مقام و منصب شود وقتی متوجه شد که او مشغول کاری هنری است اورا از خانه بیرون کرد. بعد از یک ماه با وساطت اقوام به خانه برگشت اما پدرش همچنان با او قهر بود و تا ۸–۷ ماه با او حرف نمی‌زد.

او چون از مخالفت پدرش مطلع بود در خفا و دور از چشم او وارد این کار شد. یعنی بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد هنرستان هنرپیشگی شد که تازه تأسیس شده بود و همزمان برای خاطرجمعی پدرش به دانشگاه هم رفت. پدرش تازه بعد از دومین یا سومین اجرای او که یک اجرای رادیویی بود متوجه کارش شد. اما بعدها وقتی پدرش پیشرفت او را در این عرصه دید اورا همراهی می‌کرد.

دریافت مدرک درجه یک هنری داریوش اسدزاده 
داریوش اسدزاده در سال ۱۳۹۱ مدرک درجه یک هنری را از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دریافت نمود. او همچنین مدرک دکتری هنری و معماری در رشته هنر حرفه‌ای (ادبیات هنر) را از دانشگاه تهران دریافت نمود.

فیلم های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده در سال ۱۳۲۸ کار در سینما را با فیلم همسر مزاحم شروع کرد

مصاحبه با داریوش اسدزاده 
داریوش اسدزاده – نویسنده و هنرمند سینما، تلویزیون و تئاتر – ابتدا از یک عشق می‌گوید؛ آن هم عشق به هنرپیشگی و هنرمندی.

او می‌گوید: آن‌هایی که عاشقند از زندگی‌شان می‌گذرند. این کار هم خیلی ناراحتی دارد؛ هنرپیشگی و هنرمندی را می‌گوید. اگر وارد این کار می‌شوی باید عاشقش باشی، باید مطالعه کنی، باید مرتب مطالعه کنی، باید مرتب فیلم ببینی. این کار درآمدی ندارد، فقط عشق است.

داریوش اسدزاده در ادامه می‌گوید: من همیشه پند و اندرز خودم را به بچه‌ها می‌گویم. خیلی‌ها برای چهره شدن می‌آیند. اگر برای چهره شدن می‌آیی دیگر هنرمند نیستی. باید سواد داشته باشید. من تا الان سه کتابخانه داشتم که همگی را فروختم و الان یکی دیگر دارم که از آن استفاده می‌کنم. «تاریخ ایران» را می‌خوانم تاریخ خارج را می‌خوانم، سعدی را می‌خوانم، تا بتوانم اطلاعاتم کامل شود. چون نویسنده با خواندن است که نویسنده می‌شود.

وی همچنان تاکید می‌کند: مطالعه‌ی زیاد، فرد را نویسنده می‌کند، وگرنه هر کسی که از راه آمد نویسنده نمی‌شود. یا آدم، مادرزاد که نویسنده نمی‌شود.

فیلم های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده از حدود ۲۰ سالگی پا به عرصه بازیگری نهاد

* داریوش اسدزاده چگونه وارد عرصه بازیگری شد؟
این هنرمند می‌گوید: برخلاف میل پدرم وارد عرصه هنرپیشگی شدم. در شباب زندگی و نوجوانی آن زمانی که پدر زنده بود و من را به تعزیه و سیاه‌بازی می‌برد، خیلی علاقه‌مند به سیاه‌بازی شدم. پدرم می‌گفت اگر درس‌هایت را خوب بخوانی سیاه بازی می‌برمت. ما هم به هوای آن درسمان را خوب می‌خواندیم؛ البته جایی نبود، یک محلی بود روبروی پامنار و یک تئاتری بود به نام تئاتر سعادت، آنجا می‌رفتیم و کم کم علاقه‌مند به این کار شدیم. همچنین در عروسی‌هایی که سیاه‌بازها می ‌آمدند و کارهای نمایشی انجام می‌دادند. در سال ۱۳۱۹ برخلاف میل پدرم وارد عرصه هنرپیشگی شدم. بعد از سه سال که دوره دیدم دیگر یک هنرپیشه و هنرمند شده بودم و وارد تماشاخانه تهران شدم که البته در کتاب آخر که نوشتم همه را شرح داده‌ام. کار را ادامه دادیم، کمی پخته شدیم و بعد نویسنده و کارگردان شدیم. نقش اول تئاتر شدیم. از سال ۱۳۲۷ هم وارد سینما شدم. در سال ۱۳۳۵ بود که به جشنواره تئاتر پاریس از طرف اداره هنرهای ملی رفتم. به هر ترتیب دوران را این‌طور گذراندیم.

* داریوش اسدزاده  هنوز خسته نیست
اسدزاده با وجود اینکه ۹۲ سال از خداوند عمر گرفته است از کارش احساس خستگی نمی‌کند و می‌گوید: هر کاری که عاشقش باشید، عشق داشته باشید، مثلا موزیسین باشید، نویسنده باشید یا بازیگر باشید وقتی عاشق باشید هیچ وقت خسته نمی‌شوید. حتی اگر ۴۸ ساعت هم کار کنید. وقتی وارد کار اداری شده بودم وقتی دو ساعت پشت میز می نشستم فرار می‌کردم. اما در سینما این تجربه را داشتم که ۴۸ ساعت بی‌خوابی بکشم، وقتی آدم عاشق باشد خیلی چیزها را تحمل می‌کند.

داریوش اسدزاده می‌گوید: من هنوز هم در سن ۹۲ سالگی عاشقانه به کار ادامه می‌دهم. این کار بدون عاشقی ممکن نیست. من چندین دهه را پشت سرگذاشتم اما هنوز هم عاشق و علاقه‌مند این کار هستم.

