عکس کودکی ویشکا آسایش و خواهرش آویسا
ویشکا آسایش و خواهرش آویسا! + عکس
ویشکا آسایش و خواهرش در کودکی
ویشکا آسایش بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی در صفحه شخصی خود نوشت:
من و خواهرم آویسا که همیشه مواظب من بوده و است.
ویشکا آسایش و خواهرش
سلفی مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی در وزارت خارجه
مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی در وزارت خارجه + عکس
مصطفی زمانی اولین پُستش را با سلفی از خودش به همراه حسن فتحی و ترانه علیدوستی در وزارت خارجه منتشر کرد و نوشت: سلام دوباره، این روزها، شهرزاد.
شبیه چنین تصویری را پیش از این ترانه علیدوستی نیز در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر کرده و نوشته بود: «پریروز که دکتر ظریف خارج بودند ما از محل کارشان در جهت اعتلای فرهنگ و هنر این مرز و بوم سود جستیم. شاید دو تا سلفی هم گرفته باشیم. سر درش خیلی بالا بود متاسفانه نمیافتاد. مصطفی زمانی، بنده، حسن فتحی. پشت صحنهی سریال شهرزاد. ساختمان وزارت امور خارجه.»
دهمین قسمت از سریال «شهرزاد» روز دوشنبه در شبکه نمایش خانگی عرضه شد.
تبریک شب یلدا توسط بازیگران و هنرمندان مشهور
بازیگران و هنرمندان مشهور در شب یلدا
باز هم یلدایی دیگر از راه رسید؛ همان شب زایش خورشید که با آئین و سنتهای قدیمی همراه است.
شب یلدا در آیین باستانی با رسومی خاص مورد توجه بوده و در طول این سالها این آیینها کمی تغییر یافته است اما سه اصل جشن گرفتن، گردهم آمدند خانوادهها و شکر نعمت پروردگار همچنان باقی است و در این شب که آخرین روز از فصل پاییز و طولانیترین شب سال است.
ایرانیان و وابستگان فرهنگی ایرانی گردهم می آیند و این شب را جشن می گیرند.
شب یلدا تنها شبی است که هر قشر از مردم ایران از آن خاطره دارند و در این میان هنرمندان هم گاهی با جشنهای مختلفی با این آیین همراه میشوند.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
بازیگران و هنرمندان مشهور در شب یلدا
شب یلدا برای ایرانیان بسیار با ارزش است
میلاد کیایی معتقد است، شب یلدا برای ایرانیان بسیار مهم است زیرا اهمیت آن به اندازه نوروز باستانی است و باید این سنتهای باارزش باستانی را پاس بداریم.
میلاد کیایی، نوازنده پیشکسوت سنتور در گفتوگو با هنرآنلاین درباره شب یلدا گفت: به طورکلی شب یلدا برای ایرانیان بسیار مهم است زیرا اهمیت آن به اندازه نوروز باستانی است و بسیار زیبا است که این شب را در کنار هم جشن می گیریم.
این نوازنده سنتور در ادامه بیان کرد: به نظر من سنتهای ایران و ایرانیان بسیار با ارزش است و باید این سنتهای با ارزش باستانی را پاس بداریم.
کیایی خاطرنشان کرد: به طور کلی در شب یلدا از موسیقی خاصی استفاده میکنند که هر قوم و طایفهای یک نوع موسیقی درباره شب یلدا دارد که بسیار زیبا و شنیدنی است، همچنین آثار زیادی توسط بزرگان موسیقی برای شب یلدا اجرا شده است که بیانگر ارزش و اعتبار این شب است.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
عکس بازیگران و هنرمندان مشهور در شب یلدا
این نوازنده پیشکسوت سنتور در ادامه تاکید کرد: به نظر من زیباترین و تاثیرگذارترین نغمه و موسیقی برای شب یلدا قطعه “دل شیدا” علی اکبر شیدا است که من به همه پیشنهاد می کنم به نوای این قطعه در این شب زیبا گوش بسپارند.
میلاد کیایی افزود: این اثر موسیقایی در مایه مخالف سهگاه است و علی اکبر شیدا توانسته به زیبایی شب یلدا را به تصویر کشد.
این نوازنده در پایان به شعر این ترانه اشاره کرد و گفت: از غم زلفت دل شیدا شکست/ شیشه می در شب یلدا شکست/ خال لبت مرده کند زنده را/ رونق بازار مسیحا شکست/ پیرهن عصمت یوسف درید/ از غم آن پشت زلیخا شکست/ کشتی ما بر لب دریا رسید/ خیر نبیند که دل ما شکست/ قیس به صحرای جنون جان بداد/ وحش بیابان خم دلها شکست/ بس که زدیم ریگ بیابان به پای/ خار مغیلان به کف پا شکست/ بس که جفا دید ز اغیار تو/ عهد ترا جامی شیدا شکست.
شب یلدا را نباید فراموش کنیم
علیرضا خمسه از جمله بازیگرانی است که همیشه لبخند برلبان مردم مینشاند. این بازیگر مجموعههای طنز، از شب یلدا به عنوان یک سنت و رسم قدیمی یاد کرد و گفت: اگر مراسم و آداب ما مورد فراموشی قرار گیرد، این اتفاقات سبب میشود تا رفتارهای نامتعادل در جامعه فراگیر شود. تصور میکنم در جامعه سالم و متعادل همه چیز در جای خود قرار دارد.
شادیها، مراسم، مناسک و آئینها در فرهنگ ما باید تعریف شده باشند.
او در ادامه بیان کرد: اما اگر مراسم و آداب ما مورد فراموشی قرار گیرد، این اتفاقات سبب میشود تا رفتارهای نامتعادل در جامعه فراگیر شود. اما پیگری، پژوهش و تحقیق بر ارزشهای فرهنگی و اسلامی سبب میشود تا جامعهای متعادل شکل گیرد و همه در مسیر واقعی حرکت کنند. سلامت جامعه در گرو آئینها و مناسک ملی و فرهنگی است.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
علیرضا خمسه در شب یلدا
با این همه متاسفانه در سالهای اخیر حتی مراسم نوروزی هم در جامعه ما کمرنگ شده است. نباید بگذاریم مراسم و آیینهایی همچون شب یلدا فراموش شود.
این بازیگر کمدی تئاتر و تلویزیون در ادامه عنوان کرد: باید تحقیقاتی در این مورد انجام شود که چرا آیینهایی همچون شب یلدا در حال فراموشیست.
انگار مردم ما از شادیها فاصله گرفتهاند. اگر روحیه مناسب در میان جامعه برقرار نباشد سنتها و مناسک از بین خواهند رفت و این موضوع از جامعه به هنر هم تزریق میشود.
وی در ادامه گفت: تحرک نداشتن در جامعه، آثار هنری را هم تحت تأثیر قرار میدهد.
خمسه درباره نقش شب یلدا در سینما و تلویزیون عنوان کرد: ملت ما هویتی درخشان دارند، اما متاسفانه گاه بیشتر از شادی ستایشگر سوگواری هستیم. باید سطح باورهایمان را بالا ببریم. تلویزیون به عنوان رسانه ملی نقش مهمی در یادآوری این مراسم دارد.
شب یلدا یعنی تولد یک شب به یاد ماندنی
آتیلا پسیانی بازیگر . کارگردان باسابقه تئاتر معتقد است که شب یلدا فقط سنت نیست، ایده و طرز تفکر و یک حرکت به سمت نو شدن در زندگی است و میتواند این تازگی و نویی شامل هنر هم باشد.
پسیانی گفت: شب یلدا برای من یعنی جمع بودن، یعنی نزدیک بودن دل انسانها، شب یلدا یعنی تولد یک شب به یاد ماندنی.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
وی در ادامه گفت: شب یلدا میتواند شبی نو باشد، و این شب تنها فقط یک سنت نیست، ایده و طرز تفکر یک حرکت به سمت نو شدن زندگی است که میتواند موضوعی جذاب در هنر و فرهنگ ما باشد.
تفأل به حافظ یکی از سنتهای ادبی این جشن است
ضیا موحد، شاعر ایرانی به جای آوردن شب یلدا و سنتهایی از این دست را پاسخگوی بخشی از نیاز مردم به شادی میداند و اهمیت آنرا در سلامت روحی جامعه میداند.
موحد درباره سنت قصهگویی در شب یلدا گفت: تا جایی که من میدانم، قصهگویی به اندازه حافظ خوانی در این شب مرسوم نیست و تفأل به حافظ یکی از سنتهای ادبی این جشن است.
وی ادامه داد: مراسم شب یلدا پیش از این چندان جدی گرفته نمیشد و به نظر میرسد در این چند سال اخیر احیا شده و رنگو بوی گذشته خود را بازیافته است. گمان میکنم جدی گرفته شدن شب یلدا در میان مردم دلایل متفاوتی دارد و یکی از این دلایل، نیاز عمیق مردم به شادی است.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
موحد همچنین گفت: برگزاری این مراسم با شکوه و جلالی که امروز شاهد آن هستیم، بسیار خوشایند است و هرچقدر یک ملت بیشتر بتوانند برای خود موقعیتهای شاد ایجاد کنند و از دور هم جمع شدن لذت ببرند، روح سالمتری خواهند داشت.
شب یلدا یادآور قصههای مادربزرگها و پدربزرگها
بهاره رهنما بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر معتقد است شب یلدا و مراسم مرتبط آن فراموش شده و جامعه از سنتهای دیرینه آن فاصله گرفته. این بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر گفت: شب یلدا برای من مثل اکثر ایرانیان شب یادآور قصهها و خاطرات مادربزرگان و پدربزرگهایمان است. حضور یک بزرگتر در خانه همانند نگین گردنبدی میماند که همه اعضا خانواده را دور هم جمع میکند.
شب یلدا از آیینهای باستانی ایرانیان است که تاکید خاصی بر گردهم آمدن، جشن گرفتم و شکر نعمت ایزد کردن، دارد. سنتی که در عصر حاضر نیزهمچنان ادامه دارد.
وی در ادامه عنوان کرد: تصویر شب یلدا، شکل گرفته از فال حافظ و دور هم بودنهایی است که هر کدام از ما از آن خاطرات فراوانی داریم؛ “شب یلدای” به یادماندنی در ذهن من به مراسم شب چله مجله چلچراغ بر میگردد که تقریباً همه دوستان سینمایی و هنرمندان در آن حضور داشتند.
همراه با پیام های تبریک شب یلدا بازیگران و هنرمندان
مریم معصومی : یلدا یلدا یلداتون مبارک یک سالِ دیگه هم کنار شما عزیزانم گذشت، خدارو شکر که هستید دعا میکنم به خواسته هاتون برسید، شما هم اگه دوست داشتید واسه من دعاى خیر کنید خیلى زیاد دوستون دارم سلولیا یلدا بهتون خوش بگذره راستى بفرمایید هندونه کیلویى ۶/٠٠٠ هزار تومنى
مبینا نصیری : امشب برنامه خانه مهر با این خوراکی های خوشگل و خوشمزه حال و هوای یلدایی داشت…. انشاالله فردا هم در شبکه “شما” مهر و ابان و اذر و همراه شما به یلدا پیوند می زنیم…. یلداتووووووون مبارررررررررررک
سارا خویینی ها : یلدا یکی از زیباترین یادگاریهای اصیل از فرهنگ و سنّت ایرانیست……..باید بهترین شکل اون رو حفظ کنیم و به نسل های بعد از خودمون هدیه بدیم. در این بین هستن عزیزانی که این شب رو مثل ما نمیگذرونند،به یاد اونها هم باشیم . شب شیرین و شادی رو براتون ارزو دارم دوستان عزیز پایان پاییز با عشق .
