بیوگرافی و زندگینامه امیر حسین صادقی + عکس
بیوگرافی امیر حسین صادقی + تصاویر امیر حسین صادقی
بیوگرافی امیر حسین صادقی + تصاویر امیر حسین صادقی
اسم : امیر حسین صادقی
تاریخ تولد : ۱۵/۹/۱۳۶۰
محل تولد : تهران
زادگاه : تهران، ایران
اصلیت: نیشابوری : وضعیت تاهل: متاهل
تاریخ ازدواج : ۱/۶/۱۳۸۴ / ساعت ۱۹ـ۲۲ / سالن کشتی پارک ارم
حاصل ازدواج : ۱ پسر به نام امیر مهدی
باشگاه کنونی : استقلال تهران
شمارهٔ پیراهن: ۴
پُست : دفاع
امیر حسین صادقی (زادهٔ ۱۵ شهریور سال ۱۳۶۰) بازیکن فوتبال ایرانی است که در پست دفاع بازی میکند. صادقی اکنون در عضویت باشگاه استقلال تهران است.وی یک خواهر و برادر بزرگتر از خود و یک خواهر و برادر کوچکتر از خودش دارد وی همچنین متاهل و دارای یک فرزند پسر میباشد.
زندگی ورزشی
فوتبالش را در تیم تخت جمشید با مربیگری مجید مالمیر در دسته دوم جوانان تهران شروع کرد و به مدت ۲ سال در این تیم بود، در سال ۱۳۷۵ به تیم جوانان شاهین تهران پیوست با مربیگری داوود جلیلی و علی یزدانبخش ،۲ سال درتیم شاهین فعالیت داشت و در آن سال به تیم ملی جوانان ایران توسط مهدی مناجاتی دعوت شد در سال ۱۳۷۷ به تیم مقاومت تهران با مربیگری زنده یاد محسن آقازاده، بابا رضی و نقوی جهت گذراندن خدمت سربازی پیوست و تا سال ۱۳۷۹ در تیمهای امید و بزرگسالان مقاومت بازی کرد در سال ۱۳۷۹ و با دید صمد مرفاوی به امیدهای استقلال دعوت شدو در سال ۱۳۸۰ برای تیم بزرگسالان استقلال بازی کرد
صادقی پس از چندین سال عضویت در باشگاه استقلال تهران، در فصل ۸۷-۸۸ به باشگاه مس کرمان پیوست اما دوباره به تیم استقلال بازگشت. در لیگ یازدهم وی به تیم تراکتور سازی تبریز پیوست و بعد از یک فصل حضور در این تیم در لیگ دوازدهم بار دیگر به استقلال برگشت
او در جام جهانی ۲۰۰۶ فوتبال آلمان به همراه تیم ملّی ایران حاضر بود.امیرحسین صادقی در هر سه بازی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ فوتبال آلمان، جز نفرات ذخیره و نمکتنشین تیم ملّی ایران بود.
در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل امیرحسین صادقی در هر سه بازی تیم ملی ایران حضور کامل نود دقیقهای داشت و نمایش چشمگیر وی باعث شد تا پایگاه «بلیچر ریپورت» او را یکی از ۲۵ شگفتی جام جهانی قلمداد کنند.
امیر حسین صادقی تاریخ تولدش در شناسنامه ۱۵ شهریور سال ۱۳۶۰ آمده است. اما در اصل متولد ۱۵ آذر همین سال است ایشان در بیمارستان مادر تهران به دنیا آمده در یک خانواده هفت نفره،یک خواهر و برادر بزرگتر از خود و یک خواهر و برادر کوچک تر از خودش دارد.او فرزند وسطی خانواده صادقی است. اصلیت پدر شان نیشابوری است و تا ۱۳ سالگی در مدرسه راهنمایی شهید قره چلو مقطع دوم راهنمایی درس خوانده اند، و دوران دبیرستان خود را در علامه طباطبایی در خیابان معلم ادامه دادند به بخاطر شغل پدر در قرچک ورامین سکونت داشتند. بعد در منطقه هفت میدان شهید نامجو اقامت داشتند
ازدواج
امیر حسین صادقی در اول شهریور ماه سال ۱۳۸۴ ازدواج کرد.و نکته قابل توجه این بود مراسم عروسی دو برادر باهم در یک شب برگزار شد.حاصل ازدواج امیر حسین با همسرش یک فرزند پسر در تاریخ ۱۳۸۵٫۰۹٫۰۴ به نام امیرمهدی است
تیم های امیر حسین صادقی
اولین تیم تیمه پدرش بود. بعد به تیم تخت جمشید با مربیگری مجید مالمیر در دسته دوم جوانان تهران به مدت ۲ سال رفت ، در سال۱۳۷۵ به تیم جوانان شاهین تهران پیوست با مربیگری داوود جلیلی و علی یزدانبخش ، ۲ سال درتیم شاهین فعالیت داشت و در آن سال به تیم ملی جوانان ایران توسط مهدی مناجاتی دعوت شد در سال ۱۳۷۷ به تیم مقاومت تهران با مربیگری زنده یاد محسن آقازاده ، بابا رضی و نقوی جهت گذراندن خدمت سربازی پیوست و تا سال ۱۳۷۹ در تیمهای امید و بزرگسالان مقاومت بازی کرد در سال ۱۳۷۹ و با دید خوب صمد مرفاوی به امید های استقلال دعوت شدو در سال ۱۳۸۰ برای تیم بزرگسالان استقلال بازی کرد.
ورود به فوتبال از زبان امیر حسین صادقی
اهل تهرانم ومتاهلم.۲برادر و۲خواهر دارم وفرزند سوم خانواده هستم.هر دو برادرم هم فوتبالیست بودند که یکی از آنها الان خیاطی کار میکند ودیگری هم فروشگاه ورزشی دارد.من از کودکی عاشق فوتبال بودم پدرم هم یک تیم فوتبال داشت که در آن تمرین میکردم البته آن زمان فقط دور زمین می دویدم ومن را به داخل زمین راه نمی دادند ولی بعد از چند سال یک تیم دسته دومی ازمن دعوت کردواز آن تیم بود که فوتبال باشگاهی من شروع شد.حدود سه سال در آن باشگاه توپ زدم.در دوران سربازیم هم در تیم پیام مقاومت توپ زدم ویک روز که در تپه های داودیه می دویدم تیم امید استقلال در آنجا تمرین میکرد که مربی تیم من را دید ودعوتم کرد تا به تیم امید استقلال بروم واز تیم امید هم به بزرگسالان استقلال اومدم.
خب حالا میریم سراغ مصاحبه با امیر حسین صادقی
در خانوادهتان چند فرزند هستید؟
ما پنج فرزند هستیم که دو برادر و دو خواهر دارم. درمجموع خانواده پرجمعیتی هستیم و همیشه خانواده شلوغی داریم.
تو بچه چندم هستی؟
من بچه وسطی هستم، بچه سومم!
معمولا بچههای وسط مظلوم واقع میشوند، تو هم چنین شرایطی داشتی؟
اتفاقا من خیلی شیطان بودم و آنقدر اذیت میکردم که همه از دست من عاصی بودند. هیچکس نمیتوانست من را مهار کند و مادرم همیشه دنبال من میگشت و واقعا نمیدانستند از دست من چه کار کنند…
مادرت بین بچههایش فرق نمیگذاشت؟
نه! اصلا، مادرم به تمام بچههایش به یک چشم نگاه میکرد و هیچ فرقی نمیگذاشت. در خانواده ما خبری از تبعیض و فرق نبود. به همین خاطر از این لحاظ هیچ مشکلی نداشتیم و هیچوقت به یکدیگر حسودی نمیکردیم.
رابطه مادر و همسرت چطور است؟
ارتباطشان از من هم بهتر است. خدا را شکر خیلی با هم صمیمی هستند و این مسئله بعضی اوقات به ضرر من تمام میشود!
یعنی دست به یکی میکنند؟!
دقیقا! همکاری آنها بینظیر است و خودم هم نمیدانم باید برای فروپاشی اتحادشان چه کار کنم!
در این مواقع چه کار میکنی؟
فقط شنونده هستم، چون کار دیگری از دستم برنمیآید!
این ارتباطها واقعا صمیمانه است یا شعار میدهی؟!
کاش شعار بود! ]باخنده[ اما واقعیت دارد!
از این مسئله ناراحت هستی؟
بهخدا نه! چون اینطوری همه چیز خوب است.
بهترین کادویی که گرفتی، چه بوده است؟
دو تا انگشتر خیلی زیبا از خانمم هدیه گرفتم، اما هر دو تا را گم کردم!
همسرت ناراحت نشد؟
فقط ترجیح داد که دیگر برایم هدیه نگیرد!
وقتی در کرمان بودی دوری از خانواده مخصوصا مادرت سخت نبود؟
همسرم همیشه به مادرم سر میزند و اتفاقا ارتباطش صمیمیتر از عروسهای دیگر با مادرم است!
این مسئله به نفع توهم هست!
مسلما!
هنوز هم خانهپدری، خانه امیدت است؟
بله، همیشه با خواهر و برادرهایم دور هم جمع میشویم تا پدر و مادرم احساس تنهایی نکنند. با اینکه برادرکوچکترم طبقه پایین خانه مادرم زندگی میکند، اما بیشتر حرفهایش را به من میزند و اکثرا به خانه آنها میروم.