* هر چه آمدیم جلوتر عقب رفتیم!
وقتی از او می پرسیم چرا سریال‌های قدیمی حس خوبی داشتند؟ پاسخ می‌دهد: بشر رو به تکامل است؛ یعنی هر چه جلوتر می‌آید باید پیشرفت کند. در هر فنی، در هر حرفه‌ای و در هر شغلی. اگر این کار را نکند عقب می‌ماند. اما الان هر چه آمدیم جلوتر، عقب رفتیم و نتوانستیم جلو برویم.

داریوش اسدزاده،عکس های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده  از ابتدا به کارهای هنری علاقه زیادی داشت و در کودکی همیشه به دیدن تئاتر می‌رفت

* از وضعیت سریال‌ها و فیلم‌هایمان متأسف می‌شویم
داریوش اسدزاده اظهار می‌کند: وضعیت سریال‌ها و فیلم‌هایمان را که می‌بینیم، متأسف می‌شویم؛ البته می‌گوییم که خیلی خوب شده، ولی دروغ می‌گوییم. نمی‌خواهیم قبول کنیم کارها خوب پیش نمی‌رود؛ البته فیلم‌های خوبی هم داریم. در سال، ۱۰۰ فیلم ساخته می‌شود اما وقتی شما آن‌ها را نگاه می‌کنی شش – هفت فیلم قابل نمره دادن است.

داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت می‌گوید: آدم بعضی فیلم‌ها را وقتی نگاه می‌کند، یاد فیلم «دختر لر» در سال ۱۳۱۲ می‌افتد. متأسفانه الان خیلی از کارها از نظر سوژه، داستان و کارگردانی ضعیف است.

* «سمندون»؛ اولین کار داریوش اسدزاده بعد از انقلاب
این هنرمند با اشاره به اینکه کارهای زیادی قبل و بعد از انقلاب داشته است، می‌گوید: قبل از انقلاب در ۱۰۰ فیلم بازی کردم. بعد از انقلاب هم در ۱۰۰ فیلم بازی کردم، تئاتر بازی کردم و نویسندگی کردم. بعد از انقلاب هم خیلی کارها داشتم. بعد از انقلاب وقتی که آمدم اولین کارم «سمندون» بود و بعد «خانه سبز» و «همه فرزندان من» بود.

* خاطرات اسدزاده از زنده‌یادان خیرآبادی و شکیبایی
اسدزاده به ارتباط خانوادگی و صمیمی‌اش با خسرو شکیبایی اشاره می‌کند و با بیان خاطره‌ای از او، توضیح می‌دهد: با آقای خسرو شکیبایی خیلی صمیمی بودم، رفت و آمد داشتیم، به خانه ما می‌آمد و با خانواده‌اش – پسر و همسرش – آشنا بودم. با خانم خیرآبادی هم که از سال ۱۳۲۶ در تئاتر کار می‌کردیم، صمیمی بودیم. انسان شاد و گرمی بود و تقریبا یک فامیل بودیم و این صمیمیت بود که کار را گرم می‌کرد. این صمیمیت است که الان تصنعی است و نیست. دیگر آن صمیمیت را نداریم. به داستان‌هایی که می‌توانستیم آن زمان بپردازیم دیگر نیست. اگر هم باشد خیلی کم است. این‌هایی که من می‌بینم کارهای قشنگی نیست.

داریوش اسدزاده،عکس های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده تاکنون برای حفظ سلامتی و شادابی‌اش ورزش کردن را فراموش نکرده است

* کارهای قدیم خیلی بهتر از الان بود
وقتی از او می‌پرسیم آخرین سریال خوبی که دیدید چه بود؟ می‌گوید: کارهای خوبی که دیده باشم درست یادم نمی‌آید. ذهنم به یغما رفته است، این طبیعت خیلی ظالم است. اما خوب کارهای خوب هم داشته‌ایم. «خانه پدری» بد نبود. بنابراین کارهای قدیم خیلی بهتر از الان بود. اما الان چیزی که بتوانم بگویم ندارم.

* نپرسید! من نمی‌توانم چیزی بگویم
وقتی از داریوش اسدزاده می‌پرسیم چرا هنرپیشه‌های الان چهره‌شان را دست کاری می‌کنند؟ می‌گوید: نپرسید! من بعضی وقت‌ها متأسف می‌شوم که بعضی‌ها فقط برای چهره آمده‌اند و عاشق نیستند. من نمی‌توانم چیزی بگویم چون همه آنها را دوست دارم. من همیشه می‌گویم بچه‌ها بروید مطالعه کنید. بروید بخوانید. هر چه بخوانید در کار واردتر و عمیق‌تر می‌شوید. نگاه کنید، این‌طور نیست که فقط جلوی دوربین بروید، دو کلمه بگویید و بیرون بیایید. یک بازیگر خیلی کار دارد. برای چه می‌گویند اولین شغل دنیا کار بازیگری است. برای اینکه حرف زیادی در آن است هر چه بگویم کم گفتم. اما حالا شده یک چیز کوچه بازاری. شاید من تاکنون هفت، هشت هزار جلد کتاب خواندم و الان هم می‌خوانم. به هر جهت باید به این جوانان بگوییم از توی کوچه خیابان می‌روی، بازیگر می‌شوی، آخر سوادت چیست، چه خوانده‌ای؟

* نقش‌های منفی اصلا به من نمی‌خورد
وقتی از داریوش اسدزاده  می پرسیم کدام یک از نقش‌هایی را که تاکنون ایفا کرده است، دوست دارد، می گوید: نقش های منفی اصلا به من نمی‌خورد، در یکی از سریال‌ها ابتدا نقشم کمی منفی بود، یکی از مخاطبان در خیابان من را دیده بود و می‌گفت شما چرا نقش منفی بازی کردید، اصلا به شما نمی‌آید. من هم گفتم آخر داستان هنوز نرسیده و نقش من کاملا منفی نیست. اما به هر ترتیب به چهره‌ام نقش منفی نمی‌آید.

