سعادت عادت است آنرا پرورش دهید.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
خانه » آرشیو برچسب: زندگینامه (صفحه ی 2)

بایگانی برچسب ها: زندگینامه

بیوگرافی و زندگینامه حسین مهری + عکس

بیوگرافی و زندگینامه حسین مهری + عکس

بیوگرافی حسین مهری + تصاویر حسین مهری

حسین مهری
زمینه فعالیت :  بازیگر
تولد :  ۲۳ آبان ۱۳۶۳ تهران
ملیت :   ایران
سال‌های فعالیت :  ۱۳۷۷ – اکنون

حسین مهری متولد ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۶۳ است، به گفته خودش سابقه‌ای ۱۸ ساله در عرصه تئاتر دارد. او اولین بار در نقش عباس در سریال زیر هشت به مخاطبین معرفی شد و در ۲ سریال تا ثریا و پنجره همزمان ایفای نقش نمود. وی بازیگر با استعدادی است که تاکنون در مجموعه‌های پایتخت، نابرده رنج و زیر هشت نیز ایفای نقش کرده است و در سریال زمانه بیشتر در رسانه ها نمایان شد.

سریال‌ها
*  همه چیز آنجاست (۱۳۹۳) کارگردان:شهرام شاه حسینی
*   معراجی ها (۱۳۹۳) کارگردان:مسعود ده نمکی
*    زمانه (۱۳۹۱) کارگردان : حسن فتحی
*   بالهای خیس (۱۳۹۱) کارگردان:عباس رنجبر
*   پنجره (۱۳۹۰) کارگردان: قدرت الله صلح میرزایی
*   تا ثریا (۱۳۹۰) کارگردان: سیروس مقدم
*   پایتخت (۱۳۸۹) کارگردان: سیروس مقدم
*   نابرده رنج (۱۳۸۹) کارگردان: علیرضا بذرافشان
*  زیر هشت (۱۳۸۹) کارگردان: سیروس مقدم

فیلم‌ها
*   عشق + ۲ (۱۳۷۷)
*    به نام مادر (۱۳۹۰)
*  ماهمه تنهاییم (۱۳۹۱)
*   شیپورچی (۱۳۹۳)

دستیار دوم کارگردان
*   فیلم سینمایی بن بست (۱۳۸۷)

منشی صحنه
*  فیلم سینمایی بن بست (۱۳۸۷)

به نظر می رسد بیشتر علاقه تان به سریال است تا فیلم.

 تئاتر، سینما و تلویزیون برای من فرقی نمی کند. من دنبال تجربه های خوب هستم و مدیوم برایم اولویت و ملاک انتخاب نیست.

گفتگویی کوتاه با حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 ملاک هایتان برای انتخاب چیست؟

– من سه تا فاکتور اصلی دارم که به شدت برایم مهم است؛ کارگردان، فیلمنامه نویس و نقش. ایده اولم این است که نقش، نقشی باشد که بتوانم خودم در آن تلاش کنم، کارگردان، کارگردانی باشد که بتوان به او اعتماد کرد و فیلمنامه هم فیلمنامه قرص و جانداری باشد. یک وقت هایی هم شد با کارگردان هایی کار کردم که نمی شده به آنها تکیه کرد ولی به هر حال شرایط طوری بود که چاره ای نداشتم. چیدمان کاری ما شرایط خاصی دارد. ما شرایط استاندارد و با ثبات کاری نداریم و همه چیز خیلی متزلزل است.

مگر چند تا کار خوب در سال ساخته می شود؟ من خدا را شکر می کنم که در ۲، ۳ سال گذشته در ۵ تا از بهترین سریال های این دوره تلویزیون کار کردم. من «زیر هشت»، «نابرده رنج»، «تا ثریا»، «پایتخت» و «زمانه» را در این سال ها داشتم. بنابراین تازه من در این شرایط جزو آدم های خوش شانسی بودم که کارهای قابل قبولی با کارگردان هایی انجام دادم که به دانش و مهارتم اضافه کردند.

شما برای کیفیت کارتان چه می کنید؟

– سعی می کنم به روز باشم و اتفاقات، اطلاعات و دانش کارم را دنبال می کنم. این به روز بودن از راه های متفاوت و البته مرسومی شکل می گیرد. راه هایی مثل کتاب خواندن، نشریات را مطالعه کردن و فیلم دیدن که مخصوصا برای این آخری خیلی زمان می گذارم فیلم دیدن و رمان خواندن تاثیر فوق العاده محسوسی روی کیفیت کار می گذارند. وقتی شما رمان می خوانید، کاراکترها و ماجراهایشان را در ذهن تان تصویرسازی می کنید. همینطور مشاهده آدم ها و رفتار و واکنش های آنها می تواند خیلی کمک کند و تئاتر که متاسفانه من مدتی است از آن دور شده ام و خیلی دوست دارم یک کار خوب تئاتر انجام دهم.

در بین بازیگران با چه کسانی بیشتر رفاقت دارید و معاشرت می کنید؟

– البته خیلی آدم پر رفت و آمدی نیستم اما دوستان خوب در بین همکارانم زیاد دارم؛ دوستانی مانند امیر جعفری و کامبیز دیرباز و خیلی دوستان پشت دوربین که احتمالا کمتر می شناسیدشان اما عموما آدم اهل تنهایی هستم و ترجیح می دهم بیشتر وقت آزادم را به کتاب خواندن و فیلم دیدن بگذرانم یا اوقاتم را صرف همسرم کنم و با او باشم.

شما به جز کار بازیگری شغل دیگری هم دارید؟

– به هیچ وجه. تنها کار من بازیگری است و فقط از این راه زندگی می کنم.

 تصاویر حسن مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 تصاویر حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 عکس های  حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 تصاویر جدید حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

  حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 عکس های  حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

تصاویر  حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

 حسین مهری

بیوگرافی حسین مهری,تصاویر حسین مهری,عکس حسین مهری,عکس جدید حسین مهری

بیوگرافی جدید و زندگینامه شیلا خداداد + عکس

بیوگرافی جدید و زندگینامه شیلا خداداد + عکس

بیوگرافی شیلا خداداد + تصاویر شیلا خداداد

شیلا خداداد
زمینه فعالیت : سینما و تلویزیون
تولد : ۱۴ آبان ۱۳۵۹
محل زندگی :  تهران
پیشه : بازیگر
سال‌های فعالیت : از ۱۳۷۸ تاکنون
همسر: فرزین سرکارات
فرزندان : سامیار
مدرک تحصیلی : رشته شیمی محض دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال

شیلا خداداد (زاده ۱۴ آبان ۱۳۵۹ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است.

زندگی شیلا خداداد 
شیلا خداداد دوران تحصیل خود را سپری کرد و در سال ۱۳۷۵ وارد دبیرستان شد. در دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۷۸ فارغ‌ التحصیل شد و به دانشگاه راه یافت. در دانشگاه آزاد رشته شیمی محض را برگزید و در این رشته شروع به تحصیل کرد.

ورود شیلا خداداد  به سینما
شیلا خداداد به طور کاملاً اتفاقی توسط مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شد و در کنار بزرگان این رشته شروع به کار کرد. شیلا خداداد همچنین در رشته موسیقی نیز فعالیت دارد و در چند گروه موسیقی مشغول به کار است. ورزش مورد علاقه شیلا خداداد، فوتبال و والیبال، و تیم مورد علاقه‌اش استقلال است. او با بازی در فیلم اعتراض به سینما آمد.

تصاویر شیلا خداداد,زندگینامه شیلا خداداد

 شیلا خداداد به طور کاملاً اتفاقی توسط مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شد

قسمتی از گفتگوی شیلا خداداد

 «شیلا خداداد» و «فرزین سرکارات» چند سالی می شود که زندگی مشترک شان را با یکدیگر شروع کرده و ماحصل ازدواج آن ها پسرشان «سامیار» است. شیلا خداداد که به قول خودش شیفته بازیگری بوده، در زمانی که در اوج فعالیت حرفه ای اش قرار داشت، تصمیم گرفت در ابتدای زندگی مشترکش از این حرفه فاصله بگیرید و زمانش را بیشتر در خانه و کنار همسرش بگذراند.

هرچند که می گوید: به دلیل حرفه همسرش او بیشتر اوقات در مطب، بیمارستان و دانشگاه است، اما معتقد است اگر او هم در آن مقطع می خواست به بازیگری بپردازد و درگیر شب کاری ها می شد، نمی توانست آن طور که باید به زندگی مشترکش بپردازد. به ویژه این که دوست داشت خیلی زود مادر شود. حال که سامیار بزرگ تر شده این فرصت برای شیلا به وجود آمده تا حرفه بازیگری را از سر بگیرد.

قصه بازیگری شیلا خداداد از کجا آغاز شد؟
شیلا خداداد: تازه دیپلم گرفته بودم و منتظر نتیجه کنکور بودم، که یک روز داشتم به داروخانه می رفتم تا برای مادرم دارو بگیرم. آنجا با آقای مسعود کیمیایی مواجه شدم. درباره سینما صحبت کردیم و ایشان به من پیشنهاد بازی در فیلم شان را دادند. پس از بازی در فیلم اعتراض به کلاس های بازیگری رفتم و آقای علی ژکان خیلی برای من در زمینه رشد در بازیگری زحمت کشیدند.

کودکی شیلا خداداد
شیلا خداداد: خیلی شیطنت داشتم و بازیگری رویای کودکی ام نبود، مادرم سعی داشت مرا به حرفه موسیقی و نوازندگی سوق دهد، به همین خاطر از کودکی، تحت تعلیم سازهای پیانو، ویلن و گیتار و… قرار گرفتم، تمام سازهایم هنوز منزل مادری ام هست، اما هیچ کدام را پیگیر نشدم و در حال حاضر، هیچکدام از آموزه های موسیقی ام، به خاطر نیست!!

شیلا خانم در این مدت کجا بوده؟
شیلا خداداد: پس از ازدواجم، مدتی از بازیگری فاصله گرفتم و همین موضوع باعث شد، بسیاری بپرسند که «شیلا خداداد» این روزها کجاست؟ و این سوال برای شان پیش بیاید که چرا من دیگر در فیلم و سریالی حضور ندارم… واقعیت این است که حس کردم در شروع زندگی مشترک، نمی توانم کار و زندگی شخصی را با هم جلو ببرم، زمانی که به تازگی، زندگی مشترکم را شروع کردم، همزمان سر یک پروژه سینمایی بودم، همین موضوع باعث شده بود فشار زیادی را متحمل شوم و نتوانم زندگی شخصی ام را با زندگی کاری ام متعادل کنم.

در آن مقطع من تازه ازدواج کرده بودم و دوست داشتم وقت بیشتری را با همسرم بگذرانم. به همین خاطر کار کردن برایم مقداری دشوار بود، آن هم کار بازیگری که زمان مشخصی ندارد و شما نمی توانید برنامه ریزی دقیقی برای آن داشته باشید. از طرفی من از قبل هم، همیشه می گفتم که وقتی ازدواج کنم، کار نمی کنم، مخصوصا در سال های اول زندگی ام؛ چون معتقدم بهتر است بیشتر به روابط شخصی با همسرم بپردازم و پایه های زندگی مشترکم را محکم تر کنم. به همین خاطر، ترجیح دادم که زندگی زناشویی ام را سامان بدهم.

 شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

شیلا خداداد  در رشته موسیقی نیز فعالیت دارد و در چند گروه موسیقی مشغول به کار است

راهکار  شیلا خداداد با شروع زندگی مشترک
شیلا خداداد: تصمیم گرفتم راه حلی را اتخاذ کنم که بتوانم بین زندگی شخصی و کاری ام بالانس ایجاد کنم، چرا که در آن مقطع، برای من سخت بود، شب ها در حالی که همسرم تازه به خانه می آید، من برای کار از خانه خارج شوم و فرصت کافی برای بودن کنار همسرم را نداشته باشم. از طرفی ما دوست داشتیم که زودتر بچه دار شویم و کانون خانواده مان را گرم کنیم. پس از به دنیا آمدن سامیار، پسرم، من درگیر نگهداری او شدم، تا این که حس کردم حالا که او بزرگ تر شده، می توانم به عرصه بازیگری دوباره بازگردم.

