بیوگرافی سیاستمداران و روحانیون
رهبر انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای +بیوگرافی
بیوگرافی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید علی خامنه ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه ای، در روز ۲۴ تیرماه ۱۳۱۸ برابر با ۲۸ صفر ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگی سید جواد خامنه ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینی، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معنای عمیق قناعت و ساده زیستی را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره های زندگی خود از وضع و حال زندگی خانواده شان چنین می گویند:
«پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه گیر… زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می کرد و… آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه ای را که خانواده سیّد جواد در آن زندگی می کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف می کنند:
«منزل پدری من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگی من، یک خانه ۶۰ ـ ۷۰ متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه ای! هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکی در خانواده ای فقیر امّا روحانی و روحانی پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگی به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامی «دارالتعّلیم دیانتی» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت می گویند: «عامل و موجب اصلی در انتخاب این راه نورانی روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبی ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطی»، «مغنی» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت می کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقداری را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدی» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزی در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمی در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسی» خواندند.
در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه ای که از هیجده سالگی در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمی میلانی شروع کرده بودند. در سال ۱۳۳۶ به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهای خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی، سید یحیی یزدی، و میرزا حسن بجنوردی، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولی پدر موافقت نکرد. پس از مدّتی ایشان به مشهد باز گشتند.
در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۳ در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالی در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی، شیخ مرتضی حائری یزدی وعلـّامه طباطبائی استفاده کردند. در سال ۱۳۴۳، از مکاتباتی که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد می گویند:
«به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان بّری «نیکی» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه ای بر سر این دو راهی، راه درست را انتخاب کردند. بعضی از اساتید و آشنایان افسوس می خوردند که چرا ایشان به این زودی حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر می ماندند در آینده چنین و چنان می شدند!… امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهی برای ایشان سر نوشتی دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسی تصّور می کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد ۲۵ ساله، که برای رضای خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد می رفت، ۲۵ سال بعد، به مقام والای ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمی تحصیلات فقهی و اصول خود را تا سال ۱۳۴۷ در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانی ادامه دادند. همچنین ازسال ۱۳۴۳ که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینی به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز می پرداختند.
مبارزات سیاسی
آیت الله خامنه ای به گفته خویش «از شاگردان فقهی، اصولی، سیاسی و انقلابی امام خمینی (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه های سیاسی و مبارزاتی و دشمنی با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبی نوّاب صفوی» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوی با عدّه ای از فدائیان اسلام در سال ۳۱ به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانی پر هیجان و بیدار کننده ای در موضوع احیای اسلام و حاکمیت احکام الهی، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسی و دروغگویی آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه ای آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان می گویند: «همان وقت جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله نوّاب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».
همراه با نهضت امام خمینی (قدس سره)
آیت الله خامنه ای از سال ۱۳۴۱ که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابی واعتراض آمیز امام خمینی علیه سیاستهای ضد اسلامی و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوی، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسی شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب های فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطری نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال ۱۳۸۳ از سوی امام خمینی (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانی و علمای خراسان در خصوص چگونگی برنامه های تبلیغاتی روحانیون در ماه محرّم و افشاگری علیه سیاست های آمریکایی شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز برای تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستای پیام امام خمینی، به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم پهلوی و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در ۹ محرّم «۱۲ خرداد ۱۳۴۲» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فردای آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین ۱۵خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامی دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانی شدند.
دوّمین بازداشت
در بهمن ۱۳۴۲ ـ رمضان ۱۳۸۳ آیت الله خامنه ای با عدّه ای از دوستانشان براساس برنامه حساب شده ای به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانی و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانی ها و افشاگری های پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابی شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابی ایشان در افشاگری سیاستهای شیطانی و آمریکایی رژیم پهلوی، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادی ـ در زندان قزل قلعه زندانی شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.
سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهای تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابی مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال ۱۳۴۵ در تهران مخفیانه زندگی می کردند و یک سال بعد ـ ۱۳۴۶ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت های علمی و برگزاری جلسات و تدریس و روشنگری عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمی پهلوی در سال ۱۳۴۹ نیز دستگیر و زندانی گردند.
پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه ای «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک می نویسد:
«از سال ۴۸ زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههای جاری رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانی نمی تواند با افرادی از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال ۵۰ مجدّداً و برای پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهای خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان می داد که دستگاه از پیوستن جریان های مبارزه مسلـّحانه به کانون های تفـّکر اسلامی به شدّت بیمناک است و نمی تواند بپذیرد که فعالیّـت های فکری و تبلیغاتی من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادی، دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی ایدئولوژی و… گسترش بیشتری پیدا کرد».
بازداشت ششم
در بین سالهای ۱۳۵۰ـ۱۳۵۳ درسهای تفسیر و ایدئولوژی آیت الله خامنه ای در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل میشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابی و معتقد را به این سه مرکز می کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامی آشنا می ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـری برخوردار بود و در جزوه های پلی کپی شده تحت عنوان: «پرتوی از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست می گشت. طلـّاب جوان و انقلابی که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان می آموختند، با عزیمت به شهرهای دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانی آشنا و زمینه را برای انقلاب بزرگ اسلامی آماده می ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دی ماه ۱۳۵۳ ساواک بی رحمانه به خانه آیت الله خامنه ای در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیاری از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز ۱۳۵۴ در زندان کمیته مشترک شهربانی زندان بودند. در این مدت در سلولی با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختی هایی که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط برای آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادی از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش های علمی و تحقیقی و انقلابی ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهای سابق را به ایشان ندادند.
در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوی در اواخر سال ۱۳۵۶، آیت الله خامنه ای را دستگیر و برای مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال ۱۳۵۷ با اوجگیری مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابی ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمی علیه رژیم سفـّاک پهلوی قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختی و تلخی، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنی پیروزی انقلاب کبیر اسلامی ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوی، و برقراری حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.
در آستانه پیروزی
درآستانه پیروزی انقلاب اسلامی، پیش از بازگشت امام خمینی از پاریس به تهران، «شورای انقلاب اسلامی» با شرکت افراد و شخصیت های مبارزی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و… از سوی امام خمینی در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه ای نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهری «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.
پس از پیروزی
آیت الله خامنه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت های ارزشمند اسلامی و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامی پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بی نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها می پردازیم:
۱) پایه گذاری «حزب جمهوری اسلامی» با همکاری و همفکری علمای مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتی، شهید باهنر، هاشمی رفسنجانی و… دراسفند ۱۳۵۷.
۲) معاونت وزارت دفاع در سال ۱۳۵۸.
۳) سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۵۸.
۴) امام جمعه تهران، ۱۳۵۸.
۵) نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شورای عالی دفاع ، ۱۳۵۹.
۶) نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، ۱۳۵۸.
۷) حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه های دفاع مقدس، در سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهای ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت های شیطانی و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروی سابق.
۸) ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران.
۹) ریاست جمهوری؛ به دنبال شهادت محمد علی رجایی دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه ای در مهر ماه ۱۳۶۰ با کسب بیش از شانزده میلیون رأی مردمی و حکم تنفیذ امام خمینی (قدس سره) به مقام ریاست جمهوری ایران اسلامی برگزیده شدند. همچنین از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ برای دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
۱۰) ریاست شورای انقلاب فرهنگ، ۱۳۶۰.
۱۱) ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، ۱۳۶۶.
۱۲) ریاست شورای بازنگری قانون اساسی، ۱۳۶۸.
۱۳) رهبری و ولایت امّت، که از سال ۱۳۶۸، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینی (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبری به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک.
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
حسن روحانی +بیوگرافی
بیوگرافی حسن روحانی
حسن روحانی (متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در شهر سرخه) سیاستمدار و مجتهد شیعه ایرانی است.
نام کامل : حسن روحانی
زادروز : ۲۱ آبان ۱۳۲۷
زادگاه : سرخه، ایران
دین : اسلام
حزب سیاسی : حزب جمهوری اسلامی
جامعه روحانیت مبارز
سمت : نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی
نماینده مجلس خبرگان رهبری
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک
پستهای پیشین : دبیر شورای عالی امنیت ملی
مشاور امنیت ملی رئیس جمهور
نایب رئیس اول مجلس
نماینده مجلس
وبسایت www.rouhani.ir
زندگی
حسن روحانی (متولد ۲۱ آبان ۱۳۲۷ در شهر سرخه) سیاستمدار و مجتهد شیعه ایرانی است. وی نماینده مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۷۸،عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰، عضو شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ و رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک از سال ۱۳۷۱ است.
