بیوگرافی امید علومی دوست پسر سحر قریشی
بیوگرافی امید علومی
وی یکی از خواننده ای جوان ایرانی هستش و تا امروز کار های مجاز زیادی رو از خودش منتشر کرده .
امیدعلومی و نامزدش سحر قریشی
امیدعلومی متولد ۲۳آبان؟۱۳۶ هستش و به نظر میرسه که ساکن غرب تهران و گویی تا این لحظه مجرد و یه خواهر کوچکتر از خودشون دارن.
آلبوم های امیدعلومی :
آلبوم بهونه از امیدعلومی
آلبوم استرس از امیدعلومی
امیدعلومی و نامزدش
ماجرای نامزدی سحر قریشی با امیدعلومی
امیدعلومی در دریا کنار
امیدعلومی بازیگر و خواننده است. عکسی از او در اینستاگرام و وب فارسی وجود دارد که همراه با سحر قریشی است و این خود شایعات و غیبتهایی را پیش آورده بود که رضا رشیدپور هم نتوانست در گفتگوی خود از آن بگذرد. او درباره نسبت سحر قریشی وامیدعلومی پرسید و او پاسخ داد.
امیدعلومی و سحر قریشی
سحر قریشی در این گفتگو میگوید: «حتما یک نسبتی دارد دیگر، اگر نه من را میخواستند تا بدانند چه نسبتی دارد.»
او میگوید که زنی است که در شرایطی که دارد تنها نمیتواند زندگی کند، در مراحل آشنایی هستند و فعلا در مرحله نامزدیِ محرم است که مردم زودتر از ارشاد پیگیر شدهاند.
امیدعلومی و شهین تسلیمی
سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در سیزدهمین برنامه اینترنتی “دید در شب” با اجرای رضا رشیدپور حضور پیدا کرد. در بخشی از این برنامه رضا رشیدپور با نمایش تصاویری، نظر وی را در خصوص محمود احمدینژاد و حسن روحانی پرسید که این بازیگر هم به این سوالات پاسخ داد.
محمود احمدی نژاد
من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد. وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.
حسن روحانی
من یک کلیدی دست ایشان دارم که اگر آن را بدهند در خیلی از گاوصندوق ها را باز می کنم و دیگر با کسی کار ندارم. اینستاگرامم هم می بندم که کسی را اذیت نکنم. البته خیلی خوشحالم از اینکه رییس جمهورمان وقتی جایی می روند مترجم ندارند و به زبان مسلط هستند.
امیدعلومی و مهران غفوریان
امیدعلومی و حامد پهلان
بیوگرافی و زندگینامه کیتی پرایس + عکس
عکس های کیتی پرایس همراه بیوگرافی کیتی پرایس
عکس های دیدنی کیتی پرایس Katie Price و بیوگرافی این مدل جذاب
کیتی پرایس Katie Price متولد ۲۲ مهٔ ۱۹۷۸ هنرپیشه، مانکن، و خوانندهاهل بریتانیا است. کیتی پرایس از سال ۱۹۹۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
عکس های داغ کیتی پرایس جذاب
تصاویر دیدنی کیتی پرایس مانکن بریتانیایی
کیتی پرایس Katie Price
کیتی پرایس Katie Price
تیپ و لباس این روز های هدیه تهرانی
تیپ و چهره این روزهای هدیه تهرانی! + عکس
هدیه تهرانی و الهام پاوهنژاد
الهام پاوهنژاد با انتشار این عکس در اینستاگرام نوشته:
دیدن یک همکار قدیمی که می تونه کلی انرژی خوب به آدم بده…یادت بیاد روزهای بد رفتن و روزهای خوش در راهه… زندگی پیش روست…کلی اتفاق خوب…. دیدار با هدیه جان تهرانی که هنوزم با کم کار بودنش ستاره است…
هدیه تهرانی و الهام پاوهنژاد
صفحه اجتماعی الهام پاوهنژاد
بیوگرافی و زندگینامه بابک جهانبخش + عکس
بیوگرافی کامل بابک جهانبخش +عکس های جدید ایشان
بیوگرافی کامل بابک جهانبخش
نام : علی جهانبخش
تولد : ۱ فروردین ۱۳۶۲
سبک : پاپ
کارها : خواننده , نوازنده , آهنگساز , ترانه سرا
سازها : گیتار , پیانو , کیبورد
مدت کار : ۱۳۸۴ تاکنون
بیوگرافی کامل بابک جهانبخش
بابک جهانبخش (با نام شناسنامهای علی جهانبخش) متولد ۱ فروردین ۱۳۶۲ برابر با ۲۱ مارس ۱۹۸۳ در بوخوم آلمان…
شروع فعالیت هنری
بابک جهانبخش نوازندگی پیانو را از ۵ سالگی زیر نظر استاد آلمانی در مدرسه موسیقی آزاد شهر بوخوم آلمان آغاز نمود و بعد از تحصیلات پدرش و بازگشت به ایران، علاقه خود را به موسیقی بیشتر دید و به صورت جدی تر موسیقی شرقی را دنبال کرد. اولین کسی که او را به خواننده شدن تشویق کرد مرحوم مجتبی میرزاده آهنگساز قدیمی بود. او دورههای آموزشی جدید را طی کرد و در سال ۷۶ و در سن ۱۴ سالگی، مجوز رسمی خود را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آن زمان با تایید محمدعلی معلم همراه بود دریافت کرد و در همان سال یک کار را برای صدا و سیما ضبط نمود.
آلبومها
ترانه شناسی بابک جهانبخش
در سال ۸۲ تولید اولین آلبوم او شروع شد و در سال ۸۴ آلبوم “چی شده” را روانه بازار کرد و در همان سال هم به عنواندومین پدیده سال انتخاب شد. او با انتشار آلبوم من و بارون وارد مرحله جدیدی از فعالیت هنری خود شد. ترانه «من و بارون» از این آلبوم به همراهی رضا صادقی خوانده شده است و اوج معروفیت وی به خاطر هم خوانی با رضا صادقی بود. این ترانه در فهرست صد ترانه برتر سال ۲۰۱۲ در رادیو جوان سیزدهم شد.
