بایگانی برچسب ها: طلاق
بازیگران ایرانی که بعد ازدواج با هم طلاق گرفتند!!
طلاق بازیگران ایرانی از همسرانشان
طلاق مهتاب کرامتی و بابک ریاحیپور (آهنگساز)
مهتاب کرامتی و بابک ریاحیپور
طلاق ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی
ابوالفضل پورعرب و آناهیتا نعمتی
طلاق الهام چرخنده و فرشید نوابی
الهام چرخنده و فرشید نوابی
طلاق سیما تیرانداز و ناصر هاشمی
سیما تیرانداز و ناصر هاشمی
طلاق عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی
عاطفه رضوی و مهرداد شکرآبی
طلاق امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره
امیر غفارمنش و شادروان پوپک گلدره
طلاق آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو
آیدین آغداشلو و شهره آغداشلو
طلاق علی دهکردی و آفرین چیتساز
علی دهکردی و آفرین چیتساز
طلاق مینا لاکانی و امین زندگانی
مینا لاکانی و امین زندگانی
طلاق یوسف مرادیان و سارا خویینیها
یوسف مرادیان و سارا خویینیها
طلاق نیما بانکی و لیلی رشیدی
نیما بانکی و لیلی رشیدی
طلاق اکرم محمدی و مجید جعفری
اکرم محمدی و مجید جعفری
طلاق کوروش تهامی و شبنم طلوعی
کوروش تهامی و شبنم طلوعی
طلاق فریبرز عربنیا از آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی
فریبرز عربنیا، آتنه فقیه نصیری و عسل بدیعی
طلاق بهروز بقایی و پرستو گلستانی
بهروز بقایی و پرستو گلستانی
طلاق فرحناز منافیظاهر و حسین محباهری
فرحناز منافیظاهر و حسین محباهری
طلاق محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان
محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان
طلاق شراره رخام و فرهاد قریب (استیون راش نام آمریکایی اوست
شراره رخام و فرهاد قریب
طلاق خسرو شکیبایی و تانیا جوهری
خسرو شکیبایی و تانیا جوهری
علت جدا شدن آزاده نامداری و فرزاد حسنی + مصاحبه با آزاده نامداری
هنوز آزاده نامداری و فرزاد حسنی شمع یک سالگی ازدواجشان را فوت نکرده بودند که خبر طلاقشان در محافل پیچید.
هنوز آزاده نامداری و فرزاد حسنی شمع یک سالگی ازدواجشان را فوت نکرده بودند که خبر طلاقشان در محافل پیچید. این دو چهره تلویزیونی که مثل چهرههای دیگر مورد توجه رسانهها و مخاطبانشان بودند، روزهای اول با اشتیاق در مورد عشقشان مصاحبه میکردند و با خبرنگاران گپ میزدند. هنوز مدت زیادی از مصاحبههای متعددشان نگذشته بود که خبر طلاقش ان نقل محافل رسانهای شد. این بار آزاده نامداری پیشقدم شد و در مصاحبهای تلویحا شایعات گفته شده را به خبر داغ روز تبدیل کرد.
فرزاد حسنی مدتهاست با مطبوعات مصاحبه نکرده و خلاف همسر سابقش سکوت اختیار کرده است اما آزاده نامداری با روزنامهها و مجلات مصاحبههای متعددی داشته و به قول خودش در مورد کار، فلسفه، عشق، دنیا و همه چیز حرف زده است. آنچه در مورد زندگی مشترک کوتاه این دو مجری در مصاحبههایشان منعکس شده را با هرایر دانلیان، روانشناس و زوجدرمانگر در میان گذاشتیم. حرفهای آزاده نامداری در مورد زندگی خصوصی و باورهایش و تحلیل این روانشناس از گفتههای او را در ادامه میخوانید.
آزاده نامداری و فرزاد حسنی در روزهای اول ازدواجشان، دعوت ما را پذیرفتند. نامداری در این مصاحبه گفت: «من یک خودخواهی دارم؛ برای من مهم نیست که یک نفر چقدر دوستم دارد بلکه برای من مهم است که خودم چقدر کسی را دوست دارم. اصلا حاضر نیستم این امتیاز را به شخصی بدهم که کنارش باشم چون او مرا دوست دارد و از اینکه با کسی است که دوستش دارد، لذت ببرد اما من نصف او لذت ببرم.»