نقش ها من را وسوسه نکرد
شیلا خداداد: در طول دورانی که از بازیگری فاصله گرفته بودم، ارتباطم را با این حرفه به طور کامل قطع نکردم و این طور نبود که آثار مختلف سینمایی و حتی تلویزیونی را دنبال نکنم. سعی می کردم از فرصتی که ایجاد شده بهره بگیرم و با مطالعه و تماشای فیلم، اطلاعات و دانش خودم را در حوزه بازیگری افزایش دهم، تا به نوعی دست پرتر به این حوزه بازگردم. در دورانی که سر کار بودم کمتر فرصت می کردم به علایق شخصی ام بپردازم، اما دوری از آن، این فرصت را ایجاد کرد تا وقت بیشتری برای آنها بگذارم.

ازدواج پزشک و هنرپیشه
شیلا خداداد: از نظر بعضی از افراد، زندگی مشترک «یک پزشک و یک هنرپیشه» کار ساده ای نیست، چرا که حرفه هر دوی آنها به گونه ای است که احتیاج به درک زیادی دارد، هردوی ما، فارغ از حرفه ای که داشتیم، سعی مان بر این بود که بتوانیم با عشق در کنار هم زندگی کنیم و با کمرنگ کردن مسائل حاشیه ای، عشق و علاقه مان در زندگی را پررنگ کنیم. به نظر من در زندگی مشترک «گذشت» حرف اول را می زند و تا زمانی که زن و شوهر به این عنصر جادویی توجه داشته باشند، زندگی شان از دوام برخوردار است. زندگی ما زندگی یک پزشک و یک هنرپیشه نیست. در خانه، ما دو تا انسانیم که می خواهیم در کنار هم، به خوبی و خوشی زندگی کنیم.

  شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

همسر شیلاد خداداد, فرزین سرکارات متخصص جراحی زیبایی است

برای جراحی زیبایی، هیچ وقت وسوسه نشدم
شیلا خداداد: بعضی از دوستانم به من می گویند، حالا که با یک جراح صورت ازدواج کردی، خیالت به نوعی راحت است و هروقت که اراده کردی می توانی صورتت را برای تغییر به همسرت بسپاری، در حالی که اصلا این طور نیست، من به جز عمل جراحی بینی، که آن را هم پیش از ازدواجم انجام دادم، علاقه ای به جراحی زیبایی ندارم و اعتقاد دارم صورت طبیعی به مراتب زیباتر است و جالب این که همسرم هم چنین دیدگاهی دارد و من را برای جراحی زیبایی تشویق نمی کند.

نسخه عجیب و غریبی ندارم
شیلا خداداد: به نظرم، نمی توان از یک نسخه مشترک برای زندگی مشترک استفاده کرد و گفت افرادی که به طور مثال از این نسخه پیروی کنند، در زندگی شان موفق تر هستند، چون افرادی که زیر یک سقف قرار می گیرند، خصوصیات متفاوتی دارند، با هم فرق می کنند، حتی خواهر و برادرها هم با وجود این که زیر یک سقف بزرگ شدند و پدر و مادر مشترکی دارند، اما به لحاظ اخلاقی با هم متفاوت هستند و ممکن است دچار اختلاف با یکدیگر شوند، به همین خاطر، من نمی توانم بگویم که اگر زندگی ام خوشبختانه دوام داشته است، مدیون راهکاری است که اتخاذ کرده ام.

من و همسرم هر دو سعی کردیم برای رسیدن به آرامش در زندگی مان تلاش کنیم و اجازه ندهیم مسائل پیش پا افتاده، روی زندگی ما اثر بگذارد.

دست پختم خوب است اما…
شیلا خداداد: همیشه دوست داشتم که خودم در خانه آشپزی کنم، به همین خاطر به ندرت پیش می آید که غذا را از بیرون سفارش دهیم، چرا که به سلامت و تغذیه اهمیت زیادی می دهم. انصافا دستپختم هم بد نیست، اما در مورد سایر کارهای خانه، باید بگویم راستش چندان اهل نظافت کردن خانه نیستم و ترجیح می دهم از انجام آن به نوعی شانه خالی کنم. به همین خاطر از فرد دیگری در این کار کمک می گیرم.

خودم، تک فرزندم

شیلا خداداد: قبل از به دنیا آمدن سامیار، همیشه دلم می خواست، چند فرزند داشته باشم و با تک فرزندی موافق نبودم، اما، ماشاا… سامیار آنقدر شیطون است، که گاهی پشیمان می شوم فرزند دیگری به دنیا بیاورم، اما قصد ندارم سامیار بدون خواهر و برادر بماند، چون خودم تک فرزند بودم، گاهی احساس می کردم که چقدر خوب بود اگر خواهر و برادر داشتم. باید اشاره داشته باشم که حس شیرین مادری برایم غیرقابل وصف است وقتی سامیار را بغل می گیرم و وقتی بوسه به صورتش می زنم تمام خستگی ام در می رود.

شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

شیلا خداداد تک فرزند است و خواهر  و برادری ندارد

 فیلم‌شناسی شیلا خداداد

 سینمایی

سال نام فیلم کارگردان
۱۳۹۴ بادیگارد ابراهیم حاتمی کیا
۱۳۸۹ زنان ونوسی، مردان مریخی کاظم راست گفتار
۱۳۸۸ زمهریر علی روئین تن
۱۳۸۸ سن پترزبورگ بهروز افخمی
۱۳۸۷ اخراجی‌ها ۲ مسعود ده‌نمکی
۱۳۸۷ پسر تهرانی کاظم راست‌گفتار
۱۳۸۷ پاتو زمین نذار ایرج قادری
۱۳۸۷ پسر آدم، دختر حوا رامبد جوان
۱۳۸۷ خیابان بیست و چهارم سعید اسدی
۱۳۸۷ سایه وحشت عماد اسدی
۱۳۸۷ یک اشتباه کوچولو محسن دامادی
۱۳۸۵ سوغات فرنگ کامران قدکچیان
۱۳۸۴ آکواریوم ایرج قادری
۱۳۸۳ ازدواج به سبک ایرانی حسن فتحی
۱۳۸۱ قلب‌های ناآرام مجید مظفری
۱۳۸۰ عیسی می‌آید علی ژکان
۱۳۷۹ آبی حمید لبخنده
۱۳۷۸ اعتراض مسعود کیمیایی

مجموعه تلویزیونی
* مسافری از هند
* پیامک از دیار باقی

تصاویر شیلا خداداد

    شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

      شیلا خداداد

 شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

شیلا خدادادو همسرش

   شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

  تصاویر شیلا خداداد

  شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

        جدیدترین تصاویر شیلا خداداد

 شیلا خداداد,بیوگرافی شیلا خداداد

عکس های شیلا خداداد

بیوگرافی و زندگینامه اصغر سمسارزاده + عکس

بیوگرافی و زندگینامه اصغر سمسارزاده + عکس

بیوگرافی اصغر سمسارزاده + تصاویر

عکس های اصغر سمسارزاده

اصغر سمسار زاده متولد ۱۳۱۵ است

 اصغر سمسارزاده

اصغر سمسارزاده «اصغر ترقه» به همراه گوگوش نام اصلی : اصغر سمسارزاده زمینه فعالیت : بازیگر تولد :  ۱۳۱۵ تهران محل زندگی :  تهران ملیت : ایرانی نام(های) دیگر : اصغر ترقه سال‌های فعالیت : ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷، ۱۳۸۳ تاکنون زندگی اصغر سمسارزاده اصغر سمسار زاده متولد ۱۳۱۵ تهران، اینک بیش از ۴۰ سال است که در عرصه نمایش حضور دارد. از سال ۱۳۴۸ ‏با فیلم امشب دختری می میرد بازی در فیلم های سینمایی را  آغاز نموده است. اما شهرتش را مدیون سریال خانه ‏بدوش و شخصیت اصغر ترقه است که از او چهره ای آشنا و مشهور ساخت.

اصغر سمسارزاده را با نقش های کمدی می ‏شناسند، اما دوستدارن نمایش های جدی، حضور او در نمایش های مرحوم ساعدی چون پرواربندان و دیکته و زاویه را ‏نیز به خاطر دارند. اصغر سمسارزاده از بازیگران قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است که فعالیت های هنری خود با گروه تئاتر ‏اسکار آغاز کرد و چند سال بعد به طور حرفه ای در تئاتر فردوسی مشغول بازیگری شد. این بازیگر قدیمی و نام آشنا در ‏فاصله سال های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ بیش از ۲۰ فیلم بازی کرد. اما انقلاب و دگرگونی های پیش آمده، او را نیز مانند ‏بسیاری به حاشیه راند. ولی سمسار زاده ابتدا از طریق حضور در تئاترهای لاله زار و سپس نقش های کوچک و بزرگ ‏تلویزیونی و گاه سینمایی کوشید تا در این حیطه فعال باقی بماند.

گفت و گو با اصغر سمسارزاده اصغر سمسارزاده می‌گوید خیلی اتفاقی وارد دنیای طنز شدم و از این اتفاق بسیار خوشحالم. او پس از سال‌ها با بازی در سریال چهارچرخ به تلویزیون بازگشت، اگرچه نقش قره‌گزلو در این سریال چندان باب میلش نبوده…. به نقش‌های طنز عادت کرده‌ام سال‌هاست که بازی می‌کند. ۱۶ ساله بوده که وارد حرفه بازیگری شده است. نسل‌های مختلف از او خاطره دارند. اصغر سمسارزاده را این سال‌ها بیشتر در کارهای طنز تئاتر و رادیو دیده‌ایم. اصغر سمسار زاده  می‌گوید خیلی اتفاقی وارد دنیای طنز شدم و از این اتفاق بسیار خوشحالم. او پس از سال‌ها با بازی در سریال چهارچرخ به تلویزیون بازگشت، اگرچه نقش قره‌گزلو در این سریال چندان باب میلش نبوده است.

تصاویر اصغر سمسارزاده,عکس های اصغر سمسارزاده

اصغر سمسارزاده را با نقش های کمدی می ‏شناسند

آقای سمسارزاده چند سال است که در زمینه بازیگری فعالیت می‌کنید؟

اصغر سمسار زادهمن از ۱۶ سالگی هم وارد این حرفه شده‌ام. حالا خودتان حساب کنید …

آیا هنوز هم با عشق کار می‌کنید یا دیگر این حرفه برایتان عادت شده است؟

اصغر سمسار زاده : خیر. هنوز هم با عشق کار می‌کنم و هر روز هم مشتاق‌تر می‌شوم. چون دنیای هنر آنقدر وسیع است که هر چه بیشتر جلو بروی، به عمق بیشتری دست پیدا می‌کنی. به هر حال هیچ گاه از سر عادت کار نکرده‌ام و اگر روزی این احساس به من دست بدهد، قطعا مرگ هنری‌ام فرا رسیده است. پیش از

انقلاب شما کارتان را با بازی در سریال‌های تلویزیونی آغاز کردید، اما امروز بیشتر شما را به عنوان یک بازیگر تئاتر می‌شناسند تا یک بازیگر تلویزیون. چرا؟

اصغر سمسار زاده : بله من با بازی در سریال‌هایی چون پهلوانان، آدم و حوا، روزهای خوش تیمارستان و… معروف شدم و در ادامه به صحنه تئاتر سوق پیدا کردم. شاید چون در سینما و تلویزیون فضا برایم محدودتر بود و نقش‌ها آن طور که باید دلخواهم نبودند.

خب، در این مدت دلتنگ تلویزیون نبودید؟

اصغر سمسار زاده : چرا. خیلی زیاد، ولی متاسفانه بخت با من یار نبود و نتوانستم طی این سال‌ها در این رسانه فعالیت کنم.

بازی روی صحنه تئاتر برایتان جذاب‌تر است یا مقابل دوربین؟

اصغر سمسار زاده : من تئاتر را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنم. چون نقش تماشاگر و زنده بودن کار به من انرژی زیادی می‌بخشد که بسیار دلپذیر است. ضمن این که بازی در تئاتر کار هر کسی نیست.