زندگینامه بابک جهانبخش
اسم آلبوم ها
چی شده (اواخر آذر ۱۳۸۴)
بی اسم (۲۲ آبان ۱۳۸۷)
احساس (۳۰ خرداد ۱۳۸۹)
زندگی من (۱۷ خرداد ۱۳۹۰)
من و بارون (۲۱ تیر ۱۳۹۱)
اکسیژن (۲۲ مرداد ۱۳۹۲)
مدار بی قراری (۲۳ شهریور ۱۳۹۳)
تک آهنگها
این آهنگها از ۸۴ تا کنون وارد بازار موسیقی شده است:
دلتنگی
من و سازم
برف (تیتراژ ویژه برنامه شب یلدا ۱۳۹۲)
تو چشمای منی
بی تو میمیرم
عاشقم کن (تیتراژ برنامه نیمروز)
دوست دارم (بعدها در آلبوم زندگی من)
چی کار کنم
تمومه (در فیلم دو خواهر)
تیک و تیک (در فیلم دو خواهر)
منو از یاد ببر
سخته
فکرشو کن (بعدها در آلبوم بی اسم)
من که باورم نمیشه
آتیشم بزن
پناهم بده (در فیلم دو خواهر و بعدها در آلبوم احساس)
دریا (در فیلم دو خواهر)
باغ بلور
خاطره
دوباره
همیشه
تازگیا (بعدها در آلبوم بی اسم)
سپیده
ازم دوری نکن (به همراه پوریا حیدری)
پایان (به همراه پوریا حیدری)
دل سرد نشو از عشق (از آلبوم خاص)
کاسه گندم (از آلبوم هشت)
تابلوهای نقاشی (در فیلم دو خواهر)
برخی از تک آهنگها در یک آلبوم غیر رسمی به نام «باغ بلور» منتشر شده است.
آهنگسازی برای دیگران
بابک جهانبخش مبانی آهنگسازی و تنظیم و دورههای تئوریک موسیقی را زیر نظر اساتید بزرگ موسیقی همچون مرتضی دلشاد، مجتبی میرزاده، مسعود میردامادی و… طی کرده و با موفقیت به اتمام رسانده است. برخی از ترانههایی که آهنگسازی و تنظیم آن به عهده او بوده است:
اتفاق از علی مختارپور
اما نشد از کاوه رفیعیان
ازم نپرس از محمد جعفری
قاب کهنه از محمد جعفری
دل سپرده از سها
اجراهای تلویزیونی
اجرای زنده ترانه من و بارون و بخشی از ترانه دوست دارم در ویژه برنامه شب یلدا از شبکه ۳ سیما با مجری گری احسان علیخانی
اجرای ترانههای بخشیدمت، کاسهٔ گندم، دریا، منو از یاد ببر، عاشقم کن، افسانه و… به صورت ضبط شده در برنامه رادیو هفت شبکه آموزش سیما
دو بار حضور در برنامهٔ خوشا شیراز و اجرای آهنگهای: عاشقم کن، انگیزه، گذشته، دوست دارم، چی شده و…
حضور در برنامهٔ راه شب و اجرا آهنگهای: عاشقم کن، ایدهآل، من و بارون، من و بارون (به همراه رضا صادقی)، دوست دارم (اجرای زنده) و…
اجرای آهنگ پناهم بده در ویژه برنامه نوروز ۱۳۹۰ از شبکه ۲ سیما
حضور در ویژه برنامه نوروز ۱۳۹۰ با مجری گری رضا رشیدپور و اجرای ترانههای دوست دارم و رفتی و شکستی
اجرای آهنگ دوست دارم در ویژه برنامه تحویل سال ۱۳۹۱ (کافه ترانه) از شبکه ۲ سیما
حضور در برنامه تلویزیونی نیمروز از شبکه ۳ سیما. تیتراژ این برنامه نیز ترانه «عاشقم کن» از کارهای بابک جهانبخش بود.
تیتراژ برنامه برنامه برف می باره در شب یلدا
کنسرتها
بابک جهانبخش با برگزاری کنسرتهای فراوانی در ایران و خارج از کشور تجربه بسیار خوبی در زمینه اجرای زنده دارد. او همچنین سابقه حضور در جشنواره موسیقی فجر را دارد.
در پنجمین جشنواره موسیقی مقاومت روز ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، بابک جهانبخش در کنار ۴ خواننده دیگر به اجرا پرداخت. ترانه «جاده عشق» سروده محسن شیرالی حماسی بوده و برای اولین بار در این جشنواره اجرا شد. همچنین ترانههای «من و بارون» و «دریا» که از آثار برتر بابک جهانبخش در این جشنواره اجرا شد…
آهنگ باز
بیوگرافی و زندگینامه سمانه پاکدل + عکس
سمانه پاکدل / گپی با سمانه پاکدل بدون سانسور
بیوگرافی سمانه پاکدل
سمانه پاکدل از بازیگران زن سینما و تلویزیون متولد ۲۶ مهر ماه ۱۳۶۶ می باشد.
او عضو یک خانواده ۵ نفری می باشد.
سمانه پاکدل و مادرش
یک خواهر و یک برادر دارد. خواهر او سی ساله و برادرش بیست و هفت سال دارد.
سمانه پاکدل به همراه مادر و خواهرش
خواهرزاده های سمانه پاکدل
او تنها عضو مجرد خانواده شان است و فعلا هم ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.
سمانه پاکدل و همسر برادرش
سمانه پاکدل در سال ۸۸ با حضور در مجموعه دلنوازان به کارگردانی حسین سهیلی زاده توانست به خوبی دیده شود.البته او قبل از آن نقش های کوتاهی در برخی مجموعه ها نیز داشته است.
به گفته ی خودش نیز او جایگاه فعلی اش را مدیون مسعود رسام( تهیه کننده ) است که وی را به حسین سهیلی زاده برای حضور در سریالش معرفی کرده است.