فقیهه سلطانی : یلدایتان خوشرنگ از مهربانی و عشق از امید و ایمان از صفا و یکرنگی …شادیهایتان جاودانه
کوروش تهامی : ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب سال است، تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت #خورشید و تاریکى و سردى، روحیه آنان را تضعیف نکند و با خواندن شعر و مثل گویى و داستان همچنین خوردن تنقلات و میوه شب تیره را به سپیده دمان میرسانند. بگذریم… دعایم برایتان این است : غمهایتان نیست و نابود، شادیتان هزار بار طولانى تر از شب یلدا . آمین
بهاره افشاری : هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی روزهایتان پر فروغ شبهایتان ستاره باران! ممنون از دوست عزیزى که زحمت این تصویر رو کشیدند
شهرزاد کمال زاده : شب یلدا رو پیشاپیش به شما دوستاى عزیزم تبریک عرض مى کنم با آرزوى بهترین ها براى بهترین دوستاى خودم .
یلداتون مبارک .
پیام الناز شاکردوست ویژه شب یلدا
النازشاکردوست بازیگر سینما و تلویزیون در پستی ویژه شب یلدا را تبریک گفت و به باهم بودن بدون اینترنت در این شب تاکید کرد.
النازشاکردوست در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت :
شب یلدا اینترنت چندساعت ممنوع
بیایید شب یلدا بجاى زندگى در دنیاى مجازى وقتمان را با بزرگترها و عزیـزان زندگى واقعیمان بگذرانیم، یادمون باشه همیشه خیلى زود دیر میشه⌛️پس قدر این با هم بودن ها رو بدونیم ❤️
پیام الناز شاکردوست ویژه شب یلدا
عکس های قدیمی هنرمندان در شب یلدا
مرجان سپهری و حسین رفیعی
مجید یاسر
حدیثه مدنی
بهاره افشاری
صدف طاهریان
سپند امیرسلیمانی
سحر ولدبیگی و همسرش نیما فلاح
پرستو گلستانی
مهران رجبی، شهره سلطانی ،داریوش اسد زاده،اردلان شجاع کاوه
شهرزاد کمال زاده
نیلوفر شهیدی
نفیسه روشن
فقیهه سلطانی ،فلورا سام ،دانیال عبادی
بیوگرافی و زندگینامه کامل براد پیت + عکس
بیوگرافی براد پیت + تصاویر
ویلیام برادلی -براد- پیت متولد ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ بازیگر آمریکایی است
نام اصلی: ویلیام برادلی پیت
زمینه فعالیت: سینما
تولد: ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ (۵۲ سال) – شاونه،اوکلاهاما،امریکا
ملیت: آمریکایی
پیشه: بازیگر و تهیه کننده فیلم
سالهای فعالیت: ۱۹۸۷ – تاکنون
همسر(ها): جنیفر آنیستون (۲۰۰۰–۲۰۰۵) ـ آنجلینا جولی(۲۰۱۴ – تاکنون)
فرزندان: ۶
بیوگرافی براد پیت
ویلیام برادلی -براد- پیت متولد ۱۸ دسامبر ۱۹۶۳ بازیگر آمریکایی که بعنوان ستاره در چندین فیلم موفق در اواسط دهه نود ظاهر شده است. از او بعنوان یکی از جذابترین مردان جهان نام برده میشود و زندگی خصوصیاش بطور وسیعی گزارش شده و تا بحال موفق به دریافت جایزه گلدنگلاب و نامزد جایزه آکادمی هم بوده است.
برد پیت دوران حرفهایاش را با مصاحبههای تلویزیونی آغاز نمود و نقش دایمی او در شوهای تلویزیونی دالاس در کانال CBSدرسال ۱۹۸۷ بود. او بعنوان بازیگر اصلی در فیلمهایی در ژانرهای مربوط به نوجوانان و همچنین جنایی و کمدی و درامهای خانوادگی ایفای نقش کرده است. برد پیت اولین بار در فیلم «تلما و لوئیز» (ریدلی اسکات-۱۹۹۱) بعنوان یک گاوباز آس و پاس ظاهر شد که توانست از شخصیت جینا دیویس در آن فیلم دلربایی کند و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. اولین نقش عمدهاش در یک فیلم برجسته و مهم با عنوان «مصاحبه با خونآشام» در سال ۱۹۹۴ بود. بازی خیرهکننده او در ۲ فیلم جنایی و علمی تخیلی «هفت» و «۱۲ میمون» بسیار مورد استقبال قرار گرفت و منجر به دریافت جایزه بهترین بازیگری شد.
سال ۱۹۹۹ ، برد پیت در فیلم «باشگاه مبارزه» با به تصویر کشاندن نقش تایلور دردن خشن ولی دارای موهبتها و قابلیتهای بسیار بالای ذهنی توانست شهرتی دو چندان پیدا کند. از آن به بعد جایگاه خویش را بعنوان یک بازیگر برجسته بارزتر کرد، و بعد هم موفقیتهای بزرگ تجاری در فیلمهایی همچون «۱۱ یار اوشن»، «جاسوسبازی»، «تِروی» و یک فیلم جاسوسی کمدی رمانتیک در فیلم «آقا و خانم اسمیت» و «بعد از خواندن بسوزان» کسب نمود.
رابطه بسیار مقطعی برد پیت با بازیگر زن گوئینت پالترو و ازدواجش با جنیفر آنیستون (۲۰۰۵-۲۰۰۰) برایش بسیار حاشیهساز بود و هم اکنون هم با آنجلیا جولی زندگی میکند. پیت و جولی دارای ۳ فرزندخوانده به نامهای مادوکس، پکس و زهرا و ۳ فرزند اصلی شیلو، ناکس و ویوینی میباشند. او بدلیل زندگی پر سر و صدایش با جولی دایماً درگیر حواشی در سطح داخلی و بینالملل بوده است.
اوایل زندگی براد پیت :
پیت در شامنی اکلاهاما متولد شد. مادرش جین ریتا مشاور دبیرستان و پدرش ویلیام آلوین پیت مالک کمپانی ماشینهای واگن است. پیت همراه خواهر و برادرش (راگ و جولی نیل) در اسپرینگفیلد در ایالت میسوری بزرگ شد جایی که بعد از تولد پیت خانوادهاش به آنجا رفتند. همچنان که او بزرگتر میشد به عنوان یک تعمیددهنده جنوبی محافظهکار مشغول به کار شد و سرودههای کلیسا را میخواند.
برد پیت بعد از اتمام دوره دبیرستان در سال ۱۹۸۲ وارد دانشگاه میسوری شد و در رشته روزنامهنگاری تحصیل کرد. در سال ۱۹۸۵، دو هفته قبل از دریافت مدرک، دانشگاه را رها کرد و برای گذراندن کلاسهای بازیگری به کالیفرنیا و لوسآنجلس رفت. در آنجا یک سری شغلهای متعدد عجیب اختیار کرد. از شوفری فروش سیگار و کمک کردن به یک مولف نمایشهای تلویزیونی تا پوشیدن لباس جوجه ال پولولوکو تا بتواند هزینه کلاسهای بازیگری را بپردازد. وقتی که از او درباره تاثیر محوری تصمیمش که میسوری را به قصد لوسآنجلس ترک کرد پرسیدند گفت: “من قصد نداشتم از شر چیزی خلاص شوم تا بتوانم به دنیای خودم برسم. قصد هم نداشتم چیزی را پشت سرم رها کنم تا به سوی چیزی دیگری حرکت کنم. نمیدانستم وقتی به لوسآنجلس برسم چه خواهد شد حتی از هیجانانگیزترین چیزها در مورد سفر کردن بیاطلاع بودم.
از برد پیت بعنوان یکی از جذابترین مردان جهان نام برده میشود
دوران بازیگری براد پیت
برد پیت وقتی که در لوسآنجلس سخت در سعی و تکاپو بود، شروع به مطالعه و بررسی حرفه بازیگری زیر نظر مربی مشهوری به نام روی لاندن کرد. در دسامبر ۱۹۸۷ کارش را با مصاحبههای تلوزیونی آغاز کرد. حضورش در شوهای تلوزیونی دالاس در نقش رَندی، دوست شالانی مککان هم تاثیرگذار بود. در طی مصاحبهای با نشریه پیپل در مورد بازی با مککان گفت: “لحظات بسیار شیرین و به نوعی یک اشتیاق بود بخاطر اینکه تا قبل از آن مککان را ملاقات نکرده بودم.” شخصیت او در این نمایش حدود ۵ هفته به طول انجامید. همچنین در سال ۱۹۹۰ در یک درام تلوزیونی کوتاه مدت بنام «روزهای افتخار» حضور پیدا کرد.
برد پیت در سال ۱۹۸۸ اولین نقش سینماییاش را در فیلم «نیمه تاریک خورشید» بر عهده گرفت. در این فیلم او نقش یک پسر جوان آمریکایی را داشت که به همراه خانوادهاش به دریای آدریاتیک در شرق ایتالیا رفته تا بلکه درمانی برای بعضی از مشکلات پوستیاش پیدا کنند. فیلم در تابستان ۱۹۸۸ در کشور یوگسلاوی جلوی دوربین رفت. بدلیل جنگ و دیگر مسایل دیگر مجوز فیلم بعد از ۹ سال همراه با بازنویسی تقریباً کلی آن صادر شد. سپس بازیگر فیلم «Too Young to Die?» شد. فیلم در مورد نوجوانی ست که متهم به آدمکشی شده و محکوم به مرگ میشود. پیت (بیلی کانتون) در نقش یک معتاد به مواد مخدر ظاهر شد که جولییت لوییس که زنی فراری ست را اغفال میکند. در یک برنامه مرور هفتگی فیلمهای تلویزیونی، منتقدی بنام کن تاکر درباره او و نقشش نوشت: “پیت بیشتر مانند جان کاگر ملن کمپ بد طینت بنظر میآید .او بسیار ترسناک است.”
پیت (در نقش جو مالونی) در «طول جاده» در کنار ورنا مارتین خوش درخشید. ولگرد و جنایتکار زبردستی که با برادرش که او هم یک جنایتکار سرسخت است همراه میشود. پیت توانست با بازی در فیلم «تلما ولوییز» توجه بیشتری در اذهان عمومی به خود جلب کند. او در فیلم نقش یک جانی دمدمی مزاج را داشت که با تلما (جینا دیوییس) آشنا میشود.
برد پیت پس از کسب موفقیت در «تلما و لوییز» این ستاره سینما در فیلمی بنام «جانی سود» به کارگردانی تام دیکلیو محصول سال ۱۹۹۱ در کنار کاترین کینز و نیک کیو بازی کرد. او در این فیلم بعنوان یک خیالباف دیده میشد که آرزو داشت روزی ستاره مشهور موسیقی راک شود.
براد پس از حضورش در «جهان بیروح» و فیلم «رودخانهای از آن میان میگذرد» ساخته رابرت ردفورد دیگر یک ستاره تمام عیار و کامل بود. در ۱۹۹۳ در فیلم «کالیفرنیا» توانست با جولییت لوییز که در فیلم «Too Young to Die?» هم با یکدیگر نقشآفرینی کرده بودند مجدداً همبازی شود. او نقش یک آدمکش پریشاناحوال را داشت و لوییز در نقش نامزد سابق پیت بازی میکرد. پیتر تراورس از نشریه رولینگ استون در بخش نقد فیلم اجرای پیت را یک کار بسیار برجسته نامید. او همچنین در مورد همکاری پیت و لوییز این چنین نوشت: “او و لوییز این مهملگویی را به اندازه کافی به مرحله اجرا میگذارند تا بتوانند بطور ارزندهای یک نوع تعلیق در بیاعتقادی و بیایمانی ایجاد نمایند.”. در همان سال او جایزه شو دسِت را با عنوان “ستاره مرد آیندهدار”را از آن خود نمود.