مادرت پرسپولیسی است یا استقلالی؟
هیچکدام، هرجا که من باشم طرفدار آن تیم است.
شغل مادرت چیست؟
مادرم خانهدار است و تمام زندگیش را صرف بزرگ کردن فرزندانش کرده است.
امیرمهدی پسرت طرفدار فوتبال هست؟
معتقد است که طرفدار جومونگ است و یک شمشیر دستش میگیرد و میخواهد همه را بکشد! اما از آنجایی که همسرم هم و مربی بسکتبال است دوست داریم، امیرمهدی هم ورزشکار شود ولی فعلا باید شمشیر را از دستش بگیریم!
نکند خودتان شمشیر به دستتان بگیرید؟
خدا نکند! اما بعضی وقتها مجبوریم با امیرمهدی بازی کنیم.
رابطه خواهرها و همسرت هم به این خوبی است؟
حرف ندارد! خانواده ما نمونه است و روابط عالی با یکدیگر داریم خدا را شکر، همه ما ازدواج کردیم و مادرم دیگه غصه سروسامان دادن ما را نمیخورد.
هنوز هم با مادرت درد و دل میکنی؟
سعی میکنم مادرم را درگیر زندگی شخصیام نکنم چون مادرم غصه میخورد. بیشتر درخصوص خوشیها و شادیها با مادرم صحبت میکنم.
غذای مادرت خوشمزدهتر است یا همسرت؟
چه بگویم؟! دستپخت هر دو خوب است. اگر بگویم دستپخت مادرم بهتر است دروغ گفتهام. اما هرکدام دستپخت خودشان را دارند و بعضی وقتها غذای مادرم خوشمزهتر است چون تجربه بیشتری دارد. البته دست پخت ما در همسرم را هم دوست دارم.
سلیقه همسرت را بیشتر قبول داری یا مادر خودت و یا مادر همسرت؟
چون همسرم جوانتر است، سلیقه او را بیشتر میپسندم. ولی خدایی سلیقه همه آنها خوب است.
اگر با همسرت دچار اختلاف شدی با مادرت در میان میگذاری؟
بالاخره در هر خانوادهای مشکل پیش میآید، اما گفتم که ترجیح میدهم خودم حلش کنم تا مادرم را در جریان بگذارم. دعوا نمک زندگی است، خوشبختانه خوشیهای زندگی ما بیشتر است.
مادرت امیرمهدی را بیشتر از نوههای دیگرش دوست دارد؟
نمیدانم! اما حسابی امیرمهدی را تحویل میگیرد و به او بد نمیگذرد.
اگر حرف خاصی باقیمانده، بگو؟
از شما تشکر میکنم .
زندگینامه و بیوگرافی غلام حسین مظلومی + علت بیماری وی
بیوگرافی کامل غلامحسین مظلومی +عکس های جدید ایشان
بیوگرافی زنده یاد غلام حسین مظلومی + تصاویر
بیوگرافی زنده یاد غلام حسین مظلومی + تصاویر
نام کامل : غلامحسین مظلومی تنگستانی
زادروز : ۲۳ دی ۱۳۲۸(۱۳ ژانویهٔ ۱۹۵۰)
زادگاه : آبادان
رشته ورزشی : فوتبال
تاریخ مرگ : ۲۸ آبان ۱۳۹۳
غلام حسین مظلومی (زاده ۱۳۲۸ در آبادان- ۲۸ آبان ۱۳۹۳ در تهران) بازیکن پیشین و مربی فوتبال ایرانی است. مظلومی در دوران بازیگری، عضو باشگاه استقلال تهران و تیم ملی ایران و مشهور به «سر طلایی فوتبال ایران» بود. اودر گذشته سرپرست تیم فوتبال استقلال تهران بود. او در ۲۸ آبانماه ۱۳۹۳ در اثر ابتلا به سرطان معده درگذشت.
غلام حسین مظلومی
تیم ملی
وی به همراه تیم ملی جوانان در بازیهای ۱۹۶۹ تایلند لقب آقای گلی را با به ثمر رساندن ۶ گل به خود اختصاص داد و همچنین دو سال بعد بار دیگر در بازیهای جوانان آسیا این بار در فیلیپین با زدن ۵ گل عنوان آقای گلی را به دست آورد. در بازیهای آسیایی تهران بازدن ۵ گل لقب بهترین مهاجم آسیا در سال ۱۹۷۴ را به دست آورد. وی در المپیک مونترال کانادا به همراه تیم ملی فوتبال ایران حضور داشت و تنها گل ایران در مقابل تیم ملی فوتبال کوبا را به ثمر رساند. او در تیم ملی با زدن ۳۷ گل در ۴۸ بازی برای سالهای متمادی عنوان بهترین گلزن رده ملی را در اختیار داشت.
غلام حسین مظلومی
تاج تهران
وی در سال ۱۳۴۷ و زمانی که در حال گذراندن دوران تحصیلی بود به تیم تاج پیوست و مجموعاً ۹ سال برای تاج بازی کرد و در سال ۱۹۷۱ در حالیکه تاج اولین قهرمانی در جام باشگاههای آسیا را کسب کرد او با زدن ۵ گل بهترین گلزن مسابقات شد.
مظلومی در این مدت در تیم تاج و شهباز با بهثمر رساندن ۶۵ گل در جام تخت جمشید و جام باشگاههای ایران و سه دوره کسب عنوان گلزن برتر لیگ تخت جمشید (دوره اول ۱۵ گل دوره دوم ۱۰ گل و دوره چهارم ۱۹ گل) دارای یک رکورد است. همچنین در سه دوره شرکت تاج در جام میلز با زدن ۲۶ گل آقای گل مسابقات میلز بود. در سال ۱۳۵۶ پس از جدایی از شهباز به الوصل امارت پیوست و با درخشش او الوصل قهرمان جام حذفی امارت شد و مظلومی با زدن ۹ گل بهترین گلزن مسابقات شد.
غلام حسین مظلومی
در سن ۲۹ سالگی در بازی با ذوب آهن مینیسک پای او دچار آسیب شدید شد و با اینکه آن زمان جراحی مینیسک به سادگی مقدور نبود ولی او بازگشت موفقیت آمیزی به فوتبال داشت و مجدداً برای تیم ملی انتخاب شد؛ ولی پس از چند ماه در بازی با تیم سابق خود نفت آبادان دچار اسیب دیدگی مجدد شد و در سن ۳۰ سالگی در حالیکه در اوج دوران بازیگری بود مجبور به خداحافظی از فوتبال شد.
غلام حسین مظلومی
دوران مربیگری
غلامحسین مظلومی پس از کسب افتخارات زیاد در دوران بازیگری در تیم ملی و رده باشگاهی به جرگه مربیان پیوست. کلاسهای مریگری را با موفقیت به اتمام رساند. او دارای مدرک مربیگری A B ،C آسیایی و دارای مدرک B اروپا (اتحادیه فوتبال انگلیس) میباشد.
غلام حسین مظلومی
– سرمربی تیم فوتبال بزرگسالان استقلال در سال ۱۳۶۷
– سرمربی تیم فوتبال امید ایران سال ۱۳۶۸
– سرمربی تیم فوتبال استقلال اهواز لیگ آزادگان سالهای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۳
– سرمربی تیم فوتبال شهرداری کرمان، مقاومت تهران، کشتی سازی بندرعباس، پتروشیمی ماهشهر و موتوژن تبریز، استقلال نوین تهران و پیام تهران در لیگ دسته یک
– مدیر فنی تیمهای ملی نوجوانان و جوانان ایران
– سرمربی تیم ملی نوجوانان ایران
– مدیرفنی تیمهای پایه استقلال و پاس
– سرپرست تیم فوتبال بزرگسالان استقلال در سال ۱۳۸۸
– عضو کمیته فنی باشگاه استقلال در سال ۱۳۸۹
– سرپرست تیم فوتبال بزرگسالان شاهین بوشهر در لیگ برتر (جام خلیج فارس)
در سالی که مرحوم ناصر حجازی سرمربی تیم محمدان بنگلادش بود به مظلومی پیشنهاد مربیگری ابوهانی بنگلادش شد ولی او حاضر به پذیرش این پیشنهاد نشد.
غلام حسین مظلومی
افتخارات
– قهرمانی ۳ دوره جام میلز هندوستان با تیم استقلال
– اقای گلی جام میلز هندوستان با ۲۶ گل
– بهترین گلزن ۳ دوره از جام تخت جمشید
– بهترین گلزن باشگاههای آسیا با ۹ گل زده
– بهترین بازیکن اسیا در سال ۱۹۷۴ در مسابقات المپیک آسیایی تهران
– آقای گلی در المپیک آسیایی تهران با ۵ گل
– ۲دوره قهرمانی و کسب مدالهای طلا در جام ملتهای آسیا همراه با تیم ملی ایران
– قهرمانی وکسب مدال طلا با تیم ملی در المپیک آسیایی تهران
– یک دوره قهرمان جام قهرمانان باشگاههای اسیا با تیم استقلال (تاج سابق)
– زننده تنها گل تیم ملی ایران به تیم ملی کوبا در المپیک مونترال کانادا ۱۹۷۶
– حضور در ۲ دوره مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان غربی و ۱۹۷۸ آرژانتین
– بالاترین میانگین گل ملی ایران با به ثمر رساندن ۰/۷۷ گل در هر بازی
– بهترین گل زن تاریخ لیگ تخت جمشید با ۶۵ گل
– ۲دوره اقای گلی مسابقات جوانان آسیا
– بهترین گل زن باشگاه استقلال در شهراورد تهران با ۵ گل (همراه با علی جباری)
– آقای گل جام ملتهای آسیا ۱۹۷۶
غلام حسین مظلومی
مرگ
غلام حسین مظلومی در عصر روز چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ در سن ۶۵ سالگی پس از دو سال مبارزه با بیماری سرطان معده در بیمارستان ولیعصر (عج) تهران درگذشت.