نظر کارشناس: خودخواهی الزاما صفت ناپسندی نیست. در مراحل رشد، انسان از خودخواهی است که به دگرخواهی میرسد. کودک در دنیای خودش وقتی چیزی بخواهد، دیگر ملاحظه نمیکند که پدر و مادر پولش را دارند یا نه. نمیتواند فکر و تحلیل کند که آیا چیزی که میخواهد به نفعش هست یا نه. هر قدر هم بزرگتر در این باره حرف بزند، فایدهای ندارد چون در آن مرحله از رشد، بیش از این مقدار توقع نمیرود اما به مرور و در مراحل بعدی رشد، انسان قدرت تحلیل پیدا میکند. در بزرگسالی هم مواقعی خودخواهی باعث نجات فرد میشود.
اگر واقعبینانه به مسئله ازدواج نگاه کنیم، میبینیم بر پایه منفعتطلبی ذاتی انسان بنا میشود؛ یعنی به طور طبیعی مرد و زن به کسی علاقهمند میشوند که بتواند از عهده تامین نیازهای اصلی آنها برآید. برای زن و مرد یافتن چنین کسی، با یکسری هیجانات شدید همراه است که به اشتباه آن را عشق تلقی میکنند. ممکن است بعد از بین رفتن هیجانات یک کدام از طرفین ببیند احساس قبلیاش واقعی نبوده است و از این نظر احساس خسران به او دست بدهد؛ چرا که مدام فکر میکند طرف مقابلش خوشبختتر است.
او عاشق حقیقت من شد
چند ماه بعد در برنامه «زندهباد زندگی» این زوج در هم کنار قرار گرفتند. نامداری در مقابل دوربین گفت: «مشابهتهای ما خیلی زیاد بود. برای من تفکر مشترک خیلی اهمیت داشت.» او گفته بود: «من آن آزاده نامداری که تصور بیرونی مردم است، نیستم. تصور بیرونی این است که من خیلی شیطونم و زیاد حرف میزنم اما من آدم آرامتری هستم. فرزاد با حقیقت من ازدواج کرده است نه تصویر بیرونیام.»
نظر کارشناس: در جامعه امروز ما جوانها به ازدواج یک دید تخیلی و غیر واقعی دارند که معمولا بعد از ازدواج اصلاح میشود و آسیبهایی را با خود به دنبال میآورد. مثال بارزش آشنا شدن با کسی است که به هر دلیلی به نظر جذاب میرسد. درست در این مقطع باید احساسات مدیریت و یک تصمیم عاقلانه اخذ شود. رابطه جدی مشترک اگرچه شاید در شروع برحسب تصادف پیش بیاید اما یک تصادف صرف نیست بلکه دوطرف باید بر اساس گفتوگو و شناخت همهجانبه به یک سناریوی مشترک دست پیدا کنند. تفکر مشترک در ازدواج مهم است ولی در مواقعی اگر زن و شوهر مکمل هم باشند، زندگی خوب پیش میرود. هوشمندی در این است که طرفین تشخیص بدهند کجا چطور عمل کنند.
من فقط یک مجری هستم
نامداری در مصاحبه بعد از جداییاش با روزنامه صبا که واکنشهای زیادی را همراه داشت به صحبتهایی که در مورد حضورش در ویژهبرنامه عید در کنار فرزاد حسنی مطرح میشد، اینطور پاسخ داد: «قبل از اینکه همسر کسی باشم، مجری تلویزیون هستم. کارم را دوست دارم و دوست دارم تجربیات خوبم را تکرار کنم. من سه سال مجری سال تحویل بودم، سال اول با جعفر خسروی، سال دوم با احسان علیخانی و سال سوم با فرزاد حسنی. حالا ممکن است حالت خوب باشد و برنامه خوب شود، ممکن هم هست که حالت بد باشد و برنامه بد شود.» او پیش از این مصاحبه و در ماههای اولیه زندگیشان در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «میخواهم همهچیز صادقانه باشد. یک دهه زندگی نکردهایم که خیلی تجربه داشته باشیم. به نظر من دو تا آدم باید با هم رفیق بمانند و به همین خاطر نباید «من» شان خیلی بزرگ باشد. وقتی «من» بزرگ باشد به اشتراک رسیدن با یک آدم سخت است. کابوس من این است که یک روز احساس کنم مهم شدهام و همه فلشها به سمت من برمیگردد. الان یک مایی تشکیل شده و دیگر «من» مهم نیست.»