در مورد تلویزیون چطور؟ چقدر مخاطبان این رسانه برایتان مهم‌اند؟

اصغر سمسار زاده : کار در تلویزیون را هم دوست دارم چون یک رسانه مردمی است و بهتر است بگویم خودمانی. من برای عام کار می‌کنم و نه خاص. به همین دلیل هر رسانه‌ای که مرا به مردم وصل کند فعالیت در آن برایم شیرین‌تر است.

چرا طی این سال‌ها بیشتر در زمینه طنز فعالیت کردید. فکر نمی‌کنید از این نظر خودتان را محدود کرده‌اید؟

اصغر سمسار زاده : اتفاقا من در ابتدا اصلا هنرپیشه طنز نبودم و بیشتر کارهایم جدی بود و کاملا بر حسب اتفاق وارد کارهای طنز شدم. البته از این مساله ناراضی نیستم و خوشحالم که توانسته‌ام مخاطبانم را به خنده مهمان کنم.

اما خیلی‌ها معتقدند که اساسا فیزیک و صدای شما چندان به درد این کار نمی‌خورد؟

اصغر سمسار زاده : بله. اوایل خودم هم به این موضوع فکر می‌کردم، اما خوشبختانه توانستم راهم را در این زمینه پیدا کنم و خدا را شکر تا حد زیادی هم موفق شده‌ام.

نمی‌خواهید خودتان را در نقش‌های جدی‌تر محک بزنید؟

اصغر سمسار زاده : چرا. اگر فرصتش برایم فراهم شود حتما این کار را خواهم کرد.

باز هم در تلویزیون بازی خواهید کرد‌؟

اصغر سمسار زاده : بله، اما این بار کمی بیشتر وسواس به خرج می‌دهم و بسادگی جواب مثبت نمی‌دهم چون کار در تلویزیون شوخی نیست و تو در برابر میلیون‌ها آدم بازی می‌کنی و طبیعتا مورد قضاوت قرار می‌گیری. بنابراین این بار حواسم را بیشتر جمع خواهم کرد.

تصاویر اصغر سمسارزاده,عکس های اصغر سمسارزاده

اصغر سمسارزاده، از سال ۱۳۴۸ ‏با فیلم امشب دختری می میرد کار در سینما را نیز آغاز نموده است

اگر در یک سریال ۹۰ شبی پیشنهاد بازی شود می‌پذیرید؟

اصغر سمسار زاده : بستگی به نقش دارد. اگر به درد بخور باشد می‌پذیرم ولی اگر حالت فانتزی داشته باشد، خیر، نمی‌پذیرم.

آقای سمسارزاده به عنوان یک بازیگر به این سطح رسیده‌اید که آن دانش کسب شده در شما نهادینه شود و بدون این که تلاش کنید وقت بازی خودش را بیرون بریزد؟

اصغر سمسار زاده : اگر منظور از تلاش عرق‌ریزان باشد باید یک جور به آن توجه کرد و اگر به معنای معطوف کردن همه وجود به یک نقطه است باید طور دیگری درباره آن حرف زد. من فکر می‌کنم لازمه کار هر انسانی در هر حرفه‌ای این است که چنین توجهی داشته باشد. کاری که بدون این توجه، شوق و نگرش صورت بگیرد، اصلا کار نیست، یک اتفاق غیرارادی است. به نظر من بازیگری در والاترین شکلش به نمایش گذاشتن تکه‌ای از زندگی یک انسان است، بدون این که این نمایش به صرف فعل نمایش انجام شود.

اگر قرار باشد من ۳۰ سال در همه آکادمی‌های دنیا تحصیل کنم و بعد که می‌روم جلوی دوربین مرتب به آموخته‌هایم فکر کنم تا بازی‌ام جلوه خاصی کند به نظرم بازی نکرده‌ام بلکه عرض اندام کرده‌ام.

چقدر لحظاتی را که بازی می‌کنید، زندگی می‌کنید؟

اصغر سمسار زاده : همه لحظه‌هایی را که بازی می‌کنم دارم زندگی می‌کنم. چون اگر زندگی در بازی‌‌ام جریان نداشته باشم، دیگر نقشم و خودم جلوه‌ای نخواهند داشت و تصنعی خواهد بود.

در طی این سال‌ها مخاطبان‌تان را چگونه شناخته‌اید؟

اصغر سمسار زاده : آنها سلایق مختلفی دارند و راضی نگه‌داشتن تمامی آنها کار بسیار دشواری است اما آنها در عین حال که سختگیر هستند، بسیار مهربان و همراهند و بزرگ‌ترین منتقدان کارهایم بوده‌اند که از این نظر برایم ارزش زیادی دارند. باور کنید گاهی اوقات بچه‌های ۷، ۸ ساله می‌آیند و در مورد کارهایم با من حرف می‌زنند و نظراتشان را در میان می‌گذارند.

طنز این روزها، با طنز آن سال‌ها چقدر فرق دارد؟

اصغر سمسار زاده : خیلی زیاد. در آن سال‌ها مردم راحت‌تر می‌خندیدند. اصلا دنبال بهانه بودند که بخندند، اما طنز این روزها سخت‌تر است چون مخاطب به هر قیمت نمی‌خندد یا حوصله‌اش را ندارد یا خنده‌اش نمی‌گیرد. بنابراین بازی در کارهای طنز این روزها مشکل‌تر است.

به کدام یک از نقش‌هایتان تعلق خاطر بیشتری دارید؟

اصغر سمسار زاده : به نقشی که در سریال مرادبرقی داشتم. چون به واسطه این نقش مسیر زندگی‌ام عوض شد و مخاطب هم همیشه این نقش را به خاطر دارد.

آقای سمسارزاده، امکانات سینما و تلویزیون را بهتر از تئاتر نمی‌بینید؟

اصغر سمسار زاده : چرا، در تئاتر شرایط کار دشوارتر از تلویزیون است. هم از لحاظ فیزیکی و مکانی و هم از لحاظ پشتیبانی‌های مالی و مادی. تئاتر ما هنوز به امکانات زیادی نیاز دارد، اما عشقی که در تئاتر وجود دارد در تصویر نیست. تئاتر خانه اول همه بازیگران دل‌خسته این کار است و بازی در آن باعث تولد دوباره آدمی می‌شود.

تصاویر اصغر سمسارزاده,عکس های اصغر سمسارزاده

 اصغر سمسارزاده از بازیگران قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون ایران است

آیا هنوز هم به تجربه‌های تازه‌تر آن هم پس از پنجاه‌ و اندی سال در این زمینه علاقه دارید؟

اصغر سمسار زاده : بله. چون هر چه بیشتر جلو می‌روم مشتاق‌تر می‌شوم و دوست دارم کارهای تازه‌تری انجام دهم، البته اگر فرصتش را به من بدهند.

آثار اصغر سمسارزاده

 آثار اصغر سمسارزاده سال
خوابم می‌آد  ۱۳۹۰
 فیتیله و ماه پیشونی ۱۳۹۰
گشت ارشاد ۱۳۹۰
 چپ دست ۱۳۸۴
 شارلاتان ۱۳۸۳
تشنه باران ۱۳۵۷
یک اصفهانی در سرزمین هیتلر ۱۳۵۶
پشمالو ۱۳۵۵
دلقک ۱۳۵۵
رابطه جوانی ۱۳۵۵
شوهر جونم عاشق شده ۱۳۵۵
نقص فنی ۱۳۵۵
ممل آمریکایی ۱۳۵۴
همسفر ۱۳۵۴
آب ۱۳۵۳
بزن بریم دزدی ۱۳۵۳
خوشگلا عوضی گرفتین ۱۳۵۳
شوهر کرایه‌ای ۱۳۵۳
عروس پابرهنه ۱۳۵۳
کوثر ۱۳۵۳
مراد برقی و هفت دخترون ۱۳۵۳
هفت دلاور ۱۳۵۲
حسن دینامیت ۱۳۵۱
آقای هالو ۱۳۴۹
تجاوز ۱۳۴۹

بیوگرافی و زندگینامه موتزارت اسطوره موسیقی جهان

بیوگرافی و زندگینامه موتزارت اسطوره موسیقی جهان

بیوگرافی موتزارت، نابغه‌ موسیقی


اخبار,اخبار فرهنگی,موتزارت

ولفگانگ آمادئوس موتزارت (۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ (میلادی) – ۵ دسامبر ۱۷۹۱ (میلادی)) آهنگساز اتریشی، از نابغه‌های موسیقی و از بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود. او در زندگی بسیار کوتاه خود ۶۲۶ شاهکار موسیقی در سبک اپرا، سمفونی، کنسرت، کلیسایی، سونات، دیورتیم، سرناد، و کارهای صدایی از خود باقی گزاشت.

نام: ولفگانگ آمادئوس موتسارت

تولد: ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ – سالزبورگ

ملیت: اتریشی

مرگ: ۵ دسامبر ۱۷۹۱ – وین

سبک‌: کلاسیک

ساز: اکثراً پیانو

او از سن ۳ سالگی شروع به اهنگسازی کرد، در سن ۷ سالگی اولین سمفونی، و در سن ۱۲ سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت. او از سن ۵ سالگی مشهور به یک بچه نابغه (Wunderkind) شد و در تمام اروپا بسیار معروف بود

خانواده و آغاز زندگی
موتزارت در شهر سالزبورگ که یکی از مراکز هنری، فعال، و مهم موسیقی اروپا بود از لئوپلد و انا ماریا پرتلل موتزارت به دنیا امد. مدارک تولد او نام کاتولیک وی را ژوانز کریسُستُُموس ولفگانگوس تیٌفیلاس موتزارت (Joannes Chrysostomus Wolfgangus Theophilus Mozart) نشان میدهند. از این پنج اسم ۲ نام اول نامهای مذهبیِ کاتولیکی بودند و کاربرد روزمره نداشتند.

قسمت چهارم نام او، تیٌفیلاس، به زبان المانی یعنی دوست داشتۀ خداوند، در زبان لاتین معنی آمادئوس میدهد، و به زبان فرانسه آمادی تلفظ میشود. خود موتزارت ترجیح میداد که به نام ولفگانگ امادی موتزارت شناخته شود و همیشه بالای هر صفحۀ کارش را با این اسم امضا میکرد.

پدرش لئوپولد که در دربار اسقف خدمت میکرد، اهنگساز و ویلنیست بسیار مشهوری بود. از همان اوان کودکی ولفگانگ چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همه کار خود را رها کرد و به طور جدی و مستمر به اموزش فرزندش پرداخت. موتزارت پیش از رسیدن به سن ۱۲ سالگی نوازنده ای چیره دست در پیانو، ویلن، و ارگ شد.

سالهای سفر
موتزارت از سنین بسیار جوانی شروع به سفر کرد. در سال ۱۷۶۳ کنسرتی در قصر شاه باواریا در مونیخ و امپراتور اتریش در وین اجراء کرد. پس از ان به اتفاق پدرش سفری به قصرهای مونیخ، مانهایم، پاریس، لندن، و هاگ رفت، و در پایان، در راه برگشت، پس از دیدار از زوریخ، دوناشینگ، و مونیخ به سالزبورگ بازگشت. مجموئه این سفر موتزارت ۳ سال بطول انجامید.

پس از یک سال اقامت در سالزبورگ، در سال ۱۷۶۸، موتزارت ۳ سفر به ایتالیا رفت. سفر اول از دسامبر ۱۷۶۹ تا مارس ۱۷۷۱، سفر دوم از اوت تا دسامبر ۱۷۷۱، و در پایان از اکتبر ۱۷۷۲ تا مارس ۱۷۷۳ بود. موتزارت در طول این سفرها با آندره لوچِسی (Andrea Luchesi) در ونیس و جییُوانی باتیستا مارتینی (Giovanni Batista Martini) در بولونا اشنا شد و علاوه بر ان به عضویت اکادمی فیلارمونیک (Accademia Filarmonica) ایتالیا برگزیده شد.

یکی از اتفاقات بسیار جالب در این سفرها زمانی بود که موتزارت اهنگ ۱۲ دقیقهُ میزِره (Missere) ساختۀ گرگوریو آلِگری (Gregorio Allegri) که تحت پوشش و حفاضت [[واتیکانچچ بود را شنید. او پس از یک بار شنیدن این آهنگ، تمامی ان را از خاطره نوشت و پس از بازگشت به سالزبورگ اولین کپی غیر قانونی این اهنگ بسیار زیبا را چاپ کرد.