بیوگرافی و زندگینامه اشلی اولسن + عکس
بیوگرافی و عکس های اشلی اولسن
بیوگرافی اشلی اولسن و عکس های اشلی اولسن
اشلی اولسن (به انگلیسی: Ashley Olsen) (متولد: ۱۳ ژوئن ۱۹۸۶) بازیگر، طراح مد،تهیه کننده و نویسنده آمریکایی است . او موسس برند تجملاتی مد The Row است . او خواهر مری کیت اولسن است ازجمله فیلم هایی که او در آن بازی کرده میتوان به دقیقه نیویورک اشاره کرد.
بیوگرافی و زندگینامه اشلی اولسن + عکس
بیوگرافی و زندگینامه اشلی اولسن + عکس
بیوگرافی و زندگینامه اشلی اولسن + عکس
مصاحبه و گفتگو بوراک اوزچویت بازیگر فیلم و سریال های ترکیه
گفتگو بوراک اوزچویت بازیگر فیلم و سریال های ترکیه
آدمهای خاص، کارهای خاص هم انجام میدهند و درواقع سعی میکنند در هر چیزی خاص باشند ولی در این بین آدمهایی هستند که شهرت و محبوبیت زیادی دارند ولی در عین حال سعی نمیکنند که کارهای عجیب و خاص انجام دهند و از زندگی معمولی خود لذت میبرند. بوراک اوزچویت یکی از این چهرههای شاخص است که باوجود شهرتی که در سالهای اخیر کسب کرده ولی هنوز هم در رویاهای جوانی خود زندگی میکند و هنوز هم دوست دارم به آرزوهای قدیمی خود جامهعمل بپوشاند. او ساده و سالم زندگی میکند و در عین حال یک سبیلوی خوشتیپ است!
خاطرات خوب سالهای دور
بخشهایی از زندگی هست که هرگز فراموش نمیشود. من گاهی آرزو میکنم که کاش تمام روزهای کودکیام را کامل و بدون نقص به خاطر داشتم اما متاسفانه خیلی چیزها از آن روزها در خاطرم نمانده است. تنها چیزهایی که برایم پررنگ بوده دوستان، مدرسه و ورزش بوده است. حتما چیزهایی در کودکی من بوده که من فراموش کردهام و شاید بعضی از آنها خیلی هم مهم بودهاند. خیلی دوست دارم حتی برای یکبار هم که شده به آن روزها سفر کنم. گاهی سعی میکنم چیزهایی را به خاطر بیاورم اما متاسفانه تلاشم به جایی نمیرسد. خاصیت زندگی همین است که هرچه جلوتر میرود بخشهایی از گذشته را از ذهن پاک میکند؛ البته همیشه از مادرم در این زمینه کمک میگیرم. (باخنده) مادر واقعا حافظه عجیبی دارد.
کودک ورزشکار محله ما
بعضی از بازیگران و خوانندگان وقتی به شهرت میرسند یا کار حرفهای خودشان را شروع میکنند به سمت ورزش میروند اما ورزش برای من عشقی بود که از کودکی به آن میپرداختم. درواقع اولین ورزشی که مرا جذب کرد، فوتبال بود که در آن حتی به دنبال حرفهای شدن هم بودم اما بعدها نگاهم عوض شد. با این حال هنوز هم فوتبال یکی از علایق جدی و همیشگی من است. در کنار فوتبال شروع به بدنسازی کردم چون فارغ از هر چیزی، دلم میخواست استایل بدنی خوبی داشته باشم. این مساله قطعا در هر کاری به نفع شماست و در بازیگری و مدلینگ که جای خود را دارد.
مدیریت مادرانه با هوشمندی
یکی از ویژگیهای خوب مادرم این است که خودش را از مسائل حرفهای و روابط کاری و شخصی من دور نگه میدارد. او همه دوستانم را دوست دارد و هرگز تنها به این خاطر که من رابطهام با آنها کمرنگ یا تیره میشود، از آنها بدگویی نمیکند. خب، شاید این خیلی اهمیت نداشته باشد اما از آنجا که مادرم در زمینه شبکههای اجتماعی خیلی فعال است، سعی میکند حاشیهها را از من دور نگه دارد؛ برای همین از او بسیار ممنونم. او حتی زمانی که من از نامزد اولم جدا شدم، رابطهاش با او خوب بود و این روزها با فاهریه رابطه مادر و دختری ایجاد کرده است.
بهترین خواهرهای دنیا
رابطه من با خواهرهایم واقعا عالی و فوقالعاده است. آنها سنگصبور من هستند و من هم سنگصبور و حامیشان. اینکه شما در زندگی افرادی را داشته باشید که همیشه حامی و دوست شما باشند، واقعا لازم است و به آدم دلگرمی میدهد. فکر کنم خواهرهای من بهترین خواهران دنیا هستند.
خوشتیپ با ریش و سبیل
درمورد خوشتیپی تعاریف خودم را دارم. گاهی علاقه دارم که سبیل بگذارم و گاهی هم به ریش گذاشتن علاقه دارم اما آدمی نیستم که فقط دنبال این باشم که بخواهم به زور خودم را خوشتیپ نشان دهم. به نظرم بعضی چیزها باید در خود آدم باشد. به جانیدپ نگاه کنید؛ او ذاتا آدم خوشپوشی است و همه دوستش دارند یا جورج کلونی را ببینید، واقعا تماشایی است. برای من باعث افتخار بود که نشریه Blic یکبار مرا به عنوان مرد جذاب ریشوی سال انتخاب کرد؛ بهخصوص آنکه فهمیدم در این فهرست نامهای مهمی چون براد پیت، جانیدپ و کیت هرینگتون هم حضور داشتند! البته من خودم هم فکر میکنم زیباترین سبیل جهان را دارم. (باخنده)
پول خوب بده، لباس خوب بخر
یکی از فلسفههای زندگی من این است که بخشی از درآمدم باید صرف ظاهرم شود؛ البته منظورم از ظاهر، خرید لباس است. خرید کردن برای من در مقوله لباس خلاصه میشود. سعی میکنم تقریبا نگاه آزادی در انتخاب لباس داشته باشم و به همین علت مرا در لباسهای متنوعی میبینید. یکجورهایی دوست ندارم تکراری شوم و همین باور به اینجا رسیده که خیلیها میگویند بوراک، بازیگر ولخرجی در مد و لباس است و باید اعتراف کنم که واقعا همینطور است؛ البته این را باید بگویم که ذاتا دوست دارم لباسی را که میپوشم به من احساس راحتی بدهد؛ چه این لباس رسمی باشد و چه اسپرت.
عطر فقط تلخ و قدرتمند
من عطرهای زیادی را امتحان کردهام ولی به نظرم هیچ عطری به اندازه عطرهای دینامیک و قوی برایم خوشایند نیست. یکبار هنگام مصاحبه با یک نشریه مُد، عطری از برند ولگاری را به من معرفی کردند که متوجه شدم بسیار خاص و رویایی است. عطری به نام مردان سیاهپوش که رایحه عجیبی داشت. هنوز هم اگر بخواهم در یک قرار رسمی حاضر شوم یا در مراسم مهمی حضور داشته باشم، از این عطر استفاده میکنم.
هیوجکمن دنیای ترک
از اینکه مرا با سایر بازیگران مقایسه کنند، خوشم نمیآید چون به نظرم هر کسی جای خودش را دارد و با تواناییهای خودش شناخته میشود اما در مورد ظاهرم که گاهی مرا با هیوجکمن مقایسه میکنند، ماجرا متفاوت است. من بازیها و کلا شخصیت این آدم را دوست دارم. یکبار نشریه موویتایمز ترکیه، به من لقب «جکمن ترکها» را داد که برایم هیجانانگیز بود. در آن زمان مدل موهایم خیلی شبیه او بود اما خودم اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم!
خانه جدید با مبلمان جدید
سال گذشته همه وسایل خانه جدیدم را عوض کردم. راستش وقتی این خانه را در منطقه اولوس در استانبول خریدم آن را خیلی ساده دکوراسیون کرده ولی از زمانی که با فاهریه نامزد کردم او از من خواست تا تمام وسایل قدیمی را عوض کنم و مبلمان و وسایل جدیدی برای خانهمان بخرم. من خودم آدمی نیستم که دست به تغییرات کلی در چیزهایی که دوست دارم بزنم اما به خاطر علاقهام به او این کار را انجام دادم و به نظرم خیلی هم جالب بود چون عوض شدن فضای خانه کلا روحیه آدم را بهتر میکند.