سمانه پاکدل در سریالهای روز حسرت , دلنوازان , دست بالای دست , دیگری و به تازگی در نقش رها (آیه) در سریال معراجی ها به ایفای نقش پرداخته است.
آخرین مصاحبه با سمانه پاکدل و دوست صمیمی اش سحر قریشی
از دلنوازان تا امروز با دلخوری!
پاکدل: روزی که برای سریال «دلنوازان» رفته بودیم، هم من و هم سحر، قبلا کارهای کوتاهی بازی کرده بودیم. سحر فیلم «لج و لجبازی» را داشت و من هم یک نقش در یکی از کارهای آقای سیروس مقدم داشتم ولی نقطه عطف بازیگری هر دو نفرمان «دلنوازان» بود.
رابطه من و سحر حین ساخت سریال « دلنوازان» شکل گرفت، نه بعد از سریال هر روز با هم درد و دل می کردیم. سرویس هایمان یکی بود و … اگر من و سحر فکر و درکی که امروز داریم را آن زمان داشتیم، شرایط به کلی تغییر می کرد. روزی که ما برای این سریال انتخاب شده بودیم فقط ۲۰ سال مان بود و هیچ درکی از شهرت و بازیگری نداشتیم. با این حال شرایط آن طور که باید پیش می رفت، پیش نرفت و اتفاقی که باید بعد از آن سریال برای مان می افتاد، نیفتاد.
در کل اگر بخواهم جمع بندی کنم من از شرایط امروز اصلا راضی نیستم. این که می گویند در سینما و تلویزیون باندبازی و مافیا وجود ندارد را من قبول ندارم چرا که هستند افرادی که پشت سر هم فیلم بازی می کنند و حمایت می شوند و حتی در نقش هایی ظاهر می شوند که حتی به سن و سال آنها نمی خورد ولی در همین بین بازیگرانی که چه به لحاظ سنی چه به لحاظ حرفه ای، مناسب آن نقش ها هستند، چون حمایتی برای آنها وجود ندارد، بیکار می مانند. در کل از ما هیچ حمایتی صورت نگرفت و حتی ما را از بازی در نقش های مشابه «دلنوازان» منع می کردند و می گفتند به تکرار نیفتید! بعد از آن هم که دیگر حمایتی در کار نبود.
قریشی: چند وقت پیش مصاحبه ای انجام داده بودم که فیدبک های مثبت و منفی زیادی دریافت کردم. من در آن مصاحبه گفتم چرا باب شده که امروزه همه در حال تماشای سریال های ترکیه ای هستند. آنقدری که بالی خان را می شناسند، ستاره های وطنی را نمی شناسند! آقای سهیلی زاده که آن زمان به ستاره سازی معروف بود دیگر نمی تواند این کار را بکند! آنقدر که بازیگران سریال های ترکیه ای بین مردم شناخته شده اند، بازیگران خودمان طرفدار ندارند و آن هم دو علت دارد؛ اول اینکه فیلمنامه های ما مدام تکرار و تکرار است و مسئله دوم و مهمترین مسئله، ممیزی های بیش از حدی است که روز به روز بیشتر می شوند.
امروز عصر اینترنت و ارتباطات است و جوان دهه ۷۰ و نوجوان ۸۰ با دهه ۶۰ تفکرات کاملا متفاوتی دارند. من در این جامعه زندگی می کنم و بازیگر همین کشور هستم ولی چرا باید آنقدر به من فشار بیکاری و بی پولی بیاید؟ مگر من از همین تلویزیون مطرح نشده ام؟ پس چرا باید این همه سال در سریال ها بازی نکنم بدون این که حتی دلیلش را هم بدانم!
من تا عمر دارم خودم را مدیون تلویزیون می دانم چون مرا با نقش «یلدا» در سریال «دلنوازان» می شناسند. هر چند که امروز دیگر کاری در تلویزیون برای من نیست! ما برای حضورمان در این عرصه زحمت کشیدیم. یادم می آید که به من تلفن شد که فلان جا تست بازیگری می گیرند، من هم رفتم و قبول شدم، بدون هیچ پیش زمینه ای… آموخته هایم را در این سال ها کسب کردم. ما از سینما و تلویزیون پول در می آوریم و بیرون خرج می کنیم نه مثل دوستان دیگر که پولی که بیرون از سینما به دست آورده اند را در سینما خرج می کنند تا نقشی داشته باشند. اگر قرار است محدودیتی وجود داشته باشد از هر نظر، این محدودیت باید برای همه وجود داشته باشد.
در کل باید بگویم که بچه های «دلنوازان» حق شان را نگرفتند. اگر دقت کنید بچه های این سریال نسبت به بازیگران تازه کار سریال های دیگر خیلی پیشرفت داشتند ولی چرا نباید دیگر در تلویزیون کار داشته باشیم؟ چرا من نباید در یک سریال نود شبی بازی داشته باشم؟ بارها و بارها از طرف خود سازمان به خاطر بازی در سریال «دلنوازان» از من تقدیر شد، نه تنها من، از همه بچه های سریال ولی سرنوشت ما در تلویزیون چه شد؟!
وقتی محدودیت ها یکسان نیست!
قریشی: متاسفانه باید این را اعتراف کنیم که محدودیت های در این وادی اصلا یکسان نیست و برای هر کسی یکجور اعمال می شود! من این را قبول دارم که باید به تمام قوانین کشورم و صدا و سیما و سینما احترام بگذارم و هرگز هم از این قوانین تخطی نکردم. آنقدر برای مان محدودیت ایجاد شده است که از ترس این که مبادا کسی از ما عکسی بگیرد، حتی در میهمانی های خانوادگی هم شرکت نمی کنیم ولی با این حال سازمان یا ارشاد هیچ حمایتی از ما ندارند اما در عین حال می بینم کسانی را که هر کاری می خواهند می کنند، عکس های آنها دائم در اینترنت پخش می شود ولی کسی محدودیتی برای آنها ایجاد نمی کند و مدام در حال کار کردن هستند!
