بایگانی برچسب ها: بیوگرافی تادانوری یوکو + عکس
بیوگرافی تادانوری یوکو + عکس
تادانوری یوکو (۱) در ۷۵ سالگی، در حالی که موهایش را از پشت میبندد و بسیار ساده لباس میپوشد، همچنان درخشان است. در آثار ده سالهی اخیرش که پیش روی شما است، تغییراتی را میتوان حس کرد.
«وقتی چیزهایی را که در آن بسیار موفقم کنار میگذارم، بهترین احساس دنیا را دارم. با این کار احساس آزاد بزرگی میکنم.»
آثار قبلی یوکو انباشتی از تصاویر و نقوش و حروف با رنگهایی بسیار درخشان بود که در قالب طراحی بسیار متقارن و متعادلی عرضه میشد. یوکو در کتاب «طراحی با کلاژ»(۲) که در سال ۱۹۶۵ به چاپ رسید میگوید: «من همانطور که تصاویر را کنار هم میچینم، به دنبال ایدههای ذهنی خودم هستم و به همین دلیل توصیف ایدهآلم ضروری است.»
در آثار جدید یوکو، این گرایش افراطی به تقارن کمتر دیده میشود. ایدهآلهای تفکر یوکو تغییر کرده است. «معصومیت، خلوص، پرستش. مطمئناً فقط بچهها این چهره را دارند. زیرا هر بار که ایدهآلها با واقعیت تلاقی پیدا میکنند، کمی ساییده میشوند.»
تادانوری در سال ۱۹۶۳ در نیشیواکی(۳) متولد شد. ژاپن قبل از جنگ جهانی دوم. نیشیواکی در آن دوره بافت شهری بسیار خاصی داشت. خیابانها سرشار بودند از تبلیغات رنگی مبتذل، لیبلهای غربی، تبلیغات نابهجا و آزاردهنده. اینها در ذهنیت تادانوری تأثیر عمیقی برجای گذاشت.
یوکو به ترکیه سفر کرد و از آنجا به اروپا و آمریکا رفت. شاهد نهضتهایی چون دادا (۴) و حرکتهای اجتماعی هیپیها بود. او از همهی اینها هر آنچه که میتواند یک هنرمند را جذب کند بهره گرفت. هنگامی که یوکو به ژاپن بازگشت نظم و منطق روشنفکرانه را کنار گذاشت و در عوض شیفتگی خود را نسبت به هنر پاپ و سرزندگی بیپایان «دادا» نمایان ساخت. عناصر تصویری فرهنگ عامیانهی مردم ژاپن مانند تصویر آفتاب تابان و موجهای خروشان، منظرهی کوه فوجی (۵) و ساقههای گیاه بامبو، در آثارش به شکلی سوررئالیستی ظاهر شد و همهی اینها یوکو را به عنوان یک طراح با ذهنیت متفاوت به جامعهی ژاپن معرفی نمود.
والدین یوکو، تُجاری خرده پا بودند و تحصیلات ابتدایی داشتند.
«پدر و مادرم هر روز دعا میکردند. آنها احترام خاصی برای اشیا قائل بودند. اگر روزنامهای بر روی زمین میافتاد، ما حق نداشتیم روی آن پا بگذاریم. آنها به من آموختند که با خودخواهی به هیچ چیز دست نخواهم یافت. به من آموختند که اینگونه باشم.»
یکی از آثار تکاندهندهی یوکو پوستری است دربارهی خودش.
مرد جوانی با لباسهای غربی، گل رزی را در دست گرفته است و روی زمینهای از اشعهٔهای آفتاب خود را با طنابی حلقآویز کرده است. در گوشههای بالای پوستر در یک سمت کوه فوجی در حال آتشفشان است و در سمت دیگر قطاری سریعالسیر در حال حرکت است و روی پوستر نوشته شده است: «من با رسیدن به اوج ۲۹ سالگی، در واقع مردهام»
امروزه ابزار کار یوکو یک کامپیوتر Power Mac فوقالعاده قدرتمند است.
«من از هر وسیلهای که به من کمک میکند تا تخیلاتم را به تصویر بکشم، استفاده میکنم، ولی آمادگی دارم به محض اینکه آن وسیله دیگر به دردم نخورد، خودم را از دستش خلاص کنم. کامپیوتر موانع بیشماری را بر سر راه خلاقیت میآفریند و یک حرفهای آگاه باید بتواند بر آن فائق شود. هماکنون به وسیلهی کامپیوتر می توان هر قسمتی از تصویر را بارها و بارها تغییر داد این امر باعث شده تا قسمت اعظم لذت هنر از دست برود. این روزها کمتر طراحی با تخیل خود راه میرود، کمتر هنرمندی موفق میشود تا نقاط ناشناختهی درون خود را کشف کند. قبل از کامپیوتریزه شدن، میتوانستیم در آثار هنرمندان و طراحان روحیهی بخشندگی را احساس کنیم ولی متأسفانه این روحیه هماکنون از بین رفته است. کامپیوتر صرفاً یک تکنولوژی جدید است و نباید به عنوان یک شعور و آگاهی جدید به کار گرفته شود.»
یوکو شیفتهی آثار گروه پوشپین(۶) است و از میلتون گلیزر(۷) و پاول دیویس(۸) بسیار الهام گرفته است. آنچه که در آثار گلیزر او را جذب میکند شاعرانگی و تکیهی او بر ادراک، احساس و شعور است.
یوکو میشیما(۹)، هنرمند و نویسندهی مطرح ژاپن در مقدمهی کاتالوگ نمایشگاه یوکو می گوید: «آثار تادانوری یوکو، کاملاً این حس غیرقابل قبول بودن را در متن خود دارد. آثارش با آن رنگهای زننده و عامیانه، مردم را میآزارد. ببینید رنگ قرمز پوسترهایش چقدر شبیه رنگهای کوکا کولاست. ولی چیزی که باعث میشود کارهای یوکو، فقط هنرنماییهای یک دیوانه نباشد، علاقهای است که به دنیای اطرافش دارد. وقتی با تقلید از چیزهایی پیش پا افتاده کاری عظیم میآفریند، در این فرآیند مخرب، ابتذال را به سخره میگیرد و این هجوآمیز بودن باعث میشود تا آثارش سالم به نظر برسد. یوکو به شهرت جهانی دست یافته است و من خوشحالم که او پرچم عجیب ژاپن ما را فراموش نکرده است.»