کمک به سیستم ایمنی بدنم
من برای سلامت خودم اهمیت بسیاری قائلم. یادم هست سر فیلمبرداری فیلم «عشق شبیه توست» به خاطر آنکه در صحنهای با پیراهن خیس حضور داشتم، سرمای بدی خوردم تا حدی که حتی با مراجعه به درمانگاه و تزریق سرم هم حالم خوب نشد و مجبور شدم چند روزی در بیمارستان بستری شوم. آنجا متوجه شدم سیستم ایمنی بدنم کمی ضعیف است و به خوبی و آنطور که باید با عوامل بیماریزا مقابله نمیکند. برای همین سعی کردم همیشه مراقب سلامت خودم باشم و از چیزهایی که مرا در معرض بیماری قرار میدهد، دوری کنم.
تغذیه سالم برای ستاره
به نظرم یکی از مهمترین مسائل در زندگی هر انسانی، تغذیه است و این موضوع برای هنرمندان و ورزشکاران بسیار حیاتیتر است؛ البته گاهی دیدهام که برخی تغذیه درست را در گرفتن رژیمهای گرانقیمت میبینند ولی به نظر من اصلا یک تغذیه سالم به این موارد بستگی ندارد و شما باید فقط و فقط غذای سالم مصرف کنید تا بدن و جسم سالمی داشته باشید.
پیادهروی در اهرام مصر
سفر برای من ورود به دنیایی تازه از ناشناختههاست؛ البته از کودکی مکانهای عجیب و غریبی که گاهی آنها را در مجلات یا کتابها میدیدم، بیش از هر چیزی برایم جذاب بود. دوست دارم قدم به مکانهایی بگذارم که حس کنم چند قرن پیش در آنجا آدمهایی به شکل دیگری زندگی میکردند، برای همین مکانهای تاریخی را خیلی دوست دارم. سفر به مصر برای من هربار سرشار از تازگی و جاذبه است. تماشای اهرام مصر واقعا مرا به حیرت میاندازد و حس میکنم کنار عظمت آنها کم میآورم.
لذت خوردن یک همبرگر
آنهایی که مرا میشناسند خوب میدانند از تفریحات محبوب من غذا خوردن در رستوران است اما درواقع هیچ غذایی را به همبرگر ترجیح نمیدهم. یک زمانی عادت داشتم به هر غذاخوری که میروم همبرگر آنجا را امتحان کنم و حالا هم ادعا میکنم یکی از بهترین همبرگرهای دنیا را در غذاخوری من خواهید خورد. مطمئن باشید طعم همبرگر مخصوص بوراک تجربهای است که هرگز فراموش نخواهید کرد و این را فراموش نکنید که همبرگرهای ما کاملا سالم و تخصصی تهیه میشوند و از مضرات مابقی فستفودها به دور است.
دوست همیشگی من
موراتبوز دوستی است که هیچوقت مرا تنها نگذاشته و باوجود آنکه شغل خوانندگی، زمان بسیاری را از او میگیرد اما همیشه به خاطر من در هر جاییکه لازم بوده حاضر شده است. من و او اوقات بسیار خوبی با هم داشتهایم و بعضا با هم برای تفریح میرویم. یکی از تفریحات مشترک ما بولینگ و تنیس است؛ البته من به کنسرتهای او هم میروم و به نظرم یکی از بهترین صداهای نسل حاضر خوانندگان ما را دارد. او و خانوادهاش از صمیمیترین دوستان من در این فضای هنری هستند. خوشبختانه یک کار هنری مشترک را هم با یکدیگر داشتهایم که برایم واقعا لذتبخش بود.
نقاشیهای بیسروته زیبا
سعی کردهام نگاهم را به خیلی چیزها تغییر دهم. قبلا بیشتر منفیباف بودم و حتی به آدمها بهراحتی نزدیک نمیشدم اما دو، سه سالی هست که خیلی خوشبین شدهام و سعی میکنم خوبیهای هر اتفاقی را ببینم. این موضوع حتی در نگاه هنری من هم تاثیر گذاشته است. تا قبل از این تغییر با دیدن بعضی آثار مدرن و نقاشیهای خاص در سبکهایی که خیلی برایم آشنا و ملموس نبودند نمیدانستم چه واکنشی باید نشان دهم اما بعد متوجه شدم از همین شکلهای بیسروته هم میتوان لذت برد؛ فقط کافی است از دریچه بهتری آنها را نگاه کنم و از این اتفاقی که روی بوم افتاده لذت ببرم.
نگرانیهای من برای آینده
اینکه آدم بداند فردا چه میشود یا حتی در حد چند ساعت و چند دقیقه جلوتر از حال را ببیند، شاید اتفاق خوشایندی به نظر برسد اما این در عین حال میتواند ترسناک هم باشد. فقط کافی است فکرش را بکنید یک لحظه بعد از این زمان حالیکه در آن هستید، قرار است اتفاق بدی بیفتد که نمیتوانید جلوی آن را بگیرید. خب این بسیار زجرآور است. شاید گاهی خوب باشد که از فردای خودمان بیخبر باشیم. من هنوز نتوانستهام با نگرانی از آینده کنار بیایم اما نمیخواهم این نگرانی مرا نابود کند و اجازه زندگی در امروز را از من بگیرد. آینده بالاخره خواهد آمد و شاید پر از اتفاقهای خوب هم باشد. نباید برایش دلواپس بود و باید با مثبتاندیشی زندگی را ادامه داد.
شادی با طعم و رنگ آبی
اگر بخواهم درباره چیزهایی که مرا شاد میکند، صحبت کنم باید حتما به وجود رنگ آبی در طبیعت اشاره کنم؛ برای همین از آسمان آبی لذت میبرم. من بهشدت عاشق روزهای آفتابی و بدون ابر هستم چون زیبایی آسمان را بهتر و کاملتر میبینم و این باعث آرامش من میشود. دریا را هم برای همین دوست دارم. تماشای دریا تمام استرسها را از من دور میکند. در کنار اینها به رنگ آبی هم علاقه دارم و چیزهایی که به این رنگ باشند مرا خوشحالتر میکنند؛ البته جالب اینجاست که در انتخاب لباسهایم ترجیحم رنگهای دیگری غیر از آبی است!
دومین مدل برتر جهان
بوراک اوزچویت، ۲۴ دسامبر ۱۹۸۴ در مرسین در جنوب شرق ترکیه متولد شد. او با ظاهری مقبول، قدی حدود ۱۸۴ سانتیمتر و اندامی متناسب این بخت را یافت تا در ابتدا به عنوان مدل کارش را شروع کند و در آن عرصه به موفقیت هم دست پیدا کرد. ۲۰۰۳ سالی بسیار
موفق آمیز برای بوراک بود. او توانست در رقابتهای بهترین مدل سال جهان به مقام دوم برسد و در عین حال در مسابقات بهترین مدل ترکیه هم مقام اول را کسب کند، به او لقب «آقای طلایی» دادند برای همین تصاویرش روی جلد مجلاتی چون مریکلر و گلوریا رفت.
شاگرد موفق و درسخوان
دوران کودکی بوراک در استانبول گذشت و در دبیرستان شاگرد موفق و درسخوانی بود. بوراک به جز بازی فوتبال به کارهایی چون مطالعه کتاب و شنیدن موسیقی علاقه داشت. او پس از پیروزی در رقابتهای بهترین مدل ترکیه و جهان، قراردادهای تبلیغاتی خوبی امضا کرد که برندهایی چون «توئین» و «نتورک» مربوط به فعالیت مدلینگ وی در خارج از مرزهای ترکیه بودند.
نقشهای کوتاه در بازیگری
بوراک که همیشه میخواست بازیگر شود، تصمیم گرفت تحصیلاتش را در رشته هنر ادامه دهد. او دانشآموخته دانشگاه مرمره از استانبول در رشته هنرهای زیباست و در عین حال همزمان کار مدلینگ را هم ادامه داد. در همین بین که به عنوان مدلی موفق در ترکیه به شهرت رسیده بود، توانست برای برندهای مطرح اروپایی نیز کارهای تبلیغاتی انجام دهد؛ تا آنکه سال ۲۰۰۶ فیلمسازان ترکیهای مجذوب این جوان آیندهدار خوشتیپ شدند و از او برای کارهای خود دعوت کردند. نخستین کار تصویر او «منفی هجده» نام داشت، هرچند که نقش او در آن کار کوتاه بود اما سال بعد برای نقش بهتری در کاری به نام «آسوده» حاضر شد که تریلری قابلتوجه بود.
اندک زمانی بعد نیز در سریال تلویزیونی «شوهر خشن» به ایفای نقش پرداخت که در آن در نقش تنها فرزند یک خانواده اصیل، قدرتمند و ثروتمند را بازی میکرد. بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ سریال دیگری را بازی کرد که ماجرای سریال درباره یک گروه موسیقی بود که سولیت (تک خوان) آن گروه یک دختر جوان بود. یکی از اعضای گروه به مرور عاشق این دختر میشود و قصد ازدواج دارند اما مشکلات بسیاری سر راه این عشاق به وجود میآید. بوراک در این سریال نیز نقشی کوتاه داشت.