برای من اتفاق افتاده که چند ماه بیکار بودم و هیچ کس در طول این مدت بیکاری سراغی از من نمی گرفت ولی به محض اینکه یک حاشیه ایجاد می شود، همه برای تذکر و محدود کردن حمله ور می شوند!
پاکدل: دقیقا همینطور است. زمانی که ما با «دلنوازان» شروع کردیم اصلا تجربه نداشتیم و نمی دانستیم مثلا برای مصاحبه با یک مجله چطور باید عکس بگیریم و چه بکنیم! در همان سریعا برای یک عکس به ما تذکر دادند و ما را احضار کردند و حالا هم این موضوع ادامه دارد و برای یک عکس در اینستاگرام سریعا به ما زنگ می زنند که عکس را بردارید و ما برای جوابگویی احضار می شویم! پس چرا وقتی که بیکار هستیم کسی به ما زنگ نمی زند؟ حرف من این است که چرا تلویزیونی که مثل خانه ما می ماند. ما را بلاتکلیف نگه داشته است؟ اگر ما را نمی خواهد یا الان دیگر ما را قبول ندارد بگوید تا ما برای زندگی مان برنامه ریزی داشته باشیم.
آقای قریشی و سمانه عروس!
پاکدل: اگر بخواهم سحر را تعریف کنم باید بگویم که او خیلی مهربان است ولی مهربانی هایش مادرانه است. مثلا گاهی پیش آمده که با او درد و دل می کنم و جاهایی پیش آمده که منتظرم الان سحر هم با من همدردی کند ولی در نهایت مثل یک مامان، من را توبیخ می کند و می گوید که کجای کارم اشتباه بوده است.
به نظرم مادر خیلی خوبی می شود. از نظر من، همه آدم ها خرده شیشه دارند، فقط مقدارش متفاوت است. خود من هم خرده شیشه دارم ولی خرده شیشه سحر آنقدر کم است که اصلا دیده نمی شود. خیلی مدیر خوبی است و مدیر بودن را دوست دارد. از آنجا که مستقل و روی پای خودمان بزرگ شده ایم، وجهه مرد بودن را در خودمان داریم ولی گاهی وجهه مردن بودن سحر خیلی به چشم می آید و گاهی او را «آقای قریشی» صدا می زنم!
سحر در عین این که خودش فکر می کند، نیم نگاهی هم به بقیه دارد. وقتی بتواند برای کسی کاری انجام بدهد، حتما انجام می دهد و هیچ بهانه ای نمی آورد. او حس ششم قوی دارد.
قریشی: اگر بخواهم سمانه را تعریف کنم، خیلی حرف ها دارم که دوست دارم بگویم… خالصانه ترین حرفی که می خواهم بگویم این است که اگر پدر یک خانواده بودم که پسری داشتم، حتما سمانه را به زور برای پسرم می گرفتم چون که سمانه به شدت زن خانه است، بارها پیش آمده که من خیلی ناراحت بودم و شده که ساعت ۴ صبح به سمانه زنگ زدم. سمانه زود آمده دنبال من و رفتیم امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش و آنجا تا توانستیم با هم درد دل و گریه کردیم و برگشتیم خانه.
من و سمانه هم خون نیسیتم ولی همدل هستیم. سمانه تنها همکاری است که توانستم در این مدت فعالیت، به او آنقدر اطمینان کنم که رازهای نگفته زندگی ام را به او بگویم و مطمئن هستم که این راز را فقط من و سمانه می دانیم. رازی که به سمانه می گویم مطمئن هستم حتی اگر با هم قطع رابطه هم بکنیم، از زبان دیگری نمی شنوم.
همیشه سعی کردم آدم خوشدلی باشم و آدم های خوشدل هم دور خودم جمع کنم و سمانه یکی از بهترین خوشدل هاست. به خاطر ضرباتی که در زندگی خوردم تصمیم گرفتم که زیاد مسائل را جدی نگیرم و آدم ها را به شکل فانتزی ببینم و سمانه از دید فانتزی من یک عروس زیبا است. خیلی سمانه را سفید می بینم، حتی خاکستر هم نه، فقط سفید. گاهی احساس می کنم که مثل یک برادر بزرگتر برای او می شوم. به نوعی روی سمانه غیرت خاصی دارم. (با خنده)
سمانه پاکدل و رزیتا غفاری
وقتی ما مدرسه می رفتیم!
پاکدل: من به شدت درسخوان بودم و انضباطم بسیار خوب بود. همیشه معلم ها از من راضی بودند. فقط موردی وجود داشت و آن هم این بود که من همیشه تاخیر داشتم، یعنی روزی نمی شد که من زودتر از زنگ مدرسه رسیده باشم و همیشه دیر می رسیدم.
البته آنقدر از لحاظ رفتاری و اخلاقی و درسی خوب بودم که این موضوع را پوشش می داد. مدام در فعالیت های مدرسه شرکت می کردم، گروه سرود، تئاتر و … ولی بعضی مواقع پیش آمده بود که این فعالیت ها به دادم نرسید و یکی دو نمره از انضباطم کم شده بود.
در کل بچه خوبی بودم و یادم می آید زمان مدرسه، مادرم به غیر از روزهای کارنامه، دیگر به مدرسه نمی آمد، یعنی هیچ وقت مادرم را به مدرسه نخواسته بودند!
قریشی: یکی از درس نخوان ترین بچه های مدرسه من بودم. همیشه میز آخر کلاس می نشستم و مرا به زور به میز اول می آوردند. نمره انضباط بالای ۱۰ نداشتم! خانم راهپیما، ناظم دوران راهنمایی من بودند و یادم می آید که ایشان یک سال نمره انضباط به من ۹ دادند و من آن سال از انضباط هم تجدید شدم!