برد پیت دوران حرفهایاش را با مصاحبههای تلویزیونی آغاز نمود
موفقیت بحثبرانگیز ابتدایی برد پیت
برد پیت در آن زمان ستاره فیلمهایی همچون «افسانههای پاییز» و «هفت» هم بود. او با ایفای نقش در «افسانههای پاییز» موفق به کسب اولین نامزدی گلدنگلاب در قسمت بهترین نقشآفرینی شد. در فیلم «هفت» پیت (دیوید میلر) در کنار مورگان فریمن در نقش بازرس پلیس در تعقیب آدمکشی خطرناک (کوین اسپیسی) هستند. ریتا کمپلی از نشریه واشنگتن پست در بخش یادداشت فیلم اجرای پیت را مورد تحسین قرار داد و به او لقب “برانگیزنده احساسات”را داد.
پیت سپس در «۱۲ میمون» (۱۹۹۵) شمایلی از جفری گویینز را به تصویر کشید و بسیار مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت و بهترین فروش هفتگی را نیز به خود اختصاص داد. شخصیت او در فیلم بطور ویژهای مورد تحسین قرار گرفت بطوریکه جنت ماسلین از نشریه نیویورکتایمز نوشت: “با چنین اجرای مهیج و تکاندهندهای در واقع پیت جفری را با یک خواب مغناطیسی عجیب از جا پراند که بعدها در فیلم بسیار مهم جلوه کرد. پیت موفق شد اولین جایزه گلدنگلوب و اولین نامزدی آکادمی را در قسمت “بهترین بازیگر نقش مکمل مرد” کسب کند.
حضور برد پیت را میتوان در فیلم «خوابآلوها» محصول ۱۹۹۶ دنبال کرد. نام و موضوع فیلم اقتباسی ست از رمان لورنزا کارکاترا. او در این اثر با ستارههایی همچون کوین بیکن و رابرت دنیرو همبازی بود. او سال بعد در کنار هریسون فورد بعنوان تروریست ارتش جمهوریخواه ایرلند در فیلم «متعلق به شیطان» حضور یافت. او در چندین فیلم با لهجه ایرلندی در ظاهر شد.
همان سال در فیلم «هفت سال در تبت» به کارگردانی ژان ژاک آنو در نقش کوهنوردی اتریشی به اسم هنریش هرر ظاهر شد و برای ایفای اینن نقش مجبور شد همراه دیگر ستاره فیلم یعنی دیوید تولیس به سفرهایی به کالیفرنیا و رشته کوههای آلپ برای آموزش کوهنوردی و صخرهنوردی برود. به خاطر موضوع برترینژادی تبتی در این فیلم دولت چین ورود پیت و تولیس را به کشور چین ممنوع کرد.
برد پیت در سال ۱۹۹۸ در فیلم «ملاقات با جو بلک» مرگ را به عنوان یک شخصیت تجسمی در بدن مردی جوان جای داد تا بتواند معنای انسان بودن را لمس کند. این اثر باعث شد که پیت یکبار دیگر مانند فیلم «افسانههای پاییز» با هنرپیشه بریتانیایی، آنتونی هاپکینز بزرگ، همبازی شود.
برد پیت یک برادر به نام داگ و یک خواهر به نام جولی دارد
برد پیت از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳
«باشگاه مبارزه» محصول ۱۹۹۹ را میتوان از جمله موفقترین فیلمهای دوره حرفهای پیت برشمرد. او در نقش تایلور دردن که مسئولیت هدایت یک باشگاه مشتزنی زیرزمینی را بر عهده دارد بازی کرد. فیلم اقتباسی از رمان چاک پالانیاک با همین عنوان بود و کارگردانی فیلم را دیوید فینچر، همان کارگردان فیلم «هفت»، بر عهده داشت. در زمان تولید فیلم، فینچر تعبیرش از فیلم را چنین بیان کرد: “بزن بزن و جنگ و دعوا در این مکان، لزوماً بدین معنا نیست که تعرض و پرخاشگری درون خود را بر سر فرد دیگری خالی کنیم. هدف این است که به این مکان وارد شویم تجربه کنیم و مشتهایمان را بطور قابل ملاحظهتری رها کنیم و بعد متوجه میشویم که چگونه با حالتی دگرگونشده از این مکان بیرون میرویم”.
«باشگاه مشتزنی» برای نخستینبار در فستیوال بینالمللی فیلم ونیز در معرض تماشای عموم گذاشته شد. به محض اکران فیلم نظرات موافق بسیاری را بخود جلب کرد. همچنین اجرای پیت بسیار مورد توجه واقع شد. در نشریه ورایتی منتقدی بنام دیوید رونی در یادداشتهای خود نوشت: “پیت متین دارای موهبتی الهی و از لحاظ جسمانی پویا ست”.
بدنبال موفقیت در فیلم «باشگاه مبارزه» پیت در نقش یک مشتزن کولی ایرلندی در فیلمی گانگستری بنام «قاپزنی» در کنار بازیگرانی همچون جیسون استاتام، وینی جونز، بنیسیو دلتورو و به کارگردانی گای ریچی حضور داشت. فیلم راجع به یک کشتی مخصوص دزدان دریائی بود که الماسهای سرقترفته را حمل میکرد، و پیت در این میان بعنوان یک احاطهکننده در جلوی مافیای روسی و آمریکائی و آن ارواح تیره و تار حاضر میشود. و ما در اینجا به وضوح تغییر لهجه ایرلندی او را در فیلم «متعلق به شیطان» به لهجهای رسا و قابل فهم در این فیلم شاهد هستیم. او برای ادامه یک سری از مهارتهای مشتزنی در باشگاه ریکی در واتفورد آموزههای بسیاری را کسب نمود.
در سال ۲۰۰۱ پیت و جولیا رابرتز «مکزیکی» را که یک کمدی رمانتیک بود تجربه کردند. نقش بعدی او در فیلمی با موضوع جنگ سرد اما مهیج به نام «جاسوسبازی» بود که در این فیلم رابرت ردفورت در نقش یک مربی و مشاور او را یاری کرد. همچنین در ۲۰۰۱ پیت (راستی رایان) در بازسازی فیلم «یازده یار اوشن» با حضور رت پک در دهه ۶۰ ایفای نقش کرد. او به همراه جرج کلونی، مت دیمون و اندی گارسیا در این فیلم پرستاره استیون سادربرگ ظاهر شدند. راجر ابرت درباره فیلم نوشت: “لحن گفتاری براد پیت بسیار زیباست”. او در فیلم انیمیشنی «افسانههای هفت دریا» محصول ۲۰۰۳ صدای سندباد این قهرمان کارتونی کوچک را بر عهده گرفت.
پیت همراه خواهر و برادرش (راگ و جولی نیل) در اسپرینگفیلد در ایالت میسوری بزرگ شد
پیت از ۲۰۰۴ تا اکنون
در سال ۲۰۰۴ دو فیلم «دوازده یار اوشن» و فیلم حماسی «تِروی» بر گرفته از ایلیادِ هومر که آشیلِِِِ قهرمان را به تصویر میکشید بازی کرد. قبل از آغاز فیلم برای اجرای این نقش یک دوره آموزش ۶ ماهۀ شمشیربازی را طی کرد، و در زمان تولید فیلم تاندومهای پایش صدمه دید و ساخت فیلم را به مدت چند هفته به تعویق انداخت. میک لازال از نشریه سانفرانسیسکو کِرانیکِل در نقد «تِروی» در مورد اجرای پیت به او لقب “آهنربا” را داد. در فیلم سال ۲۰۰۵، «آقا و خانم اسمیت» به کارگردانی داگ لیمان با بازیگری پیت (آقای اسمیت) و جولی (خانم اسمیت) سرآغاز آشنایی این دو شد. داستان راجع به زوج ملول و رنجیدهخاطری ست که متوجه میشوند هر دوی آنها قاتلان سری هستند.
فیلم به دلیل رابطه خاص و کنش و واکنشهای عجیب و غریب اما دیدنی این دو عنصر سرد، خشن و بیروح بسیار مورد استقبال و تمجید قرار گرفت. مجله استار تریبیون به این نکته اشاره کرد که: “زمانیکه احساس میشود داستان بر حسب یک سِری اتفاقات معمولی پیش میرود فیلم بطور جمعی همه را شیفته خود میکند. انرژی انفجاری موجود در این دو ستاره این کیمیاگری را بر روی پرده سینما میکشاند”. فیلم با درآمدی بالغ بر ۴۷۸ میلیون دلار یکی از پرفروشترینهای ۲۰۰۵ لقب گرفت.
تنها فیلم برد پیتدر سال ۲۰۰۷ «بابل» به کارگردانی الخاندرو گونزالس ایناریتو بود که در کنار کیت بلانشت حضور یافت. فیلم از لحاظ کارگردانی و حضور بازیگرانی همچون پیت، بلانشت و گائل گارسیا برنال نظرات مثبتی را بخود جلب نمود. ویلیام آرنولد از استیل پست بر این نکته اشاره کرد که اجرای پیت باورنکردنی بود و به فیلم ظاهر و قابلیت دیدن میدهد. فیلم در مجموع نامزد هفت جایزه آکادمی و گلدنگلوب شد که یکی از نامزدیهای مربوط به پیت به عنوان “بهترین بازیگر نقش مکمل مرد” میشد.
برد پیت در دوره مدرسه تقریباً در تمامی رشته ها حضور فعالی داشت؛ تنیس ، شنا ، گلف و…
بیوگرافی براد پیت
او (راستی ریان) در سومین فیلم اوشن بنام «سیزده یار اوشن» هم حضور یافت. در پایان اگرچه به اندازۀ دو فیلم اول پر سود نبود اما فروش بینالمللی آن در حدود ۳۶ میلیون دلار رسید. او نقش اول فیلم «ترور جیسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل» به کارگردانی اندرو دومینیک را بر عهده گرفت. اگرچه تولید فیلم در سال ۲۰۰۵ بود اما مجوز اکران آن در اواخر سال ۲۰۰۷ داده شد. در طول ساخت فیلم تصویرش از این شخصیت را چنین بیان میکند: “اتفاقاتی که تا به حال رخ داده تمام چیزهائی است که او بخاطرش به شهرت رسیده و همه افراد گروه یا مردهاند یا پشت میلههای زنداناند. برادرش رفته و او دسته تبهکاران را رها کرده و تنهای تنهاست.
مهمتر از همه اینکه او دچار یک جنون اخلالگری میشود که او را بطور جدی از پا در میآورد”. اجرای موفق پیت جایزه بهترین بازیگر مرد شصت و چهارمین فستیوال بینالمللی فیلم ونیز را برایش به ارمغان آورد. اگرچه پیت در این فستیوال حضور داشت اما بدلیل هجوم یکی از طرفداران دیوانه بسوی او مجبور شد قبل از دریافت جایزه سریعاً آنجا را ترک کند و فستیوال هم نتوانست این جایزه را به او برساند تا اینکه در فستیوال سال بعد آن را دریافت کرد.
اولین همکاری پیت با برادران کوئن (جوئل و اِتان) در کمدی سیاه و تلخ «بعد از خواندن بسوزان» در سال ۲۰۰۸ بود. این فیلم نظرات مثبتی را دریافت کرد .آندرو پولور از نشریه گاردین فیلم را “یک جراحت سخت که بطور ماهرانهای یک کمدی جاسوسی را طرحریزی کرد” نامید. بعد از این فیلم مجدداً پیت به همبازی خود کیت بلانشت در فیلم «بابل» و کارگردان «باشگاه مبارزه» دیوید فینچر ملحق شد و چهارمین نامزدی جایزۀ گلدن گلاب برای بازی در این فیلم هم نصیبش شد.
پیت دو نقش سینمائی جدید که در فهرست تولید قرار دارد را بر عهده خواهد گرفت. تولید فیلم «حرامزادههای لعنتی» از کوئنتین تارانتینو اکتبر ۲۰۰۸ در کشور آلمان آغاز شده. فیلم راجع یک جنگجوی آمریکائی (پیت) است که در مقابل نازیهای آلمان که کشور فرانسه را در اشغال خود قرار دادهاند در حال مبارزه است. فیلم باید منتظر بماند تا در سال ۲۰۰۹ مجوز پخش بگیرد. سپس قرارداد فیلم «Lost City of Z»را امضاء کرده که بعنوان یک جستجوگر بریتانیائی در حال تحقیق دربارۀ تمدن اسرارآمیز آمازونی است. همچنین در ۲۰۰۹ قصد دارد در فیلم داستانی «درخت زندگی» به کارگردانی ترنس مالیک در کنار شون پن بازی کند.