شروع نقشهای بزرگ
سال ۲۰۱۰ بود که بوراک برای نقش اول به سریال «خیانت» دعوت شد که در آن نقش پلیسی به نام امیر را بازی کرد. امیر در گیرودار یک پرونده قتل متوجه میشود که نامزدش نیز یک طرف ماجرا قرار دارد. طی یک سال بوراک اوزچویت سریال «اسرار کوچک» را بازی کرد که داستان روابط چند خانواده پولدار و بچههایشان را روایت میکرد. به نظر میرسید که مسیر بازیگری بوراک به اوج رفته اما او همچنان نیازمند چیزی بود تا استعدادش را تمام و کمال به نمایش بگذارد.
سال ۲۰۱۱ این شانس را یافت تا یکی از نقشهای مجموعه «حریم سلطان» را ایفا کند. او نقش سربازی شجاع و بیباک به نام «بالیخان» را ایفا کرد؛ بوراک در این نقش درخشان ظاهر شد تا جاییکه در کشورهای مختلف به شهرت رسید و میلیونها هوادار پیدا کرد. سال ۲۰۱۳ بوراک دعوت شد تا در سریالی به نام «چکاوک» در نقش «کامران» بازی کند. نقش مقابل وی را هم چهره آیندهدار و دخترجوانی به نام فاهریه اوجان بازی کرد که همین همبازی شدن، آینده آنها را رقم زد.
یک ازدواج سینمایی
بوراک اوزچویت و فاهریه اوجان به یکدیگر دلبسته شدند و در سال ۲۰۱۴ بود که رسانههای ترکیه شروع به شایعهپردازی برای آنها کردند ولی این اخبار معمولی در حد شایعه نبود و بوراک و فاهریه اعلام کردند که با یکدیگر ازدواج کردهاند در فیلم سینمایی «عشق شبیه توست» بار دیگر همبازی شدند و همین موضوع باعث شد تا فیلم با فروش خوبی در گیشه همراه شود. لازم به ذکر است که بوراک خود، بخشی از سرمایه ساخت این فیلم را بهعنوان تهیهکننده متقبل شده بود.
از فوتبال تا اتومبیل لوکس
بوراک شدیدا به فوتبال علاقه دارد و ورزش جزیی از زندگی روزمره اوست و طرفدار دوآتشه تیم فوتبال فنرباغچه است. او به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد و همیشه میگوید که در ایامی که در کشورهای اروپایی مشغول کار مدلینگ بوده است، به اجبار زبان انگلیسی را آموخته است ولی حالا از اینکه به این زیان تسلط دارد، واقعا خوشحال است. او عاشق اتومبیلهای لوکس است و اعلام کرده که دوست دارد زمانیکه به سن و سال پیری رسید، یک کلکسیون کامل و زیبا از ماشینهای لوکس داشته باشد.
از نامزدی ناموفق تا فیلمسازی
بوراک پیش از اینکه با فاهریه اوجان نامزد کند، مدتی در سال ۲۰۱۱ با مدل ترکیهای، «سیلان کاپا» نامزد بود که بعد از مدتی کوتاه از هم جدا شدند. همچنین جالب است بدانید که بوراک اخیرا شرکت تولید فیلم خود را راه انداخته و برای فیلم اول خود از بانوی اول ترکیه در سال ۲۰۱۴ یعنی «امیه گولسوی» دعوت به کار کرد.a
رستورانی با نماد سبیل
بوراک که همواره دوست داشته کارهای تجاری را در زندگی خود بیشتر و بیشتر کند، سال ۲۰۱۴ رستوران خودش را به نام «بالیبی دونر» در استانبول افتتاح کرد. جالب است بدانید که نماد و لوگوی این رستوران برگرفته از سبیل معروف او در سریال «حریم سلطان» و «چکاوک» است که از زمان سریال «حریم سلطان» تا به امروز به یکجور مد میان جوانان ترکیه تبدیل شده است. بوراک هم از این موضوع استفاده کرده و نماد رستوران خود را همین سبیل معروف قرار داده است!
عکس های اینستاگرامی بازیگران مشهور
عکس بازیگران ایرانی اینستاگرام
به به چه شروعی! عکسی زیبا از زوج هنرمند و دوست داشتنی تئاتر در روز تولد مشترکشان. محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور. تبریک این روز به هر دو عزیز، علی الخصوص جامعه تئاتر کشور. این پست هم مربوط به پیام تبریک رسول صدرعاملی به این عزیزان است.
اگر این عکس را یک نمودار آماری در نظر بگیریم، میتوان آن را روند تغییرات درصد تورم در کشور در ده دوازده سال اخیر دانست! امیدواریم این نمودار به اسدالله یکتای عزیز ختم شود!
عکس از پولاد کیمیایی خواسته بودید، ما هم عکسی از ایشان در کنار استاد شهداد روحانی را انتخاب کردیم که با یک تیر دو نشان زده باشیم.
خلاقیت مادرانه شبنم قلی خانی با دخترش شانا خانم!
سپیده خداوردی هم در شب یلدا این هیبت بامزه را برای پسرش سانیار ساخت!
زهره خانم حمیدی بازیگر پر سابقه سینما و تلویزیون هم عضو اینستاگرام شده اند و بار ها طی سلفی های متعدد از علاقه خود به افق خبر داده اند.
عکس آتلیه ای سودابه بیضایی و خواهرانش برای یک مجله. این روز ها سودابه خانم هم به سریال کیمیا اضافه شده است. عکس از نیما مرادپور.
طرحی که مدیر روابط بین الملل پرسپولیس برای سلطان علی پروین کشیده است. میگویم اگر این عزیز را از روابط بین الملل به معاونت فرهنگی باشگاه تغییر سمت بدهید بنظر کارایی بهتری برای این باشگاه داشته باشد!
شهرام محمودی پسرش را در کنار عکس کودکی هایش گرفته تا نشان دهد چقدر شبیه خودش است و همه ما شاهد هستیم آنقدر ها هم شبیه نیست!
زیبا بروفه در حال رویت خورشید گرفتگی.
شب یلدا تمام شده است ولی عکس های آن، خیر! این سلفی هم مربوط به یکی از دورهمی های هنری در این شب است. با حضور سام نوری، رضا تاجبخش، امیرحسین رستمی، علی زند وکیلی، لاله اسکندری، الهام پاوه نژاد و سایر عزیزان.
مهدی سلوکی با این عکس نشان داد از همان بچگی «خوش اخم» بوده است!
نامی عبداللهی و همسر جان در حال گذراندن عسل ترین ماه سالشان.
عکس یادگاری رضا رویگری در کنار حسین صفایی پور که قدیمی ها ایشان را با نام آقای طوفان میشناسند!
لیلا زارع در یک جایی که نمیدانیم کجاست.
حسام نواب صفوی تنها چهره ای بود که شب یلدا را در جوار حرم امام رضا (ع) گذرانده بود.
عکسی مربوط به ایام قدیم، وقتی که مهاجران در حال آمدن از “پشت کوه” های دماوند به سمت تهران بودند!
ممنون از اطلاع رسانیتان.
فلورا خانم سام هم برای شب یلدا عازم آتلیه شده بودند.
سلفی بانمک علیرضا جهانبخش با خواهرزاده عزیزش که در حال ماچ کردن دایی قهرمانش است.
لیلا بلوکات و دوستش در حال خوشگذرانیِ دیجیتالی در یک کافه.
سلفیِ حمیدرضا عارف، فرزند دکتر محمدرضا عارف از پدر و مادرش در حالی که عازم ساختمان وزارت کشور برای ثبت نام در انتخابات مجلس شورای اسلامی هستند. با آرزوی موفقیت همه عزیزانی که دغدغه مردم را دارند، نه دغدغه های جانبی!
ینظر میرسد موضوعی امیر تاجیک را بسیار ناراحت کرده است!
خاطره بازی شهرام عبدلی با این عکس قدیمی مربوط به تمرین یک تئاتر در کنار استاد داوود رشیدی.
مرجانه گلچین با این عکس برای دوران کودکی و خاطرات شیرین آن روزها ابراز دلتنگی کرد. البته مرجانه خانم نباید از قابلیت های کودک درونش به سادگی عبور کند!
یغما گلرویی و همسر جان در حال بازدید از کاخ سعد آباد.
عکسی جالب که ویشکا آسایش از کودکی هایش رو کرد، عکسی در کنار خواهرش آویسا آسایش. با توجه به موهای مجعد ویشکا، تشخیصش در عکس اصلاً کار سختی نیست!
نشستیم و حساب کردیم، برای این ست شال و کلاهِ خز بهاره خانم ۷ خرگوش و چهار روباه کشته شده است. البته در موردِ بهاره تعداد مقتولین به این صورت بوده است، در مورد سایر عزیزان قطعا تعدادش فرق میکند!
الهام کردا در حال هلیکوپتر سواری.
محمود دینی با این پست، بدقولی اش در مورد خریدن “اون ماشین قرمزه” را تا حدودی التیام بخشید!
قشنگ مشخص است که امین تارخ با عجله داشته از ساختمان خارج میشده که بهمن هاشمی ناگهان از پشت شمشاد ها بیرون آمده و برای این عکس خفتش کرده است!
مسابقه هفته: دستان ارژنگ امیرفضلی را پیدا کنید.
سحر قریشی، تحت تاثیر کاریزمای یک BMW.