روحانی، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم و دبیر شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ بوده است. او در این سمت، رئیس تیم هستهای و مذاکرهکننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا در مورد برنامه هستهای ایران بود.
در ۲۲ فروردین ۹۲، حسن روحانی با شعار «دولت تدبیر و امید» برای انتخابات ریاست جمهوری رسماً اعلام کاندیداتوری کرد. وی در ۱۷ اردیبهشت، با حضور در ستاد انتخابات وزارت کشور، نام خود را برای رقابت ۲۴ خرداد ثبت کرد.
زندگی و تحصیلات
حسن روحانی در سال ۱۳۲۷ در شهرستان سرخه در استان سمنان به دنیا آمد. وی تحصیلات دروس ابتدایی را در سرخه و تحصیلات دروس دینی را از سال ۱۳۳۹، ابتدا در حوزه علمیه صادقیه (سمنان) آغاز نمود و سپس در سال ۱۳۴۰ وارد حوزه علمیه قم شد و از دروس و مباحث اساتیدی چون سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری، سید محمدرضا گلپایگانی، سلطانی، محمد فاضل لنکرانی و شیخ محمد شاهآبادی بهره برد. او همزمان در سال ۱۳۴۸ به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۱ دانشنامه لیسانس خود را در مقطع کارشناسی در رشته حقوق قضایی اخذ کرد.
روحانی با ادامه تحصیل در بریتانیا، مدرک کارشناسی ارشد (M.Phil) در رشته حقوق عمومی و دانشنامه دکتری (Ph.D) در رشته حقوق اساسی را از دانشگاه کلدونیان گلاسکو دریافت کرد.
حسن روحانی دارای مرتبه علمی استاد پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک میباشد.وی با کسب پروانه وکالت از کانون وکلای دادگستری مرکز در سال ۱۳۸۶، وکیل پایه یک دادگستری شد.
رد شائبه در مدرک دکتری حسن روحانی
در ۵ و ۸ بهمن ۱۳۹۱، سایت ایران الکشن واچ در خصوص مدرک دکتری حسن روحانی شائبهای را مطرح کرده که براساس استعلام از دانشگاه گلاسکو میباشد، در حالی که روحانی با نام خانوادگی قبلی خود “فریدون” در دانشگاه کلدونیان گلاسکو تحصیل کرده که دانشگاه دیگری است. در وب سایت هرالد اسکاتلند، در اخبار آرشیوی، نام حسن روحانی با فامیلی قبلیاش (حسن فریدونHassan Feridon) در لیست دورهای دانشآموختگان دانشگاه کلدونیان گلاسکو دیده میشود. پایاننامه کارشناسی و دکتری او نیز با همین نام، در کتابخانه دانشگاه ثبت شده است.
ایران الکشن واچ با پیبردن به اشتباه خود، ضمن انتشار اصلاحیهای در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲، مدعی شده که تحقیق و بررسی آنها موجب شده تا بیوگرافی رسمی حسن روحانی تصحیح شود.
پیش از انقلاب
حسن روحانی در آغاز جوانی، فعالیت سیاسی خود را با پیروی از آیتالله خمینی آغاز کرد. وی از سال ۱۳۴۴، سفرهای تبلیغی و سخنرانی علیه حکومت وقت را در شهرهای مختلف ایران آغاز نمود و در همان اولین سفر، توسط مأموران حکومتی بازداشت شد .وی در طول سالهای مبارزه بارها دستگیر و ممنوعالمنبر شد.
روحانی در آبان ۱۳۵۶، در مراسم بزرگداشت مصطفی خمینی در مسجد ارک تهران، برای نخستین بار لقب «امام» را برای آیتالله خمینی (رهبر در تبعید نهضت اسلامی) بکار برد. با تحت تعقیب قرار گرفتن توسط ساواک، به توصیهٔ دکتر بهشتی و [مرتضی مطهری مرتضی مطهری] از کشور خارج شد و مدتی به سخنرانی و تبلیغ برای دانشجویان خارج از کشور پرداخت و پس از ورود خمینی به پاریس، به او پیوست.
پس از انقلاب
با پیروزی انقلاب، حسن روحانی در اولین اقدام در سال ۱۳۵۸، به ساماندهی ارتش آشفته و پادگانهای از هم پاشیده پرداخت.وی در سال ۱۳۵۹ به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و در پنج دوره قانونگذاری به مدت بیست سال (از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۷۹) فعالیت نمود. او نایب رئیس اول مجلس (در دورههای چهارم و پنجم) و رئیس کمیسیونهای دفاع (دورههای اول و دوم) و سیاست خارجی (دورههای چهارم و پنجم) بود. عضویت و ریاست شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۲ نیز از دیگر مسئولیتهای وی در دوران پس از انقلاب بوده است.
در دوران جنگ ایران و عراق، روحانی مسئولیتهای متعددی، از جمله عضویت در شورای عالی دفاع (از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۷)، عضویت در شورای عالی پشتیبانی جنگ و رئیس کمیسیون اجرائی آن (از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷)، معاونت فرماندهی جنگ (از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را برعهده داشت. روحانی بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ به معاونت جانشین فرماندهی کل قوا منصوب شد.
بعد از پایان جنگ، حسن روحانی به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه دو فتح و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از آیتالله خامنهای فرمانده کل قوا، دریافت کرد.
روحانی پس از بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تشکیل نهاد شورای عالی امنیت ملی، سمت نمایندگی آیتالله خامنهای را در این شورا تاکنون در اختیار داشته و به مدت ۱۶ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴) در دورههای ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است. وی همچنین به مدت ۱۳ سال (از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ و از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۴) مشاور امنیت ملی رئیس جمهور وقت بوده است.
روحانی از سال ۱۳۷۰ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب و تاکنون در این سمت فعالیت دارد. وی ریاست کمیسیون سیاسی-امنیتی-دفاعی این مجمع را نیز برعهده دارد.
روحانی در انتخابات میاندورهای سومین دوره مجلس خبرگان رهبری در ۲۹ بهمن ۱۳۷۸، از حوزه انتخابیه استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. در سال ۱۳۸۵ نیز به عنوان نماینده استان تهران به عضویت دوره چهارم این مجلس برگزیده شد. سمتهای وی در مجلس خبرگان، ریاست کمیسیون سیاسی-اجتماعی این مجلس (از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ و از ۱۳۹۲ تاکنون) و عضویت هیأت رئیسه و ریاست دفتر دبیرخانه این مجلس در تهران (از ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷) بوده است.
حسن روحانی در کنار مسئولیتهای اجرایی، به فعالیتهای علمی نیز پرداخته است. وی از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۸، عضو هیأت امنای دانشگاههای تهران و منطقه شمال بوده و از سال ۱۳۷۱، ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را برعهده دارد. وی با مرتبه علمی استاد پژوهشی، دارای کتب و مقالاتی به زبانهای فارسی، انگلیسی و عربی است. سه فصلنامه علمی-پژوهشی به زبانهای فارسی و انگلیسی (فصلنامه راهبرد، فصلنامه بینالمللی روابط خارجی و فصلنامه Iranian Review of Foreign Affairs) با مدیر مسئولی وی منتشر میشود.
پرونده هستهای
حسن روحانی به مدت ۱۶ سال مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت؛ سمتی که در دولت هاشمی به او رسید و در دولت خاتمی نیز ادامه یافت؛ اما دوران تصدی وی در پرونده هستهای تنها ۶۷۸ روز (از ۱۳۸۲/۷/۱۴ تا ۱۳۸۴/۵/۲۴) بود. این دوران پس از طرح موضوع هستهای ایران در سطح بینالمللی و صدور قطعنامه شدیداللحن آژانس بینالمللی انرژی اتمی آغاز گردید. شورای حکام آژانس، نخست در خرداد ۱۳۸۲ طی یک بیانیه و سپس در شهریور همان سال طی قطعنامهای به پرونده هستهای ایران پرداخته و تلاش کرد تا تعهدات سختی را بر دوش ایران قرار دهد. در این هنگام که مقارن با پیروزی آمریکا در عراق و تشدید فضای جنگ در منطقه بود، جامعه بینالمللی دچار التهاب و تنش بیسابقهای بود و نسبت به روند پیشرفتهای هستهای ایران نیز حساسیت خاصی به وجود آمده بود.
با تشدید تنشها و باتوجه به اختلافات موجود میان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی، با پیشنهاد کمال خرازی وزیر امور خارجه و موافقت رئیس جمهور و همچنین سایر اعضای جلسه سران نظام، تصمیم گرفته میشود تا با تشکیل یک هسته قوی کارآمد سیاسی-فنی-حقوقی، مسئولیت مذاکرات برعهده حسن روحانی گذاشته شود تا با اختیارات ویژه، برنامه جامعی برای ادامه کار تهیه کند و هماهنگی لازم بین ارگانهای ذیربط را برقرار نماید. بدین ترتیب با حکم سید محمد خاتمی و تأیید سید علی خامنهای، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۲/۷/۱۴ مسئول پرونده هستهای میشود و از آن تاریخ، این پرونده بطور کامل به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی محول میگردد. متعاقباً مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی از تهران (سعدآباد) شروع و در ماههای بعد در بروکسل، ژنو و پاریس ادامه مییابد.