یادم می آید آن زمان همیشه معلم ها را به اسم کوچک شان صدا می کردم و مدام به خاطر این موضوع تذکر می گرفتم. همیشه وقتی سر کلاس درس بودیم، اگر کسی در کلاس را می زد، به بچه ها می گفتم: «قریشی بیاد دفتر» و وقتی طرف می آمد داخل می گفت «قریشی دارید؟ دفتر خواستنش».
همیشه کتاب های برنامه روز شنبه در کیفم بود چون واقعا عاشق معلم های روانشناسی و عربی بودم. البته این را هم بگویم واقعا عاشق مدرسه بودم ولی از طرفی آنقدر بین معلم ها شناخته شده بودم که بنده های خدا دیگر با من کاری نداشتند.
در دوران راهنمایی و دبیرستان دعوای بین دخترها در مدرسه خیلی زیاد است و من هم به نوعی رابین هود مدرسه بودم. مثلا یک سال پایینی می آمد و می گفت: «قریشی… فلانی ساندویچ منو به زور گرفت.» یا «قریشی… فلانی منو کتک زد.» و من هم رابین هود می شدم و می رفتم.
جایی که من درس خواندم حالت یاکوزایی داشت و مثل سمانه جای باکلاس درس نخواندم! (می خندد)
هر چند معلم های مدرسه هم مرا دوست داشتند و من همیشه برای شان شیرین زبانی می کردم ولی همیشه به من می گفتند «قریشی لااقل دوتا سوال را جواب بده که بتوانیم نمره ۱۰ را بدهیم و قبول شوی…» خلاصه دوران جالبی بود.
قدر هنرمندان را بدانیم…
قریشی: متاسفانه زمانه ای شده است که تا وقتی هنرمند زنده است قدر او را نمی دانیم ولی به محض اینکه از دنیا می رود، هر روز هزاران هزار نفر صفحه هایش را فالو و لایک می کنند و تا مدت ها سرتیتر خبرهاست. در کشورهای دیگر بازیگران و هنرمندان ارج و قرب دیگری دارند و مدام از سوی مردم حمایت می شوند ولی در کشور ما خیلی از مردم فقط دنبال این هستند که سوژه یا حاشیه ای از یک هنرمند به دست بیاورند تا خبر دست اول برای صفحه های مجازی شان داشته باشند و هیچ حمایتی وجود ندارد. من از هیچ کدام از این آدم ها که به راحتی پشت سر من شایعه درست می کنند، نمی گذرم.
پاکدل: کسی نیست بیاید بگوید که خرج زندگی ام را باید چگونه تامین کنم؟ واقعا آدم ولخرجی نیستم، نه سفر خارج از کشور دارم و نه سفر آنچنانی داخل کشور و نه خیلی خرج های دیگر. زمانی هست که شما در خانه نشستید و پدر و مادرتان خرج شما را می دهند یا شوهرتان خرج شما را می دهد یا آقایی هست که می گوید اگر بیکار شوم، همسرم شاغل است، خرج مان را تامین می کند و برعکس. ولی من بالشخصه واقعا روی این را ندارم که دوباره به خانواده ام رجوع کنم و بگویم هوای من را داشته باشید.
من ۸ سال در این عرصه مشغول کار هستم، ضمن این که آن اوایل خانواده ام آنچنان تمایل به حضور من در این عرصه را نداشتند. می توانستم درسم را ادامه بدهم و دکتر شوم که دفتر و دستکی راه بیندازم. چرا هنرمندان حتی نباید یک بیمه ساده داشته باشند تا یک روز به دردشان بخورد؟! هیچ حمایتی از هنرمندان انجام نمی شود.
دوستی های دور از رقابت…
قریشی: در دوستی واقعی رقابت وجود ندارد، یعنی این که من، سمانه را رقیب خودم نمی دانم و سمانه هم مرا رقیب خودش نمی داند. دوستی به طول یک رابطه نیست، دوستی به عمیق یک رابطه است.
من فکر می کنم آدم ها زمانی که با هم احساس رقابت کنند، دیگر با هم دوست نیستند. این که خیلی از همکاران ما با هم دوست نیستند یا رفت و آمد نمی کنند، از ترس شان است. مثلا همکاری به منزلش می رود ولی با آن چیزی که در ذهنش از زندگی همکارش تصور کرده بود، روبرو نمی شود و این باعث تغییر در نظرش می شود. خیلی از بازیگران برای این که تلاش بسیاری کردند که بیرون شان جلوه آنچنانی داشته باشد، می ترسند که کسی با زندگی درونی شان روبرو شود و نظرشان عوض شود.
کسانی که با من دوست هستند وقتی خانه من می آیند از من توقع یک پذیرایی آنچنانی در یک زندگی آنچنانی را ندارند چون من را می شناسند. من هم مانند باقی مردم زندگی می کنم، من هم شده که دوستانم به منزلم آمده اند ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم.
من و دوستانم به منزلم آمده اند، ولی وسایل پذیرایی نداشتم و فقط املت خوردیم. من و دوستانم، با هم رفیق هستیم، نه رقیب.
پاکدل: البته هستند دوستانی که با هم رقیب هستند ولی رفیق هم هستند که این را در هنرمندان کشورهای دیگر به وفور می شود یافت ولی در ایران خیلی کم این اتفاق می افتد، ضمن این که متاسفانه عزیزانی را هم دیده ام که خیلی راحت پشت سر هم صحبت می کنند.
من و سحر با هم دوست هستیم و شاید شب قبل شام با هم بیرون رفته باشیم ولی اگر فردایش کسی از من، حال سحر را بپرسد اصلا بروز نمی دهم که دیشب با هم بیرون بودیم.
یکی از دوستان سینمایی عزیز از دوستی من و سحر مطلع نبود و تا می توانست پشت سحر صحبت کرد و بعد متوجه شدم که همین کار را پشت سر من هم انجام می دهد. منظورم فقط من و سحر نیستیم. بازیگرها خیلی دوست و رفیق ندارند. من شخصا به عنوان یک بازیگر، تنها یک دوست صمیمی خارج از این عرصه دارم چون نیاز به درک متقابل وجود دارد.