برد پیت یکی از طرفداران فهیم و دانای هنر معماری مخصوصاً سبک فرانک لئود رایت است
فعالیتهای دیگر برد پیت
پیت در تبلیغات تجاری که برای بازارهای آسیائی در نظر گرفته شده بود مانند تبلیغ محصولات لباسهای جین ادوین و همچنین در تبلیغات تجاری مارک هینکن که در سال ۲۰۰۵ بر روی آنتن رفت حضور یافت. پیت همراه با جنفیر آنیستون و کمپانی فیلم پارامونت پیکچرز یک کمپانی تولید فیلم بنام Plan B را در سال ۲۰۰۲ تاسیس کردند. این کمپانی تولید بعضی از فیلمهای سال ۲۰۰۵ را بر عهده گرفت.
در پی وقوع توفان کاترینا در سال ۲۰۰۶ در منطقه نیواورلئان پیت گروهی از معماران حرفهای را دور هم جمع کرد تا بتوانند طرح پروژهای که پیت آن “درست بسازیم” نام نهاد را آغاز نمایند. یک سری کمکهای مالی و ساخت ۱۵۰ خانه جدید در نیواورلئان را با همین گروه اجرا کردند. پیت و شخص خیری به اسم استیو بینک هر کدام مبلغ ۵ میلیون دلار وقف این پروژه انساندوستانه کردند.
عروسی برد پیت با جنیفر آنیستون حدوداً ۱ میلیون دلار برایش آب خورد
برد پیت در رسانهها
درسال ۱۹۹۳ برد پیت از دید نشریۀ امپایر بعنوان یکی از ۲۵ ستاره جذاب تاریخ سینما انتخاب شد. همچنین دو مرتبه در سالهای ۹۵ و ۲۰۰۰ بوسیلۀ نشریه پیپل به عنوان جذابترین هنرپیشۀ مرد برگزیده شد. در مراسم سالیانۀ فوربس از پیت اینگونه نام برده شد که”با استفاده از قدرت ستاره بودنش میتواند باعث شود که مردم فضاها و ماجراهائی را ببینند که معمولاً دوربینهای فیلمبرداری آنها را از دست میدهد”.
سال ۲۰۰۴ پیت از کمپ دانشگاه میسوری دیدن کرد تا دانشجویان را برای راَُی دادن در انتخابات رئیسجمهوری همان سال تشویق نماید که آن موقع از جان کری حمایت میکرد. مجدداً در همان سال در یک مجمع عمومی در مورد سرمایهگذاری بر روی یک سری تحقیقات معاف از مالیات در زمینۀ سلولهای بنیادی نارس که شبیهسازی و تخریب سلولهای رشد نکردۀ انسانی را در برداشت سخنانی را ایراد نمود و گفت: “باید این اطمینان را حاصل نمائیم که راههایی را برای بهترین و هوشمندترین افراد که توان عبور از آن را دارند خواهیم گشود که قادر باشند راههای درمان بیماریها را کشف نمایند که در حقیقت آنها هم بر این باورند که توان انجام چنین امر خطیری را دارند.” او همچنین سازمانی را در کالیفرنیا مورد حمایت خود قرار داد که در آن دولت فدرال آمریکا سرمایههایی را بر روی این تحقیقات اختصاص داد که در این بررسیها از انواع مختلف سلولهای بنیادی و سلولهای بنیادی رشد نیافتۀ بزرگسالان استفاده میکردند.
در دسامبر ۲۰۰۶ در تصویری از او در موزه هنری ونیتی فیر بطور باشکوهی نشان داده شد. او در عکسی آبی رنگ که در آن بجز یک شورت مخصوص بوکسورها و یک جفت جوراب چیزی به تن نداشت و در دستش یک اسلحه بود و بنظر میرسید که سرتا پایش خیس آب است ظاهر شد. براد پیت، باراک اوباما را در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ حمایت کرد.
زندگی خصوصی برد پیت
او یکی از طرفداران فهیم و دانای هنر معماری مخصوصاً سبک فرانک لئود رایت است. کمکهای مالی بسیاری به “National Trust”برای حفاظت از آثار تاریخی کرده است. پیت بازیگر سریال «دوستان» جنیفر انیستون را در سال ۹۸ ملاقات کرد، در تاریخ ۲۹ جولای ۲۰۰۰ در یک مراسم عروسی در محیطی سربسته در مالیبو با یکدیگر ازدواج کردند، در ژانویۀ ۲۰۰۵ او و همسرش اعلام کردند که بعد از ۷ سال زندگی مشترک تصمیم دارند بطور رسمی از یکدیگر جدا شوند و ۲ ماه بعد آنیستون تقاضای طلاق کرد که علت آن اختلافات حلنشدنی ذکر شد.
وقتی که ازدواجش با آنیستون رو به اتمام بود با دیگر ستاره زن (آنجلیا جولی) درگیر یک سری حواشی شدند که در آنجا جولیا بعنوان “زن دیگر” بیشتر به خاطر فیلم آقا و خانم اسمیت مورد خطاب قرار گرفت در حالیکه هر دوی آنها (جولی و پیت) وجود هر نوع رابطهای را تکذیب کردند. با این وجود این حدس و گمانها تا سال ۲۰۰۴ و اوایل ۲۰۰۵ ادامه پیدا کرد.
در آوریل ۲۰۰۵ یعنی یک ماه پس از تقاضای طلاق آنیستون، یک سری عکس که شایعۀ رابطۀ بین پیت و جولی را مورد تصدیق قرار میداد برملا شد. این عکسها که تصویری از پیت و جولی و پسر جولی (مادوکس) در سواحل کنیا را نشان میداد به قیمت ۵۰۰ هزار دلار فروخته شد. در طول تابستان این دو نفر اغلب اوقات با هم دیده میشدند بطوریکه در یکی از رسانهها بشوخی به آنها لقب برادجلینا←براد+آنجلینا دادند. آخرین مدارک طلاق پیت و آنیستون در تاریخ ۲ اکتبر ۲۰۰۵ بوسیله دادگاه عالی لسآنجلس تایید گردید.
فرزندان
در جولای ۲۰۰۵ پیت، جولی را در سفر به اتیوپی همراه کرد جائیکه جولی یک دختر ۶ ماهه بنام زهرا را به فرزندخواندگی پذیرفت، در دسامر ۲۰۰۵ اعلام شد که پیت درخواست کرده است که هر دو فرزندخواندههای جولی را قانوناً به فرزندی قبول کند و نام خانوادگی این بچهها رسماً به جولی-پیت تغییر یافت. در ۲۷ می ۲۰۰۶ جولیا در طی یک عمل سزارین، دخترش شیلوه نوول جولی-پیترا در نامیبیا بدنیا آورد.
در ۱۵ مارچ ۲۰۰۷ جولی، یک پسر بچه ۳ ساله از ویتنام را به فرزندی گرفت و او را پکس تین جولی-پیت نامید.
در ۱۲ جولای ۲۰۰۸ فرزندان دو قلوی این زوج، یک پسر بنام ناکس و یک دختر بنام ویوینی در بیمارستان لئون در شهر نایس فرانسه متولد شدند و حق امتیاز گرفتن اولین عکسها از ناکس و ویوینی به طور همزمان به نشریه پیپل و هلو به قیمت ۱۴ میلیون دلار فروخته شد که گرانترین عکسهایی بود که تا بحال گرفته شده بود که این پولها به موسسه خیریه جولی و پیت واریز شد.
برد پیت از سال ۲۰۰۵ تا بحال به همراه آنجلینا جولی زندگی می کند
نکاتی که باید درباره براد پیت بدانید:
همسر جنیفر آنیستون از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ بود.
بازی در فیلم آپولو ۱۳ را رد کرد تا در هفت حضور پیدا کند.
در سال ۱۹۹۹ یک دختر توانسته بود در نیمه شب بصورت مخفی به محوطه خانه پیت وارد شود و از پنجره خانه اش به داخل خانه برود!. بعد از مشخص شدن این ورود غیرقانونی ، دادگاه به این دختر اعلام کرد که نباید به مدت ۳ سال با براد ارتباط داشته باشد و حتی از ۱۰۰ قدمی خانه اش هم عبور کند!
دولت چین بخاطر بازی پیت در فیلم ۷ سال در تبت، اجازه ورود وی به خاک کشورش را نمی دهد.
بعد از فیلم هفت مدتی با گوینت پالترو نامزد بود.
از طرف مجله مردم به عنوان به یکی از ۵۰ مرد زیبای جهان انتخاب شده بود
در اصل قرار بود ویلیام بالدوین در نقش J.D در فیلم تلما و لوئیز بازی کند اما زمانی که وی انصراف داد، پیت جایگزینش شد.
در دوره مدرسه تقریباً در تمامی رشته ها حضور فعالی داشت؛ تنیس ، شنا ، گلف و…
یک برادر به نام داگ و یک خواهر به نام جولی دارد.
قرار بود در نقش نئو در فیلم ماتریکس بازی کند!
عروسی اش با جنیفر آنیستون حدوداً ۱ میلیون دلار برایش آب خورد.
به خانواده اش صحنه ی خشنی از فیلم باشگاه مشت زنی را نشان داد تا آنها را متقاعد کند که این فیلم را نبینند.
پیت در سه فیلم بازی کرده که در عنوانشان شماره هفت به چشم می خورد؛ هفت ، هفت سال در تبت و سندباد : افسانه ی هفت دریا.
بازیگر مورد علاقه اش دیان ویست هست.
مایل بود در نقش دارسی در فیلم غرور و تعصب بازی کند اما زمانبندی کاری اش با فیلمبرداری فیلم ناهماهنگ بود. بنابراین از بازی در آن انصراف داد
قرار بود در فیلمهای چارلی و کارخانه شکلات سازی و اسلیپی هالو حضور پیدا کند اما سرانجام جانی دپ در هر دو فیلم جایگزینش شد.
برای بازسازی شهر نیو اورلئان ( که توسط طوفان تقریباً نابود شده بود ) ۵ میلیون دلار اهدا کرد
از سال ۲۰۰۵ تا بحال به همراه آنجلینا جولی زندگی می کند.