* تعدد شبکه‌ها را نمی‌پسندم
داریوش اسدزاده درباره‌ی تعدد شبکه‌های تلویزیونی می‌گوید: تعدد شبکه‌ها را نمی‌پسندم، کار قشنگی نیست. مردم را گم می‌کند، گیج می‌کند، ۲۵ تا شبکه است! برای چه، چرا؟ مگر مردم چه می‌خواهند، نمی‌دانم به هر حال عقیده و سیاست است. من وارد سیاست نمی‌شوم. اما به نظر من کار قشنگی نیست.

داریوش اسدزاده،عکس های داریوش اسدزاده

داریوش اسدزاده در جوانی ویلون می‌نواخت و طبع شعر هم داشت

* تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم
وقتی از داریوش اسدزاده می‌پرسیم اگر کاری از طرف تلویزیون پیشنهاد شود کار می‌کنید؟ کمی گله‌مند می‌شود و می‌گوید: تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم. چون پول نمی‌دهند، من همیشه طلبکارم. از سینما طلبکارم، از تلویزیون هم طلبکارم. اصلا سابقه نداشته به این وضع گرفتار شوم. تئاتر که کار می‌کردیم شب به شب پولمان را می‌گرفتیم. کارها که دولتی نبود. خصوصی بود. یک شخصی می‌آمد یک تشکیلاتی را درست می‌کرد، پول ما را هم مثل اداره، هفته به هفته ماه به ماه می‌داد. وقتی دولتی شد به این شکل درآمد. هیچ کاری را ترجیح نمی‌دهم. تنمان سالم است اما نمی‌توانیم که کار مجانی انجام بدهیم. خیلی‌ها الان هستند برای اینکه چهره شوند دوست دارند مجانی کار کنند. بروند با همان‌ها کار کنند.

* ورزشکار بودم اما دیگر نمی‌توانم ورزش نمی‌کنم
داریوش اسدزاده به هنرمندی شهرت دارد که تاکنون برای حفظ سلامتی و شادابی‌اش ورزش کردن را فراموش نکرده است. وقتی از او می‌پرسیم راز سلامتی و شادابی شما چیست؟ در پاسخ می‌گوید: دیگر نمی‌توانم ورزش کنم. من بهترین فوتبالیست و والیبالیست بودم، در آن دوران مسابقاتی که شرکت می‌کردم، کسی در دویدن به پای من نمی‌رسید، برنده دو بودم، خب ما خودمان را سالم نگه داشتیم. اینطوری است. در دو یا فوتبال در شهباز ورزشکار شماره ۳ بازی می‌کردیم. آن موقع خاکی بود و شن. آنجا ورزش می‌کردیم، زمین می‌خوردیم تمام پاهای من زخم بود. آن موقع که ما ورزش می‌کردیم ورزش به این شکل نبود. خدا بیامرزد مادرم را. همیشه یا شلوارم پاره شده بود یا کفش‌هایم. در امجدیه که الان شهید شیرودی است، جزو ورزشکاران بودم و کسی در دوی صد متر به من نمی‌رسید. الان به این روز افتادیم، روزگار این است دیگر.

داریوش اسدزاده در ادامه می‌گوید: ما همش خواندیم، نوشتیم، تئاتر و سینما درجه هنری وزارت ارشاد به من داده. دانشگاه رفتم. خب که چی؟ هیچی؟ اما اگر من عاشق این کارم نبودم الان وزیر دارایی بودم. پشیمان نیستم چون عاشق کارم بودم. هنرپیشه‌های خوب ما که الان کار می‌کنند چه در تئاتر چه در سینما چه ترفیعی دارند جز اینکه یک مجسمه به اسم حلبی به قول اکبر عبدی مجسمه گچی، دریافت کنند. حداکثرش و نهایت افتخار این است.

* افتخارات زیادی داشتم
داریوش اسدزاده با اشاره به افتخاراتی که تاکنون دریافت کرده است، می‌گوید: شما کتابخانه من را ببینید چه قدر افتخارات دارم. از وزیر گرفته تا معاونان. آیا یک قران بابت این‌ها به ما می‌دهند. ما هم زندگی باید کنیم. نمی‌شود خیلی چیزها را گفت. دوره الان خیلی بهتر از قدیم شده. آنقدری که الان تشویق می‌کنند و جایزه می‌دهند قبلا نبود ولی آن چیزی که باید و شاید نیست.

* کتاب‌های اسدزاده از زبان خودش

اسدزاده این روزها می‌نویسد. او پیش از این تالیفاتی هم داشته است.