قریشی: من این را هم اضافه کنم که اگر دوستی از بیرون از عرصه هنر داشته باشیم چون او در این عرصه نیست و شرایط این عرصه را درک نکرده است، ماجرای همان ماشین ۲۰۶ سمانه پاکدل پیش می آید و این شرایط زمانی بدتر می شود که این دوست شرایط مالی خیلی بهتری هم داشته باشد. یک بار توسط یکی از همکاران، یک سوءتفاهم بین من و سمانه ایجاد شده بود که سریعا حل شد ولی بعد از آن اتفاق، یک قانون گذاشتیم؛ این که هر جایی، هر لحظه و هر مکانی سوءتفاهمی پیش آمد، سریع به هم زنگ بزنیم و از هم بپرسیم و به حرف دیگران بسنده نکنیم. دوستی من و سمانه چند وقت دیگر دو رقمی می شود و این صمیمیت بین ما آنقدر زیاد شده که گاهی با نگاه کردن به یکدیگر، با هم صحبت می کنیم. آرامش سمانه روی من خیلی تاثیر می گذارد.
عکس سلفی جدید محمدرضا گلزار
سلفی جدید و متفاوت محمدرضا گلزار + عکس
عکس جدید محمدرضا گلزار
محمدرضا گلزار عکس زیر را در صفحه اجتماعی اش منتشر کرد.
بیوگرافی زنده یاد انوشیروان ارجمند + تصاویر انوشیروان ارجمند
بیوگرافی زندگینامه زنده یاد انوشیروان ارجمند + عکس
بیوگرافی و عکس های زنده یاد انوشیروان ارجمند
انوشیروان ارجمند (زاده ۲۷ مهر ۱۳۲۰ در زاهدان – درگذشت ۲۳ آذر ۱۳۹۳ در تهران)هنرپیشه اهل ایران بود. امام علی، روزی روزگاری و مختارنامه از مهمترین مجموعههایی بودند که او در آنها ایفای نقش کرد.
خانواده و شروع فعالیت
او برادر بزرگتر داریوش ارجمند و همچنین پدر برزو ارجمند و بهار ارجمند است.
انوشیروان ارجمند از اواخر دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به عنوان بازیگر و کارگردان تئاتر در مشهد فعالیت خود را آغاز کرد.
فیلمشناسی
سینمایی
* شهر دقیانوس (۱۳۹۰)
* دوشیزه باران (۱۳۸۶)
* محیا (۱۳۸۶)
* قاعده بازی (۱۳۸۵)
* دوئل (۱۳۸۲)
* صبحانهای برای دو نفر (۱۳۸۲)
* قارچ سمی (۱۳۸۰)
* دل نمک (۱۳۶۸)
* گنج (۱۳۶۳)
* گفت زیرسلطه من آیید (۱۳۶۲)
تلویزیونی
* سقوط آزاد (۱۳۹۰)
* پنجمین خورشید (۱۳۸۸)
* مختارنامه (۱۳۸۹-۱۳۸۱) در نقش رفاعه بن شداد
* امام علی (۱۳۷۶) در نقش اشعث بن قیس
* عیاران (۱۳۷۴)
* روزی روزگاری (۱۳۷۰) در نقش رفعتخان (خان خله)
* کمند خاطرات (۱۳۶۹)
* روایت عشق (۱۳۶۴)
درگذشت
انوشیروان ارجمند مدتی به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان پارسیان تهران بستری بود و ظهر روز ۲۳ آذر ۱۳۹۳ بر اثر این بیماری درگذشت.
تصاویر انوشیروان ارجمند
انوشیروان ارجمند
انوشیروان ارجمند
انوشیروان ارجمند
منبع:topnaz.com
بیوگرافی و زندگینامه ماهایا پطروسیان + عکس
بیوگرافی ماهایا پطروسیان + تصاویر ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان زادهٔ ۱۳ دی ۱۳۴۸ در تهران می باشد
ماهایا پطروسیان
زمینه فعالیت : سینما و تلویزیون
تولد : ۱۳ دی ۱۳۴۸
۳ ژانویهٔ : ۱۹۷۰ (۴۵ سال)
تهران : ایران
ملیت : ایرانی
پیشه : هنرپیشه
زندگینامه ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان (زادهٔ ۱۳ دی ۱۳۴۸ در تهران) هنرپیشه سینما و تئاتر اهل ایران است.
ماهایا پطروسیان از دانشکدهٔ هنرهای زیبا در رشتهٔ تئاتر فارغالتحصیل شد. با بازی در فیلم عشق و مرگ به کارگردانی محمدرضا اعلامی پا به عرصهٔ سینما گذاشت و با بازیگری در فیلمهای پردهٔ آخر، دیگه چه خبر، نابخشوده، و کمکم کن، در سینمای امروز ایران مشهور شد.
ماهایا پطروسیان در پی ازدواج با مردی مسلمان، تغییر دین داد و مسلمان شد؛ ولی به گفتهٔ خودش همچنان به هر دو دین اسلام و مسیحیت عشق میورزد.
قسمتی از گفتگو با ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان را همه میشناسند. بازیگری که نخستین بازیگر زن نقشهای کمدی شناخته میشود و با آمدنش تعریف جدید از بازی کمدی را ارائه داد. گرچه این روزها کمتر روی پرده نقرهای دیده میشود اما نمیتوان این موضوع را انکار کرد که او شناخته شدهترین بازیگر زن ایرانی است که در ژانر کمدی بازی میکند. با توجه به این موضوع که این روزها تعداد فیلمهای کمدی رو به افزایش است و استقبال خوبی نیز از آنها شده است، بسیاری از علاقهمندان به بازیگری تمایل دارند نقشهای طنز بازی کنند. ماهایا پطروسیان به این گروه توصیه میکند، سخت تلاش کنند و سعی کنند تا انتخاب خوبی داشته باشند و تن به بازی در هر فیلم کمدی را ندهند که تاریخچه یک بازیگر از تعداد فیلمهایی که بازی کرده، مهمتر است.