پندار: به به! بیا ببین چه عکسی گرفتم ازتون.
شاهرخ: ای ول، کارت درسته! بفرست تا بذارمش اینستا.
پندار: اوکی. فقط زیرش بنویس که من گرفتما!
شاهرخ: باشه بابا!
نمیدانم چرا با دیدن این عکس بابک جهانبخش، یاد حرکات موزون برزو ارجمند در سریال قهوه تلخ افتادم!
عکس یادگاری علی کاظمی در کنار محمدرضا طالقانی عزیز، از معدود «پهلوان» های حال حاضر ورزش کشورمان.
عکسی قدیمی از دو اسطوره آبی که بخش جدا نشدنی از تاریخ و شناسنامه باشگاه استقلال هستند. در کنار آرزوی سلامتی برای منصور خان پور حیدری که این روز ها در بستر بیماری است. او و افرادی نظیر او به پیکره ی استقلال و پرسپولیس پیچ و مهره شده اند، نباشند پیکره ی اینها می پاشد. همان قدر که نمی شود رنگ آبی را از هویت استقلال جدا کرد، منصورخان و امثال او را هم نمی شود، آن ها متعلق به دورانی هستند که شرافتمندانه و بدون رپرتاژ محبوب بودند و فقط به فوتبال فکر می کردند و با هر قدمی که برمی داشتند، مهر فوتبال را در دل مردم جاودانه می کردند. امروز هم اگر محبوبیتی از قبال این دو تیم در میان هواداران فوتبال است، از میراث پورحیدری ها و خوردبین ها است. امیدواریم منصور خان هر چه زودتر روی نیمکت استقلال بنشیند و آبی این تیم پر رنگ شود. (متن از ایمان عبدلی)
بعد از تیم اسکواش هنرمندان، تیم تنیس هنرمندان هم شروع به کار کرد. در حال حاضر فقط تیم کبدی هنرمندان و تیم چوگانِ هنرمندان تشکیل نشده است که انشاالله به زودی عزیزان در این زمینه ها هم دست به کار میشوند.
سلفی محمدرضا علیمردانی در کنار حامد تهرانی، هادی کاظمی و سایر عزیزان در یک دورهمی در رستوران.
گریم متفاوت شبنم مقدمی در فیلم سینمایی «زاپاس» که این روز ها در مرحله فیلمبرداری است.
ماهان جان شما علاقه ای به باشگاه رفتن نداری؟! بنظر میآید سایزت زیادی Small مانده است! جا دارد مدیوم شود!
حسین عرفانی دوبلور و گوینده با سابقه رادیو و تلویزیون در کنار سعید شیخ زاده جوان آینده دار در عرصه دوبلاژ.
نرگس محمدی و ماجرای رفیقِ دوست داشتنی و موقشنگش!
هنگامه قاضیانی صفحه اینستاگرامش را به فضایی برای پرزنت کردن هنرمندان جوان و مهجور تبدیل کرده است. اقدامی خوب و در راستای رشدِ هنر کشور.
سیروان خسروی در فرودگاه یزد. آدم این عکس و ژست سیروان را میبیند انتظار دارد هر لحظه آن هواپیمای پشت سر سیروان منفجر شود و سیروان هم بدون هیچ ترس و دلهره ای و بدون اینکه به پست سر نگاه کند، عینک دودی اش را بزند و یک سیگار برگ روشن کند.
خاطره بازی مسعود ده نمکی با عکسی از جوانی هایش در جبهه های هشت سال دفاع مقدس. عکسی مربوط به ۳۰ سال پیش.
عکسی دیگر از پشت صحنه فیلم سینمایی «زاپاس» به کارگردانی بهروز نیک نژاد. با حضور امیر جعفری، ریما رامین فر، شبنم مقدمی، الناز حبیبی، آقای کارگردان و مسعود سلامی که فیلمبردار پروژه است.
آرام جعفری در کنار برادر و مادر عزیزش. همین.
تشکر اینستاگرامی هانی نوروزی از سیدمهدی رحمتی.
آزیتا حاجیان با معرفیِ سریال طنز دخترش ملیکا شریفی نیا، اشک ها و تلخی های سریال آنیکی دخترش مهراوه شریفی نیا را جبران کرد!
فقط و فقط آن عزیزی که با کاپشن قهوه ای در پشت رضا صادقی نشسته است! من طرفدارش شده ام!
امیرکاوه آهنین جان و اپیلیکیشنی که محسن افشانی به وی معرفی کرده است. محسن از آن برای چشمانش استفاده میکند و باقی دوستان برای انار و خیار و این جور چیز ها.
نیلوفر پارسا بزودی این شکلی میشود!
طرح جالب و پر از حرفِ دوست خوب و هنرمندم شهاب جعفر نژاد، پس از اینکه اجازه پخش به مصاحبه عادل با دکتر ظریف داده نشد.
امیر حسین آرمان از ظاهر خود در سریال کیمیا پرده برداری کرد. قسمت هایی که هنوز شروع نشده است و مربوط به دوران پیریِ آقا آرش است!
سلفی بامزه ای که مصطفی زمانی از خود در کنار حنا خانم دختر ترانه علیدوستی، از روزهای فیلمبرداری شهرزاد به اشتراک گذاشت.
خاطره بازی پیمان معادی با پوستری از فیلم ماندگار «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی.
و «خانه دختر» همچنان در انتظار اکران است و اگر خدا بخواهد ۱۲ سال دیگر در سینمای هنر و تجربه اکران خواهد شد!
دو پیشکسوت واقعاً دوست داشتنی در مراسم یادبود زنده یاد مرتضی احمدی. استاد داریوش اسدزاده خوشتیپ و استاد بهروز بقاییِ عزیز که بر گردن خیلی از هنرمندان و تلویزیونی ها حق پدری دارد.
کارلوس کیروش آنقدر دست روی دست گذاشت تا اینکه ژرارد مارتینو استاد تتلو را به تیم ملی آرژانتین دعوت کند. هیچگاه قدر نخبگان خود را ندانسته ایم!
فرزاد حسنی و جمشید خان گرگین در مراسم یادبود استاد مرتضی احمدی. آن شئ موجود دور گردن جمشید خان در ابتدا میخواسته کروات شود، ولی در طول راه تصمیمش عوض شده و قصد شال گردن شدن گرفته است!
سعید پورصمیمی عزیز هم در مراسم یادبود استاد احمدی حضور داشت.
تفریحات لاکچری همایون شجریان و دخترش در شمشک.
تبریک به ارسلان قاسمی عزیز که پس از ماه ها تلاش توانست سبیل های خود را از مرحله «چهار تا شوید» به مرحله ی قابل تحسینی که ملاحظه میکنید، برساند.
بهرام رادان و محسن کیایی در نمایی از فیلم سینمایی «بارکد» ساخته جدید مصطفی کیایی.
شیث جان امیدواریم خبر خوبت پیوستن به تیم گسترش فولاد و هم بازی شدن با محمد نصرتی نباشد!
لادن مستوفی در یک آتلیه.
این روز ها هر عزیزی که یک دوربین حرفه ای میخرد، هفته بعدش پوستر دعوت به گالری عکس هایش را در صفحه اینستاگرامش میبینیم. البته خدایی نکرده منظورمان حمید حامی نیست، ایشان از عکاس های قدیمی و بزرگ کشور و هم دوره با اساتیدی نظیر اصغر بیچاره و عباس عطار هستند و از روی تفنن روی به خوانندگی آورده اند!
آناهیتا همتی و بابک صحرایی در روزی که به بازدید گالری عکس های حمید حامی رفته بودند.
بیوگرافی و زندگینامه آرام جعفری + عکس
بیوگرافی آرام جعفری + تصاویر آرام جعفری
زمینه فعالیت : سینما تلویزیون و تئاتر تولد : ۱۳۵۹ تهران محل زندگی : تهران ملیت : ایرانی پیشه : بازیگر سالهای فعالیت : ۱۳۷۶ تا کنون مدرک تحصیلی : کارشناس گرافیک
زندگینامه آرام جعفری آرام جعفری متولد ۲۲ بهمن ۱۳۵۹ در تهران است، فرزند دوم خانواده است و یک برادر بزرگتر از خود دارد، پدرش مدیر کل اداره اقتصاد بود که در سال ۱۳۷۶ درگذشت. آرام لیسانس گرافیک دارد وی دانشآموخته رشته نقاشی در دانشکده سوره است. اولین کارش به عنوان بازیگر در ۱۶ سالگی و اجرای یک نمایش تئاتر بوده. به کار با سیروس مقدم علاقه مند است، آرام جعفری دورههای بازیگری را در کلاسهای استاد سمندریان گذرانده، تئاتر بازی کرده، اولین باری که جلوی دوربین رفت با مجموعه خارج از حصار بود، از فعالیتهای هنری وی عبارتند از: میگی نه نگاه کن، زیر آسمان شهر، دختران، خانهای در تاریکی، رسم شیدائی و لبه تاریکی
خصوصیات و ویژگی های آرام جعفری از زبان خود آرام جعفری : – آرام جعفری همه آدمها رو دوست داره ، لجبازه ، مهربونه و غیرقابل پیشبینیه . به شدت به بیزینس (تجارت) علاقهمندم.