بازیگر مورد علاقه برد پیت، دیان ویست هست
فیلم شناسی برد پیت
سال |
عنوان |
نقش |
توضیحات بیشتر |
۱۹۸۷ | کمتر از صفر | ||
۱۹۸۷–۱۹۸۸ | دالاس |
چهار قسمت |
|
۱۹۸۸ | طرف تاریک خورشید | ریک | |
۱۹۸۹ | خوشحال با هم | برایان | |
۱۹۸۹ | طبقه برنده | ||
۱۹۹۰ | جوان هم میمیرد | بیلی کانتون | |
۱۹۹۱ | تمام مسیرها | جو مالونی | |
۱۹۹۱ | تلما و لوییز | جِی. دی. | |
۱۹۹۱ | جانی جیرپوش | جانی جیرپوش | |
۱۹۹۲ | تماس | کاکس | |
۱۹۹۲ | دنیای خوب | کاراگاه فرانک هریس | |
۱۹۹۲ | رودخانهای از میان آن میگذرد | پائول مکلین | |
۱۹۹۳ | کالیفرنیا | اِرلی گِرِیس | |
۱۹۹۳ | عشق حقیقی | فِلوید | |
۱۹۹۴ | علاقه | اِلیوت فالر | |
۱۹۹۴ | مصاحبه با خونآشام | لوئیس دِپونته دو لاک | برنده جایزه فیلم MTV برای بهترین بازیگر مرد – بهترین عملکرد |
نامزد جایزه زحل برای بهترین نقش اول مرد۱۹۹۴افسانههای خزانتِریستان لادلُو ۱۹۹۵هفتدیوید میلز ۱۹۹۶دوازده میمونجِفری گُوینز ۱۹۹۶خواب روهامایکل سولیوان ۱۹۹۷متعلق به شیطانفرانسیس «فرانک» اِشتاین/روری دِونی ۱۹۹۷هفت سال در تبّتهنریک هارِر ۱۹۹۸
با جو بلک آشنا شویدجو بلک/مرد در کافی شاپ ۱۹۹۹باشگاه مبارزهتایلر داردِن ۲۰۰۰قاپزنیمیکی اُنیل ۲۰۰۱مکزیکیجری وِلباخ ۲۰۰۱جاسوس بازیتام بیشاپ ۲۰۰۱یازده یار اوشنراستی رایان ۲۰۰۱مجموعه تلویزیونی دوستانویل کلبرتقسمت: «یک شایعه»
نامزد جایزه امی برای بازیگر برجسته مهمان در یک سریال کمدی۲۰۰۳سندباد: افسانه هفت دریاسندبادصداپیشگی۲۰۰۴
تروآآشیلنامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین مبارزه مشترک با اریک بانا
نامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین عملکرد – مرد۲۰۰۴دوازده یار اوشنراستی رایان ۲۰۰۶
آقا و خانم اسمیتجان اسمیتجایزه فیلم MTV برای بهترین مبارزه مشترک با آنجلینا جولی
نامزد جایزه فیلم MTV برای بهترین بوسه مشترک با آنجلینا جولی۲۰۰۶
بابلریچاردجایزه Gotham برای بهترین گروه بازیگران
جایزه جشنواره بینالمللی فیلم پالم اسپرینگز برای بهترین گروه بازیگران
جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین گروه بازیگران
نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزد جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر مرد نقش مکمل – تصویر حرکت
نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد – تصویر حرکت۲۰۰۷سیزده یار اوشنراستی رایان ۲۰۰۷ترور جسی جیمز به وسیله رابرت فورد بزدلجسی جیمزبرنده جام Volpi جشنواره فیلم ونیز برای بهترین بازیگر نقش اول مرد۲۰۰۸پس از خواندن بسوزانچدنامزد جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزد دریافت جایزه، انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر
نامزد دریافت جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد۲۰۰۸
سرگذشت غریب بنجامین باتنبنجامین باتننامزد دریافت جایزه، آکادمی آواردز برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در نقش اصلی
نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر
نامزد جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول مرد – درام حرکت تصویر
نامزد نامزد جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه زحل برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد جایزه انجمن صنفی بازیگران برای عملکرد برجسته یک بازیگر در سینما
نامزد جایزه انجمن Screen Actors برای عملکرد برجسته توسط یک بازیگر مرد در نقش اصلی۲۰۰۹
حرامزادههای لعنتیسرهنگ آلدو راینانجمن منتقدان فیلم آمریکا برای بهترین بازیگر
جایزه انجمن منتقدان فیلم محفل ققنوس برای بهترین بازیگر
جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین بازیگر
جایزه انجمن صنفی بازیگران برای عملکرد برجسته بازیگر در تصویر حرکت
نامزد- دریافت جایزه، انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر
نامزد- جایزه MTV برای بهترین اجرای شخصیت۲۰۱۰
ابرذهن (انیمیشن)مترو منصداپیشگی۲۰۱۱
درخت زندگیآقای اُبرینجایزه انجمن ملی منتقدان فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد
نامزد -جایزه انجمن مرکزی منتقدان فیلم اوهایو برای بازیگر نقش اول مرد سال۲۰۱۱
مانیبال
بیلی بینجایزه انجمن منتقدان فیلم بوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
جایزه بهترین بازیگر نقش اول مردانجمن ملی منتقدان فیلم
جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه بینالمللی AACTA برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه بافتا برای بهترین بازیگر نقش اول مرد در نقش اصلی
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن منتقدان اوهایو، برای بازیگر نقش اول مرد سال
نامزد – جایزه انجمن دالاس، فورت ورث، برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم دیترویت برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه گلدن گلوب برای بهترین بازیگر نقش اول مرد – درام حرکت تصویر
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم هوستون برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم محفل ققنوس برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه ماهوارهای برای بهترین بازیگر نقش اول مرد – درام حرکت تصویر
نامزد – جایزه انجمن بازیگران برای عملکرد برجسته توسط یک بازیگر مرد در نقش اصلی
نامزد – جایزه انجمن منتقدان فیلم دروازه سنت لوئیس برای بهترین بازیگر نقش اول مرد
نامزد – جایزه انجمن فیلم منتقدان منطقه واشنگتن دی سی برای بهترین بازیگر نقش اول مرد۲۰۱۱خوش قدم ۲صداپیشگی ۲۰۱۲به آرامی بکشجکی کوگان ۲۰۱۳جنگ جهانی زدگری لین ۲۰۱۳۱۲ سال بردگیساموئل باس ۲۰۱۳مشاوروستری ۲۰۱۳سفر زمانراوی ۲۰۱۴شماره ۲۲ خیابان جامپ استریتگری لین ۲۰۱۴خشموارددی ۲۰۱۵کنار دریارولاند ۲۰۱۷جنگ جهانی زد ۲گری لین
بازیگران ایرانی که بعد ازدواج با هم طلاق گرفتند!!
طلاق بازیگران ایرانی از همسرانشان
طلاق مهتاب کرامتی و بابک ریاحیپور (آهنگساز)
مهتاب کرامتی و بابک ریاحیپور
طلاق ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی
ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی
طلاق الهام چرخنده و فرشید نوابی
الهام چرخنده و فرشید نوابی
طلاق سیما تیرانداز و ناصر هاشمی
سیما تیرانداز و ناصر هاشمی
طلاق عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی
عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی
طلاق امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره
امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره
طلاق آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو
آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو
طلاق علی دهکردی و آفرین چیتساز
علی دهکردی و آفرین چیتساز
طلاق مینا لاکانی و امین زندگانی
مینا لاکانی و امین زندگانی
طلاق یوسف مرادیان و سارا خویینیها
یوسف مرادیان و سارا خویینیها
طلاق نیما بانکی و لیلی رشیدی
نیما بانکی و لیلی رشیدی
طلاق اکرم محمدی و مجید جعفری
اکرم محمدی و مجید جعفری
طلاق کوروش تهامی و شبنم طلوعی
کوروش تهامی و شبنم طلوعی
طلاق فریبرز عربنیا از آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی
فریبرز عربنیا، آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی
طلاق بهروز بقایی و پرستو گلستانی
بهروز بقایی و پرستو گلستانی
طلاق فرحناز منافیظاهر و حسین محباهری
فرحناز منافیظاهر و حسین محباهری
طلاق محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان
محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان
طلاق شراره رخام و فرهاد قریب (استیون راش نام آمریکایی اوست
شراره رخام و فرهاد قریب
طلاق خسرو شکیبایی و تانیا جوهری
خسرو شکیبایی و تانیا جوهری
بیوگرافی و زندگینامه وحید طالب لو +عکس
بیوگرافی وحید طالبلو + تصاویر وحید طالبلو
بیوگرافی وحید طالبلو + تصاویر وحید طالبلو
نام : وحید طالبلو
زادروز : ۵ خرداد ۱۳۶۱
زادگاه : تهران، ایران ایران
قد : ۱،۹۰ متر
پُست بازی : دروازهبان
تعدا خواهر برادر : یک خواهر
وضعیت تاهل : متاهل
وحید طالبلو در سال ۱۳۶۱ در تهران به دنیا آمد.وی از نوجوانی جذب رشته ورزشی پرطرفدار فوتبال شد و از آن زمان به خاطر قد بلندش به دروازبانی علاقمند شد.وحید فوتبالش را در سن ۱۴ سالگی و از تیم فجر کرج آغاز کرد. کرج شاید زادگاه اصلی طالب لو نباشد، اما او بیشتر سالهای عمرش را در این شهر سپری کرده است. او خانواده و مخصوصاً پدرش را مشوق اصلی خود می داند. اگر امروز دروازه بان اول ایران است؛راه پدر را ادامه داده و چه زیباست وقتی طالب لوی بزرگ،بازی خوب پسرش را می بیند و لذت می برد.
وحید طالب لو در سالروز میلاد با سعادت نبی اکرم (ص) به سنت پیامبر اسلام پای سفره عقد نشست و به جرگه متاهلین پیوست.
وحید طالب لو و همسرش
وحید طالب لو و همسرش
حـرفه :
وحید فوتبالش را در سن ۱۴ سالگی و از تیم فجر کرج آغاز کرد.
طالبلو فوتبال پایه خود را در تیم امید استقلال آغاز کرد و با درخشش در آن رده به تیم بزرگسالان منتقل شد و در فصل ۸۲-۸۳ در لیگ برتر مقابل سپاهان به میدان رفت.
وی با درخشش در دروازه تیم استقلال تهران در فصل ۸۴- ۸۵ یکی از عوامل قهرمانی این تیم در آن سال شمرده شد و اولین افتخار قهرمانی خود را کسب کرد.
او در فصل ۸۶-۸۷ و در مسابقات جام حذفی کشور در مسابقه استقلال-ذوب آهن از مرحله یک شانزدهم نهائی جام حذفی که به ضربات پنالتی کشیده شده بود
با مهار ۳ ضربه از ۴ ضربه پنالتی بازیکنان ذوب آهن، باعث صعود تیمش به مرحله بعدی شد.
او در مرحله بعدی این مسابقات و در مصاف استقلال با راه آهن نیز که با نتیجه مساوی ۲ بر ۲ به ضربات پنالتی کشیده شد، با مهار ۳ ضربه پنالتی باعث صعود استقلال به مرحله نیمه نهائی جام حذفی شد.
در مرحله نیمه نهائی نیز بازی تیمهای استقلال تهران و فولاد خوزستان پس از تساوی ۱-۱ در وقت قانونی و اضافی به ضربات پنالتی کشیده شد و باز هم وحید طالب لو با مهار ۲ پنالتی از بازیکنان فولاد خوزستان توانست باعث پیروزی تیم استقلال و رساندن این تیم به فینال این مسابقات شود
و در سال ۹۰ پس از جدایی از استقلال تهـران به باشگاه شاهین بوشـهر پیوست.
در مورد خودت
عشق به فوتبال مرا به این کار کشاند. از همان کودکی عاشق دروازه بانی بودم. در کوچه پس کوچه ها و با توپ لاستیکی دنبال دروازه بانی بودم. همیشه دست و پایم زخمی بود. لباس سالم نداشتم و این مسئله ناراحتی زیادی برای من در خانواده ایجاد کرده بود. هر چند که پدرم مشوق من محسوب می شد و اصولاً او بود که مرا به این کار تشویق می کرد. دوست داشتم که روزی بزرگترین دروازه بان ایران باشم. اکنون در تیم بزرگی چون استقلال عضویت دارم. حضور در تیم ملی آرزوهای مرا تکمیل کرد. هر چند که هنوز در آغاز راه بزرگی هستم.
وحید طالب لو، بهترین پنالتیگیر
او در فصل ۸۴-۸۵ لیگ برتر فوتبال ایران با مهار سه ضربه پنالتی در طول فصل به عنوان بهترین پنالتی گیر ایران معرفی شد.او در فصل ۸۵-۸۶ نیز با مهار ضربه پنالتی مهرزاد معدنچی در دیدار با پرسپولیس تهران بر محبوبیت خود نزد هواداران استقلال افزود.