در تابستان سال ۱۷۷۳ موتزارت چندین بار به وین رفت تا شاید بتواند شغلی را در آنجا به دست آورد. در این زمان موتزارت اقدام به نوشتن یک رشته [[کوارتِتچچ و چند سمفونی مینماید.

این سنفونیها شامل ۲ عدد سمفونی از معروفترین سمفونیهای او، سمفونی شماره ۲۵ در سُل مینور (ک ۱۷۳d/۱۸۳) و سمفونی شمارۀ ۲۹در لا (ک ۲۰۱)، و قسمتی از ابتدای اپرایش به نام La Finta Giardinera (ک ۱۹۶) بودند. موتزارت در دورۀ سالهای ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۷ در سالزبورگ به عنوان رهبر ارکستر اسقف مشغول به کار بود.

در این سالها کارهایش شامل تعداد زیادی سرناد، سونات برای کلیسا، تعداد گوناگونی مَس برای کلیسا از جمله مَس کُرُنِیشِن (Coronation Mass) و اولین کنسرت بزرگ پیانو او، کنسرت پیانوی شمارۀ ۹ (ک ۲۷۱) در سال ۱۷۷۷ بود.

اخبار,اخبار فرهنگی,موتزارت

در ۳ ژوئن سال ۱۷۷۸ موتزارت با همراهی مادرش سفری جدید به مونیخ، مانهایم، و پاریس کرد و در طول این مدت اهنگهای بسیار زیبایی برای فلوت و پیانو نوشت. او در همین موقع عاشق یک خوانندۀ اپرا با نام ‌‌آلویزا وِبِر (Aloysia Weber)، خواهر بزرک کُنستانز وِبِر (Constanze Weber) همسر اینده اش شد.

مضافاً بر ان موتزارت در این سفرش با اهنگسازان بسیار پر نفوذ و مشهوری، از جمله یوهان کریستیَن باخ (۱۷۳۵-۱۷۸۲) (Johann Christian Bach) که یکی از بهترین دوستان وی شد آشنا گردید. کارهای باخ و ملاقات با او تاُثیر زیادی در موتزارت و کارهای آینده اش گذاشت. موتزارت در پایان این سفر، در پاریس، مادرش را از دست داد.

موتزارت در وین
در سال ۱۷۸۱ موتزارت به همراه کارفرمایش اسقف به وین رفت ولیکن به دلیل محدودیتهایی که اسقف در روش موسیقی موتزارت ایجاد میکرد از شغلش استعفا داد. پس از ان موتزارت به وین، شهر موسیقیدانان، رفت و در آنجا مشغول به کار آزاد شد.

او امیدوار بود که در حین انجام کار ازاد موفق به پیدا کردن شغلی دائمی شود. متاسفانه او هیچ گاه نتوانست در طول عمرش به این آرزویش برسد. البته در بین سالهای ۱۷۸۲ تا ۱۷۸۷ او زندگی بسیار مجللی در وین داشت. در تاریخ ۴ اوت ۱۷۸۲، بر خلاف عقیده پدرش موتزارت با کنستانز وِبِر (۱۷۶۲-۱۸۴۲) (Constanze Weber) در کلیسای سَن اِشتِفان ‌(Saint Stephan) در وین ازدواج کرد.

ولفگانگ و کنستانز در طول زندگی مشترکشان صاحب هفت فرزند شدند که از انها فقط کارل توماس (۱۷۸۴-۱۸۵۸) (Karl Thomas) و فرانز هاویِر ولفگانگ (۱۷۹۱-۱۸۴۴) (Franz Xaver Wolfgang) توانستند سنین طفولیت را پشت سر بگذارند. کارل توماس و فرانس زاویر ولفگانگ هرگز ازدواج نکردند و صاحب فرزندی نگردیدند.

سال ۱۷۸۲ سال بسیار خوبی از نظر شغلی برای موتزارت بود. او اُپِرای دزدی از حرم سرا (ک ۳۸۱) (Die Entführung aus dem Serail) در این سال نوشت و شهرت زیادی پیدا کرد. پس از ان موتزارت چندین کنسرت برای پیانو نوشت و تمامی آنها را خودش از حفظ اجرا‌ء کرد.

در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۳ موتزارت با ژوهانز سباستین باخ (Johann Sebastian Bach) و جورج فِرِدریک هَندِل (George Frideric Handel) تحط نظر بارُن گاتفرید فُن سوایتِن (Baron Gottfried van Swieten) بسیار سمیمی شد.

فُن سویتن دارای تعداد زیادی کار در سبک بارُک (Baroque) بود و هنرمندان جوان و موفق ان زمان را در منزل خود برای بحث و تبادل نظر در رابطه با موسیقی جمع اوری مینمود. سبک موسیقی بارک طوری در روح موتوارت اثر گذاشت که باعث تدوین دو اثر معروف خود: قسمتی از اپرای فلوت سحرامیز (ک ۶۲۰) و سمفونی شماره ۴۱ (ک ۵۵۱) شد.

در سال ۱۷۸۳ ولفگانگ و کنستانز یک سفر به سالزبورگ برای ملاقات لئوپولد که با ازدواج آنها مخالف بود رفتند و با برخورد سرد او مواجه شدند. این بی اعتنائی سبب تدوین یکی از شاهکارهای موسیقی جهان، مَس در سی مینور (ک a ۴۱۷) ‌(Mass in C Minor) شد، متاسفانه ولفگانگ این کار را تمام نکرد.

این اثر برای اولین بار در سالزبورگ اجراء گردید و با مدیریت ولفگانگ، کنستانز تک خوان این اثر شد. موتزارت امیدوار بود که با شنیدن صدای کنستانز، در حین خواندن این اهنگ بسیار لطیف، روح پدرش را به عشق همسرش بکشاند.

در اوایل سالهای زندگیش در وین موتزارت با ژوزف هایدن (Joseph Haydn) اشنا و بعد دوست بسیار صمیمی شد. در زمانی که هایدن به وین میرفت، موتزارت و او با همدیگر در اجراء کوارتِت شرکت میکردند. موتزارت بعدها ۶ کوارتِت برای سازهای سیمی نوشت و همگی انها را به هایدن هدیه کرد.

هایدن پس از شنیدن این کوارتِتهای بی نظیر به لئوپولد میگوید «خداوند شاهد است و به عنوان یک مرد صادق، به شما می گویم که پسر شما بزرگترین اهنگسازیست که من می شناسم، هم شخصاٌ هم با اسم. او دارای سلیقه است، و علاوه بر ان، فهم عمیقی در اهنگسازی دارد.»

در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۵ موتزارت تعداد زیادی کنسرت اجراء کرد که خودش تک نواز انها در کنسرتهای پیانو بود، و این کارها تعدادی از بی نظیرترین و زیباترین کارهای وی محسوب میشوند. اجرای این کنسرتها مبالغ زیادی برای موتزارت به ارمغان اورد.

پس از سال ۱۷۸۵ موتزارت تعداد کمتری کنسرت نوشت و اجراء کرد. گفته می شود که موتزارت در طول این دوران زندگیش به علت صدمه دیدن دستش نمیتوانست کنسرت اجراء کند.

اخبار,اخبار فرهنگی,موتزارت

از ۵۵ سمفونی ای که موتزارت نوشته است فقط ۴۱ سمفونی دارای امضای وی میباشند و تمامی انها از نظر هنر و تکنیک جزء شاهکارهای موسیقی جهان بشمار می آیند. از جمع ۲۷ کنسرت پیانوی موتزارت ۱۷ کنسرت او در وین نوشته شد و باقی انها را در طول سفرهای گوناگونش به امید به دست اوردن شغل مناسب نوشت. علاوه بر سمفونیها و کنسرتهای پیانو بسیار معروفش، موتزارت تعداد زیادی کنسرت برای کلارینت، اُبو، هُرن، فلوت، بَسِت هُرن، ویولا و ویلن نوشت.

در آن زمان تعدادی ساز مانند پانتومیم، هارمانیکای شیشه ای، و نوعهای متعد سازهای بادی وجود داشت، و موتزارت برای خیلی از این سازها که به دلیل پیشرفت در دنیای موسیقی دیگر نواخته نمی شوند هم موزیک ساخت. او ۲۳ کوارتِت برای ویلن (String Quartet)، در حدود ۱۹ سونات برای پیانو، چندین فانتزی، اَندَنته، دیوِرتیم، کواینتِت و هِکسِت، تعداد متعدّی کار برای کلیسا، و چندین مَس نوشت.

او علاقۀ زیادی به نوشتن اُپرا داشت و موزیک ۲۲ اُپرای بی نظیر را ساخت. امروز قطعات شیرین اپراهای او به نام اریا (Aria) به عنوان آهنگهای جداگانه خوانده میشوند.

موتزارت تحت تاُثیر عقائد روشنفکری (Enlightenment) اروپای ان زمان بود، و به این دلیل در سال ۱۷۸۴ عضو فراماسونها شد. او پدرش را همچنین به این سو کشاند و پیش از مرگ پدرش موفق شد که او را نیز به عضویت فراماسون در بیاورد. در اخرین اپرایش، فلوت سحرامیز‌ (Die Zauberflöte) (ک ۶۲۰)، بعضی از مراسم فراماسونری را گنجانید. موتزارت، هایدن، و امانوئِل شیکِنِیدِر (Emanuel Schikaneder) همگی عضو یک لژ فراماسنی بودند.

موتزارت در طول عمرش با مسائل مادی گوناگونی برخورد کرد، و حتی پس از مرگش از این ضعف مالی زندگی او بهره برداریهای نا مناسبی گردید. او از سال ۱۷۸۴ تا سال ۱۷۸۷ زندگی خیلی مرفهی داشت، و محل زندگی اش یک منزل هفت اتاق خوابهُ بزرگ بود که امروزه به عنوای موزه برای بازدید عموم در دُمگاسه ۵ (Domgasse 5) وین پشت کلیسای سَن اِستِفان (Saint Stephan) قرار دارد. موتزارت در این منزل اپرای عروسی فیگارو (ک ۴۹۲) (Le Nozze di Figaro) را نوشت.

موتزارت و پراگ
موتزارت رابطهُ نزدیکی با شهر پراگ و مردم آنجا داشت. مردم پِراگ فیگارو را بر خلاف مردم شهر خودش با استقبال فراوان پذیرفتند. او میگوید: «پِراگیهایِ من مرا درک میکنند» (”Meine Prager verstehen mich”)، و این حرف او در بین مردم بهیمیا خیلی معروف شد. اپرای دُن خوان (ک ۵۲۷) (Don Giovanni) در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۷۸۷ در تاُتر استات (Theatre of the Estates) برای اولین بار اجراء شد. در سالهای اینده پراگیها کمکهای متعددی به او کردند.

مریضی و مرگ
مرگ موتزارت سبب سوژۀ داستانها، فیلمها، و گقتگوهای فراوان است. موسیقی دانان و محققین اعتقادات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند. دقیقاٌ مشخص نیست که موتزارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و ایا این درک تهثیری در کارهای او داشت یا خیر مشخص نیست.

افرادی که احساسی برخورد می کنند معتقدند که موتزارت به تدریج مریظ شد و طرز کار و سبک موزیکهای او تا حدی مرگ تدریجی او را ندبال می کند. بر خلاف این نظر، تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که موتزارت بیماری ای نداشت و مریضی او به طور ناگهانی فرا رسید، و پس از ۲ هفته، جان وی را گرفت. این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامه ها و مکالمه های او با دوستان، برادران فراماسون، و همکارانش میباشد و مرگ او بیسار ناگهانی و غافلگیر کننده بود.

دلیل واقعی مرگ او هم نکته ای بسیار نا مشخص است. مدارک مرگ او مرگش را از تب مالاریا شدید (severe miliary fever / hitziges frieselfieber) نشان میدهند. این توضیح خیلی دقیق شرح حال موتزارت را با دید پزشکی امروزی توضیح نمیدهد.