– حدودا سه الی چهار سال به صورت جدی نقاشی میکردم و در حال حاضر فرصت ندارم ولی راستش رو بخوای دلم برای نقاشی تنگ شده .
– وقتی در کنار بازیگرانی بازی کنی که فقط خودشون رو مهم ندونند انرژی میگیری ، بازیگرانی که بازیگر نقش مقابلشون هم براشون مهمه و حتی برای حس بازیگر مقابلشون از هر کمکی که از دستشون بر بیاد دریغ نمیکنند.
– من قبلا تئاتر کار میکردم از وقتی که سن ام کم بود روی صحنه تئاتر بودم و بعد هم به طور اتفاقی وارد تلویزیون شدم.
– من تعریف جداگانهای از سوپر استار دارم . در کشور ما و سینمای ایران متاسفانه سوپراستارها دورهای شدند . یک دوره اسم یک سوپراستار روی زبونهاست و بعد که چهرهای جدیدتر و بازی جدیدتر نظر همه رو جلب میکنه و به قولی سوپراستار جدید میاد ، دیگه نامی از سوپراستار قدیمی شنیده نمیشه به خاطر همین اکثر سوپراستارهای سینمای ما یک دوره اذیت میشوند به خاطر اینکه اسمشون روی زبونهاست و یک دوره اذیت میشوند چون توجهها دیگه منحصر به بازیگر و سوپراستارهای جدیده اما این وسط عدهای هستند که محبوب مردم هستند، نه سوپراستار و محبوبیتش هم دورهای نیست. من دوست دارم محبوب باشم.
– بازیگرهای زن در سینما و تلویزیون و همچنین تئاتر امروز ایران خیلی پربارتر و با حس و تکنیک تر نسبت به دیروز کار میکنند و در حال حاضر موقعیت هنرپیشه زن در ایران خیلی بهتر از قبل و چند سال پیش شده.
– من دیوانه وار بچهها رو دوست دارم .
– شنیدن صدای استاد علیرضا افتخاری بهم انرژی می دهد .
– سعی میکنم سفرهای کوتاه داشته باشم به اطراف شهر تهران میرم مثل فشم و یا شمال .
– کسی روحش تندرست و سلامته که یک لحظه از یاد خدا غافل نباشه ، آدمها رو دوست داشته باشد و به همه چیز با دید منفی نگاه نکنه .
فیلم شناسی آرام جعفری سینمایی * باز نشستهها (۱۳۹۱) * دزدان خیابان جردن (۱۳۹۱) * بگو که رویا نیست (۱۳۸۷)
مجموعه تلویزیونی * مدینه (۱۳۹۳) * میلیاردر (۱۳۹۱) * قهوه تلخ (۱۳۹۰) * شب هزار و یکم (۱۳۸۷) * لبه تاریکی (۱۳۸۶) * پرواز در حباب (۱۳۸۵) * آدمخوار (۱۳۸۵) * رای آخرین بار (۱۳۸۴) * رسم شیدایی (۱۳۸۳) * خانهای در تاریکی (۱۳۸۲) * زیر آسمان شهر (۱۳۸۰) * دختران (۱۳۸۰) * میگی نه نگاه کن (۱۳۸۷)
تصاویر آرام جعفری
آرام جعفری
تصاویر آرام جعفری
عکس آرام جعفری
تصاویر جدید آرام جعفری
آرام جعفری
عکسهای آرام جعفری
تصاویر جدید آرام جعفری
آرام جعفری
بیوگرافی جدید جواد خیابانی + ماجرای کاندیداتوری وی در مجلس
جواد خیابانی +بیوگرافی
جواد خیابانی
بیوگرافی و زندگینامه جواد خیابانی
جواد خیابانی (۲۷ آبان ۱۳۴۵، کرج) تهیهکننده، گزارشگر و مجری برنامههای ورزشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است.
زندگینامه
وی متولد ۲۷ آبان ۱۳۴۵ در شهر کرج است. در همین شهر تحصیلات مقدماتی و متوسطه را در هنرستان بهشتی به پایان رسانید. در سال ۱۳۶۴ در رشته مهندسی متالورژی – ریخته گری – از دانشکده تربیت، دبیر فنی تهران واقع در لویزان دانشآموخته شد.[نیازمند منبع] سپس در سال ۱۳۶۸ به عنوان مدرس هنرستان در دروس فنی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد. دو سال نیز در هنرستان رجایی بندر عباس به عنوان معاون آموزشی (ناظم هنرستان) مشغول به کار شد
در سال ۱۳۷۳ در آزمون جذب گزارشگر و مجری ورزشی تلویزیون ایران IRIB پذیرفته شد. از آن زمان تا به حال به عنوان تهیهکننده، گزارشگر و مجری برنامههای ورزشی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کار میکند.
- تولد و کودکی
در بیست و هفتم آبان ۱۳۴۵ در محله کارخانه قند کرج – کوچه شالچی – به دنیا آمد. او پنجمین فرزند از بین هشت فرزند خانواده خود میباشد. تا ۶ سالگی مقیم کرج بود تا اینکه در سال ۱۳۵۱ به تهران آمده و در دبستان جیحون در خیابان هاشمی دوران ابتدایی را پشت سر گذاشت. او شاگرد اول کل دبستانهای منطقه ۱۰ آموزش و پرورش تهران شد و در آزمون دانش آموزان با استعداد در کنکور استعدادهای درخشان و نیز سنجش مدرسه آلمانیهای قلهک شرکت کرد و در هر دو مورد قبول شد اما به خاطر محدودیتهای مالی نتوانست ثبت نام کند و پس از ۵ سال اقامت در تهران مجددا در سال ۱۳۵۷ به کرج بازگشت تا در شهرک کارمندی وابسته به وزارت کشاورزی موسوم به شهرک نهال و بذر کرج مقیم شود. پدر او انباردار اداره اصلاح بذر کرج بود.
- نوجوانی
از همان دوران نوجوانی به کسب درآمد پرداخت و در ۱۳ سالگی به عنوان کارگر ساده در شرکت کنسرو سازی شمشاد به کار مشغول شد. خودش در این باره میگوید:
در آن سالها در هر ماه ۶۰۰۰ ریال حقوق میگرفتم که نصف آن را به مادرم میدادم و با بقیه پول مجلات کیهان ورزشی و دنیای ورزش را میخریدم تا عشق و علاقه خودم را به ورزش سیراب کنم.
در سال ۱۳۶۰ بعد از طی دوران مدرسه راهنمایی در هنرستان شهید بهشتی کرج ثبت نام کرد و در طی ۳ سال اول تحصیل در این هنرستان که در محله فرح دشت کرج قرار داشت به عنوان شاگرد اول هنرستان انتخاب شد اما در سال چهارم به خاطر حضور فراوان در مسابقات ورزشی مدارس کاملا از درس عقب افتاد و حتی معدل دیپلم خود را تا نمره ۱۵ تنزل داد. او در سال ۱۳۶۴ در کنکور سراسری رشته ریاضی فیزیک شرکت کرد اما نتیجه خوبی نگرفت و در رشته فوق دیپلم ریخته گری در آموزشکده انقلا ب اسلامی لویزان پذیرفته شد. وقتی نتایج کنکور اعلام شد او از تهران دور بود زیرا برای کار به بندر عباس رفته بود و به عنوان باربر در اسکله بندر عباس و مدتی هم در منطقه چابهار کار میکرد. خودش در این باره میگوید:
من از کودکی و نوجوانی کار کردن را دوست داشتم و در استادیومها بستنی و ساندویچ میفروختم حتی مقواهای اضافی را جمع آوری میکردم و با آنهانوعی کلاه یا آفتاب گیر میساختم ودر استادیومها به تماشاگران میفروختم تا هزینه تحصیل خودم را تامین کنم و بعدها در دوران جوانی به دوختن پرچمهای قرمز و آبی و نارنجی (برای تیم آرارات) اقدام کردم و همزمان در انبار بوجاری اداره اصلاح بذر کرج به کارگری مشغول شدم زیرا احساس میکرم کار کردن جوهره مرد است و این را افتخار خودم میدانم که همیشه روی پای خودم ایستادهام.
- جوانی
او در سال ۱۳۶۷ از دانشکده تربیت دبیر فنی تهران(نام فعلی آموزشکده لویزان) فارغ التحصیل شد و در هنرستان توحید تهران به تدریس علوم و دروس فنی پرداخت ودر حین تدریس تحصیلات خود را تا درجه مهندسی مواد ادامه داد. در سال ۱۳۶۹ مجددا به بندر عباس رفت و این بار به عنوان معاون هنرستان رجایی این شهر و نیز دبیر شیمی مشغول به کار شد. در حین فعالیت در هنرستان بندر عباس در کنکور سراسری رشته هنر (مرحله اول) شرکت کرد و با رتبه ۹ (نهم) در کنکور سال ۱۳۷۰ پذیرفته شد اما در مرحله دوم کنکور به خاطر مشکلات شخصی شرکت نکرد و برای بار سوم در طی زندگی خود به کرج بازگشت تا کار در هنرستان توحید را ادامه دهد.
خانواده
جواد خیابانی در بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۷۴ ازدواج کرد و یک فرزند دختر به نام نگار، ۱۲ ساله دارد.