این نویسنده درباره‌ی کتاب‌هایی که تاکنون نوشته است، می‌گوید: کتابی راجع به تئاتر نوشتم با عنوان «سیری در تاریخ تئاتر ایران از قبل از اسلام تا ۵۷»؛ کتاب دیگری نوشتم با عنوان گزیده‌هایی از تاریخ ایران. کتاب سومم هم با عنوان «تماشاخانه تهران» است که حدود سه سال نگارش و تحقیقات آن طول کشیده و با همکاری دوستان خوبم‌، غلامحسین دولت آبادی‌، اعظم کیان افراز و سیدمهدی واقفی به نتیجه رسید. این کتاب درباره تماشاخانه‌ای است که برای اولین بار در ایران احداث شد و اجرای دائمی تئاتر در ایران را بنا گذاشت که در سال‌های پیش از آن وجود نداشت و تئاترها را به صورت خیریه اجرا می‌َ‌کردند. این روند با تلاش سید علی خان نصر آغاز شد. تجربیات و نگاه خودم را به عنوان بازیگر و کارگردان در سال‌های ۱۳۲۰ در این کتاب ارائه کرده‌ام این کتاب حاوی عکس‌هایی قدیمی متعلق به آن دوران هم هست که فکر می‌کنم برای مخاطب پیگیر قابل توجه باشد.

* «تهران قدیم» را می‌نویسم
داریوش اسدزاده می گوید: «تهران قدیم» هم چهارمین کتابی است که تازه شروع کردم بنویسم که دو سه سال طول می کشد. و اکنون در حال چاپ کتابی به نام «تماشاخانه تهران» هستم که سال‌ها شاهد بوده‌ام روایت کنم.

او در ادامه‌ی گفت و گوی خود به کسانی که دنبال هنرپیشگی هستند، می‌گوید: به بچه‌هایی که عشاق سینه چاک هستند توصیه‌ام این است این کار ما بدبختی دارد، این کار ما پول ندارد، این کار ما عشق است، اگر عشق دارند بیایند. اگر نیستند نیایند و عمرشان را تلف نکنند. چهره شدن زندگی نیست، چهره شدن معنا ندارد. باید مطالعه بکنی، گرسنگی بکشی، در اجتماع برخی‌ها مخالفت باشند این چیزهاست. اگر خوب بود بچه‌هایم که خیلی هم عاشق این کار بودند، وارد بازیگری می‌کردم. خیلی از بازیگران هستند که بچه‌هایشان را وارد کار کردند که من مخالفم.

بیوگرافی امید علومی دوست پسر سحر قریشی

بیوگرافی امید علومی دوست پسر سحر قریشی

بیوگرافی امید علومی

بیوگرافی امید علومی

وی یکی از خواننده ای جوان ایرانی هستش و تا امروز کار های مجاز زیادی رو از خودش منتشر کرده .

بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و نامزدش سحر قریشی

امیدعلومی متولد ۲۳آبان؟۱۳۶ هستش و به نظر میرسه که ساکن غرب تهران و گویی تا این لحظه مجرد و یه خواهر کوچکتر از خودشون دارن.

بیوگرافی امید علومی

آلبوم های امیدعلومی :

 بیوگرافی امید علومی

آلبوم بهونه از امیدعلومی
آلبوم استرس از امیدعلومی

بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و نامزدش

ماجرای نامزدی سحر قریشی با امیدعلومی

بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی در دریا کنار

امیدعلومی بازیگر و خواننده است. عکسی از او در اینستاگرام و وب فارسی وجود دارد که همراه با سحر قریشی است و این خود شایعات و غیبت‌هایی را پیش آورده بود که رضا رشیدپور هم نتوانست در گفتگوی خود از آن بگذرد. او درباره نسبت سحر قریشی وامیدعلومی پرسید و او پاسخ داد.

 بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و سحر قریشی

سحر قریشی در این گفتگو می‌گوید: «حتما یک نسبتی دارد دیگر، اگر نه من را می‌خواستند تا بدانند چه نسبتی دارد.»

 بیوگرافی امید علومی

او می‌گوید که زنی است که در شرایطی که دارد تنها نمی‌تواند زندگی کند، در مراحل آشنایی هستند و فعلا در مرحله نامزدیِ محرم است که مردم زودتر از ارشاد پیگیر شده‌اند.

بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و شهین تسلیمی

سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در سیزدهمین برنامه اینترنتی “دید در شب” با اجرای رضا رشیدپور حضور پیدا کرد. در بخشی از این برنامه رضا رشیدپور با نمایش تصاویری، نظر وی را در خصوص محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی پرسید که این بازیگر هم به این سوالات پاسخ داد.

بیوگرافی امید علومی

 محمود احمدی نژاد

من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد. وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.

بیوگرافی امید علومی

حسن روحانی

من یک کلیدی دست ایشان دارم که اگر آن را بدهند در خیلی از گاوصندوق ها را باز می کنم و دیگر با کسی کار ندارم. اینستاگرامم هم می بندم که کسی را اذیت نکنم. البته خیلی خوشحالم از اینکه رییس جمهورمان وقتی جایی می روند مترجم ندارند و به زبان مسلط هستند.

بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و مهران غفوریان

 بیوگرافی امید علومی

امیدعلومی و حامد پهلان




بیوگرافی و زندگینامه سمانه پاکدل + عکس

بیوگرافی و زندگینامه سمانه پاکدل + عکس

سمانه پاکدل / گپی با سمانه پاکدل بدون سانسور

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل از بازیگران زن سینما و تلویزیون متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۶۶ می باشد.