تعداد زیادی از علاعم مرض او داشتن تریکُنُسِس، مسمومیت از جیوه، یا تب روماتیک را نشان میدهد. در تعدادی از انتشاراتی که امروز وجود دارند، نشان میدهند که پزشکان ان زمان سعی کردند که موتزارت را با هجامت درمان کنند.

موتزارت در حدود ساعت یک صبح ۵ دسامبر سال ۱۷۹۱ جان به جان افرین تسلیم کرد و به علت مریضی اش چندان سعی در اتمام اخرین کارش، رکوایم مَس در سی منینور (ک ۶۲۶) (Requiem Mass in C Minor)، نکرده بود. یک موزیسین جوان، از دانش آموزهای خود موتزارت، با نام فرانز خاویر ساسمایر (Franz Xaver Süssmayr)، با پافشاری و درخواست کنستانز باقی رکوئیم را تمام کرد. البته کنستانز از کسان دیگری هم مانند ژوزف اِیبلِر (Joseph Eybler) برای تکمیل رکوئم درخواست کرده بود.

اخبار,اخبار فرهنگی,موتزارت

موتزارت در یک گور برای مردم بی پول دفن شد، و به این دلیل خیلی از مردم فکر می کنند که او در زمان مرگش بی پول بود و کسی او را به خاطر نمی آورد. اما، بر خلاف این طرز فکر، با این که او شهرتی که یک موقعی در وین داشت را تا حدی از دست داده بود، با این حال کار و درامد نسبتاٌ کافی داشت و علاوه بر ان، مقدار زیادی کارهای گذشته اش در نقاط مختلف اروپا، خصوصاً پراگ، برایش منبع درامد بودند. زمان مرگش درامد سالانۀ او حدود ۱۰۰۰۰ فلورین، برابر با ۴۲۰۰۰ دلار امریکا (حدود سال ۲۰۰۶ میلادی)، بود و با این حساب جزو ۵% بالای مردم اروپای ان زمان زندگی میکرد.

متاسفانه موتزارت به علت ولخرجی زیاد کلیۀ درامد خود را خرج میکرد و باعث درخواست کمک مالی از دیگران میشد. مادرش میگفت: “وقتی ولفگانگ با کسی اشنا میشود، همهٌ هستی اش را در اختیار او میگذارد”. باید به توجح رسانده شود که به دلیل قوانین سال ۱۷۸۴ اتریش او هیچ گاه در گور شراکتی دفن نشد.

محل دقیق دفن او در قبرستان سَن مارکس (Saint Marx cemetery) پس از چند سال گم شد، اما در محلی که حدس زده میشود بدن او در شب ۵ دسامبر ۱۷۹۱ به خاک سپرده شد امروز یک سنگ قبر وجود دارد.

علاوه بر ان، در زنترال فریدهُف (Zentralfriedhof) یک تابوت خالی برای احترام به او دفن شده است. در سال ۲۰۰۵ تحقیقات ژنتیکی که روی جمجمۀ ای که خیلی از مردم فکر می کردند تعلق به موتزارت داشت نتوانست صابت کند که ایا این جمجمه واقعن جمجمۀ این مرد بی نظیر هست یا نه.

در سال ۱۸۰۹ کنستانز با جورج نیکولاس وُن نیسِن (۱۷۶۱-۱۸۲۶) (Georg Nikolas von Nissen) ازدواج کرد. نیسِن که علاقۀ خاصی به موتزارت داشت، برای دلائلی که خیلی مشخص نیست، تعقیراتی در نامه های موتزارت میدهد و اولین زندگی نامۀ موتزارت را مینویسد.

بیوگرافی و زندگینامه کامل از طناز طباطبایی + عکس

بیوگرافی و زندگینامه کامل از طناز طباطبایی + عکس

بیوگرافی طناز طباطبایی

بیوگرافی طناز طباطبایی

نام : طناز
نام خانوادگی : طباطبایی
تاریخ تولد : ۱۳۶۲/۲/۲
محل تولد : تهران
تحصیلات :  فارغ التحصیل کارگردانی تئاتر
تاهل: مجرد

بیوگرافی طناز طباطبایی

——————————————-

طناز طباطبایی در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۲ در محله نیاوران تهران متولد شد.

بیوگرافی طناز طباطبایی

دوران کودکی طناز طباطبایی

بر خلاف تشابه چهره‌اش با بهنوش طباطبایی نه تنها هیچ نسبتی با او، بلکه با هیچکدام از طباطبایی‌های سینمای ایران نسبتی ندارد.

بیوگرافی طناز طباطبایی

تنها خواهر او لیلا نام دارد و به خواهرش خیلی علاقه‌مند است و از او بزرگ‌تر است، که در سینما هیچ فعالیتی ندارد، بلکه شغل اصلی او مترجمی زبان است.

بیوگرافی طناز طباطبایی

طناز طباطبایی مجرد است و بسیار اهل خانه و خانواده است، مادرش را بسیار دوست دارد و به او شدیدا وابسته است، کارگردانی تئاترخوانده، با موسیقی آشنایی دارد و گیتار می‌زند،

بیوگرافی طناز طباطبایی

مدتی هم کار نقاشی می‌کرد، پدرش در عرصه تجارت آدم بسیار موفقی است و نیز در زمینه‌ی موسیقی فعالیت دارد، در کلاس‌های آزاد بازیگری شرکت کرده بود که هنوز یک ماه از کلاس‌هایش نگذشته بود برای بازی در «جوانی» سعید سلطانی انتخاب شد و اولین بازی خود را در سال ۸۰ انجام داد که در آن سریال ۱۸ ساله بود. خانواده‌اش برای ورود او به عرصه بازیگری مخالفتی نکردند و بیشتر همراهش بودند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

پدرش به او گفته بود: من دوست ندارم تو از کوچه و بازار بازیگر شوی. دوست دارم تحصیلات آکادمیک داشته باشی و طناز طباطبایی تصمیم گرفت در دانشگاه کارگردانی نمایش و تئاتر بخواند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

خانواده‌ای دارد که همیشه به او چند گزینه می‌دهند و می‌گویند انتخاب کن و هیچ‌گاه دست و پای او را برای انجام کاری نمی‌بندند. او در ۱۸ سالگی گواهینامه گرفت. بجز بازیگری در دیگر عرصه‌های هنر از جمله موسیقی و نقاشی آشنایی دارد. گیتار می‌زند و گاهی نقاشی می‌کند، کم و بیش نزد پدرش در عرصه بازرگانی فعالیت می‌کند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

اهل غرور و کلاس گذاشتن نیست، دوستان اندک و گزیده‌ای دارد. به روانشناسی عشق می‌ورزد. انسان جسور و آینده نگریست و از زندگی عادی تنفر دارد. در اوقات فراغت خود به گالری‌های عکس و نقاشی می‌رود، همینطور فیلم تماشا می‌کند و کتاب می‌خواند.

 بیوگرافی طناز طباطبایی

می‌گوید زیاد آدم معاشرتی نیست. منطق خاص خودش را دارد و براساس آن عمل می‌کند،‌ حالا می‌خواهد بقیه خوششان بیاید یا نیاید. کمی عصبی است و به روان‌شناسی هم علاقه دارد. اصولاً آدم عجیبی نیست، اما عجیب است!

بیوگرافی طناز طباطبایی

طناز طباطبایی فکر می‌کند الان در حد خودش می‌تواند آدم موفقی باشد، اما حالاحالاها با آن موفقیتی که ته ذهنش را قلقلک می‌دهد فاصله دارد. زیاد کتاب می‌خواند و بیشتر نمایشنامه. «خاطرات یک گیشا» و «بادبادک‌باز» را خیلی دوست دارد و این کتاب‌ها روی او تأثیر زیادی گذاشته‌اند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

از نظر تصویری و سریالی اولین کار او مجموعه “میوه ممنوعه” است. اما بطور حرفه‌ای سه کار سینمایی قبل از این سریال داشته است. “در چشم باد”، “چهارانگشتی”، “جعبه موسیقی” که هیچ‌کدام هنوز اکران نشده‌اند. از دیگر فیلم‌های توقیفی که او در آنها نقش داشته است، می‌توان “پریناز” و “گزارش یک جشن” و شخصیت رادیکال و متفاوتش در “زندگی خصوصی” را نام برد.

بیوگرافی طناز طباطبایی

قبل از “میوه ممنوعه” هم پیشنهاد تلویزیونی داشت اما چون به سینما علاقه داشت، پیشنهادات تلویزیونی را قبول نمی کرد. اما زمانی که فتحی پیشنهاد بازی در “میوه ممنوعه” را داد به علت علاقمندی به ایشان حضور در این سریال را پذیرفت.

بیوگرافی طناز طباطبایی

از معیارهای انتخاب نقش برای او ویژه بودن کاراکتر است و یک سری حرف‌هایی که کاراکترهای دیگر نمی‌توانند آنها را بزنند. اما نقش‌های متفاوت وابسته به حال و هوای آن فیلم و داستان است، شیوه انتخاب ثابتی یا شیوه کار ثابتی ندارد.به گفته خودش:”بستگی به فیلمنامه دارد” بازی در نقش یک سگ قطعا تجربه ای متفاوت برای هر بازیگری است. دیدن بازی ستاره‌ای مشهور در نقش یک سگ هم تجربه ای متفاوت برای علاقمندان به بازیگری و هنرهای نمایشی است. طناز طباطبایی ، ستاره سینما، با بازی در نقش “میلو” سگ محبوب «تن تن» روی دیگری از توانایی‌هایش را به نمایش گذاشته است. طباطبایی با کارنامه کاری درخشان و قابل دفاعی که ارائه داده است ثابت کرده از شیفتگان تجربه‌های متفاوت است.

بیوگرافی طناز طباطبایی

بیشتر به سینما علاقمند است و عاشق پرده نقره ایست. به نظر او سینما سبک بازی و ژانرو مدل متفاوتی از بازی را می‌طلبد، نمی توان این دو را با هم مقایسه کرد زیرا شبیه به هم نیستند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

طناز طباطبایی در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر با فیلم جنجالی و بحث برانگیز “هیس دخترها فریاد نمی زنند!” در نقش دختری که مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفته حاضر شد. تجربه بازی در تئاتر را داشته است. در این رابطه می‌گوید:” فضای تئاتر نسبت به سینما به من اجازه تجربه بیشتری می‌دهد. به اضافه اینکه من آن تجربیاتی که برای ورود و شناخت و یادگیری بازیگری در مدیوم سینما و تلویزیون لازم داشتم را پیدا کردم. در نمایش “درس” آقای مهرجویی و بعدتر نمایش «کمی بالاتر»، به کارگردانی آروند دشت آرایی، من هنوز مدیوم تئاتر را خوب نمی‌شناختم و کمی با آن برخورد سینمایی می‌کردم. اما در این کار به خصوص، “تن تن و راز قصر موندوس”، یک شب هایی با تماشاچی بی واسطه حرف می‌زنم و این تجربه نفس به نفس بودن با تماشاگر را واقعا دارم لمس می‌کنم.” او به اصل ” کم دیده شدن ولی خوب دیده شدن” بسیار معتقد است. و ترجیح می‌دهد ۱۰ نفر مخاطب در تئاتر داشته باشد اما همان ده نفر متفاوت بودن نقش او را تایید کنند تا در سینما مخاطبی میلیونی داشته باشد و آنطور که باید و شاید عمل نکند.

بیوگرافی طناز طباطبایی

به گفته خودش اصلا به ازدواج فکر نمی‌کند و اگر فرزندی هم داشته باشد خودش را بیشتر از فرزندش دوست خواهد داشت و به شدت از پیر شدن هراس دارد و دوست دارد همیشه جوان و شاداب باشد. نه تنها از پیرشدن جسم که از پیرشدن فکر نیز می‌ترسد و از یک جا ماندن و بیهوده بودن متنفر است و می‌گوید:”اگر روزی بدانم که دیگر نمی‌توانم کار کنم دچار افسردگی حاد خواهم شد.”!!!

بیوگرافی طناز طباطبایی

بخشی از مصاحبه طناز طباطبایی:

این روزها مهمترین دغدغه طناز طباطبایی چیست؟

– کهنه نشدن. من از پیر شدن می‌ترسم. از ذهن پیر می‌ترسم. از جسم پیر می‌ترسم.