روحانی و تیم او که متشکل از دیپلماتهایی بودند که ولایتی و خرازی آنان را به عنوان بهترینهای وزارت امور خارجه معرفی کرده بودند، به دلیل شرایط سیاسی-امنیتی و تبلیغاتی که علیه ایران بود،تاکتیک خود را بر گفتوگو و اعتمادسازی استوار کردند. بدین صورت که در گام اول از گستردهشدن اتهامات و مجموعه مسائلی که علیه ایران مطرح میشد، ممانعت کردند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری شود. از این رو در مسیر اعتمادسازی، در چند مقطع، برخی فعالیتهای هستهای ایران بصورت داوطلبانه تعلیق شد.
اگرچه همزمان با اعتمادسازی، تثبیت حقوق ایران، کاستن فشارهای بینالمللی، ایجاد شکاف در غربیها و دور شدن از ارجاع پرونده به شورای امنیت، ایران توانست چرخه سوخت خود را تکمیل کرده و پیشرفتهای قابل توجهی بکند ولی بعداً به تصمیمات دوران مسئولیت روحانی انتقادات فراوانی مطرح شد.
بعد از روی کار آمدن دولت احمدینژاد، حسن روحانی در تاریخ ۱۳۸۴/۵/۲۴ از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی، بعد از ۱۶ سال کنارهگیری کرد و علی لاریجانی به عنوان دبیر جدید منصوب شد و مسئولیت پرونده هستهای را برعهده گرفت. او نیز با سیاستهای دولت جدید کنار نیامد و در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۲۸ استعفا داد و سعید جلیلی جایگزین وی شد.
خاطرات هستهای
کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای که شرح عملکرد و نیز خاطرات دوران تصدی حسن روحانی به عنوان مسئول پرونده هستهای ایران و در مقام دبیری شورای عالی امنیت ملی است، چگونگی تصمیمگیری در ساختار سیاسی ایران، نقش نهادهای عالیرتبه در پرونده هستهای و تمام مراحل مذاکرات با اروپاییها را با ذکر مستندات روایت میکند. این خاطرات، جزئیات خواندنی و مهمی را شامل میشود که قضاوت درباره عملکرد این گروه و تصمیمهایی که مقامات و رهبران بلندپایه ایران طی آن گرفتهاند را ممکن میسازد.
انتشار این کتاب در دورانی که روحانی و تیم وی به «وادادگی در برابر کشورهای غربی» متهم میشوند و درحالیکه شاهد تشدید دامنه تحریمها و مشکلات سیاسی-اقتصادی ناشی از رویکرد اتمی و تصمیمات جانشینان او هستیم، نوعی پاسخ به تاریخ و حضور در برابر هیأت منصفه افکار عمومی است.
کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای، در دوازده فصل و هفت پیوست در ۱۲۰۹ صفحه نگارش شده و اولین کتاب جامع در موضوع انرژی هستهای ایران است که تا به حال منتشر شده و در زمره کتب تاریخ شفاهی ایران قرار میگیرد.
استقبال از این کتاب منجر به چاپ مکرر آن در مدت کوتاهی شده و در زمستان ۱۳۹۱ برای بار پنچم تجدید چاپ شده است.گزیدهای از این کتاب نیز تحت عنوان «روایت تدبیر و امید» همراه با تصاویری از مذاکرات در ۵۵۲ صفحه، در اسفند ۱۳۹۱ منتشر شده است.
شیخ دیپلمات
گرچه حسن روحانی به عنوان رئیس شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما، رئیس کمیسیونهای دفاع و سیاست خارجی مجلس و پس از آن با مقام نایب رئیسی مجلس و دبیری شورای عالی امنیت ملی، در نقش یک دیپلمات، ظاهر شده و دیدارها و مذاکرات متعددی را با مقامات کشورهای خارجی تجربه کرده بود ولی ریاست و حضور او در مذاکرات هستهای بود که عنوان “شیخ دیپلمات” را برایش به ارمغان آورد.
این عنوان برای اولین بار در آبان ۱۳۸۲ در تیتر صفحه اول روزنامه نوپای شرق نقش بست و بعد از آن بارها در رسانههای داخلی و خارجی فارسیزبان تکرار شد و به نظر برای همیشه برای او ماندگار شد. روحانی تنها شیخ عضو تیم مذاکرهکننده هستهای ایران تا به امروز بوده است.
نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری
حسن روحانی، در روز ۲۲ فروردین ۹۲، با شعار «دولت تدبیر و امید» در میان هوادارانش رسماً اعلام کاندیداتوری کرد.در این همایش که با حضور جمعی از حامیان و مسؤولین برگزار شد، یاسر و فاطمه، فرزندان هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشتند.
روحانی که پیشتر اعلام کرده بود مستقل میآید،در همایش اعلام کاندیداتوری خود گفت: رئیس جمهوری باید مسئولیت را به عهده بگیرد که ملی باشد نه حزبی. وی تدوین «منشور حقوق شهروندی» را از جمله اولویتهای خود در صورت انتخاب برای ریاست جمهوری عنوان کرد و گفت: دولت من، دولت تدبیر و امید است و گفتمان آن، “نجات اقتصاد، احیای اخلاق و تعامل با جهان” است.
در ۳۱ اردیبهشت ۹۲، حسن روحانی به همراه ۷ نامزد دیگر برای انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شدند.
آثار
از آثار منتشرشده حسن روحانی میتوان به کتب زیر اشاره کرد:
•امنیت ملی و دیپلماسی هستهای (۱۳۹۰)
•امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران (۱۳۸۹)
•اندیشههای سیاسی اسلام؛ جلد اول: مبانی نظری (۱۳۸۸)
•اندیشههای سیاسی اسلام؛ جلد دوم: سیاست خارجی (۱۳۸۸)
•اندیشههای سیاسی اسلام؛ جلد سوم: مسائل فرهنگی و اجتماعی (۱۳۸۸)
•خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد اول: انقلاب اسلامی (۱۳۸۷)
•روایت تدبیر و امید (۱۳۹۱)
•مقدمهای بر تاریخ امامان شیعه (۱۳۹۱)
•سن اهلیت و مسئولیت قانونی (۱۳۹۱)
•آشنایی با کشورهای اسلامی (۱۳۸۷)
•انقلاب اسلامی؛ ریشهها و چالشها (۱۳۷۶)
•مبانی تفکر سیاسی امام خمینی (ره) (۱۳۷۸)
•نقش حوزههای علمیه در تحولات اخلاقی و سیاسی جامعه (۱۳۹۰)
•امنیت ملی و سیاست خارجی (آماده چاپ)
•امنیت ملی و محیط زیست (آماده چاپ)
•خاطرات دکتر حسن روحانی؛ جلد دوم: دفاع مقدس (آماده چاپ)
(The Islamic Legislative Power )1994
(The Flexibility of Shariah; Islamic Law )1996
بیوگرافی و زندگی نامه حسن روحانی +عکس
زندگی نامه حسن روحانی
حسن روحانی
حسین شریعتمداری +بیوگرافی
حسین شریعتمداری | |
---|---|
زادروز | ۱۳۲۶ دماوند |
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | برادر حسین سردار قلم[۱] |
پیشه | روزنامهنگار / بازجو |
سالهای فعالیت | ۱۳۶۸ – تاکنون |
نهاد | روزنامه کیهان |
نقشهای برجسته | بازجوی وزارت اطلاعات (دهه ۱۳۶۰) مدیرمسئول روزنامه کیهان (۱۳۷۲-تاکنون) |
مذهب | شیعه |
منصب | مدیر مسئول موسسه کیهان |
مکتب | اصولگرا |
همسر | عصمت باروتی (معاون دانشجویی و فرهنگی وزیر بهداشت در دولت نهم) |
فرزندان | ابوالفضل[۲] |
جایزهها | جایزه بهترین و منصفترین منتقد دولت نهم[نیازمند منبع] |
بیوگرافی حسین شریعتمداری
حسین شریعتمداری (۱۳۲۶ دماوند – تاکنون)[۳] معروف به “برادر حسین”[۴][۵][۶][۷][۸]، روزنامهنگار ایرانی اصولگرا و مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان است. وی از یکم دی ماه یک هزار و سیصد و هفتاد و دو از سوی رهبر ایران منصوب شده است و قبل از او سید محمد اصغری این سمت را بر عهده داشت که استعفا داد.[۹] در ماه مه سال ۲۰۰۶، روزنامهٔ فایننشال تایمز در فهرستی از تأثیرگذارترین تفسیرگران در کشورهای متفاوت، او را بهعنوان «تأثیرگذارترین تفسیرگر» ایرانی معرفی کرد.[۱۰] روزنامه کیهان در دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری از محمود احمدینژاد حمایت نمود[۱۱]و در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری حامی اصلی اصولگرایان در مقابل کاندیدای اعتدالگرایان حسن روحانی بود.