فعالیتهای ورزش
او به خاطر بیماری فلج اطفال که در سال ۱۳۴۸ به آن دچار شده بود مشکلات حرکتی زیادی داشت که هنوز هم از آن رنج میبرد اما با این وجود در مسابقات دوچرخه سواری آموزشگاههای ایران در سال ۱۳۶۲ قهرمان جاده شد. در سالهای ۶۲ – ۶۳ و ۶۴ بک چپ و دروازه بان تیم هنرستان و تیم منخب آموزشگاههای کرج بود. در سال ۱۳۶۶ در المپیک دانشجویان ایران در شیراز شرکت کرد. در آن مسابقات او هم عضو تیم بسکتبال و هم تیم فوتبال منتخب دانشکدههای فنی و مهندسی تهران بود که به مقام پنجم ایران در رشته فوتبال دست یافت و در همان سال به اردوی تیم ملی دانشجویان ایران دعوت شد. این اردو هرگز تشکیل نشد زیرا در آن زمان ورزش دانشگاهی چندان فعالیت مهمی نداشت.
فعالیت در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
در سال ۱۳۷۲ در برنامهای به نام آنچه شما خواستهاید شرکت کرد. این برنامه مخصوص کسانی بود که دوست داشتند تا مسابقات ورزشی را گزارش کنند. او در این برنامه به عنوان اولین نفر برگزیده شد و در طی چند هفته به عنوان گزارشگر ثابت همان برنامه کار خود در تلویزیون را آغاز کرد و رفته رفته در سایر برنامههای ورزشی تلویزیون نیز حضور پیدا کرد. در زمان جام جهانی فوتبال در سال ۱۹۹۴ قرار بود به عنوان گزارشگر حضور داشته باشد اما به خاطر تغییر مدیریت وآغاز به کار شبکه سوم سیما از حضور در جام جهانی منع شد. پس از تاسیس شبکه سوم سیما نیز به مدت یک سال در مراحل آزمون و تایید نهایی باقی ماند تا اینکه برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ مسابقه فوتبال پرسپولیس با کشاورز تهران را به صورت کامل و زنده گزارش کرد. قبل از آن بیشتر در چند مسابقه به صورت چند دقیقهای کوتاه در کنار گزارشگرانی چون بهرام شفیع، عباس بهروان، محمدرضا کیانوش و اسکندر کوتی کار کرده بود.
- برنامههای تلویزیونی
جواد خیابانی از سال ۱۳۷۳ تا به حال در بیش از ۴۰ برنامه مختلف به عنوان تهیه کننده شرکت داشته که برخی از آنها فهرست شدهاست.
- معرفی ورزشها، سال ۱۳۷۳- شبکه سوم سیما
- ایران در جام جهانی، ۱۳۷۵ – شبکه اول سیما
- جام ملتهای آسیا، ۱۳۷۶ – شبکه سوم سیما
- دیدار، شبکه تهران
- ما، شما، ورزش – شبکه سوم
- در جستجوی ورزش – شبکه دوم
- آموزش فوتبال – شبکه آموزش
- یار دوازدهم – شبکه سوم
- سفر به مسابقات پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن
جوایز و افتخارات
جواد خیابانی در سال ۱۳۷۷ موفق شد جایزه بهترین گزارشگرفوتبال صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را دریافت نماید در سال ۱۳۷۸ نیز از سوی مجله سروش و با انتخاب خوانندگان این مجله بعد از حسین الهی قمشهای به عنوان محبوبترین چهره تلویزیونی در ایران دست یافت. در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ به عنوان بهترین مجری برنامههای ورزشی انتخاب شد.
مهمترین سفرهای کاری
- مقدماتی قهرمانی فوتبال جوانان آسیا – ۱۹۹۶ – عربستان سعودی
- فینال جام قهرمانی فوتبال جوانان آسیا – ۱۹۹۶ – کره جنوبی
- مسابقه فوتبال ایران با استرالیا – ۱۹۹۷ – ملبورن
- جام جهانی فوتبال – ۱۹۹۸- فرانسه
- مسابقه یوونتوس – اینتر – ۱۹۹۹ – تورین
- المپیک سیدنی – ۲۰۰۰ – استرالیا
- جام بینالمللی فوتسال دوبی – ۲۰۰۱- امارات متحده عربی
- المپیک آتن – ۲۰۰۴ – یونان
- جام جهانی فوتبال باشگاهها – ۲۰۰۷ – ژاپن
- مسابقات پارالمپیک ۲۰۰۸ پکن
- مسابقات جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱ – قطر
- مسابقات پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن
سوتیهای گزارش
وی در طول گزارش مسابقات فوتبال اشتباهات زیادی میکند که بینندگان از ان بعنوان سوتی یاد میکنند
تدریس در دانشگاه
او پس از سه سال ترک تدریس در هنرستان مجدداً از سال ۱۳۸۱ و این بار به عنوان استاد دانشگاه جامع علمی کاربردی مشغول به آموزش وتدریس شد و در رشته نقشه کشی صنعتی و ریاضی کاربردی و علوم کاربرد مواد صنعتی تدریس میکند.
معروفترین دوستان
جواد خیابانی در طی حدود ۲۰ سال سابقه تدریس در مدارس و دانشگاههای ایران شاگردان و دانشجویان سرشناسی داشتهاست که برخی از انها را که خودش نام برده فهرست شدهاست.
- ناصر عبداللهی – خواننده فقید موسیقی پاپ که دوستی عمیقی با هم داشتند.
- حمیدرضا رجبی – فوتبالیست تیمهای بانک ملی، هما، سایپا، پاس و مس کرمان
- مهدی علی بیگی – فوتبالیست
- افشار زینالی – فوتبالیست
جواد خیابانی,بیوگرافی
جواد خیابانی,بیوگرافی
جواد خیابانی,بیوگرافی
جواد خیابانی,بیوگرافی
جواد خیابانی,بیوگرافی
کاندیداتوری جواد خیابانی در مجلس
ثبت نام جواد خیابانی برای نمایندگی مجلس از حوزه کرج
جواد خیابانی در حال ثبت نام برای نمایندگی مجلس
بیوگرافی و زندگینامه هایلی داف + عکس
عکس های هایلی داف همراه بیوگرافی هایلی داف
عکس های جذاب هایلی داف و بیوگرافی هایلی داف
هایلی داف Haylie Duff؛ متولد ۱۹ فوریهٔ ۱۹۸۵یک هنرپیشه، و خواننده اهلایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۹۷ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمهای معروف او میتوان به بازی در فیلم دختران مادی اشاره کرد.
بیوگرافی و زندگینامه هایلی داف + عکس
بیوگرافی و زندگینامه هایلی داف + عکس
سیاسی شدن حسام نواب صفوی در صفحه شخصی
شوخی های سیاسی حسام نواب صفوی ! + عکس
شوخی های سیاسی حسام نواب صفوی
حسام نواب صفوی بازیگر سینما و تلویزیون که از زمره وکلای ایران است، با انتشار پستی در اینستاگرام خود، از مردم خواست تا شوخی های سیاسی اش را جدی نگیرند.
وی نوشت:
” شوخهای سیاسی من را جدی نگیرید، من آدم سیاسی نیستم……
اخیرا در بعضی از پستهای بنده شوخیهای سیاسی دیده اید، اگر با رییس جمهور کره شمالی تلفنی حرف زدم و جای کلاهکهای هسته ای کشورش را به من گفت،اگر جان اف کندی به خواب من آمد و بالاخره خودش گفت در بیست و دوم نوامبر هزار و نهصد و شصت وسه در دالاس چطوری ترور شده و چرا تا امروز به این پرونده رسیدگی نشده؟؟
اگر به آقای پوتین نامه نوشتم،اگر با آدلف هیتلر در گرمابه ای در خیابان لاله زار عکس سلفی گرفته بودم ،اگر الویس به خوابم آمد،اگر پیامکی از دیار باقی از چرچیل دریافت کردم و نوشته بود چطور تونست ژاپن را راضی کنه با بمباران بندر پرل هاربر هاوایی آمریکا رو وارد جنگ جهانی دوم بکنه،اگه در تلگرام استالین برایم نوشت چرا وارد خاک ایران شد و چی شد بی سر وصدا رفت، اینها همه شوخیست وبعلت اینکه اینجا صفحه شخصی من میباشد و بمنزله قسمتی از خانه ام است.
اگر در خانه شخصی خودم هم نتوانم شوخی کنم دیگر چه باید بکنم؟؟مسلما در هر جای دیگری به غیر از این صفحه ،چه در خبرگزاریها وچه در جلوی دوربین سخنان من کاملا جدی است .از طرفی با توجه به اینکه کشور عزیزمان ایران دارای فرهنگی کهن و اولین نشانه های تمدن بشری است و اینکه دارای طبیعتی چهار فصل میباشد ،میتواند اولین گزینه برای هر توریستی باشد.پس آرزویم اینست با ورود بالای توریست اصلا نیازی به پول نفت نداشته باشیم .
ضمنا نامه نوشتن خواب دیدن پیامک از دیار باقی و چت کردن وهرگونه ارتباط با سیاستمداران و مشاهیر جهان و به نوعی مصلحت را بیان کردن، اختراع خودمن است و حق کپی رایت محفوظ است و پیگری میکنم سپاسگزارم.”