بیوگرافی طناز طباطبایی

چند سالتان است؟

– متولد سال ۶۲ هستم اما این مربوط به سن من و لب مرز ۳۰ بودن نیست. من ۱۸ سالگی هم که گواهینامه گرفتم و فکر کردم که دیگر خیلی بزرگ شدم سریع این فیلم از ذهنم عبور کرد که یعنی دارم پیر می‌شوم و هر روز که جلو می‌روم بیشتر و بیشتر از این فرسودگی و کهنه شدن می‌ترسم.

بیوگرافی طناز طباطبایی

هیچ وقت این ترس را هم دارید که وای الان ۳۰ سالم شد. هنوز ازدواج نکردم یا هنوز بچه ای ندارم؟ نگران نیستید برای مادر شدن دیر شود؟

– این حرفی که الان می خواهم بگویم خیلی حرف رادیکالی است شاید خیلی ها با من مخالف باشند و البته خیلی مسئله شخصی است ولی تصورم این است که با ازدواج و بچه‌دار شدن و با هر چیزی که از این دست به من اضافه می‌شود انگار که من یک مرحله عقب می‌روم و این حس کهنگی به من دست خواهد داد که حالا دیگر الان تمام شدم و بچه‌ام از من مهمتر است. الان خودت نباید غذا بخوری و اول باید بچه ات را سیر کنی. الان جیب خودت ممکن است خالی باشد اما جیب بچه‌ات باید پر باشد. خودت نباید فلان کار را کنی که شوهرت بتواند فلان کار را کند. الان مجبوری کار نکنی چون بچه کوچک داری و … راستش را بخواهید من یک ذره خودخواهم، نه خیلی خودخواهم. این خیلی خودخواه بودن و ترس از کهنه شدن باعث می‌شود که محتاط باشم. همیشه دوست دارم جوان باشم و تازه باشم و همه چیز تازه باشد. این خیلی خطرناک است چون فکر می کنم اگر یک روزی کهنه شوم و به این باور برسم که کهنه شدم دچار افسردگی خیلی حاد می‌شوم که حتی ممکن است بلایی سر خودم بیاورم. همه آرزوی زندگی‌ام هم همین است که خداوند این تازگی را از من نگیرد.

بیوگرافی طناز طباطبایی

و برای همین می‌خواهی این مراحل ازدواج و بچه‌دار شدن و تشکیل خانواده را بگذارید برای بعدتر؟

– نه اینکه بعدتر، اصلا هیچ وقت به آن فکر هم نمی‌کنم، هرگز. عشق مادر و فرزندی و عشق به خانواده، عشقی طبیعی و در نهاد بشر است ولی چیزی که من می‌گویم کمی متفاوت است. نمی‌دانم شاید من یک مقدار کمی خودشیفتگی بازیگری دارم و این چیزی است که به نظرم همه بازیگران دارند و اگر نداشته باشند اصلا نمی‌توانند بازیگر شوند. آن خودشیفتگی هم این است که من خودم را از هر چیزی در جهان بیشتر دوست دارم و فکر می‌کنم حتی اگر روزی بچه‌دار شوم باز هم خودم را بیشتر از او دوست خواهم داشت. آنقدر خودم را دوست دارم که حاضر نمی‌شوم این همه سختی به خودم بدهم که عشق دیگری را تجربه کنم. آن عشق را خودم به خودم دارم.

بیوگرافی طناز طباطبایی

جوایز و افتخارات :

– بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی در سال ۱۳۸۸
– برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن از سومین جشن منتقدان برای بازی در فیلم “صداها” – ۱۳۸۸
– برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن از پنجمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران برای بازی در فیلم “مرهم” – ۱۳۹۰
– جایزه بهترین بازیگر زن در کرمان و سنندج برای فیلم هیس!دخترها فریاد نمیزنند – سال ۱۳۹۱
– کاندیدای بهترین بازیگر زن در کرمانشاه برای فیلم هیس!دخترها فریاد نمیزنند – سال ۱۳۹۱

بیوگرافی طناز طباطبایی

بیوگرافی و زندگینامه دنیز چاکیر (شاه سلطان) + عکس

بیوگرافی و زندگینامه دنیز چاکیر (شاه سلطان) + عکس

بیوگرافی دنیز چاکیر بازیگر نقش شاه سلطان +عکس

او متولد ۳۱  سپتامبر ۱۹۸۲ در انکارای  ترکیه است . او فارغ التحصیل رشته تئاتر است. او جز جذاب ترین زنان ترکیه می باشد و همیشه جز بیست زن زیبای ترکیه بوده است.

Biography-and-life-Deniz-Chakir (1)

Biography-and-life-Deniz-Chakir (2)

عکس شاه سلطان در سریال حریم سلطان

Biography-and-life-Deniz-Chakir (3)

Biography-and-life-Deniz-Chakir (4)

Biography-and-life-Deniz-Chakir (5)

عکس شاه سلطان

بیوگرافی و زندگینامه آماندا سایفرد، بازیگر و خواننده + عکس

بیوگرافی و زندگینامه آماندا سایفرد، بازیگر و خواننده + عکس

بیوگرافی آماندا سایفرد، بازیگر و خواننده آمریکایی (+تصاویر)


بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد، بازیگر و خواننده آمریکایی (+تصاویر)
نام اصلی : آماندا میشل سایفرد
تولد : ۳ دسامبر ۱۹۸۵ 
ملیت : ایالات متحده آمریکا
پیشه : بازیگر، خواننده، مدل
سال‌های فعالیت : از سال  ۱۹۹۵-تاکنون

آماندا میشل سایفرد (Amanda Michelle Seyfried) زاده ۳ دسامبر ۱۹۸۵ بازیگر و خواننده آمریکایی است. آماندا سایفرد در شهر آلن‌تاون ایالت پنسیلوانیا به دنیا آمده‌است، نام پدر او جک سیفرید و مادرش  نی ساندر است.

آماندا سایفرد فعالیت‌های هنری خود را از سن ۱۱ سالگی بعنوان یک کودک مدل آغاز کرد و در سن ۱۵ سالگی شروع به بازیگری کرد.
بازی در فیلم تلویزیونی به نام (همه فرزندان من) موفقیت شایان توجهی برای وی به همراه داشت. او در سال ۲۰۰۴ نخستین فیلم سینمایی خود به نام دختران پست را بازی کرد. آماندا سایفرد فارغ‌التحصیل از دانشگاه فوردهام نیویورک می‌باشد.

جدیدترین عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

 عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

عکس های آماندا سایفرد

بیوگرافی آماندا سایفرد,بیوگرافی آماندا سیفرید,عکس های آماندا سایفرد

منبع : fa.wikipedia.org

بیوگرافی و زندگینامه رعنا آزادی ور + عکس

بیوگرافی و زندگینامه رعنا آزادی ور + عکس

رعنا آزادی ور | بیوگرافی و عکس های رعنا آزادی ور

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (1)

عکس های جدید و دیدنی رعنا آزادی ور بازیگر خوب کشورمان را به همراه بیوگرافی رعنا آزادی ور مشاهده می کنید.

عکس های رعنا آزادی ور بیوگرافی رعنا آزادی ور در تاپ ناز

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (2)

بیوگرافی رعنا آزادی ور

رعنا آزادی‌ ور بازیگر ۳۲ ساله (متولد ۱۷ فروردین ۱۳۶۲ در تهران) سینما ، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی با بازی در فیلم مارمولک (کمال تبریزی، ۱۳۸۲) فعالیت در سینما را آغاز کرد و با یک سال دوری از سینما با بازی در سه فیلم در سال ۱۳۸۴ موقیعت خود را در سینما تثبیت کرد.

رعنا آزادی‌ ور با بازی در فیلم پارک وی (فریدون جیرانی، ۱۳۸۵) برای بار نخست بازی در نقش اول را همراه با نیما شاهرخ شاهی تجربه کرد. او در فیلم درباره الی نقش همسر یکی از زوج‌ های جوان فیلم را بازی می‌ کند که در داستان سه روزه سفر این زوج‌ ها به شمال در گیر است و با بازی در این نقش در سیر داستان هم پای سایر شخصیت‌ های داستان با اتفاقات روبرو می شود.

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (3)

رعنا آزادی ور | عکس های جذاب و بیوگرافی رعنا آزادی ور

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (4)

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (5)

بیوگرافی و زندگینامه رعنا آزادی ور + عکس

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (6)

Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (7)

بیوگرافی و زندگینامه رعنا آزادی ور + عکس Picture-and-life-Rana-azadi var-photo (8)

بیوگرافی و زندگینامه رعنا آزادی ور + عکس

بیوگرافی و زندگینامه نیکولا تسلا + عکس

بیوگرافی و زندگینامه نیکولا تسلا + عکس

بیوگرافی نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت ! + عکس

نیکولا تسلا

نیکولا تسلا یکی از بدنام‌ترین دانشمندان در تاریخ بشریت است. خواه او را نابغه بخوانید، یا یک دیوانه‌ی تمام عیار، نمی‌توانید منکر ذهن خلاق و تخیل‌گرای بی‌نظیر وی باشید. تسلا هزاران ایده‌ی مختلف را در زمان خود مطرح کرد، که بسیاری از آن‌ها غیرعملی یا بسیار خطرناک بودند. اگر می‌خواهید بدانید که چرا تسلا به عقیده‌ی بسیاری یک نابغه‌ی دیوانه است.

۱۰- مهار کردن امواج کیهانی

یکی از تخیلات عجیب تسلا، مهار انرژی آزاد بود. انرژی آزاد می‌تواند بصورت اتمی، انرژی تابشی یا استاتیکی باشد، که گرفتن انرژی آن مانند گرفتن انرژی بسیار کم از منبع بی‌کران انرژی است. ایده‌ی مهار انرژی آزاد توسط بسیاری از دانشمندان در گروه شبه‌علم قرار می‌گیرد، چرا که غیر‌عملی و غیرقابل توسعه در ابعاد بزرگ‌تر است.

تسلا عقیده داشت اگر بتواند ماشینی مناسب برای مهار این انرژی بسازد، می‌تواند مشکلات انرژی در دنیای کنونی را برطرف کند. او معتقد بود که اجزا بسیار کوچک با شارژ الکتریکی کم، به صورت روزانه با سرعتی بالاتر از سرعت نور، بصورت باران بر روی زمین می‌بارند. او تصور می‌کرد ماشینی ساخته است که می‌تواند این اجزا را گرفته و آن‌ها را به انرژی قابل استفاده تبدیل کند. او حتی پتنتی برای این دستگاه به نام خود ثبت کرده بود. تسلا ادعا می‌کرد این اختراع او می‌تواند یون‌ها را مستقیما به انرژی قابل استفاده تبدیل کند، هر چند این ادعا هیچ‌وقت رنگ واقعیت به خود ندید.

بیوگرافی نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت !

——————————————————————————–
۹- الکترودینامیک‌های القائی

با اینکه تسلا پدر جریان متناوب یا AC است، اما همواره رویای دنیایی که بصورت بی‌سیم انرژی خود را تامین ‌می‌کند را در سر می‌پروراند. برای عملی کردن این رویا، او پیشنهاد ساخت سیستم بی‌سیم جهانی را داد، که در آن برج تسلا انرژی و الکتریسیته را بصورت بی‌سیم به کل دنیا مخابره می‌کرد. او سعی در اثبات عملی بودن این ایده‌ی خود با استفاده از کویل تسلا، که با فاصله‌ای چند سانتی‌متری می‌توانست لامپ کوچکی را روشن کند، داشت.

وی عملی کردن رویای خود را با ساخت برج “واردن‌کلیف” در نیویورک آغاز کرد، اما وقتی تامین‌کننده‌ی مالی آن از هدف تسلا برای ارسال انرژی بصورت بی‌سیم به جای استفاده از آن برای ارتباطات راه دور مطلع شد، حمایت مالی خود را قطع کرد. این اتفاق قدم آخر او برای عملی کردن سیستم بی‌سیم جهانی تسلا بود و مانند دو اختراع دیگر او یعنی کویل تسلا و مخابره‌کننده‌ی مغناطیسی بدون استفاده ماند. اگر روش تسلا عملی می‌شد تنها وسیله‌ای که مردم برای دریافت الکتریسیته‌ی رایگان و نامحدود نیاز داشتند، یک آنتن ساده بود. سیستم کاملا تجدیدپذیر بود و هیچ‌گونه زیان زیست محیطی  یا تاثیر منفی بر سلامتی افراد جامعه نداشت.