عکس وحید طالب لو
او در فصل ۸۶-۸۷ و در مسابقات جام حذفی کشور در مسابقه استقلال-ذوب آهن از مرحله یک شانزدهم نهائی جام حذفی که به ضربات پنالتی کشیده شده بود،با مهار ۳ ضربه از ۴ ضربه پنالتی بازیکنان ذوب آهن، باعث صعود تیمش به مرحله بعدی شد.او در مرحله بعدی این مسابقات و در مصاف استقلال با راه آهن نیز که با نتیجه مساوی ۲ بر ۲ به ضربات پنالتی کشیده شد، با مهار ۳ ضربه پنالتی باعث صعود استقلال به مرحله نیمه نهائی جام حذفی شد.در مرحله نیمه نهائی نیز بازی تیمهای استقلال تهران و فولاد خوزستان پس از تساوی ۱-۱ در وقت قانونی و اضافی به ضربات پنالتی کشیده شد و باز هم وحید طالب لو با مهار ۲ پنالتی از بازیکنان فولاد خوزستان توانست باعث پیروزی تیم استقلال و رساندن این تیم به فینال این مسابقات شود.
عابدزاده دوم
بسیاری از کارشناسان فوتبال پس از موفقیت دو ساله وحید طالبلو از سال ۸۴ تا سال ۸۶ در مسابقات داخلی و ملی فوتبال او را با احمدرضا عابدزاده اسطوره دروازه بانی فوتبال ایران مقایسه میکردند و او را عابدزاده دوم مینامیدند.
قهرمانی با استقلال تهران
او در فصل ۸۴-۸۵ با درخشش خود در دروازه تیم استقلال تهران یکی از عوامل قهرمانی این تیم در آن سال شمرده میشود. او در بازی سیام استقلال تهران با برق شیراز که در حضور ۱۰۰ هزار هوادار استقلال تهران برگزار شد و به برد ۴ بر ۱ استقلال تهران و هم چنین قهرمانی این تیم برای اولین بار در لیگ برتر فوتبال ایران منجر شد، با مهار ضربه پنالتی محسن پاک نیت در دقیقه ۸۳ بر محبوبیت خود نزد هواداران استقلال افزود و همچنین اسم خود را به عنوان یکی از بازیکنان تأثیر گذار بر این قهرمانی به ثبت رسانید.
لیگ برتر فوتبال ایران فصل ۸۶-۸۷
او که به عنوان یکی از برترین دروازهبانان ایران شناخته میشود در لیگ برتر فوتبال ایران فصل ۸۶-۸۷ دچار افت شدیدی شد که بسیاری از کارشناسان فوتبال علت این افت را عدم حضور رقیبی در حد وحید طالبلو در کنار او و همچنین عدم آرامش او میدانستند. لازم به ذکر است که اشکان نامداری دروازه بان سابق تیم صنایع اراک ذخیرهٔ وحید طالب لو در استقلال تهران بود.بسیاری از کارشناسان اشکان نامداری را نه تنها رقیب جدی برای وحید طالب لو نمیدانستند بلکه او را در حد تیم استقلال تهران نیز نمیدانستند.
منبع – ویکی پدیا
بیوگرافی و زندگینامه کامل داریوش اسدزاده + عکس
بّیوگرافی داریوش اسدزاده بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون
داریوش اسدزاده در ۱ آذر ۱۳۰۲ در کرمانشاه به دنیا آمد
داریوش اسدزاده (زاده ۱ آذر ۱۳۰۲، کرمانشاه -) بازیگر تئاتر، فیلم و سریال ایرانی میباشد. وی از حدود ۲۰ سالگی اقدام به ورود به عرصه بازیگری نمود و سرشناسترین اثر نمایشی وی را میتوان مجموعه تلویزیونی خانه سبز دانست. وی در حال حاضر در حال نوشتن کتابی میباشد.
زندگی نامه داریوش اسدزاده
داریوش اسدزاده در ۱ آذر ۱۳۰۲ در کرمانشاه به دنیا آمد. پدرش ارتشی بود و زادهٔ تهران و ساکن و بزرگ شده خیابان ری. او فرزند اول خانواده و دارای یک خواهر و یک برادر است. او تا پنج سالگی به همراه خانواده، در کرمانشاه زندگی کرد و در سال ۱۳۰۷ همراه با خانواده به تهران مراجعت کرده و دورههای تحصیلی از ابتدایی تا دانشگاه را در تهران سپری کرد.
داریوش اسدزاده از ابتدا به کارهای هنری علاقه زیادی داشت، در کودکی به همراه پدرش به دیدن تئاتر میرفت. هرهفته درسش را بخوبی میخواند تا پدرش برای تشویقش، او را به دیدن تئاتر ببرد بعدها که بزرگتر شد عاشق هنر شد. در جوانی ویلون مینواخت و طبع شعر هم داشت. نگاه بد مردم آن زمان به هنر، مانع نشد تا او از عشق به هنر خود دست بردارد. او پس از پایان دوره دبیرستان همزمان با کار در وزارت دارایی به تحصیل در دبیرستان هنرپیشگی پرداخت. او از همان ابتدا کار هنری خود را جدی گرفت و با توجه به اینکه کارمند دولت بود و پست و مقامهای مهمی را برعهده داشت در آخر به علت ترافیک در کار هنری، تقاضای بازنشستگی خود را در سال ۱۳۴۸ داد و پس از آن به کار هنری که به آن علاقه داشت پرداخت.
او از سال ۱۳۲۱ کار در تئاتر را با بازیگری کارگردانی و نویسندگی در تئاتر نصر و دهقان (لاله زار) شروع کرد و اولین بازی حرفهای را با نمایشی به نام لیلی و مجنون کمدی که فکری کارگردان آن بود شروع کرد. تئاتر تهران اولین جایی بود که در آن بازی کرد. این تئاتر اولین مکان ثابت و دائمی بود که در ایران برای تئاتر کلاسیک ساخته شده بود.
پس از آن در سال ۱۳۲۸ کار در سینما را با فیلم همسر مزاحم شروع کرد. داریوش اسدزاده همچنین در سال ۱۳۳۵ از طرف اداره کل هنرهای زیبای ایران برای بزرگترین فستیوال بینالمللی تئاتر عازم فرانسه شهر پاریس شد و به مدت سه ماه به تحقیق مطالعه پرداخت. پس از بازگشت او به ایران از طرف رادیوی ملی دعوت بکار شد. از آنجایی که او به تئاتر علاقهٔ زیادی داشت به نویسندگی و کارگردانی نمایشنامههایی چون: ازدواج فوری، سه زندانی، هنرپیشه، پرواز دخترها، میشل استراگف و مسیو ژوزف و… که تعداد آنها به ۲۰ نمایشنامه میرسد وایفای نقش در ۲۰۰ نمایشنامه پرداخت.
داریوش اسدزاده در بازدیدی که هنرمندان آمریکایی از تئاترهای ایران داشتند هنر او (کارگردانی، نویسندگی، و بازیگری) در دید آنها منحصر به فرد آمد و در سال ۱۳۴۶ به دعوت یک کمپانی فیلم سازی کشور آمریکا در شهر مینیاپولیس رهسپار آمریکا شد و در فیلم (در آمریکا اتفاق افتاد) که مضمون پلیسی داشت و تهیه کنندگی آنرا (کرول کتلسون) برعهده داشت و داریوش اسدزاده در آنجا به نویسندگی و ایفای نقش پرداخت و در همان سالها این فیلم در ایران به اکران عمومی درآمد. شایان به ذکر است که او جوایز متعددی را به خود اختصاص داد که میتوان جایزه دریافتی از پروفسور دیویدسن که استاد تئاتر در آمریکا بود و به دعوت وزارت فرهنگ و هنر و دانشگاه تهران به ایران آمده بود و بواسطهٔ نقشی که داریوش اسدزاده در تئاتری به نام شهر ما بازی کرد و جایزه را بدست آورد.
داریوش اسدزاده در سال ۱۳۵۱ به عضویت هیئت مدیرهٔ سندیکای سینمای ایران درآمد. در سال ۱۳۵۵ به تشویق پروفسور دیویدسن جهت مطالعه و پژوهش در امور تئاتر به آمریکا رهسپار شد و در سال ۱۳۶۵ به ایران بازگشت و در عرصهٔ بازیگری در تئاتر و سینما به ایفای نقش پرداخت. او در سال ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ریاست انجمن بازیگران ایران منصوب شد و همچنین به مدت پنج دوره عضویت داوران خانهٔ سینما را بر عهده داشت. نگارش در زمینهٔ تاریخ تئاتر از جمله فعالیتهای مورد علاقهٔ او بوده که میتوان به کتابهای سیری در تاریخ تئاتر ایران و خواندنیهای تاریخی (برگهای خواندنی) اشاره کرد کتاب دیگری که در دست نگارش دارد، تاریخ تئاتر ایران از لاله زار تا شانزلیزه نام دارد. او همچنین جوایز و تقدیرنامههای فراوانی را از دولت مردان، استادان و صاحب نظران دریافت نموده است. او دارای دکتری درجهٔ یک هنری از طرف وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی نیز میباشد.
داریوش اسدزاده در سال ۱۳۹۱ مدرک درجه یک هنری را از وزارت فرهنگ وارشاد دریافت نمود
مخالفت خانواده داریوش اسد زاده برای بازیگر شدنش
داریوش اسدزاده برای فعالیت در عرصههای هنری مشوقی نداشت. هر چه بود علاقه و پشتکار خودش بود. البته بعدها که بیشتر روی صحنه رفت، تشویق مردم و دستزدنها و حمایتهایشان، تنها و بهترین مشوق او بود.
پدرش که خود او را با هنر نمایش آشنا کرده بود به شدت با کار هنری مخالف بود واز او توقع داشت تا صاحب مقام و منصب شود وقتی متوجه شد که او مشغول کاری هنری است اورا از خانه بیرون کرد. بعد از یک ماه با وساطت اقوام به خانه برگشت اما پدرش همچنان با او قهر بود و تا ۸–۷ ماه با او حرف نمیزد.
او چون از مخالفت پدرش مطلع بود در خفا و دور از چشم او وارد این کار شد. یعنی بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد هنرستان هنرپیشگی شد که تازه تأسیس شده بود و همزمان برای خاطرجمعی پدرش به دانشگاه هم رفت. پدرش تازه بعد از دومین یا سومین اجرای او که یک اجرای رادیویی بود متوجه کارش شد. اما بعدها وقتی پدرش پیشرفت او را در این عرصه دید اورا همراهی میکرد.
دریافت مدرک درجه یک هنری داریوش اسدزاده
داریوش اسدزاده در سال ۱۳۹۱ مدرک درجه یک هنری را از سوی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی دریافت نمود. او همچنین مدرک دکتری هنری و معماری در رشته هنر حرفهای (ادبیات هنر) را از دانشگاه تهران دریافت نمود.
داریوش اسدزاده در سال ۱۳۲۸ کار در سینما را با فیلم همسر مزاحم شروع کرد
مصاحبه با داریوش اسدزاده
داریوش اسدزاده – نویسنده و هنرمند سینما، تلویزیون و تئاتر – ابتدا از یک عشق میگوید؛ آن هم عشق به هنرپیشگی و هنرمندی.
او میگوید: آنهایی که عاشقند از زندگیشان میگذرند. این کار هم خیلی ناراحتی دارد؛ هنرپیشگی و هنرمندی را میگوید. اگر وارد این کار میشوی باید عاشقش باشی، باید مطالعه کنی، باید مرتب مطالعه کنی، باید مرتب فیلم ببینی. این کار درآمدی ندارد، فقط عشق است.
داریوش اسدزاده در ادامه میگوید: من همیشه پند و اندرز خودم را به بچهها میگویم. خیلیها برای چهره شدن میآیند. اگر برای چهره شدن میآیی دیگر هنرمند نیستی. باید سواد داشته باشید. من تا الان سه کتابخانه داشتم که همگی را فروختم و الان یکی دیگر دارم که از آن استفاده میکنم. «تاریخ ایران» را میخوانم تاریخ خارج را میخوانم، سعدی را میخوانم، تا بتوانم اطلاعاتم کامل شود. چون نویسنده با خواندن است که نویسنده میشود.