داستان بازیگرشدن ماهایا پطروسیان
من به همه علاقهمندان توصیه میکنم که به دانشگاه بروند و رشته هنر بخوانند. اگر هم به کارشان مطمئن نیستند حتما به یکی از کلاسهای بازیگری بروند. کلاسهای بازیگری راه ورود به سینما نیست بلکه محک زدن استعداد، پشتکار و اراده خودتان است. اگر از این کلاسها سربلند بیرون آمدید، مطمئن باشید که به هدفتان میرسید. این موضوع در مورد من نیز صادق بود. من از نوجوانی عاشق بازیگری بودم. هیچ کدام از خانوادهام اهل هنر نبودند؛ پدرم، مهندس راه و ساختمان و مادرم متخصص بهداشت کودکان است، دوران ابتدایی را در مدرسه فرانسوی زبان ژاندارک گذراندم و سال ۶۶ دیپلم تجربی گرفتم اما اصلا دوست نداشتم پزشکی بخوانم و عاشق بازیگری بودم. در اصل روحیه شاد و پرجنب و جوش من با پزشکی میانه خوبی نداشت، به همین دلیل تصمیم گرفتم تا هنرپیشه شوم. برای شروع کار در کلاسهای کنکور شرکت کردم و به کلاسهای «شهره لرستانی» در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران رفتم و با نمرات بالا هم قبول شدم. نخستین تجربه بازی برای من در همین کلاسهای تئاتر آغاز شد. بعد از قبولی در رشته نمایش در دانشکده هنرهای زیبا، تنها شانسی که در این بین آوردم این بود که به اتفاق بچههای دانشکده در یک تئاتر خوب یعنی خواستگاری چخوف بازی کردم و این تئاتر توانست در تالار مولوی اجرا بگیرد و در همان اجرا بود که دستیار آقای اعلامی من را برای بازی فیلم «عشق و مرگ» انتخاب کرد.
ماهایا پطروسیان هنرپیشه سینما و تئاتر است
دانستنیهای یک بازیگر از نظر ماهایا پطروسیان
دانش و مطالعه برای یک بازیگر از هر فعالیت دیگری واجبتر است.یک بازیگر باید نسبت به اتفاقات پیرامون خود آگاه باشد و مطالعات کافی در زمینه هنر داشته باشد. فیلم زیاد ببینید و فیلمنامه هم زیاد بخواند، اما هیچ چیز مانند کتاب خواندن به ذهن یک بازیگر کمک نمیکند. ایدهها و شخصیتهایی که در داستانها وجود دارند موجب میشود تا بازیگر به جنبههای شخصیتی مختلف افراد رسوخ پیدا کند. بهتر است دیگر محافل و مجالسی که بازیگران تمام وقت خود را وقف حضور و دیده شدن در آن میکنند، هدر ندهید. استعداد شما سرمایه شماست.
ماهایا پطروسیان چه فیلم هایی را برای بازی انتخاب می کند؟
من از ابتدای ورودم به سینما در فیلمهایی که با مخاطب عام سروکار دارند، برای قشر وسیعی از تماشاگران ساخته میشوند و در این سالها نام سینمای بدنه را روی آن گذاشتهاند کار کردهام. در همان سالهای اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ که سالهای ابتدایی ورودم به سینما بودند در فیلمهای موفق و پرتماشاگری مانند «دیگه چه خبر» و «کمکم کن» بازی کردم و در سالهای بعد هم در فیلمهای «دختری به نام تندر» و «عروس خوشقدم» که متعلق به سینمای بدنه هستند بازی داشتم.
درواقع در انتخابهایم همیشه حضور در این نوع فیلمها را هم مدنظر داشتهام چون دوست دارم در آثاری بازی کنم که با طیف وسیعی از مردم ارتباط برقرار میکنند و این مسئله برایم بسیار مهم است، البته اگر با پیشنهاد خوبی از طرف کارگردانی شاخص روبهرو شوم و فیلمنامه را دوست داشته باشم درنهایت به بُعد هنری کار اهمیت میدهم و فرصت چنین همکاریهایی را به این خاطر که شاید مخاطب نداشته باشند یا مخاطبشان بسیار خاص باشد را از دست نخواهم داد.
خانم پطروسیان دوست دار د با کدام کارگردانها همکاری داشته باشد؟
حتما کارگردانهایی هستند که دوست دارم با آنها همکاری داشته باشم، بههرحال فیلمسازان موفقی وجود دارند که همکاری با آنها و حضور در آثار درخشانشان خواسته هر بازیگری است ولی در این بین خود نقش هم اهمیت زیادی دارد و طبعا دوست دارم نقشی که بازی میکنم تاثیرگذار باشد. از آن دست بازیگرانی نیستم که بگویم حاضرم از جلوی دوربین فلان کارگردان رد شوم (میخندد) چون به این شکل نه من چیزی خواهم آموخت و در آن فیلم اثری خواهم داشت و نه آن فیلم در کارنامهام تاثیری خواهد داشت پس همکاری با کارگردان بزرگ به شرطی خوب است که نقش هم جذاب و اثرگذار باشد.
ماهایا پطروسیان نخستین بازیگر زن نقشهای کمدی شناخته میشود
خاطرهانگیزترین نقش ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان می گوید: همیشه سعیام بر این بوده که نقشهای متفاوت را تجربه کنم. تازگی نقش برای بازیگر هم جالب و جذاب است مثلا بازی در فیلم «تاکسی نارنجی» برایم جالب بود. در آن فیلم نقش پیرزنی ۸۰ ساله را داشتم با گریم سنگین آن هم در فیلمی که فضای کمدی و فانتزی داشت. این نوع کارها که برایم تازگی داشته باشند طبعا تجربههای جدید هم محسوب میشوند و برای ادامه روند بازیگریام به من کمک خواهند کرد. بازی در نقشهای متفاوت هم خاطرهانگیز هستند، هم لذتبخش.