عملی‌شدن این ایده وابستگی زیادی به دولت آمریکا و سرمایه‌گذاران آن داشت؛ اما به نظر می‌رسید که سرمایه گذاران تمایلی به عملی کردن ایده‌ای که برای آن‌ها سودی به ارمغان نیاورد، نداشتند. با شروع جنگ‌جهانی‌دوم طبیعی بود که دولت علاقه‌ی خود به برج تسلا و رویای عظیم او را از دست بدهد. برج او سریعا تخریب شد و لوازم مصرفی در آن، در جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود به تازگی گروهی از محققان در MIT توانسته اند ایده‌ی تسلا را با روشن کردن بی‌سیم لامپی از فاصله‌ی دو متری، به اثبات برسانند.

——————————————————————————–
۸- آتش سرد

دیگر ایده‌ی رویایی تسلا، یعنی آتش سرد، استفاده از صابون و آب را برای همیشه در حمام ریشه کن می‌کرد. همه می‌دانند که آب و الکتریسیته با هم مخلوط نمی‌شوند، اما این‌گونه که به نظر می‌رسد، الکتریسیته و جِرم روی بدن، ناسازگاری بیشتری نسبت به آب و جِرم‌ روی بدن دارند.

در یک عمل نامتعارف به نام آتش‌ سرد، جریان الکتریسیته‌ای با ولتاژ ۲/۵ میلیون ولت که دائما در حال تناوب بود، انرژی خود را به بدن انسانی که بر روی صفحه‌ای فلزی ایستاده است، منتقل می‌کرد. تصور این صحنه خود بسیار شگفت‌انگیز است. فردی در بین آتش میلیون‌ها ولت الکتریسیته محاصره شده و رعدهای الکتریسیته او را در بر گرفته‌اند. این روش با توجه به رسانا بودن بدن انسان به نظر عملی است و حتی می‌تواند تمیزی بهتری نسبت به صابون و آب را به ارمغان آورد. تسلا مدعی بود که اختراع او نه تنها برای تمیزتر شدن بلکه برای مصارف دارویی نیز کاربرد دارد. تنها کار لازم این بود که فرد روی صفحه‌ای فلزی قرار بگیرد تا تمام چرک و جرم روی بدن او پاک شود و حس بی‌نظیری به وی منتقل کند. همچنین این وسیله می‌توانست فرد را در سردترین شرایط گرم نگه دارد و حتی بعد از هر استفاده مقدار قابل توجهی اوزون تولید می‌کرد. علی‌رغم مزایای واضحی که این وسیله داشت، بدلیل هزینه‌ی بالا و خطرات زیادی که تحمیل می‌کرد، مانند بسیاری دیگر از ابداعات تسلا مورد توجه قرار نگرفت.

——————————————————————————–

۷- تسلاسکوپ

نیکولا تسلا ابداعات زیادی برای بهبود شرایط زندگی بر روی زمین داشت، اما یکی دیگر از تلاش‌های او ساخت وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی بود. تسلا مدعی بود که در موارد مختلف توانسته است با موجوداتی غیرعادی ارتباط برقرار کند، اما این ادعای او هیچ‌وقت به اثبات نرسید. او ادعا می‌کرد زمانی که در آزمایشگاه خود در کولورادو مشغول کار بود، صداهایی عجیب می‌شنید که مانند آن را قبلا جایی بر روی زمین نشنیده بود. او این صداهای کلیک مانند را در حال کار بر روی مخابره‌کننده‌ی مغناطیسی خود شنیده بود. کلیک‌ها بصورت واضح و در دسته‌های یک تا چهار عددی منتقل می‌شدند، که شباهت زیادی به کدهای مورس داشتند.

دیگر نتیجه‌ی تسلاسکوپ، ابداع جدیدی به نام “اوسیلوسکوپ ماورای ابعاد” بود و این‌گونه عمل می‌کرد که امواج کیهانی با انرژی آزاد را دریافت و آن‌ها را به انرژی قابل استفاده برای انسان‌ها تبدیل می‌کرد. این وسیله می‌توانست انرژی را به هر نقطه از جهان بدون توجه به فاصله‌ی آن، انتقال دهد. متاسفانه کسی ادعای تسلا مبنی بر ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی را بدلیل نداشتن مدارک قانع کننده، باور نکرد اما وی از پافشاری بر موضع خود دست برنداشت. تسلا همچنین امیدوار بود که با فرستنده‌های عظیمی که روی سطح زمین قرار می‌دهد، بتواند وجود موجودات زنده در مریخ را به اثبات برساند.

بیوگرافی نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت !

——————————————————————————–
۶- اشعه‌های مرگبار تسلا

با اینکه اختراعات تسلا به نظر بسیار خطرناک می‌آیند، اما تسلا به شدت مخالف جنگ بود و تلاش بسیاری برای ساخت “اشعه‌ی مرگبار” و جلوگیری از وقوع آن به خرج داد. اشعه‌ی مرگبار در اصل به عنوان شتاب‌دهنده‌ای برای ذرات عمل می‌کرد که می‌توانست دسته‌ای از ذرات با انرژی بالا را تا فاصله‌ی ۴۰۰ کیلومتری پرتاب کند. او مدعی بود این دستگاه می‌تواند موتورها را ذوب کرده و هرگونه هواپیمایی را منهدم سازد. تسلا مدعی بود اختراع او می‌تواند با هزینه‌ی دو میلیون دلاری، پدافند هوایی نامحدودی را ایجاد کند.

زمانی که او می‌خواست اشعه‌ی مرگبار را به پشتیبان مالی خود، P.J Morgan معرفی کند تا بتواند هزینه‌های پروژه‌ی خود را تامین نماید، با مخالفت وی روبرو شد. با استفاده از ۸۰ میلیون ولت، تسلا مدعی بود امواج حاصل از دستگاه می‌توانند به هر چه که در مسیرش قرار می‌گیرد، نفوذ کنند. علی‌رغم توضیحات قانع‌کننده‌ی تسلا و صرفه‌جویی‌های جانی و مالی که این دستگاه در بر داشت، دولت بریتانیا و آمریکا این پروژه را رد کردند. این دستگاه از طرف دولت روسیه اندکی مورد توجه قرار گرفت و روسیه به او اجازه داد که دستگاه خود را برای آزمایش آماده کند. بسیاری افراد مختلف مدعی هستند که این آزمایشات عامل اصلی “انفجار تونگوسکا” بودند.

——————————————————————————–
۵- کنترل آب و هوا

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های تاریخ بشریت، ایجاد توانایی کنترل آب‌وهوا است. تسلا فکر می‌کرد که راه حلی برای این مشکل پیدا کرده است. او تصور می‌کرد که می‌توان دمای زمین را، با وسیله‌ای که مانند ترموستات عمل می‌کند، کنترل کرد. او مدعی بود می‌توان با ارسال امواج رادیویی، میدان مغناطیسی زمین را تحت تاثیر قرار داده و امواج رادیویی پایایی ایجاد کرد. سپس می‌توان با این امواج، جریان‌های باد را تحت تاثیر قرار داد و با تغییر مسیر آن‌ها آب ‌و‌ هوای زمین را کنترل کرد.

تسلا پتنت‌های زیادی را در زمینه‌ی کنترل آب و هوا به ثبت رساند و توانست اثبات کند که با امواج رادیویی می‌توان آب و هوا را کنترل کرد. عده‌ای معتقدند که تحقیق‌های تسلا به دست افراد نا‌اهلی افتاده و آن‌ها هم اکنون آب و هوای زمین را کنترل می‌کنند. آن‌ها برای اثبات این ادعا به الگوی غیرمتعارف آب و هوایی کنونی و خشکسالی در برخی نواحی زمین، اشاره می‌کنند.

——————————————————————————–
۴- اسلحه‌ی اشعه‌ی ایکس

کشف اشعه‌ی ایکس توسط ویلیام رونتگن، بسیاری از جمله تسلا را به وجد آورد. با استفاده از طراحی‌های رونتگن، تسلا سعی در توسعه‌ی تجربیات رونتگن داشت. تسلا افراد عادی را برای دیدن نتیجه‌ی کارهایش، به سالن‌های کاری خود دعوت می‌کرد.

در این بازه‌ی زمانی تسلا با مارک توِین ارتباط نزدیکی برقرار کرد. توِین بعد از درمان بیماری یبوست خود توسط تسلا مدام به سالن‌های وی می‌رفت. توین و تسلا بارها در حال بازی با اختراع جدید تسلا به نام اسلحه‌ی اشعه‌ی ایکس، دیده شده بودند. گفته می‌شود که هر دوی آن‌ها به نوبت نوارهای فیلم را از دیوار آویزان می‌کردند و در مقابل آن‌ها می‌ایستادند و با این اسلحه سعی در شلیک اشعه‌ی ایکس به سمت این نوارها داشتند. اسلحه‌ی اشعه‌ی ایکس که تسلا ساخته بود می‌توانست اشعه را تا فاصله‌ی ۱۲ متری شلیک کند.

——————————————————————————–
۳- متناوب کردن جریان

نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۲ برای کار در شرکت تحت نظر توماس ادیسون با نام شرکت قاره‌ای ادیسون، به پاریس نقل مکان کرد. زمان زیادی طول نکشید که نبوغ تسلا به چشم آمد و از وی خواسته شد تا به آمریکا برود و در کنار ادیسون مشغول به کار شود. ادیسون در آن زمان به تازگی جریان مستقیم یا DC را ساخته بود و آن را راه حلی برای تمامی مشکلات الکتریسیته روی زمین می‌دانست.

ژنراتور جریان مستقیم مشکلات فراوانی داشت و ادیسون به تسلا وعده داده بود که اگر این مشکلات را رفع کند، به او ۵۰ هزار دلار پرداخت خواهد کرد. تسلا به آنچه که از وی خواسته شده بود عمل کرد، و پتنت‌های زیادی برای رفع مشکلات ژنراتور ادیسون به ثبت رساند، اما ادیسون هیچ‌گاه به وعده‌ی خود عمل نکرد و هیچ‌گونه مبلغی به تسلا پرداخت نکرد. این اتفاق باعث شد تا تسلا شرکت ادیسون را ترک کرده و شرکت جدیدی برای خود تاسیس کند. وی توانست وسیله‌ی جدید الکتریکی با نام جریان متناوب بسازد. مزایای واضح و فراوانی در استفاده از جریان متناوب وجود داشت، از جمله توانایی تغییر ولتاژ و ارسال جریان به مسافت‌های طولانی که صرفه‌جویی فراوانی در زمینه‌ی انرژی و هزینه، برای مصرف کنند به‌همراه داشت.

با این اتفاق، جنگ بزرگ جریان‌ها آغاز شد. ادیسون از اینکه تسلا از او جدا شده بود و با جرج وستینگ هاوس همکاری می‌کرد، بسیار خشمگین بود و تلاش زیادی برای کم کردن ارزش جریان متناوب انجام می‌داد. ادیسون نمایش‌های بزرگی برای ترساندن مردم از جریان متناوب برگزار کرد. او مدعی بود جریان متناوب می‌تواند خانه‌ی آن‌ها را به خاکستر تبدیل کند و خود افراد را دچار برق گرفتگی شدید کند. او برای اثبات این ادعا جریان متناوب را به سگ، فیل و انواع حیوانات دیگر و حتی انسان‌ها متصل می‌کرد!

برای اولین بار ادعای تسلا در خارج از آزمایشگاه نیز نتیجه داد و موفقیتی بزرگ برای وی رقم زد. او توانست در نمایشگاه جهانی سال ۱۸۹۳، با روشن کردن لامپ بدون آسیب رساندن به افرادی که در آن محوطه قرار داشتند، حمایت جامعه‌ی جهانی را به سمت خود جلب کند. نهایتا، جریان متناوب برنده‌ی این نبرد شد و در حال حاضر عمده‌ی جریان الکتریسیته، به صورت جریان متناوب تامین می‌شود.