وی همچنان تاکید میکند: مطالعهی زیاد، فرد را نویسنده میکند، وگرنه هر کسی که از راه آمد نویسنده نمیشود. یا آدم، مادرزاد که نویسنده نمیشود.
داریوش اسدزاده از حدود ۲۰ سالگی پا به عرصه بازیگری نهاد
* داریوش اسدزاده چگونه وارد عرصه بازیگری شد؟
این هنرمند میگوید: برخلاف میل پدرم وارد عرصه هنرپیشگی شدم. در شباب زندگی و نوجوانی آن زمانی که پدر زنده بود و من را به تعزیه و سیاهبازی میبرد، خیلی علاقهمند به سیاهبازی شدم. پدرم میگفت اگر درسهایت را خوب بخوانی سیاه بازی میبرمت. ما هم به هوای آن درسمان را خوب میخواندیم؛ البته جایی نبود، یک محلی بود روبروی پامنار و یک تئاتری بود به نام تئاتر سعادت، آنجا میرفتیم و کم کم علاقهمند به این کار شدیم. همچنین در عروسیهایی که سیاهبازها می آمدند و کارهای نمایشی انجام میدادند. در سال ۱۳۱۹ برخلاف میل پدرم وارد عرصه هنرپیشگی شدم. بعد از سه سال که دوره دیدم دیگر یک هنرپیشه و هنرمند شده بودم و وارد تماشاخانه تهران شدم که البته در کتاب آخر که نوشتم همه را شرح دادهام. کار را ادامه دادیم، کمی پخته شدیم و بعد نویسنده و کارگردان شدیم. نقش اول تئاتر شدیم. از سال ۱۳۲۷ هم وارد سینما شدم. در سال ۱۳۳۵ بود که به جشنواره تئاتر پاریس از طرف اداره هنرهای ملی رفتم. به هر ترتیب دوران را اینطور گذراندیم.
* داریوش اسدزاده هنوز خسته نیست
اسدزاده با وجود اینکه ۹۲ سال از خداوند عمر گرفته است از کارش احساس خستگی نمیکند و میگوید: هر کاری که عاشقش باشید، عشق داشته باشید، مثلا موزیسین باشید، نویسنده باشید یا بازیگر باشید وقتی عاشق باشید هیچ وقت خسته نمیشوید. حتی اگر ۴۸ ساعت هم کار کنید. وقتی وارد کار اداری شده بودم وقتی دو ساعت پشت میز می نشستم فرار میکردم. اما در سینما این تجربه را داشتم که ۴۸ ساعت بیخوابی بکشم، وقتی آدم عاشق باشد خیلی چیزها را تحمل میکند.
داریوش اسدزاده میگوید: من هنوز هم در سن ۹۲ سالگی عاشقانه به کار ادامه میدهم. این کار بدون عاشقی ممکن نیست. من چندین دهه را پشت سرگذاشتم اما هنوز هم عاشق و علاقهمند این کار هستم.
* هر چه آمدیم جلوتر عقب رفتیم!
وقتی از او می پرسیم چرا سریالهای قدیمی حس خوبی داشتند؟ پاسخ میدهد: بشر رو به تکامل است؛ یعنی هر چه جلوتر میآید باید پیشرفت کند. در هر فنی، در هر حرفهای و در هر شغلی. اگر این کار را نکند عقب میماند. اما الان هر چه آمدیم جلوتر، عقب رفتیم و نتوانستیم جلو برویم.
داریوش اسدزاده از ابتدا به کارهای هنری علاقه زیادی داشت و در کودکی همیشه به دیدن تئاتر میرفت
* از وضعیت سریالها و فیلمهایمان متأسف میشویم
داریوش اسدزاده اظهار میکند: وضعیت سریالها و فیلمهایمان را که میبینیم، متأسف میشویم؛ البته میگوییم که خیلی خوب شده، ولی دروغ میگوییم. نمیخواهیم قبول کنیم کارها خوب پیش نمیرود؛ البته فیلمهای خوبی هم داریم. در سال، ۱۰۰ فیلم ساخته میشود اما وقتی شما آنها را نگاه میکنی شش – هفت فیلم قابل نمره دادن است.
داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت میگوید: آدم بعضی فیلمها را وقتی نگاه میکند، یاد فیلم «دختر لر» در سال ۱۳۱۲ میافتد. متأسفانه الان خیلی از کارها از نظر سوژه، داستان و کارگردانی ضعیف است.
* «سمندون»؛ اولین کار داریوش اسدزاده بعد از انقلاب
این هنرمند با اشاره به اینکه کارهای زیادی قبل و بعد از انقلاب داشته است، میگوید: قبل از انقلاب در ۱۰۰ فیلم بازی کردم. بعد از انقلاب هم در ۱۰۰ فیلم بازی کردم، تئاتر بازی کردم و نویسندگی کردم. بعد از انقلاب هم خیلی کارها داشتم. بعد از انقلاب وقتی که آمدم اولین کارم «سمندون» بود و بعد «خانه سبز» و «همه فرزندان من» بود.
* خاطرات اسدزاده از زندهیادان خیرآبادی و شکیبایی
اسدزاده به ارتباط خانوادگی و صمیمیاش با خسرو شکیبایی اشاره میکند و با بیان خاطرهای از او، توضیح میدهد: با آقای خسرو شکیبایی خیلی صمیمی بودم، رفت و آمد داشتیم، به خانه ما میآمد و با خانوادهاش – پسر و همسرش – آشنا بودم. با خانم خیرآبادی هم که از سال ۱۳۲۶ در تئاتر کار میکردیم، صمیمی بودیم. انسان شاد و گرمی بود و تقریبا یک فامیل بودیم و این صمیمیت بود که کار را گرم میکرد. این صمیمیت است که الان تصنعی است و نیست. دیگر آن صمیمیت را نداریم. به داستانهایی که میتوانستیم آن زمان بپردازیم دیگر نیست. اگر هم باشد خیلی کم است. اینهایی که من میبینم کارهای قشنگی نیست.
داریوش اسدزاده تاکنون برای حفظ سلامتی و شادابیاش ورزش کردن را فراموش نکرده است
* کارهای قدیم خیلی بهتر از الان بود
وقتی از او میپرسیم آخرین سریال خوبی که دیدید چه بود؟ میگوید: کارهای خوبی که دیده باشم درست یادم نمیآید. ذهنم به یغما رفته است، این طبیعت خیلی ظالم است. اما خوب کارهای خوب هم داشتهایم. «خانه پدری» بد نبود. بنابراین کارهای قدیم خیلی بهتر از الان بود. اما الان چیزی که بتوانم بگویم ندارم.
* نپرسید! من نمیتوانم چیزی بگویم
وقتی از داریوش اسدزاده میپرسیم چرا هنرپیشههای الان چهرهشان را دست کاری میکنند؟ میگوید: نپرسید! من بعضی وقتها متأسف میشوم که بعضیها فقط برای چهره آمدهاند و عاشق نیستند. من نمیتوانم چیزی بگویم چون همه آنها را دوست دارم. من همیشه میگویم بچهها بروید مطالعه کنید. بروید بخوانید. هر چه بخوانید در کار واردتر و عمیقتر میشوید. نگاه کنید، اینطور نیست که فقط جلوی دوربین بروید، دو کلمه بگویید و بیرون بیایید. یک بازیگر خیلی کار دارد. برای چه میگویند اولین شغل دنیا کار بازیگری است. برای اینکه حرف زیادی در آن است هر چه بگویم کم گفتم. اما حالا شده یک چیز کوچه بازاری. شاید من تاکنون هفت، هشت هزار جلد کتاب خواندم و الان هم میخوانم. به هر جهت باید به این جوانان بگوییم از توی کوچه خیابان میروی، بازیگر میشوی، آخر سوادت چیست، چه خواندهای؟
* نقشهای منفی اصلا به من نمیخورد
وقتی از داریوش اسدزاده می پرسیم کدام یک از نقشهایی را که تاکنون ایفا کرده است، دوست دارد، می گوید: نقش های منفی اصلا به من نمیخورد، در یکی از سریالها ابتدا نقشم کمی منفی بود، یکی از مخاطبان در خیابان من را دیده بود و میگفت شما چرا نقش منفی بازی کردید، اصلا به شما نمیآید. من هم گفتم آخر داستان هنوز نرسیده و نقش من کاملا منفی نیست. اما به هر ترتیب به چهرهام نقش منفی نمیآید.
* تعدد شبکهها را نمیپسندم
داریوش اسدزاده دربارهی تعدد شبکههای تلویزیونی میگوید: تعدد شبکهها را نمیپسندم، کار قشنگی نیست. مردم را گم میکند، گیج میکند، ۲۵ تا شبکه است! برای چه، چرا؟ مگر مردم چه میخواهند، نمیدانم به هر حال عقیده و سیاست است. من وارد سیاست نمیشوم. اما به نظر من کار قشنگی نیست.
داریوش اسدزاده در جوانی ویلون مینواخت و طبع شعر هم داشت
* تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم
وقتی از داریوش اسدزاده میپرسیم اگر کاری از طرف تلویزیون پیشنهاد شود کار میکنید؟ کمی گلهمند میشود و میگوید: تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم. چون پول نمیدهند، من همیشه طلبکارم. از سینما طلبکارم، از تلویزیون هم طلبکارم. اصلا سابقه نداشته به این وضع گرفتار شوم. تئاتر که کار میکردیم شب به شب پولمان را میگرفتیم. کارها که دولتی نبود. خصوصی بود. یک شخصی میآمد یک تشکیلاتی را درست میکرد، پول ما را هم مثل اداره، هفته به هفته ماه به ماه میداد. وقتی دولتی شد به این شکل درآمد. هیچ کاری را ترجیح نمیدهم. تنمان سالم است اما نمیتوانیم که کار مجانی انجام بدهیم. خیلیها الان هستند برای اینکه چهره شوند دوست دارند مجانی کار کنند. بروند با همانها کار کنند.
* ورزشکار بودم اما دیگر نمیتوانم ورزش نمیکنم
داریوش اسدزاده به هنرمندی شهرت دارد که تاکنون برای حفظ سلامتی و شادابیاش ورزش کردن را فراموش نکرده است. وقتی از او میپرسیم راز سلامتی و شادابی شما چیست؟ در پاسخ میگوید: دیگر نمیتوانم ورزش کنم. من بهترین فوتبالیست و والیبالیست بودم، در آن دوران مسابقاتی که شرکت میکردم، کسی در دویدن به پای من نمیرسید، برنده دو بودم، خب ما خودمان را سالم نگه داشتیم. اینطوری است. در دو یا فوتبال در شهباز ورزشکار شماره ۳ بازی میکردیم. آن موقع خاکی بود و شن. آنجا ورزش میکردیم، زمین میخوردیم تمام پاهای من زخم بود. آن موقع که ما ورزش میکردیم ورزش به این شکل نبود. خدا بیامرزد مادرم را. همیشه یا شلوارم پاره شده بود یا کفشهایم. در امجدیه که الان شهید شیرودی است، جزو ورزشکاران بودم و کسی در دوی صد متر به من نمیرسید. الان به این روز افتادیم، روزگار این است دیگر.
داریوش اسدزاده در ادامه میگوید: ما همش خواندیم، نوشتیم، تئاتر و سینما درجه هنری وزارت ارشاد به من داده. دانشگاه رفتم. خب که چی؟ هیچی؟ اما اگر من عاشق این کارم نبودم الان وزیر دارایی بودم. پشیمان نیستم چون عاشق کارم بودم. هنرپیشههای خوب ما که الان کار میکنند چه در تئاتر چه در سینما چه ترفیعی دارند جز اینکه یک مجسمه به اسم حلبی به قول اکبر عبدی مجسمه گچی، دریافت کنند. حداکثرش و نهایت افتخار این است.