معاونت بخش اجتماعی وزارت اطلاعات
حسین شریعتمداری در مقالهای در تاریخ ۵ دی ۱۳۷۸ روزنامه کیهان که خود مدیر مسئول آن بود نوشت:
دعوت از اینجانب برای بحث و گفتگو با زندانیان گروهکی از جانب حجتالاسلام مجید انصاری صورت گرفته بود… آن هنگام را اینجانب جزو پربرکت ترین ایام عمر خود میدانم که بر اثر آن تعداد قابل توجهی از عناصر گروهکی بریده از انقلاب و مردم به آغوش انقلاب و ملت بازگشتند.[۱۲]
وی در دوران وزارت حجتالاسلام علی فلاحیان در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، مسئول بخش معاونت اجتماعی وزارت اطلاعات بود.[۱۳]
دکتر فرهاد بهبهانی در کتاب در مهمانی حاجآقا وی را به عنوان یکی از بازجوها نام میبرد که در زندان برادر حسین نامیده میشدهاست.[۱۴] و شریعتمداری نیر در پاسخ میگوید:
بنده هیچگاه بازجو نبودهام ولی بارها ابراز تاسف کرده و میکنم که چرا ثواب بازجو بودن در نظام جمهوری اسلامی ایران در نامه اعمال من ثبت نشدهاست
جایزه روزنامهنگاری
حسین شریعتمداری موفق شد تا به همراه محمدکاظم انبارلویی سردبیر روزنامه رسالت، جایزه بهترین و منصفترین منتقد دولت محمود احمدینژاد را در مراسم اختتامیه نمایشگاه مطبوعات، از آن خود کند.[۱۶][۱۷]
بیماری شریعتمداری
در اواسط اسفند سال ۸۸ شریعتمداری در بیمارستان بستری شد. حقیقت نیوز، وبگاه خبری نزدیک به رحیم مشایی، به نقل از یکی از اعضای تیم پزشکی وی نوشت: متأسفانه آقای شریعتمداری به سرطان مری مبتلا شدهاست و این احتمال میرود که این یار صدیق نظام تا سال جدید بیشتر در قید حیات نباشد.[۱۸] فردای آن روز شریعتمداری گفت پزشکان علت بیماریام را عدم استراحت و فعالیت زیاد اعلام کرده بودند که به لطف خدا امروز از بیمارستان مرخص شدم. وی کسانی که آرزوی مرگ او را کرده بودند را ضد انقلاب خواند.[۱۹]
مهدی خزعلی نیز در این مورد نوشت: حسین شریعتمداری از کسانی است که مردم از زبان و قلم او آسایش ندارند، او راس فتنه و فتنه گران است، اما من برای سلامتی او دعا میکنم. او نباید بمیرد، من روزی را میبینم که او و امثال او را در محکمه عدل ملت محاکمه کنیم…. حاج حسین بازجو؛ زنده بمان تا روز محاکمه چیزی نماندهاست.[۲۰]
دوره ریاست جمهوری حسن روحانی
شریعتمداری پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۹۲) در چندین نوبت در روزنامه کیهان با درج مقالاتی خواستار وحدت نامزدهای اصولگرا بر سر یک گزینه جهت رقابت با حسن روحانی شده بود. وی در مقالهای که یک روز پیش از انتخابات چاپ شده بود، در خصوص نامزد رقیب (حسن روحانی) اینگونه اظهارنظر کرده بود:[۲۱]
آیا نمیبینید که وطنفروشان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۱۳۸۸ در باشگاه مدعیان اصلاحات کباده میکشند و نامزد آنها به حضور و حمایت این عده که در فتنه ۸۸ آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشتند و از جرج سوروس صهیونیست، تیموتی اش، مایکل لدین و… دستورالعمل میگرفتند، افتخار هم میکند؟!”
اما این رویه تهاجمی در روزهای نخست بعد از پیروزی حسن روحانی تغییر کرد و وی اقدام به نزدیک نشان دادن روحانی به گرایشهای سیاسی اصولگرایانه، کرد. در همین راستا وی در مقالهای که در ۱ تیر ۱۳۹۲ در روزنامه کیهان انتشار داد، پیروزی روحانی را اینچنین تعبیر کرد:[۲۱]
گفتمان اصولگرایی پیروز شده است. … مدعیان اصلاحات شکست سختی را متحمل شدهاند. اصلاحطلبان این شکست را از قبل پیشبینی میکردند و به همین علت نامزد اختصاصی خود را برای پیشگیری از وزنکشی در انتخابات، مجبور به کنارهگیری کردند.
با نزدیک شدن به زمان تایید کابینه حسن روحانی توسط مجلس شورای اسلامی، شریعتمداری سعی داشت با درج مقالاتی به منظور تاثیرگذاری بر رئیس جمهور منتخبوقت و همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در پروسه معرفی نامزدهای وزارتخانههای دولت یازدهم و همچنین تایید صلاحیت آنها توسط نمایندگان مجلس، مداخله (مهندسی) نماید. بعد از شکست پروژه فشار بر روحانی جهت معرفی نکردن نامزدهای اطلاحطلب (و عنوان شدن اسامی نظیر محمدجواد ظریف)، شریعتمداری با نامید شدن از جانب روحانی،[۲۲] با تشویق نمایندگان مجلس به رای ندادن به وزرای پیشنهادی اصلاحطلب، سعی در پیشبرد مطالبات خود داشت.[۲۳] این اقدام با موضعگیری منفی برخی نمایندگان مجلس همچون علی مطهری، غلامرضا تاجگردون، عوض حیدرپور، غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، حسن جوکار و … علیه اظهارنظر شریعتمداری مواجه بود.[۲۴]
در خلال مذاکرات ژنو ۴ میان تیمی از وزارت امور خارجه ایران و وزیران امور خارجه گروه پنج به علاوه یک که ۷-۹ نوامبر در ژنوبرگزار شد، شریعتمداری با ذکر یادداشتهایی در روزنامه کیهان، به دفعات نسبت به عملکرد آنها در گفتگوی مستقیم باوزیر امور خارجه آمریکا انتقاد کرد و ایشان را متهم به باجدهی به طرف مقابل میکرد و مخفی نگهداشتن جزئیات مذاکره از جانب طرفین را استدلالی بر این ادعا عنوان میکرد.[۲۵][۲۶] شریعتمداری که تیمهای مذاکرهکننده در دولتهای خاتمی و روحانی را با عناوینی همچون «سازشکار» خطاب میکرد،[۲۷] پس از سخنرانی آیتالله خامنهای در ۱۲ آبان ۱۳۹۲ که در حمایت از تیم مذاکرهکننده ایرانی گفته بود:[۲۸] «اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود میباشند و هیچ کس نباید آنها را تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند.»، با تغییر مواضع خود پیش از سخنرانی خامنهای در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:[۲۹] «… بدیهی است که اتهام «سازشکاری» به آنان، نه فقط «گناه» و جرمی نابخشودنی است بلکه دستکم ۳ پیامد خطرناک و پرآسیب نیز به دنبال خواهد داشت …»
توجیه گزارشهای دروغ و خلاف واقع (مباهته)
سروش دباغ نقل کرده است که دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری مییابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است. مهاجرانی به شریعتمداری میگوید شما هر اختلافی که با سروش و ایدهها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامهات منتشر کن؛ اما شما میدانی، من هم می می دانم که وصله جاسوسی به سروش نمیچسبد و این تهمتی ناروا و غیر موجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانهای دارد که با خارجیها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ میگوید: می دانم سروش جاسوسی نکرده، اما میشود به ایشان «بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان «مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن میگوید و نمیتوان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، میتوان به او «بهتان» و «تهمت» زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست… مهدی نصیری، مدیر مسئول هفته نامه «صبح» نیز در اواسط دهه هفتاد شمسی در یکی از سرمقالههای خود به قصه «مباهته» پرداخته و آنرا تبیین همدلانه کرده بود.[۳۰]
آریل شارون +بیوگرافی
بیوگرافی آریل شارون
آریل ساموئل مردخای شرایبر معروف به آریل شارون (در عبری: אריאל שרון) در ۲۷ فوریه ۱۹۲۸ در روستای کفر ملال به دنیا آمد. وی فرزند یک لهستانی بود که پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزی مشغول شده بود و در نهایت به فلسطین نقل مکان کرد.