در کنار اینها به بخش موثر بودن نقش و اینکه حتما نقش در ذهن مخاطب بماند هم همواره فکر میکنم مثلا در فیلم آقای کاهانی من تنها در یک سکانس حضور داشتم اما این نقش در ذهن تماشاگران فیلم میماند چون کاراکتر ویژگیهای خاصی دارد. یا مثلا نقشی که در فیلم «ملاقات با طوطی» داشتم یک نقش مکمل محسوب میشود اما نقشی بسیار متفاوت است با ویژگیهای خاص در گفتار، ظاهر و رفتار، درنتیجه تمام این نقشها برایم خاطرهانگیزند و هر کدام هم سختیهای خاص خودشان را داشتهاند.
دلیل دوری ماهایا پطروسیان از سینما در این سال ها
طبعا بازیگرانی که در آن دوره وارد این حرفه شدند راه سختی را طی کردند و دشواری بسیاری را به جان خریدند تا راه را برای بازیگران دهههای بعد هموار کنند و نگاه جامعه را به این حرفه تغییر دهند. با این وجود راه بازیگر شدن و ورود به این حرفه به شکل اصولیاش چه برای مردان و چه برای زنان همچنان سخت و دشوار است. البته در دهه ۸۰ تغییراتی به وجود آمد که باعث شد برخی صرفا به جهت داشتن چهره خوب وارد سینما شوند اما کماکان شما میبینید بازیگرانی که توانایی بالاتری دارند بیشتر به چشم میآیند؛ بازیگرانی که قادر هستند از پس نقشهای سخت و پیچیده بربیایند و از ریسک کردن هراسی ندارند. من فکر میکنم مردم میدانند بازیگری کار سختی است و بازیگران حتما باید در نقشهای مختلف حضور داشته باشند و در هر زمینهای تواناییشان محک بخورد.
آثار سینمایی ماهایا پطروسیان
مجرد ۴۰ ساله | ۱۳۹۳ | شاهین باباپور |
اسب حیوان نجیبی است | ۱۳۸۹ | عبدالرضا کاهانی |
ازدواج در وقت اضافه | ۱۳۸۸ | سعید سهیلی |
تاکسی نارنجی | ۱۳۸۷ | ابراهیم وحیدزاده |
خواب لیلا | ۱۳۸۶ | مهرداد میرفلاح |
شبی در تهران | ۱۳۸۶ | بهرام کاظمی |
زن بدلی | ۱۳۸۴ | مهرداد میرفلاح |
پیشنهاد ۵۰ میلیونی | ۱۳۸۴ | مهدی صباغزاده |
انتخاب | ۱۳۸۳ | تورج منصوری |
هشت پا | ۱۳۸۳ | علیرضا داوودنژاد |
ملاقات با طوطی | ۱۳۸۲ | علیرضا داوودنژاد |
عروس خوش قدم | ۱۳۸۱ | کاظم راست گفتار |
دختری بنام تندر | ۱۳۷۹ | حمیدرضا آشتیانیپور |
هفت پرده | ۱۳۷۹ | فرزاد موتمن |
کمکم کن | ۱۳۷۷ | رسول ملاقلی پور |
قاصدک | ۱۳۷۵ | قاسم جعفری |
نابخشوده | ۱۳۷۵ | ایرج قادری |
حسرت دیدار | ۱۳۷۳ | احمد زینال زاده |
راز گل شب بو | ۱۳۷۲ | سعید خورشیدیان |
هنرپیشه | ۱۳۷۱ | محسن مخملباف |
دیگه چه خبر!؟ | ۱۳۷۰ | تهمینه میلانی |
ناصرالدین شاه آکتور سینما | ۱۳۷۰ | محسن مخملباف |
پرده آخر | ۱۳۶۹ | واروژ کریممسیحی |
عشق و مرگ | محمدرضا اعلامی |
سریال های تلویزیونی ماهایا پطروسیان
شیخ مفید |
گلمنگلی |
باچراغهای خاموش |
۳ کیلومتر جلوتر |
سیاه و سفید |
نمایش های ماهایا پطروسیان
دختر گل فروش |
معرکه در معرکه |
عشق آباد |
تصاویر ماهایا پطروسیان
جدیدترین تصاویر ماهایا پطروسیان
عکس های ماهایا پطروسیان
بیوگرافی ماهایا پطروسیان
تصاویر جدید ماهایا پطروسیان
بیوگرافی ماهایا پطروسیان و عکس های ماهایا پطروسیان
زندگینامه ماهایا پطروسیان
زیباترین تصاویر ماهایا پطروسیان
عکس های جدید از ماهایا پطروسیان
ماهایا پطروسیان
عکسهای ماهایا پطروسیان
عکس دختر،همسر و خواهر شادمهر عقیلی
عکسی جدید از همسر و دختر شادمهر عقیلی با مدل لباس ست
عکس های مانی کسراییان + بیوگرافی مانی کسراییان
مانی کسراییان + بیوگرافی کامل
بیوگرافی مانی کسراییان بازیگر ایرانی همراه با مانی کسراییان
مانی کسرائیان بازیگری سینما را با فیلم «روزی که هوا ایستاد» آغاز کرد. کسرائیان فعالیت هنری را با بازیگری تئاتر آغاز کرد و در نمایش هایی چون کبودان ، اسفندیار و سیاوش به روایت من ایفای نقش نمود . وی نخستین بار در سال ۱۳۷۶ در فیلم « بانوی اردیبهشت » به کارگردانی رخشان بنی اعتماد مقابل دوربین قرار گرفت . او در سال ۱۳۸۰ برای اولین بار بازیگری در تلویزیون را با مجموعه «داستان یک شهر» تجربه کرد.
کسرائیان بازی در سری دوم مجموعه تلویزیونی « داستان یک شهر » را در کارنامه دارد ، عشق طاهر (۱۳۷۸) ، مانی و ندا (۱۳۷۹) ، هفت پرده (۱۳۷۹) ، جایی دیگر