* افتخارات زیادی داشتم
داریوش اسدزاده با اشاره به افتخاراتی که تاکنون دریافت کرده است، میگوید: شما کتابخانه من را ببینید چه قدر افتخارات دارم. از وزیر گرفته تا معاونان. آیا یک قران بابت اینها به ما میدهند. ما هم زندگی باید کنیم. نمیشود خیلی چیزها را گفت. دوره الان خیلی بهتر از قدیم شده. آنقدری که الان تشویق میکنند و جایزه میدهند قبلا نبود ولی آن چیزی که باید و شاید نیست.
* کتابهای اسدزاده از زبان خودش
اسدزاده این روزها مینویسد. او پیش از این تالیفاتی هم داشته است.
این نویسنده دربارهی کتابهایی که تاکنون نوشته است، میگوید: کتابی راجع به تئاتر نوشتم با عنوان «سیری در تاریخ تئاتر ایران از قبل از اسلام تا ۵۷»؛ کتاب دیگری نوشتم با عنوان گزیدههایی از تاریخ ایران. کتاب سومم هم با عنوان «تماشاخانه تهران» است که حدود سه سال نگارش و تحقیقات آن طول کشیده و با همکاری دوستان خوبم، غلامحسین دولت آبادی، اعظم کیان افراز و سیدمهدی واقفی به نتیجه رسید. این کتاب درباره تماشاخانهای است که برای اولین بار در ایران احداث شد و اجرای دائمی تئاتر در ایران را بنا گذاشت که در سالهای پیش از آن وجود نداشت و تئاترها را به صورت خیریه اجرا میَکردند. این روند با تلاش سید علی خان نصر آغاز شد. تجربیات و نگاه خودم را به عنوان بازیگر و کارگردان در سالهای ۱۳۲۰ در این کتاب ارائه کردهام این کتاب حاوی عکسهایی قدیمی متعلق به آن دوران هم هست که فکر میکنم برای مخاطب پیگیر قابل توجه باشد.
* «تهران قدیم» را مینویسم
داریوش اسدزاده می گوید: «تهران قدیم» هم چهارمین کتابی است که تازه شروع کردم بنویسم که دو سه سال طول می کشد. و اکنون در حال چاپ کتابی به نام «تماشاخانه تهران» هستم که سالها شاهد بودهام روایت کنم.
او در ادامهی گفت و گوی خود به کسانی که دنبال هنرپیشگی هستند، میگوید: به بچههایی که عشاق سینه چاک هستند توصیهام این است این کار ما بدبختی دارد، این کار ما پول ندارد، این کار ما عشق است، اگر عشق دارند بیایند. اگر نیستند نیایند و عمرشان را تلف نکنند. چهره شدن زندگی نیست، چهره شدن معنا ندارد. باید مطالعه بکنی، گرسنگی بکشی، در اجتماع برخیها مخالفت باشند این چیزهاست. اگر خوب بود بچههایم که خیلی هم عاشق این کار بودند، وارد بازیگری میکردم. خیلی از بازیگران هستند که بچههایشان را وارد کار کردند که من مخالفم.
بیوگرافی کامل سید حسن خمینی + حاشیه های انتخابات
زندگینامه سید حسن خمینی
عکس های جدید و کاملا متفاوتی از سید حسن خمینی و فرزندانش
زندگینامه: سید حسن خمینی
۱- تولد و حسب و نسب خانوادگی
دقیقا ۷۰ سال پس از تولد حضرت امام خمینی (س)، یکی از نوادگانش پا به عرصه هستی نهاد که به سفارش ایشان نام حسن برایش انتخاب شد. این نوزاد در تاریخ ۱۳۵۱/۵/۱ در شهر قم دیده به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو از سلسله جلیله سادات و از صاحب نام ترین خانواده های علمی ایران به شمار می آمدند.
مادرش سیده فاطمه طباطبایی صبیه مکرمه آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (ره) از سادات طباطبایی بروجرد است که با ۳۳ واسطه نسب به حضرت امام حسن مجتبی می رساند و در شجره نامه ایشان نسبت خویشاوندی با علامه بحر العلوم (قده) هم دیده می شود. مادر فاطمه هم که صدیقه نام داشت فرزند آیت الله العظمی سید صدر الدین صدر (ره) از مراجع ثلاث و نوه آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (قده) از مراجع عظام وقت بود.
پدر سید حسن، سید احمد خمینی (قده) فرزند روح الله خمینی (رض) و خانم خدیجه ثقفی (ره) دختر آیت الله میرزا محمد ثقفی از علمای به نام و اصیل تهران می باشد.
۲- دوران کودکی و نوجوانی
سید حسن دوران کودکی را به تناوب در قم و نجف، در کنار پدر بزرگ مادری، مرحوم حضرت آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قده) و پدر بزرگ پدری، یعنی حضرت امام خمینی (ره) سپری می کند و از مهر و محبت و ملاطفت های بی دریغ این هر دو بزرگوار بهره مند می شود. روزهای اوج انقلاب را در نجف، تهران و شور و حال دوران اقامت حضرت امام در پاریس (نوفل لوشاتو) را درک می کند.
۳- تحصیلات کلاسیک
سید حسن خمینی دوران تحصیلات ابتدایی را در نجف (مدرسه علوی) شروع می کند و در مدارس ۱۹ دی و پارس (قم) و نیکان تهران ادامه می دهد و نهایتا این دوره را در مدرسه حبیب ابن مظاهر جماران به پایان می برد. انتخاب مدرسه اخیر به دلیل ملاحظات امنیتی صورت گرفت.
دوره راهنمایی و پایه هایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری می شود اما در سال ۱۳۶۶ (در سال دوم دبیرستان)، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و درنهایت امر در سال ۱۳۶۹ در حالیکه سال چهارم را به طور متفرقه گذارنده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ می کند.
۴- تحصیلات حوزوی
سفارشات مداوم حضرت امام و پدر بزرگوار سید حسن آقا بالاخره نتیجه بخش شده و ایشان در سال ۱۳۶۸ تحصیلات حوزوی خود را شروع می کند و چهار سال بعد یعنی یکسال قبل از فوت مرحوم سید احمد آقا (قده) رسما به لباس روحانیت ملبس می شود.
وی ابتدا در مدرسه رضویه و مدرسه کرمانیها مقدمات را خوانده و از سال ۱۳۷۲ به تحصیل در سطوح عالی می پردازد و تمام این مدت را در منزل پدر بزرگ خود یعنی مرحوم سلطانی طباطبایی (قده) و تحت نظر ایشان می گذارند.
اساتید بزرگواری که ایشان در دروس دوره های مختلف تحصیلی محضر مبارک آنها را درک کرده است از این قرار می باشد:
الف – اساتید محترم فقه و اصول
– مکاسب محرمه: آیت الله دوزدوزانی
– بیع: آیت الله پایانی (ره)، آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قده)
– خیارات: آیت الله استادی
– رسائل و کفایه: آیت الله استادی، آیت الله موسوی بجنوردی
ب- اساتید محترم فلسفه و عرفان
– منظومه حاج ملاهادی سبزواری: حجت الاسلام و المسلمین اسحق نیا
– منازل السائرین: آیت الله انصاری شیرازی
– فلسفه علیا: آیت الله العظمی جوادی آملی (۲ سال)
ج- اساتید محترم خارج فقه و اصول
– مکاسب محرمه (یک سال): آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره)
– مسائل مستحدثه (قریب یک سال): آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره)
– خیارات (۳ سال): آیت الله العظمی شبیری زنجانی
– فقه طهارت، حج، خمس (جمعاً ۵ سال): حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی
– اصول فقه (۱۱ سال)، نکاح و خمس(۳ سال): آیت الله محقق داماد
ایشان همچنین در محضر اساتید بزرگواری نظیر آیت الله العظمی موسوی اردبیلی، آیت الله العظمی صانعی و آیت الله مومن نیز به تلمذ نشسته است.
۵- سید حسن خمینی در جایگاه مدرس حوزه علمیه
سید حسن خمینی دو سال بعد از ورود به حوزه علمیه قم (سال ۱۳۷۰) در مدرسه کرمانی ها تدریس مقدمات را شروع و در مدت ۸ سال کتاب هایی نظیر: جامع المقدمات، سیوطی، مغنی اللبیب و مختصرالمعانی، معالم، شرح لمعه، منطق مظفر را تدریس کرده از سال ۱۳۷۹ به مدت ۱۰سال به تدریس سطوح عالی پرداخته و در این مدت کتاب هایی نظیر: رسائل، مکاسب محرمه، بیع، خیارات و کفایه را در کارنامه فعالیت های تدریسی خود دارد و بعض این کتب را حتی ۲ یا ۳ بار به تدریس نشسته است. درس فلسفه حاج سیدحسن آقا که با تدریس کتاب منظومه مرحوم ملاهادی سبزواری از سال ۱۳۸۵ شروع شده، هماکنون نیز ادامه دارد.
تدریس خارج اصول حضرت حجت الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی از سال تحصیلی ۹۰ـ۱۳۸۹ شروع شده و هم اکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد و کلاس درس وی از کلاسهای پررونق حوزه قم است.
۶- خانواده
نوه بزرگوار امام خمینی در سن ۲۴ سالگی با سیده فاطمه فرزند گرانقدرآیت الله سید محمد موسوی بجنوری فرزند مرحوم آیت الله العظمی سید حسن موسوی بجنوردی از مراجع و علمای بزرگ نجف وصلت نمود. مشارالیها نوه مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی می باشد. حاصل این ازدواج ۳ فرزند به نامهای سید احمد، سیده نرگس و سیده فرشته می باشد.
۷- سایر فعالیت ها
سیدحسن خمینی علاوه بر فعالیتها ومشغله های حوزوی به فراگیری علوم انسانی جدید هم اشتغال ورزیده و در ادبیات متبحر بوده و با فلسفه غرب، فلسفه اخلاق، جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد و تاریخ در حد بالایی آشنایی دارد. به زبان های عربی و انگلیسی مسلط و به کارگیری زبان انگلیسی را از ده سال پیش تقریبا پیوسته ادامه می دهد.
حاصل تلاش های سید حسن در امر تحقیق و پژوهش، کتابهایی نظیر«مبانی فقهی تنظیم خانواده»، «ده مقاله»، «دلیل راه» و کتاب ارزشمند «فرهنگ جامع فرق اسلامی» است که حاصل تلاش ده ساله ایشان در زمینه فرق و نحله های اسلامی می باشد. وی به ورزش هم علاقمند است و همانند مرحوم پدرش درجوانی به فوتبال می پرداخته و بر تحولات ورزشی اشراف دارد.
حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی (س) از سال ۱۳۷۳ و به دنبال در گذشت پدربزرگوارش عهده دار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) گردید که خود مسئولیتی سنگین در کنار سایر فعالیتها بر دوش ایشان است و بدین مناسبت علاوه بر مراسم و مناسبتها،به طور معمول روز های چهارشنبه تا عصر جمعه را به این امر مهم می پردازد و بعد از مرحوم سید احمد آقا معمولا پنجشنبه شبها نماز مغرب و عشا را در حرم مطهر حضرت امام خمینی (س) اقامه می کند.
حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی فرزند بزرگ مرحوم سید احمد خمینی، متولد سال ۱۳۵۱ در شهر قم است.
ایشان با دختر آیتالله سید محمد موسوی بجنوردی ازدواج کرده است که حاصل این ازدواج ۴ فرزند با نامهای احمد، نرگس و فرشته و هادی است.
احمد پسر بزرگ سید حسن خمینی با انتشار عکس زیر در صفحه شخصی اش نوشت :
“بابا،محمد على پسر عمو على،هادى برادرم. دو هفته پیش. قم. “
سید حسن خمینی و پسرش هادی و برادرزاده اش
سید حسن خمینی و پسرش احمد
سید حسن خمینی ، دخترش فرشته و پسرش احمد
سید حسن خمینی و پسرش احمد