نام اصلی : آریل ساموئل مردخای شرایبر
تولد : ۲۷ فوریهٔ ۱۹۲۸
روستای کفر ملال، قیمومت فلسطین
ملیت : اسرائیل
حزب سیاسی : حزب کادیما
همسر : مارگالیت شارون – لی لی شارون
پیشه : سیاستمدار
دین : یهودیت
زندگی
در سال ۱۹۴۲، زمانی که فقط ۱۴ سال داشت به گروه هاگانا پیوست. گروه هاگانا در آن زمان اقدامات متعددی را برای خارج کردن فلسطینیان از خانهها و زمینهایشان طراحی و پیاده سازی کرده بود و در صورت بروز مخالفت، مخالفین را به قتل میرساند. اینگونه گروهها پس از تأسیس دولت، اولین هستههای ارتش اسرائیل را تشکیل دادند.
شارون در سال ۱۹۴۷ به عضویت پلیس شهرکهای یهودی نشین در آمد،سپس در بیست سالگی در جنگ ۱۹۴۷ شرکت کرد و سمت فرماندهی پیاده نظام را در بخش اسکندریه بدست آورد و در پی این جنگ از ناحیه شکم مجروح گردید.
در آغاز سال ۱۹۴۹ فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت و در سال ۱۹۵۱ افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. در سال ۱۹۵۲ وی از فرمانده ستاد ارتش در خواست تشکیل یک گردان نظامی از زندانیان محکوم به مرگ را کرد، این مسئله به دلیل ناآشنایی این افراد با فنون نظامی تا حدودی برای رئیس ستاد غیر قابل قبول بود اما با اصرار شارون این مسئله را پذیرفت. شارون نام این گردان را ۱۰۱ نامید و به عنوان اولین عملیات نظامی خود به روستای مرزی القبیه حمله کرد که پیامد آن کشته شدن ۶۹ فلسطینی و ویرانی ۴۱ منزل مسکونی بود.
شارون در همان سال ۱۹۵۲ در دانشگاه عبری اورشلیم تحصیلات خود را در رشته تاریخ و مسائل خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق در دانشگاه تلآویو رفت.
وی در سال ۱۹۶۴ تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به فرانسه برود تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند.
فعالیتهای نظامی
آریل شارون اولین یگان نیروهای فوق ویژه تکاوران نیروهای دفاعی اسرائیل را در سال ۱۹۵۳ میلادی با نام یگان ۱۰۱ پایه گذاری و تأسیس نمود، ولی هرگز در یگان سایرت متکل عضویت نداشت.
آریل شارون در سال ۱۹۵۶ سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه (المتیله) را به تصرف خود در آورد. شارون تا سال ۱۹۶۴ در سمت فرماندهی تیپ ابقاء شد، اما دراین مدت اختلافات زیادی با رؤسای خود در آن موقع از آن جمله موشه دایان که ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت، پیدا کرد. سرانجام آریل شارون، پس از بازگشت از فرانسه از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ فرماندهی ارتش شمال را به عهده گرفت و پس از گذراندن یک دوره آموزشی در انگلیس و ارتقاء به درجه سرلشکری، از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ فرماندهی ارتش جنوب را عهدهدار شد.
پس از پیروزی اسرائیل در جنگ شش روزه و شکست همزمان شش کشور عربی، از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد. شارون در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب (لیکود) توانست عضویت کنیست را بدست بیاورد. در سال ۱۹۷۵ اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.
در انتخابات سال ۱۹۷۷، شارون در راس فهرست نامزدهای مستقل، به کنست راه پیدا کرد. مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی و شهرک سازی منصوب کرد.
جنگ ۱۹۸۲ لبنان و کشتار صبرا و شتیلا
در جریان جنگ ۱۹۸۲ لبنان، زمانی که شارون وزیر دفاع بود، بین ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر کشتار صبرا و شتیلا رخ داد. بین ۸۰۰ تا ۳۵۰۰ غیرنظامی فلسطینی در اردوگاههای پناهندگان صبرا و شتیلا توسط میلیشیاهای مسیحی مارونی فالانژ لبنانی کشته شدند. رییس امنیتی میلیشیای فالانژ، الی هوبیکا، فرمانده عملیانی شبه نظامیانی بود که وارد کمپها شدند و فلسطینیان را کشتند. فالانژها به آنجا فرستاده شده بودند تا آنجا را در حالی که اسرائیلیها آن را محاصره کرده بودند از رزمندگان ساف پاکسازی کنند. این کشتارها منجر شد که برخی شارون را «قصاب بیروت» بخوانند. اسوسییتد پرس در گزارشی اعلام کرد: «وزیر دفاع آریل شارون کشتارها را به ساف مربوط کرد و گفت این نمادی از قتلهای تروریستی سازمانهای تروریستی و حامیان آن است».
آریل شارون در سپتامبر ۱۹۹۹، به دنبال کناره گیری نتانیاهو از رهبری حزب لیکود، رهبری این حزب را برعهده گرفت. او سپس در سپتامبر سال ۲۰۰۰، با حضور در مسجد الاقصی موجب خشم مسلمانان و درگیریهای خونین میان فلسطینیان و نظامیان اسرائیلی و در نتیجه شروع انتفاضه الاقصی شد.
وی در دسامبر ۲۰۰۰، به عنوان نامزد حزب لیکود برای تصدی نخست وزیری معرفی شد و قول داد در صورت انتخاب، کار فلسطینیان را در ۱۰۰ روز تمام کند و موقعیت اسرائیل را در منطقه تثبیت کند.
شارون سرانجام در ششم فوریه ۲۰۰۱ توانست به بالاترین مقام در اسرائیل یعنی سمت نخست وزیری دست یابد.
در زمان نخست وزیری وی، رهبران نظامی فلسطینی همچون «شیخ احمد یاسین»، «رنتیسی» در عملیاتهای کماندویی به قتل رسیدند.
شارون در این زمان کوشید تا با اجرای پروسه دیوار حائل، به عملیاتهای انتحاری در فلسطین خاتمه دهد.
آریل شارون در سال ۲۰۰۵ میلادی، دستور تخلیه نوار غزه را صادر کرد. در اکتبر سال ۲۰۰۵ و در پی اعتراضات شدید راستگرایان برای خروج از غزه و بروز اختلاف در کابینه وی، شارون از حزب لیکود کناره گیری کرد.
وی در اولین اظهاراتش پس از کنارهگیری از حزب لیکود، اعلام کرد، حزب جدیدش موسوم به «کادیما» در جهت ترسیم مرزهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان تلاش خواهد کرد و دیگر طرحی برای عقبنشینی یکجانبه از سرزمینهای اشغالی ندارد.
بیماری شارون
وی از روز ۵ ژانویه سال ۲۰۰۶ به دلیل سکته مغزی سنگین در بیمارستان بستری شد و ادارهٔ کلیه امور نخست وزیری اسرائیل به ایهود المرت معاون نخست وزیر واگذار شد. شارون از آن زمان تاکنون در وضعیت شبه کما به سر میبرد و از طریق سرم تغذیه میشود. هرچند پزشکان از او قطع امید کرده و از خانواده او خواستهاند تا او به طور طبیعی بمیرد اما خانواده او همچنان خواستار انجام اقدامهای لازم برای زنده ماندن او و انتقال او به خانه شخصیش هستند. شارون هشیاری محدودی دارد و به برخی محرکها پاسخ میدهد. در سال ۲۰۱۱ او برای مدت کوتاهی به خانهاش منتقل شد. پسر شارون در اکتبر همین سال گفت که پدرش در هنگام حرف زدن او انگشتش را تکان میدهد اما نشانهای از بهبودی در او دیده نشده است.
آریل شارون
زندگینامه آریل شارون
بیوگرافی آریل شارون
بنیامین نتانیاهو +بیوگرافی
بیوگرافی بنیامین نتانیاهو
بنیامین «بیبی» نتانیاهو (به عبری: בִּנְיָמִין “ביבי” נְתַנְיָהוּ) (زادهٔ ۲۱ اکتبر ۱۹۴۹ در تل آویو) نخستوزیر کنونی اسرائیل (از ۱۸ ژوئن ۱۹۹۶ تا ۶ ژوئیه ۱۹۹۹ و از ۱ آوریل ۲۰۰۹ تاکنون) و رهبر کنونی حزب لیکود است. وی تنها نخستوزیر تاریخ اسرائیل است که پس از تأسیس این کشور به دنیا آمده است.