 بیوگرافی سمانه پاکدل

او عضو یک خانواده ۵ نفری می باشد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل و مادرش

یک خواهر و یک برادر دارد. خواهر او سی ساله و برادرش بیست و هفت سال دارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل به همراه مادر و خواهرش

 بیوگرافی سمانه پاکدل

خواهرزاده های سمانه پاکدل

او تنها عضو مجرد خانواده شان است و فعلا هم ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

 سمانه پاکدل و همسر برادرش

سمانه پاکدل در سال ۸۸ با حضور در مجموعه دلنوازان به کارگردانی حسین سهیلی زاده توانست به خوبی دیده شود.البته او قبل از آن نقش های کوتاهی در برخی مجموعه ها نیز داشته است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

به گفته ی خودش نیز او جایگاه فعلی اش را مدیون مسعود رسام( تهیه کننده ) است که وی را به حسین سهیلی زاده برای حضور در سریالش معرفی کرده است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل در سریالهای روز حسرت , دلنوازان , دست بالای دست , دیگری و به تازگی در نقش رها (آیه) در سریال معراجی ها به ایفای نقش پرداخته است.

بیوگرافی سمانه پاکدل

آخرین مصاحبه با سمانه پاکدل و دوست صمیمی اش سحر قریشی

بیوگرافی سمانه پاکدل

از دلنوازان تا امروز با دلخوری!

پاکدل: روزی که برای سریال «دلنوازان» رفته بودیم، هم من و هم سحر، قبلا کارهای کوتاهی بازی کرده بودیم. سحر فیلم «لج و لجبازی» را داشت و من هم یک نقش در یکی از کارهای آقای سیروس مقدم داشتم ولی نقطه عطف بازیگری هر دو نفرمان «دلنوازان» بود.

رابطه من و سحر حین ساخت سریال « دلنوازان» شکل گرفت، نه بعد از سریال هر روز با هم درد و دل می کردیم. سرویس هایمان یکی بود و … اگر من و سحر فکر و درکی که امروز داریم را آن زمان داشتیم، شرایط به کلی تغییر می کرد. روزی که ما برای این سریال انتخاب شده بودیم فقط ۲۰ سال مان بود و هیچ درکی از شهرت و بازیگری نداشتیم. با این حال شرایط آن طور که باید پیش می رفت، پیش نرفت و اتفاقی که باید بعد از آن سریال برای مان می افتاد، نیفتاد.

در کل اگر بخواهم جمع بندی کنم من از شرایط امروز اصلا راضی نیستم. این که می گویند در سینما و تلویزیون باندبازی و مافیا وجود ندارد را من قبول ندارم چرا که هستند افرادی که پشت سر هم فیلم بازی می کنند و حمایت می شوند و حتی در نقش هایی ظاهر می شوند که حتی به سن و سال آنها نمی خورد ولی در همین بین بازیگرانی که چه به لحاظ سنی چه به لحاظ حرفه ای، مناسب آن نقش ها هستند، چون حمایتی برای آنها وجود ندارد، بیکار می مانند. در کل از ما هیچ حمایتی صورت نگرفت و حتی ما را از بازی در نقش های مشابه «دلنوازان» منع می کردند و می گفتند به تکرار نیفتید! بعد از آن هم که دیگر حمایتی در کار نبود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی: چند وقت پیش مصاحبه ای انجام داده بودم که فیدبک های مثبت و منفی زیادی دریافت کردم. من در آن مصاحبه گفتم چرا باب شده که امروزه همه در حال تماشای سریال های ترکیه ای هستند. آنقدری که بالی خان را می شناسند، ستاره های وطنی را نمی شناسند! آقای سهیلی زاده که آن زمان به ستاره سازی معروف بود دیگر نمی تواند این کار را بکند! آنقدر که بازیگران سریال های ترکیه ای بین مردم شناخته شده اند، بازیگران خودمان طرفدار ندارند و آن هم دو علت دارد؛ اول اینکه فیلمنامه های ما مدام تکرار و تکرار است و مسئله دوم و مهمترین مسئله، ممیزی های بیش از حدی است که روز به روز بیشتر می شوند.

امروز عصر اینترنت و ارتباطات است و جوان دهه ۷۰ و نوجوان ۸۰ با دهه ۶۰ تفکرات کاملا متفاوتی دارند. من در این جامعه زندگی می کنم و بازیگر همین کشور هستم ولی چرا باید آنقدر به من فشار بیکاری و بی پولی بیاید؟ مگر من از همین تلویزیون مطرح نشده ام؟ پس چرا باید این همه سال در سریال ها بازی نکنم بدون این که حتی دلیلش را هم بدانم!

من تا عمر دارم خودم را مدیون تلویزیون می دانم چون مرا با نقش «یلدا» در سریال «دلنوازان» می شناسند. هر چند که امروز دیگر کاری در تلویزیون برای من نیست! ما برای حضورمان در این عرصه زحمت کشیدیم. یادم می آید که به من تلفن شد که فلان جا تست بازیگری می گیرند، من هم رفتم و قبول شدم، بدون هیچ پیش زمینه ای… آموخته هایم را در این سال ها کسب کردم. ما از سینما و تلویزیون پول در می آوریم و بیرون خرج می کنیم نه مثل دوستان دیگر که پولی که بیرون از سینما به دست آورده اند را در سینما خرج می کنند تا نقشی داشته باشند. اگر قرار است محدودیتی وجود داشته باشد از هر نظر، این محدودیت باید برای همه وجود داشته باشد.

در کل باید بگویم که بچه های «دلنوازان» حق شان را نگرفتند. اگر دقت کنید بچه های این سریال نسبت به بازیگران تازه کار سریال های دیگر خیلی پیشرفت داشتند ولی چرا نباید دیگر در تلویزیون کار داشته باشیم؟ چرا من نباید در یک سریال نود شبی بازی داشته باشم؟ بارها و بارها از طرف خود سازمان به خاطر بازی در سریال «دلنوازان» از من تقدیر شد، نه تنها من، از همه بچه های سریال ولی سرنوشت ما در تلویزیون چه شد؟!