——————————————————————————–

۲- روشن کردن کره‌ی زمین

چه اتفاقی می‌افتاد اگر وسیله‌ای ابداع می‌شد، که می‌توانست ‌کل کره‌ی زمین را روشن کند؟ این اتفاق باعث کاهش نیاز به لامپ‌ها و کاهش صدمات حاصل از کمبود روشنایی می‌شد. این تخیل، زمینه‌‌ساز ایده‌ای در تسلا شد، تا بتواند با آن کره‌ی زمین را روشن کند. او می‌خواست با تحریک گازها و نور حاصل از آن‌ها در حالت برانگیختگی، این ایده را عملی کند. تسلا قصد داشت جریان بزرگی از انرژی مانند اسلحه‌ی امواج فرابنفش را به قسمت بالایی اتمسفر کره‌ی زمین شلیک کند، تا با تحریک گازهای کم فشار موجود در آن ناحیه، کره‌ی زمین به طور کامل روشن شود.

تسلا معتقد بود با عملی شدن این ادعا، اتفاقاتی مانند تایتانیک به وقوع نخواهند پیوست، اما کسی این ادعای او را جدی نگرفت.

——————————————————————————–
۱- اوسیلاتور تسلا

همه چیز از اتم‌ها تشکیل شده‌اند و هر شی یک فرکانس طبیعی دارد که با آن در حال ارتعاش است. اگر دستگاهی فرکانسی معادل فرکانس ارتعاش این ذره‌ها تولید کند، سیستم پاسخی با دامنه‌ای بزرگ‌تر خواهد داد که این پاسخ می‌تواند بسیار مخرب باشد. یک مثال برای مخرب بودن امواج مکانیکی، فروریختن پل تاکوما است. این پل وقتی بادی ضعیف، امواجی با فرکانس رزونانس پل تولید کرد، در کمال تعجب فروریخت.

با استفاده از این مفهوم، تسلا مدعی شد که با دستگاه کوچکی می‌تواند یک ساختمان عظیم را با خاک یکسان کند. او در حال شرح کار خود به یک خبرنگار بود که ناگهان با بالا بردن فرکانس دستگاه، همه‌ی اشیای آزمایشگاه وی در هوا غوطه‌ور شدند، این اتفاق به قدری شدید بود که مجبور به تماس با آتش‌نشانی و پلیس شدند و در نهایت تسلا قبل از اینکه ساختمان فرو بریزد، دستگاه را با چکش نابود کرد.

وقتی از او سوال شد که برای فروریختن ساختمان Empire State، چه چیزهایی نیاز دارد، وی در پاسخ گفت که فقط نیاز به اختراع خود، ۵ پوند فشار هوا و زمان کافی برای پیدا کردن فرکانس مناسب، دارد. او تصور می‌کرد اختراعش می‌تواند امواج مکانیکی را به هر قسمت از دنیا بفرستد، اما تا به امروز کسی نتوانسته این ادعا را رد یا اثبات کند. او همچنین مدعی بود اگر امواج اوسیلاتور با امواج بدن هماهنگ شوند، می‌توانند بیماری‌های متعددی را شفا دهند. ادعایی دیگر که در دنیایی غیر دنیای دیوانگان به اثبات نرسیده است.

بیوگرافی و زندگینامه کلارک گیبل + عکس

بیوگرافی و زندگینامه کلارک گیبل + عکس

بیوگرافی کلارک گیبل ، هنرپیشه معروف + عکس

کلارک گیبل

 امروز سالگرد درگذشت ویلیام کلارک گیبل است. او در نخستین روز فوریه در سال ۱۹۰۱ متولد شد و در ۱۶ نوامبر ۱۹۶۰ درگذشت. اهالی سینما و دوستداران سینمای کلاسیک، بازیگر مشهور آمریکایی را به خاطر بازی در نقش رت باتلر در فیلم بربادرفته به خوبی می شناسند. با وجود شهرتی که دارد، در فیلم های ضعیف زیادی بازی کرده است و شاید بتوان گفت همه شهرت او برای فیلم «بربادرفته» است.

مادر «کلارک» هنگامی که او ۶ ماهه بود، وی را در کلیسای کاتولیک رم غسل تعمید داد و هنگامی که «کلارک» تنها ۱۰ ماه سن داشت، در پی رشد شدید تومور مغزی از دنیا رفت. پس از مرگ مادر بر سر نحوه تربیت «کلارک» خردسال بین خانواده‌های والدینش، اختلاف نظر شدیدی به وجود آمد. هنگامی که «کلارک» پا به دوره نوجوانی گذاشت، زندگی خانوادگی اش در پی ورشکستگی پدر دچار تلاطم و سختی‌های بسیار شد. در پی آن وی ترک تحصیل کرد و در کارخانه لاستیک سازی شهر محل سکونتش، آکرن، مشغول کار شد. در این سال‌ها بود که «کلارک» نوجوان پس از دیدن نمایش «مرغ بهشت»، به بازیگری علاقه‌مند شد. در سن ۲۱ سالگی «کلارک» مادرخوانده مهربان خود را نیز از دست داد و پس از پرسه زدن در شهرهای مختلف و کار کردن در کارخانه‌ها و نیز میدان‌های نفتی، سرانجام به سوی گروه‌های تئاتری کشیده شد.

ازدواج با «لوراهوپ کروز» هم بازی، مربی و مدیر پرنفوذ کلارک پای او را به هالیوود در حال شکوفایی دهه ۱۹۲۰ کشاند. اولین فیلم‌های «کلارک گیبل» صامت بود. در ابتدا مدیران استودیوهای هالیوود نظر مثبتی درباره این بازیگر سبزه رو و گستاخ نداشتند. غافل از آن که همین ویژگی‌ها به علاوه صدای بم و چهره مردانه «کلارک گیبل» به شدت مورد اقبال تماشاگران قرار می‌گیرد.

«مترو گلدوین مایر» استودیوی معتبر هالیوود که «کلارک» را در استخدام داشت، به تدریج و ناباورانه متوجه تاثیرگذاری وی بر تماشاگران سینما شد.

 بیوگرافی کلارک گیبل ، هنرپیشه معروف + عکس

اگرچه مدیران استودیو، باز هم خطر میدان دادن به این جوان گستاخ ولی دوست داشتنی را نپذیرفتند. سال ۱۹۳۱ «گیبل» برای آزمودن بخت خویش، روانه استودیوی برادران وارنر شد. «دارلی اف. زانوک» مدیر اجرایی استودیو، پس از تست اولیه «کلارک»، در حاشیه فرم استخدامی وی نوشت: «گوش‌های او بیش از حد بزرگ است و در واقع به یک میمون تنومند شباهت دارد».

به این ترتیب برادران وارنر یکی از ارزشمندترین جواهرات هالیوود را از دست داد، زیرا گیبل نزد «مترو گلدوین مایر» و مدیر جدید و آینده نگر آن «ایرونیگ» بازگشت. تنها ظرف ۲ سال «کلارک گیبل» به یکی از درخشان‌ترین چهره‌های هالیوود مبدل شد و ازدواج دومش با «گرتا گاربو» او را در حد یک ستاره سرشناس مطرح کرد.

 این در حالی بود که بداخلاقی و ناسازگاری وی با تهیه کنندگان، به سوژه نشریات مبدل شد و جالب آن که محبوبیت او را نیز افزایش داد. در سال‌های دهه ۱۹۳۰ حضور «کلارک گیبل» در هر فیلمی، به معنای هجوم تماشاگران مشتاق به سالن‌های سینما بود و رسانه‌های گروهی و تماشاگران به او لقب «سلطان هالیوود» را دادند، لقبی که تا آن زمان به کسی داده نشده بود. پس از آن نیز کسی یارای تصاحب این عنوان را نیافت.

سال ۱۹۳۴ «کلارک گیبل» با نقش آفرینی به یادماندنی خود در فیلم «در یک شب اتفاق افتاد»، علاوه بر کسب اسکار بهترین بازیگر سال، قامت بازیگری اسطوره‌ای را یافت.

براساس گزارش‌های مطبوعاتی و نظرسنجی‌های آن سال‌ها، نقش آفرینی وی در این فیلم تاثیر چشمگیری بر نحوه لباس پوشیدن، رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی مردان در آن سال‌ها و حتی دهه‌های بعد گذاشت و شکل خاص سبیل او تا چند دهه بین مردان رایج شد.

نقش «گیبل» در این فیلم هم چنین الهام بخش «فرتیس فرلنگ» طراح و کارگردان سرشناس انیمیشن، برای خلق شخصیت کارتونی «باگزبای» شد. یک سال بعد «گیبل» برای حضور درفیلم «شورش در کشتی بونتی» نامزد دریافت اسکار شد، گرچه آن را به دست نیاورد. او خود این فیلم را بهترین اثر کارنامه حرفه‌ای اش توصیف کرد. «گیبل» برای جاودانه شدن نیاز به برداشتن یک گام دیگر و شاید مهم‌ترین گام زندگی اش داشت. این امکان سال ۱۹۳۹ برای او فراهم شد زمانی که «دیوید سلزنیک» بی پروا تصمیم گرفت تا شاهکار عظیم«مارگرت میچل» را به تصویر بکشد. به این ترتیب تولید «بربادرفته» با شکوه‌ترین فیلم تاریخ سینما آغاز شد.

بیوگرافی کلارک گیبل ، هنرپیشه معروف + عکس

سال ۱۹۴۲ همسرش کارول لومبارد در یک سانحه هوایی کشته شد. همان سال کلارک به ارتش هوایی آمریکا پیوست. در ۲۵ نبرد هوایی شرکت کرد. اگرچه مردم فکر می‌کردند او در این نبردها کشته می‌شود اما هنوز شانس با کلارک یار بود. او در سال ۱۹۴۳ با عنوان سرگرد ارتش به امریکا بازگشت.

 کلارک گیبل بعد از جنگ به ‌هالیوود بازگشت، اما فیلم‌هایش دیگر از شهرتی که درگذشته داشت برخوردار نبود. او دوباره در سال ۱۹۴۹ ازدواج کرد.

در این فیلم که سال ۱۹۶۰ ناپل آغاز شد گیبل، سوفیا لورن و ویتوریو د سیکا نقش آفرینی کردند. آخرین فیلم گیبل «بورس» بود که در آن با مریلین مونرو و مونت گومری کلیفت همبازی شد. اما او هیچ وقت شانس تماشای فیلمش را نداشت؛ چراکه دو روز بعد از تمام شدن فیلم درگذشت.

بیوگرافی کلارک گیبل ، هنرپیشه معروف + عکس

کلارک گیبل نوامبر سال ۱۹۶۰ دراثر یک جمله قلبی که در اثر انسداد شراین ایجاد شده بود در بیمارستانی در لوس آنجلس، کالیفرنیا درگذشت.

پس از اعلام خبر فوت گیبل، نیویورک تایمز نوشت: «سلطان هالیوود مرد. او همتایی نداشت و نخواهد داشت. لقب سلطان هالیوود نیز همراه او دفن شد…» او به لحاظ تکنیکی بهترین بازیگر تاریخ سینما نبود و از ظرافت و کمال تئاتری‌های بریتانیایی هالیوود نیز بی بهره بود. اما «کلارک گیبل» اینک یک مقیاس سنجش است و ستارگان سینما چه در گذشته و چه در حال و چه در آینده با او مقایسه می‌شوند. او نماد مردانگی بود و خشونت فرهنگ آمریکایی.

بیوگرافی کلارک گیبل ، هنرپیشه معروف + عکس

لس آنجلس تایمز نیز نوشت: «کلارک گیبل از خصوصیات انسانی نادری برخوردار بود مردانگی و در عین حال شوخ‌طبعی، خوش طینت و برخوردار از درک و فهم بالا، و آسان گیری و در عین حال تکلف و ملاحظه کاری. علاوه بر این‌ها «کلارک گیبل» به لحاظ حرفه‌ای فردی بااصالت و به لحاظ شخصیتی یک رنگ و صادق بود، خصوصیاتی که در عرصه سینما کمتر مشاهده می‌شود.

طراحی و توسعه توسط بهترین بک لینک