تولد :۲۱ اکتبر ۱۹۴۹
تل آویو, اسرائیل
ملیت : اسرائیلی
حزب سیاسی : لیکود
همسر
میریام وایزمن (ازدواج ۱۹۷۲–طلاق ۱۹۷۸(
فلور کیتس (ازدواج ۱۹۸۱–طلاق ۱۹۸۴)
سارا بن آرتزی (ازدواج ۱۹۹۱)
خانواده:
بنزیون نتانیاهو (پدر)
یوناتان نتانیاهو (برادر)
ایدو نتانیاهو (برادر)
فرزندان :۳
محل اقامت : اورشلیم, اسرائیل
محل تحصیل : مؤسسه فناوری ماساچوست
دین : یهودی سکولار
وبگاه : www.netanyahu.org.il
وفاداری : اسرائیل
خدمت/شاخه : نیروهای دفاعی اسرائیل
سالهای خدمت : ۱۹۶۷–۱۹۷۳
درجه : کاپیتان
یگان : سایرت متکل
رزمها/جنگها : جنگ استنزاف, جنگ یوم کیپور
نتانیاهو در اوت ۲۰۰۵ در اعتراض به طرح خروج شهرکنشینان اسرائیلی از غزه از پست خود در وزارت دارائی اسرائیل استعفا داد و از کابینه آریل شارون خارج شد. او در اوت ۲۰۰۶ دوباره به ریاست حزب لیکود رسید.
زندگی
بنیامین نتانیاهو در سال ۱۹۴۹ میلادی در شهر تل آویو متولد شد. مادر او زیلا و پدر او پروفسور بنزیون نتانیاهو است. او در اورشلیم بزرگ شده است، و خانواده او بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۸، و دوباره بین ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۷، مدتی در ایالت متحده آمریکا زندگی کردند.
در سال ۱۹۶۷ به اسرائیل بازگشت و به عضویت در یگان تکاوری فوق ویژه ستاد کل فرماندهی و عملیات ارتش اسرائیل به نام یگان سایرت متکل پیوست. او دوباره در سال ۱۹۷۲ به آمریکا بازگشت و تحصیلات خود را در مؤسسه فناوری ماساچوست آغاز کرد.
هنگامی که یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ آغاز شد، او به اسرائیل بازگشت و به نیروهای جنگنده کانال سوئز و ارتفاعات جولان پیوست. پس از اتمام جنگ، به بوستون بازگشت و کارشناسی خود در رشته معماری را به پایان رساند، کارشناسی ارشد در رشته مدیریت اجرایی دریافت کرد،و سپس به تحصیل علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد پرداخت.
در طی سالهایی که در بوستون تحصیل میکرد، با همسر اولش میریام ملاقات کرد و با او ازدواج کرد و فرزند اول خود به نام «نوا» را به دنیا آوردند. پس از فارغالتحصیلی از هاروارد، در یک دفتر مشاوره مالی مشغول به کار شد، و همچنین به فعالیتهای اطلاعاتی اسرائیل در آمریکا پرداخت.
یوناتان، برادرش که از فرماندهان عملیاتی یگان ویژه سایرت متکل بود، در تاریخ ۴ ژوئیه ۱۹۷۶ میلادی و در جریان عملیات آزادسازی مسافران اسرائیلی هواپیمایی فرانسه که توسط چریکهای فلسطینی به گروگان گرفته شده و به اوگاندا منتقل شده بودند، کشته شد. وی از قهرمانان ملی در اسرائیل به شمار میرود.
تحصیلات
بنیامین نتانیاهو دارای مدرک کارشناسی در رشته معماری و کارشناسی ارشد در مدیریت اجرایی از دانشگاهامآیتی است. وی مدرک دکترای خود را از هاروارد در رشته علوم سیاسی کسب کرده است.
مواضع نسبت به اختلاف اسرائیل و فلسطین
بنیامین نتانیاهو، وعدههای انتخاباتی متعددی را در راستای انتخابات سراسری اسرائیل (۲۰۰۹) داد. از آنجمله، وی در دیدار از شهر اشکلون وعده داد که در صورت دستیابی به مقام نخستوزیری اسرائیل، حکومت حماس در نوار غزه را سرنگون خواهد کرد.
شهرکهای یهودینشین
بنیامین نتانیاهو همچنین وعده داده است تا «رشد طبیعی شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری رود اردن را ادامه دهد، با برچیدن شهرکها مخالفت کند، از دادن امتیاز درباره تقسیم اورشلیم به فلسطینیها خودداری ورزد و سرانجام اینکه به توافقات پشتپرده دولتمردان سابق اسرائیل با حکومت خودگردان فلسطین تعهدی نداشته باشد».
اظهار نظر درباره امکان بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷
در ویدیویی که از نتانیاهو در سال ۲۰۰۱ بدون آگاهی خودش ضبط شده است، درباره معاهده اسلو میگوید: «قبل از انتخابات از من پرسیدند که آیا به معاهدات اسلو پایبند خواهم بود. من گفتم که خواهم بود، ولی … معاهدات را طوری تفسیر خواهیم کرد که از پیشتازی به سمت مرزهای ۶۷ جلوگیری کنم».
در سال ۲۰۱۱ در سخنرانی که درباره کنگره آمریکا انجام داد، نتانیاهو بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ را رد کرد.او آمادگی اسرائیل را برای «سازشهایی دردناک» جهت دستیابی به صلح با فلسطینیان اعلام کرد. نتانیاهو همچنین با تقسیم اورشلیم (بیتالمقدس) و حق بازگشت آوارگان فلسطینی و خانوادههایشان مخالفت کرد. نتانیاهو گفت که اسرائیل آماده است شماری از آبادیهای مناقشهبرانگیز یهودینشین در کرانهی باختری رود اردن را واگذار کند، ولی چند آبادی نیز به خاک اسرائیل منضم خواهند شد.
کشور مستقل فلسطینی
در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۰۹ میلادی، بنیامین نتانیاهو، در سخنرانی در دانشگاه تلآویو برای اولین بار با تشکیل کشور مستقل فلسطینی به طور مشروط موافقت کرد. او بازگشت آوارگان فلسطینی را منتفی و اورشلیم را پایتخت واحد و ابدی اسرائیل دانست و غیرنظامیشدن مناطق فلسطینی و به رسمیتشناختن اسرائیل، به عنوان یک دولت یهودی از سوی فلسطینیها را پیششرط موافقت با تشکیل کشور فلسطینی دانست.
مواضع نسبت به ایران
بنیامین نتانیاهو از مخالفین سرسخت دستیابی ایران به سلاح هستهای است و آن را مهمترین تهدید برای موجودیت و امنیت اسرائیل قلمداد میکند.
در پی اعتراضات مردمی اصلاح طلبان نسبت به نتایج اعلامشده در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، بنیامین نتانیاهو «شجاعت باورنکردنی» هواداران اپوزیسیون در ایران را مورد ستایش قرار داد و تصریح کرد که مردم دلیر ایران، چهرهٔ واقعی ایران را به نمایش گذاشتهاند.
سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۲
محور اصلی سخنان نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۲ ایران و برنامه هستهای ایران بود. در این سخنان او گفت: «برای فهمیدن اینکه دنیا در صورت مسلح شدن ایران به انرژی هستهای چه وضعی خواهد داشت، تنها وضع دنیا را در صورت مسلح شدن القاعده به انرژی هستهای تصور کنید».
در ادامه سخنی از اکبر هاشمی رفسنجانی را نقل قول کرد و گفت «به حرف های آیت الله رفسنجانی گوش بدهید من نقل قول می کنم ایشان گفته است که استفاده از یک بمب اتم علیه اسرائیل همه چیز اسرائیل را ازبین می برد ولی فقط به دنیای اسلام ضربه خواهد زد. رفسنجانی گفت: فکر کردن به چنین چشم اندازی غیر منطقی نیست. این مطلب از طرف یکی از میانه روهای ایرانی عنوان شده است. آدم شوکه می شود».
او سپس خط قرمزی برای برنامه هستهای ایران تعیین کرد. نتانیاهو که تصویری از یک بمب فرضی را به حاضرین نشان داد و گفت که ساختن بمب اتم سه مرحله دارد. مرحله اول که هفتاد درصد راه است ایجاد اورانیوم غنیسازی شده با درصد کم به مقدار کافی است، که ایران این مرحله را تمام کرده است. مرحله دوم که پایان آن نود درصد راه است ایجاد اورانیوم غنیسازی شده با درصد بالا به مقدار کافی است. سپس او با ماژیک قرمز رنگی خط قرمزی رسم کرد را در بخش نود درصد کشید و گفت اینجا خط قرمز ماست. او گفت خط قرمزها از جنگ جلوگیری میکنند.