 بیوگرافی سمانه پاکدل

وقتی محدودیت ها یکسان نیست!

قریشی: متاسفانه باید این را اعتراف کنیم که محدودیت های در این وادی اصلا یکسان نیست و برای هر کسی یکجور اعمال می شود! من این را قبول دارم که باید به تمام قوانین کشورم و صدا و سیما و سینما احترام بگذارم و هرگز هم از این قوانین تخطی نکردم. آنقدر برای مان محدودیت ایجاد شده است که از ترس این که مبادا کسی از ما عکسی بگیرد، حتی در میهمانی های خانوادگی هم شرکت نمی کنیم ولی با این حال سازمان یا ارشاد هیچ حمایتی از ما ندارند اما در عین حال می بینم کسانی را که هر کاری می خواهند می کنند، عکس های آنها دائم در اینترنت پخش می شود ولی کسی محدودیتی برای آنها ایجاد نمی کند و مدام در حال کار کردن هستند!

برای من اتفاق افتاده که چند ماه بیکار بودم و هیچ کس در طول این مدت بیکاری سراغی از من نمی گرفت ولی به محض اینکه یک حاشیه ایجاد می شود، همه برای تذکر و محدود کردن حمله ور می شوند!

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل: دقیقا همینطور است. زمانی که ما با «دلنوازان» شروع کردیم اصلا تجربه نداشتیم و نمی دانستیم مثلا برای مصاحبه با یک مجله چطور باید عکس بگیریم و چه بکنیم! در همان سریعا برای یک عکس به ما تذکر دادند و ما را احضار کردند و حالا هم این موضوع ادامه دارد و برای یک عکس در اینستاگرام سریعا به ما زنگ می زنند که عکس را بردارید و ما برای جوابگویی احضار می شویم! پس چرا وقتی که بیکار هستیم کسی به ما زنگ نمی زند؟ حرف من این است که چرا تلویزیونی که مثل خانه ما می ماند. ما را بلاتکلیف نگه داشته است؟ اگر ما را نمی خواهد یا الان دیگر ما را قبول ندارد بگوید تا ما برای زندگی مان برنامه ریزی داشته باشیم.

بیوگرافی سمانه پاکدل

 آقای قریشی و سمانه عروس!

پاکدل: اگر بخواهم سحر را تعریف کنم باید بگویم که او خیلی مهربان است ولی مهربانی هایش مادرانه است. مثلا گاهی پیش آمده که با او درد و دل می کنم و جاهایی پیش آمده که منتظرم الان سحر هم با من همدردی کند ولی در نهایت مثل یک مامان، من را توبیخ می کند و می گوید که کجای کارم اشتباه بوده است.

به نظرم مادر خیلی خوبی می شود. از نظر من، همه آدم ها خرده شیشه دارند، فقط مقدارش متفاوت است. خود من هم خرده شیشه دارم ولی خرده شیشه سحر آنقدر کم است که اصلا دیده نمی شود. خیلی مدیر خوبی است و مدیر بودن را دوست دارد. از آنجا که مستقل و روی پای خودمان بزرگ شده ایم، وجهه مرد بودن را در خودمان داریم ولی گاهی وجهه مردن بودن سحر خیلی به چشم می آید و گاهی او را «آقای قریشی» صدا می زنم!

سحر در عین این که خودش فکر می کند، نیم نگاهی هم به بقیه دارد. وقتی بتواند برای کسی کاری انجام بدهد، حتما انجام می دهد و هیچ بهانه ای نمی آورد. او حس ششم قوی دارد.

 بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی: اگر بخواهم سمانه را تعریف کنم، خیلی حرف ها دارم که دوست دارم بگویم… خالصانه ترین حرفی که می خواهم بگویم این است که اگر پدر یک خانواده بودم که پسری داشتم، حتما سمانه را به زور برای پسرم می گرفتم چون که سمانه به شدت زن خانه است، بارها پیش آمده که من خیلی ناراحت بودم و شده که ساعت ۴ صبح به سمانه زنگ زدم. سمانه زود آمده دنبال من و رفتیم امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش و آنجا تا توانستیم با هم درد دل و گریه کردیم و برگشتیم خانه.

من و سمانه هم خون نیسیتم ولی همدل هستیم. سمانه تنها همکاری است که توانستم در این مدت فعالیت، به او آنقدر اطمینان کنم که رازهای نگفته زندگی ام را به او بگویم و مطمئن هستم که این راز را فقط من و سمانه می دانیم. رازی که به سمانه می گویم مطمئن هستم حتی اگر با هم قطع رابطه هم بکنیم، از زبان دیگری نمی شنوم.

همیشه سعی کردم آدم خوشدلی باشم و آدم های خوشدل هم دور خودم جمع کنم و سمانه یکی از بهترین خوشدل هاست. به خاطر ضرباتی که در زندگی خوردم تصمیم گرفتم که زیاد مسائل را جدی نگیرم و آدم ها را به شکل فانتزی ببینم و سمانه از دید فانتزی من یک عروس زیبا است. خیلی سمانه را سفید می بینم، حتی خاکستر هم نه، فقط سفید. گاهی احساس می کنم که مثل یک برادر بزرگتر برای او می شوم. به نوعی روی سمانه غیرت خاصی دارم. (با خنده)

بیوگرافی سمانه پاکدل

سمانه پاکدل و رزیتا غفاری

وقتی ما مدرسه می رفتیم!