پس از این سخنرانی افراد مختلفی تصویر نتانیاهو در حال کشیدن خط قرمز را ویرایش کردند و آن را در شبکه اجتماعی تویتر به سخره گرفتند.
مصاحبه بیبیسی فارسی با نتانیاهو
در ۵ اکتبر ۲۰۱۳ (۱۳ مهر ۱۳۹۲) نتانیاهو مصاحبهای با بخش فارسی بیبیسی انجام داد. در این گفتگو درباره وضعیت آزادی در ایران گفت «اگر مردم ایران واقعا اختیاری داشتند، روحانی را به ریاست جمهوری انتخاب نمیکردند. شما ۷۰۰ کاندیدا داشتید. آنها ۷۰۰ کاندیدا را رد صلاحیت کردند و فقط یک درصد از آن تعداد را باقی گذاشتند که رقابت کنند».
سپس در ادامه گفت: «من فکر میکنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش میدادند و انتخاباتی آزاد می داشتند.» در واکنش به این سخن او، تعدادی از ایرانیان تصاویری از خود درحالی که شلوار جین پوشیدهاند را در شبکه اجتماعی تویتر ارسال کردند.
روز بعد در ۶ اکتبر ۲۰۱۳، بیبیسی فارسی مصاحبهای با عطاالله مهاجرانی در رابطه با سخنان نتانیاهو انجام داد.
مقایسه ایران با آلمان نازی
نتانیاهو که به شدت مخالف تلاشهای ایران برای دستیابی به غنیسازی اورانیوم است عقیده دارد: «هماکنون سال ۱۹۳۸ است و ایران همان آلمان است که به سرعت تلاش دارد خودش را به بمبهای اتمی مسلح کند». نتانیاهو در کنفرانسی خبری در آوریل ۲۰۰۸ اظهار کرد که تنها یک تفاوت بین آلمان نازی و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و آن این است که اولی ابتدا وارد یک درگیری جهانی شد و سپس به دنبال تسلیحات اتمی رفت، در حالیکه دومی در ابتدا به دنبال تسلیحات اتمی است و هنگامی که بدان دست یابد، جنگی جهانی را آغاز خواهد کرد.
فعالیتهای سیاسی
بنیامین نتانیاهو هماکنون رهبر حزب راستگرای لیکود است. حزب لیکود به رهبری وی در انتخابات سراسری اسرائیل (۲۰۰۹) موفق به کسب ۲۷ کرسی، از پارلمان ۱۲۰ عضوی اسرائیل شد.
تشکیل دولت (۲۰۰۹)
در تاریخ ۲۰ فوریه ۲۰۰۹ میلادی، شیمعون پرس، رئیسجمهوری اسرائیل از بنیامین نتانیاهو، خواست تا در مقام نخستوزیر، دولت جدید اسرائیل را تشکیل دهد.
در تاریخ ۱ آوریل ۲۰۰۹ میلادی، بنیامین نتانیاهو، کابینهٔ جدید خود را به کنست معرفی کرد و با دریافت ۶۹ رای موافق، ۴۵ مخالف، ۱ رای ممتنع و ۵ غایب، موفق به گرفتن رای اعتماد برای دولت جدید اسرائیل شامل ۳۰ وزارتخانه شد.در دولت بنیامین نتانیاهو، ۲ وزیر زن و ۵ وزیر روسیالاصل حضور دارند.
کابینه اسرائیل در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۸ (۵ آوریل ۲۰۰۹)، به پیشنهاد بنیامین نتانیاهو، عوزی آراد را به سمت رئیس شورای عالی امنیت ملی اسرائیل منصوب کرد.
تالیفات
(۱۹۸۱) تروریسم بینالمللی: چالشها و پاسخ
(۱۹۸۷) تروریسم: غرب چگونه میتواند پیروز شود
(۱۹۹۵) جنگ با تروریسم: چگونه دموکراسیها میتوانند بر تروریسم داخلی و بینالمللی پیروز شوند
(۱۹۹۹) صلح پایدار: اسرائیل و جایگاه آن در بین ملل
بنیامین نتانیاهو
زندگینامه بنیامین نتانیاهو
بیوگرافی بنیامین نتانیاهو
بیوگرافی و زندگینامه بنیامین نتانیاهو +عکس
عزتالله ضرغامی +بیوگرافی
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | سید عزتالله ضرغامی |
زادروز | ۱۳۳۸ |
زادگاه | دزفول، ایران |
فرزندان | ۴ فرزند |
دین | شیعه |
اطلاعات سیاسی | |
سمت | رئیس سازمان صداو سیما از ۳ خرداد ۱۳۸۳ تا کنون |
سمتهای پیشین | معاون سینمایی وزارت ارشاد معاونت امور مجلس و استانهای صداوسیما |
پس از | علی لاریجانی |
بیوگرافی عزتالله ضرغامی
سید عزتالله ضرغامی (زادهٔ ۱۳۳۸ دزفول) رئیس کنونی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است که از سوم خرداد ۱۳۸۳ این سمت را بر عهده دارد.[۱]
ضرغامی فارغالتحصیل مقطع کارشناسی رشته مهندسی عمران از دانشگاه امیر کبیر و مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت است.
وی از دانشجویانی بود که در اشغال سفارت آمریکا شرکت داشتند و پیشنهاد اشغال سفارت شوروی را دادند که با مخالفت بقیه دانشجویان و مقامات وقت روبرو شد.
در دههٔ شصت با سپاه پاسداران و نیروی انتظامی همکاری داشت. وی همچنین معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد در دوران وزارتعلی لاریجانی و مصطفی میرسلیم و معاونت صداوسیما در امور استانها و حقوقی و امور مجلس در دوران ریاست لاریجانی را برعهده داشت
عزتالله ضرغامی
زندگینامه عزتالله ضرغامی
بیوگرافی عزتالله ضرغامی
بیوگرافی و زندگینامه عزتالله ضرغامی +عکس
آیت الله احمد جنتی +بیوگرافی
بیوگرافی آیت الله احمد جنتی
آیه الله احمد جنّتی در سوم اسفند ۱۳۰۵ هجری شمسی در محله لادان واقع در غرب شهرستان اصفهان، چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم ملا هاشم از روحانیون وارسته و بزرگی بود که از شنبه تا چهارشنبه در شهر اصفهان حضور داشت و به تدریس علوم حوزوی میپرداخت و روزهای پایانی هفته را در روستا به سر میبرد. مردم روستای او که بیشتر کشاورز و دامدار بودند و عمدتاً از نظر اخلاقی در جایگاه مناسبی قرار داشتند، اگر دچار اختلافی میشدند برای حل و فصل مسائل خود به او مراجعه میکردند، وی تا پایان عمر رابطهاش را با حوزه علمیه اصفهان قطع نکرد و از محضر عالمان بزرگی همچون حاج آقا رحیم ارباب و حاج سید علی نجف آبادی بهره برده بود در آمدش منحصر به وجوه شرعی و یا از طریق وعظ و خطابه بود. او یک فرزند بیشتر نداشت. مادر آیه الله احمد جنّتی نیز زنی پاک و صبور بود و علاوه بر خانه داری، قرآن و برخی از کتب دینی را تدریس و بعضی از جلسات مذهبی را نیز اداره میکرد و با صبر و قناعت، زندگی میگذارند.
دوران تحصیل:
در زادگاه آیه الله جنّتی و کل آن منطقه مدرسهای وجود نداشت؛ از این رو او به مکتب خانه رفت و خود، اندکی از دروس جدید را خواند و بعدها در قم، مقداری زبان انگلیسی فرا گرفت. او دوره ادبیات عرب و مقدمات سطح را تا سال ۱۳۲۴ در حوزه علمیه اصفهان خواند. دوران نوجوانی او با اختناق رضاخانی همراه بود: پوشیدن لباس روحانی برای بسیاری از طلاب ممنوع شده بود؛ آنها میبایست برای پوشیدن آن لباس، مجوّز دریافت کنند و تنها به تعداد کمی از آنان مجوز داده میشد. عمامهها را از سر طلاب برمی داشتند؛ کلاههای نمدی را پاره میکردند؛ از سر زنان چادر بر میداشتند؛ مجالس روضه به تعطیلی کشیده شده بود و مساجد به خلوتی میگرایید و … آیه الله جنّتی خود، از نزدیک شاهد چنین روزگاری بود.
او پس از تکمیل مقدمات و طی کردن برخی از دروس سطح، به حوزه علمیه قم آمد تا از محضر عالمان و فرزانگان آن دیار نیز بهره ببرد. با ورود به قم به تکمیل دروس دوره سطح پرداخت و در درس خارج بزرگانی همچون آیه الله العظمی بروجردی(ره) و امام خمینی(ره) شرکت میجست. در این مدت از شرکت در بحثهای اخلاق و تفسیر نیز غافل نماند. او در این مدت در مدرسه فیضیه و حجتیه حجره داشت.