پاکدل: من به شدت درسخوان بودم و انضباطم بسیار خوب بود. همیشه معلم ها از من راضی بودند. فقط موردی وجود داشت و آن هم این بود که من همیشه تاخیر داشتم، یعنی روزی نمی شد که من زودتر از زنگ مدرسه رسیده باشم و همیشه دیر می رسیدم.

البته آنقدر از لحاظ رفتاری و اخلاقی و درسی خوب بودم که این موضوع را پوشش می داد. مدام در فعالیت های مدرسه شرکت می کردم، گروه سرود، تئاتر و … ولی بعضی مواقع پیش آمده بود که این فعالیت ها به دادم نرسید و یکی دو نمره از انضباطم کم شده بود.

در کل بچه خوبی بودم و یادم می آید زمان مدرسه، مادرم به غیر از روزهای کارنامه، دیگر به مدرسه نمی آمد، یعنی هیچ وقت مادرم را به مدرسه نخواسته بودند!

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی: یکی از درس نخوان ترین بچه های مدرسه من بودم. همیشه میز آخر کلاس می نشستم و مرا به زور به میز اول می آوردند. نمره انضباط بالای ۱۰ نداشتم! خانم راهپیما، ناظم دوران راهنمایی من بودند و یادم می آید که ایشان یک سال نمره انضباط به من ۹ دادند و من آن سال از انضباط هم تجدید شدم!

یادم می آید آن زمان همیشه معلم ها را به اسم کوچک شان صدا می کردم و مدام به خاطر این موضوع تذکر می گرفتم. همیشه وقتی سر کلاس درس بودیم، اگر کسی در کلاس را می زد، به بچه ها می گفتم: «قریشی بیاد دفتر» و وقتی طرف می آمد داخل می گفت «قریشی دارید؟ دفتر خواستنش».

همیشه کتاب های برنامه روز شنبه در کیفم بود چون واقعا عاشق معلم های روانشناسی و عربی بودم. البته این را هم بگویم واقعا عاشق مدرسه بودم ولی از طرفی آنقدر بین معلم ها شناخته شده بودم که بنده های خدا دیگر با من کاری نداشتند.

در دوران راهنمایی و دبیرستان دعوای بین دخترها در مدرسه خیلی زیاد است و من هم به نوعی رابین هود مدرسه بودم. مثلا یک سال پایینی می آمد و می گفت: «قریشی… فلانی ساندویچ منو به زور گرفت.» یا «قریشی… فلانی منو کتک زد.» و من هم رابین هود می شدم و می رفتم.

جایی که من درس خواندم حالت یاکوزایی داشت و مثل سمانه جای باکلاس درس نخواندم! (می خندد)

هر چند معلم های مدرسه هم مرا دوست داشتند و من همیشه برای شان شیرین زبانی می کردم ولی همیشه به من می گفتند «قریشی لااقل دوتا سوال را جواب بده که بتوانیم نمره ۱۰ را بدهیم و قبول شوی…» خلاصه دوران جالبی بود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قدر هنرمندان را بدانیم…

قریشی: متاسفانه زمانه ای شده است که تا وقتی هنرمند زنده است قدر او را نمی دانیم ولی به محض اینکه از دنیا می رود، هر روز هزاران هزار نفر صفحه هایش را فالو و لایک می کنند و تا مدت ها سرتیتر خبرهاست. در کشورهای دیگر بازیگران و هنرمندان ارج و قرب دیگری دارند و مدام از سوی مردم حمایت می شوند ولی در کشور ما خیلی از مردم فقط دنبال این هستند که سوژه یا حاشیه ای از یک هنرمند به دست بیاورند تا خبر دست اول برای صفحه های مجازی شان داشته باشند و هیچ حمایتی وجود ندارد. من از هیچ کدام از این آدم ها که به راحتی پشت سر من شایعه درست می کنند، نمی گذرم.

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل: کسی نیست بیاید بگوید که خرج زندگی ام را باید چگونه تامین کنم؟ واقعا آدم ولخرجی نیستم، نه سفر خارج از کشور دارم و نه سفر آنچنانی داخل کشور و نه خیلی خرج های دیگر. زمانی هست که شما در خانه نشستید و پدر و مادرتان خرج شما را می دهند یا شوهرتان خرج شما را می دهد یا آقایی هست که می گوید اگر بیکار شوم، همسرم شاغل است، خرج مان را تامین می کند و برعکس. ولی من بالشخصه واقعا روی این را ندارم که دوباره به خانواده ام رجوع کنم و بگویم هوای من را داشته باشید.

من ۸ سال در این عرصه مشغول کار هستم، ضمن این که آن اوایل خانواده ام آنچنان تمایل به حضور من در این عرصه را نداشتند. می توانستم درسم را ادامه بدهم و دکتر شوم که دفتر و دستکی راه بیندازم. چرا هنرمندان حتی نباید یک بیمه ساده داشته باشند تا یک روز به دردشان بخورد؟! هیچ حمایتی از هنرمندان انجام نمی شود.

بیوگرافی سمانه پاکدل

دوستی های دور از رقابت…

قریشی: در دوستی واقعی رقابت وجود ندارد، یعنی این که من، سمانه را رقیب خودم نمی دانم و سمانه هم مرا رقیب خودش نمی داند. دوستی به طول یک رابطه نیست، دوستی به عمیق یک رابطه است.

من فکر می کنم آدم ها زمانی که با هم احساس رقابت کنند، دیگر با هم دوست نیستند. این که خیلی از همکاران ما با هم دوست نیستند یا رفت و آمد نمی کنند، از ترس شان است. مثلا همکاری به منزلش می رود ولی با آن چیزی که در ذهنش از زندگی همکارش تصور کرده بود، روبرو نمی شود و این باعث تغییر در نظرش می شود. خیلی از بازیگران برای این که تلاش بسیاری کردند که بیرون شان جلوه آنچنانی داشته باشد، می ترسند که کسی با زندگی درونی شان روبرو شود و نظرشان عوض شود.

کسانی که با من دوست هستند وقتی خانه من می آیند از من توقع یک پذیرایی آنچنانی در یک زندگی آنچنانی را ندارند چون من را می شناسند. من هم مانند باقی مردم زندگی می کنم، من هم شده که دوستانم به منزلم آمده اند ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم.

من و دوستانم به منزلم آمده اند، ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم. من و دوستانم، با هم رفیق هستیم، نه رقیب.

بیوگرافی سمانه پاکدل

پاکدل: البته هستند دوستانی که با هم رقیب هستند ولی رفیق هم هستند که این را در هنرمندان کشورهای دیگر به وفور می شود یافت ولی در ایران خیلی کم این اتفاق می افتد، ضمن این که متاسفانه عزیزانی را هم دیده ام که خیلی راحت پشت سر هم صحبت می کنند.

من و سحر با هم دوست هستیم و شاید شب قبل شام با هم بیرون رفته باشیم ولی اگر فردایش کسی از من، حال سحر را بپرسد اصلا بروز نمی دهم که دیشب با هم بیرون بودیم.

یکی از دوستان سینمایی عزیز از دوستی من و سحر مطلع نبود و تا می توانست پشت سحر صحبت کرد و بعد متوجه شدم که همین کار را پشت سر من هم انجام می دهد. منظورم فقط من و سحر نیستیم. بازیگرها خیلی دوست و رفیق ندارند. من شخصا به عنوان یک بازیگر، تنها یک دوست صمیمی خارج از این عرصه دارم چون نیاز به درک متقابل وجود دارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

قریشی: من این را هم اضافه کنم که اگر دوستی از بیرون از عرصه هنر داشته باشیم چون او در این عرصه نیست و شرایط این عرصه را درک نکرده است، ماجرای همان ماشین ۲۰۶ سمانه پاکدل پیش می آید و این شرایط زمانی بدتر می شود که این دوست شرایط مالی خیلی بهتری هم داشته باشد. یک بار توسط یکی از همکاران، یک سوءتفاهم بین من و سمانه ایجاد شده بود که سریعا حل شد ولی بعد از آن اتفاق، یک قانون گذاشتیم؛ این که هر جایی، هر لحظه و هر مکانی سوءتفاهمی پیش آمد، سریع به هم زنگ بزنیم و از هم بپرسیم و به حرف دیگران بسنده نکنیم. دوستی من و سمانه چند وقت دیگر دو رقمی می شود و این صمیمیت بین ما آنقدر زیاد شده که گاهی با نگاه کردن به یکدیگر، با هم صحبت می کنیم. آرامش سمانه روی من خیلی تاثیر می گذارد.

بیوگرافی سمانه پاکدل

بیوگرافی زندگینامه زنده یاد انوشیروان ارجمند + عکس

بیوگرافی زنده یاد انوشیروان ارجمند + تصاویر انوشیروان ارجمند

بیوگرافی زندگینامه زنده یاد انوشیروان ارجمند + عکس

بیوگرافی و عکس های زنده یاد انوشیروان ارجمند
انوشیروان ارجمند (زاده ۲۷ مهر ۱۳۲۰ در زاهدان – درگذشت ۲۳ آذر ۱۳۹۳ در تهران)هنرپیشه اهل ایران بود. امام علی، روزی روزگاری و مختارنامه از مهمترین مجموعه‌هایی بودند که او در آنها ایفای نقش کرد.

انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

 خانواده و شروع فعالیت
او برادر بزرگتر داریوش ارجمند و همچنین پدر برزو ارجمند و بهار ارجمند است.
انوشیروان ارجمند از اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در مشهد فعالیت خود را آغاز کرد.

فیلم‌شناسی
سینمایی
* شهر دقیانوس (۱۳۹۰)
*  دوشیزه باران (۱۳۸۶)
*  محیا (۱۳۸۶)
* قاعده بازی (۱۳۸۵)
*  دوئل (۱۳۸۲)
*  صبحانه‌ای برای دو نفر (۱۳۸۲)
*  قارچ سمی (۱۳۸۰)
*  دل نمک (۱۳۶۸)
*  گنج (۱۳۶۳)
*  گفت زیرسلطه من آیید (۱۳۶۲)

 انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

تلویزیونی
* سقوط آزاد (۱۳۹۰)
* پنجمین خورشید (۱۳۸۸)
* مختارنامه (۱۳۸۹-۱۳۸۱) در نقش رفاعه بن شداد
*   امام علی (۱۳۷۶) در نقش اشعث بن قیس
* عیاران (۱۳۷۴)
*  روزی روزگاری (۱۳۷۰) در نقش رفعت‌خان (خان خله)
* کمند خاطرات (۱۳۶۹)
*  روایت عشق (۱۳۶۴)

درگذشت
انوشیروان ارجمند مدتی به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان پارسیان تهران بستری بود و ظهر روز ۲۳ آذر ۱۳۹۳ بر اثر این بیماری درگذشت.

تصاویر انوشیروان ارجمند

انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

   انوشیروان ارجمند

انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

  انوشیروان ارجمند

 انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

  انوشیروان ارجمند

 انوشیروان ارجمند,بیوگرافی  انوشیروان ارجمند,زنده یاد انوشیروان ارجمند

منبع:topnaz.com

طراحی و توسعه توسط بهترین بک لینک