استادان و دوستان:
آیه الله جنّتی بخشی از دروس مقدمات را نزد پدرش و بخشی را نزد مرحوم سید ابوالقاسم هرندی خواند. او بخشی از معانی و بیان را نزد مرحوم سید محمد باقر ابطحی و بخشی دیگر را نزد حاج شیخ احمد فیاض فرا گرفت و معالم را نزد مرحوم حاج شیخ علی مشکاتی آموخت.
در قم شرح لمعه را نزد مرحوم شهید صدوقی آموخت و برای آموختن بخشی از رسائل و قوانین به نزد مرحوم آیه الله بهاءالدینی رفت. بخشی از کتاب مکاسب را نزد مرحوم حاج سید محمد باقر طباطبایی بروجردی فرا گرفت. و برای آموختن کفایه به نزد مرحوم حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی و مرحوم مجاهدی رفت. بخشی از مکاسب را نیز نزد مرحوم حاج آقا روح الله کمالوند آموخت.
با تکمیل دوره سطح به درس خارج بزرگانی چون آیه الله العظمی بروجردی(ره)، آیه الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی حجّت کوه کمرهای(ره) و آیه الله العظمی امام خمینی(ره) رفت و سالها در درس فقه و اصول ایشان به طور جدی شرکت کرد. او در طی این سالها در بعضی از درسهای اخلاق نیز شرکت مینمود،تا علاوه بر آموختن علم، عمل به آنها را نیز فراگیرد.
آیه الله احمد جنتی در دوران تحصیل خود با فضلائی چون شهید سعیدی، شیخ محسن حرمپناهی، شهید مفتح، سید کرامتالله ملک حسینی، شیخ ابوالقاسم خزعلی و شیخ محمد علی موحدی کرمانی به مباحثه درس میپرداخت و با بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید قدوسی، آیه الله مصباح یزدی، آیه الله سبحانی، آیه الله مشکینی و آیه الله امینی رابطه دوستانه و مصاحبت داشت.
فعالیتهای علمی و فرهنگی:
آیه الله جنتی تا کنون آثار علمی و فرهنگی فراوانی از خود بر جای نهاده است. او مدت چهارده سال در مدرسه علمیه حقانی به تدریس دروس دوره مقدمات و سطح پرداخته است. مدرسه علمیه حقانی، مدرسهای بود که با هزینه یکی از تاجران با تقوای زنجان و با مدیریت شهید قدوسی آغاز به کار کرد. این مدرسه که بسیاری از بزرگان کنونی حوزه، در اداره آن شرکت داشتند، با ابتکار شهید بهشتی و با طرحی نو و شیوهای تازه در تدریس و تحصیل و با برنامهای منسجم و امروزی، به تربیت و آموزش طلاب از مقدمات تا سطح میپرداخت که بسیاری از مدیران و متصدیان امور قضایی و اصحاب فرهنگ و پژوهشگران امروز جامعه در آن پرورش یافتند. طلاب این مدرسه در بسیاری از فعالیتهای علمی و سیاسی دوره طاغوت و پس از آن، در اداره و برنامهریزی علمی و فرهنگی سیاسی انقلاب اسلامی شرکت کردند و این حاصل تلاش استادان این مجموعه، از جمله آیه الله احمد جنتی بود.
آیه الله جنتی به ترجمه برخی از کتب حدیث پیشینیان، از جمله «اثبات الهداه»، «ایقاظ الهجعه»، «تحفالعقول» و «المواعظ العددیه» پرداخته است.
فعالیتهای سیاسی:
فعالیتهای علمی و فرهنگی و تحصیل فقه و اصول مانع فعالیتهای سیاسی آیه الله جنتی نگردید. فعالیتهای سیاسی در پرونده زندگانی او گاه بیشتر و بهتر میدرخشد. آیه الله احمد جنتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در سخنرانیها، اجتماعات عمومی و جلسات خصوصی همواره به افشای ماهیت پلید حکومت پهلوی و ضرورت براندازی این حکومت وابسته میپرداخت. او که خود سالها شاگرد مرجع عالی قدر شیعه، امام خمینی(ره) بود، همواره دیگران را به پیروی از راه امام(ره) دعوت میکرد. از سوی دیگر در درون حوزه، ضمن ملاقات با علما و مراجع، آنها را از آخرین اخبار حرکت انقلابی امام و مردم با خبر میساخت.
او با عضویت در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به برنامه ریزی هماهنگ برای برپایی راهپیماییها، نوشتن اعلامیهها و ارتباط با دیگر مراکز مرتبط با نهضت امام خمینی(ره) ـ همانند جامعه روحانیّت مبارز ـ میپرداخت. آیه الله جنتی همواره ارتباط خود را با امام(ره) حفظ میکرد تا با الهامگیری از ایشان، از آخرین فعالیتهای مبارزاتی در قم، نجف و دیگر شهرها اطلاع پیدا کند.
او بارها در قم، رفسنجان و جزیره خارک مورد تهدید و تعقیب رژیم شاه قرار گرفت و چند بار در قم بازداشت شد. او سه نوبت به زندان رفت و مجموعاً سه ماه زندانی شد و یک بار هم دستگیر و به مدت سه سال به اسدآباد همدان تبعید شد.
فعالیتهای وی پس از انقلاب نیز ادامه یافت. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، آیه الله جنتی در مسؤولیتها و سنگرهای گوناگونی به ایفای نقش پرداخت. نخستین مسؤولیت او پس از پیروزی انقلاب، قضاوت در دادگاههای انقلاب با حکم امام خمینی(ره) بود. بر کناری و گاه اعدام قضات دوران حکومت شاه، فقدان قوانین و آیین نامههای اجرایی در دادگاهها، عدم آشنایی افرادِ مؤمن و انقلابی با سیر اجرایی کار قضاوت و مشکلات متعدد دیگر، کار در دستگاه قضایی سالهای نخستین انقلاب را دشوار ساخته بود. با وجوداین مشکلات، بزرگانی چون شهید قدوسی، شهید بهشتی و آیه الله جنتی در این عرصه پای نهادند به تدوین و اصلاح ساختار قضایی کشور پرداختند. دستگاه قضایی منسجم امروز کشور ما، حاصل تلاش این عزیزان در آن سالهاست.
از مسؤولیتهای مهم آیه الله جنتی عضویت در شورای نگهبان قانون اساسی، از نخستین روزهای تشکیل این نهاد مقدس است. شورای نگهبان از نهادهای مهم انقلاب به شمار میآید که با وجود آن، میتوان گفت توطئههایی چون داستان مشروطه تکرار نخواهد شد و همواره، مصوّبات مجلس، از صافی فقه اسلام و قانون اساسی خواهد گذشت. این نهاد همواره مورد هجمه دشمنان انقلاب قرار گرفته است. آیه الله جنتی در طول عمر ۲۴ ساله این نهاد، بارها با عنوان عضو فقیه این شوری، به دفاع از این نهاد و مبانی انقلاب اسلامی پرداخته است.
برخی از فعالیتها و مسؤولیتهای وی پس از انقلاب به شرح زیر است:
۱ـ دبیری شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی
۲ـ ریاست سازمان تبلیغات اسلامی
۳ـ نمایندگی امام و رهبری در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان
۴ـ عضویت در شورای نگهبان قانون اساسی با حکم امام و رهبری
۵ـ دبیری شورای نگهبان قانون اساسی
۶ـ امامت جمعه موقت قم، کرمانشاه و تهران
۷ـ عضویت در شورای پشتیبانی جنگ
۸ـ مدیریت در دادگاههای انقلاب اسلامی
۹ـ نمایندگی مجلس خبرگان در دوره اول و دوم از استان خوزستان و در دوره سوم از استان تهران و عضویت در هیأت تحقیق مجلس خبرگان
۱۰ـ عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام
۱۱ـ عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی
۱۲ـ عضویت در هیأت مؤسس جامعه الزهرا ـ سلام الله علیها ـ با حکم امام (ره)
۱۳ـ عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی با حکم رهبری
۱۴ـ عضویت در شورای عالی تبلیغات خارجی با حکم رهبری
۱۵ـ مسوؤلیت ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر
۱۶ـ عضویت در کمیسیون صدا و سیما به عنوان نائب رئیس
۱۷ـ نمایندگی مقام معظم رهبری در کمک رسانی به مردم بوسنی و هرزگوین.
آیه الله احمد جنتی هم اکنون عضو فقها و دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران است و برخی دیگر از مسؤولیتهای مذکور را نیز به عهده دارد.
آیت الله احمد جنتی
بیوگرافی آیت الله احمد جنتی
زندگینامه آیت الله احمد جنتی