نظر کارشناس: هیچ رابطهای بدون تنش قابل تصور نیست. هر رابطهای تنشهای خاص خودش را دارد و این روش برخورد با تنشهاست که موفقیت یا شکست یک رابطه را میسازد. یکی از تنشهای طبیعی، جنگ بر سر قدرت است حتی در رابطه مادر و کودک رقابتی هست بر سر در دست گرفتن قدرت. طبیعتا انتظار میرود مادر بتواند اوضاع را تحت کنترل دربیاورد چون اگر این اتفاق نیفتد، کودک مادر را کنترل میکند که دردسرساز است. در ارتباط دو انسان بالغ اوضاع کمی فرق میکند. اگر هر دو طرف خودخواه باشند و هیچ کدام حاضر نشوند کوتاه بیایند، آن وقت اختلاف پیش میآید. وقتی یکی از طرفین قدرت را در دست بگیرد و از خودش انعطاف نشان ندهد، آرامش از زندگی مشترک رخت برمیبندد. اگر قبلا زن و شوهر سر موضوعات مختلف به توافق نسبی برسند، یک جاهایی زن کوتاه میآید و یک جاهایی مرد و دیگر نزاعهای بیمورد شکل نمیگیرد.
ثبات را دوست ندارم
تصویری که رسانهها از این زوج نشان میدادند، از شباهتهایشان حکایت میکرد اما به هر دلیلی آنها مجبور به بستن پرونده زندگی مشترکشان شدند. نامداری اوایل ازدواجشان در مصاحبهای گفته بود: «تکیه بر من، تکیه بر باد است. من حضور واقعی در زندگی هیچ کسی ندارم. وقتی زندگی خودم را با زندگی مثلا خواهرم مقایسه میکنم، میبینم که بله، من زندگی نرمالی ندارم و آدمهای کمی هستند که این مدل زندگی و شخصیت را درک کنند. هر چیزی را غیرمنتظره دوست دارم.»
نظر کارشناس: ثبات داشتن یا ثبات نداشتن مسئله این نیست! نمیتوانیم بگوییم ثبات خوب است یا بد است. این ویژگی در کنار سایر ویژگیهای فردی و اجتماعی معنا پیدا میکند؛ مثلا کسی تصادف شدیدی کرده و به کما رفته است. دربارهاش میگویند به کما رفته و از اینکه فوت نکرده است، خوشحال هستند اما یک ماه بعد در کما بودن دیگر نشانه خوبی محسوب نمیشود و نوعی پسرفت است چون شرایط فرق کرده و تعریف از کما هم تغییر میکند. بعضی افراد ثبات را دوست ندارند. اینکه ثبات را دوست ندارند یعنی از ثبات میترسند ولی زندگیشان در مسیر طبیعی پیش میرود؛ یعنی این مسئله باعث نشده روابط شخصی، شغلی و اجتماعی فرد دچار مشکل شود.
اشتباه میکنم
نامداری که در مصاحبه با روزنامه صبا حالش را چیزی بین خوب و بد تصویر کرده بود، گفت: «کاراکتری دارم که اشتباه کردم و اشتباه زیاد میکنم و متاسفانه فعل خواهم کرد را هم میتوان به آن اضافه کرد. چون اشتباه کردن را جزو حقوقم میدانم. من اشتباه میکنم و میگویم دوست داشتم که این کار را انجام دهم، میخواستم ببینم چه جوری است! در علم روانشناسی به این جور آدمها میگویند فلانی آدم «های ریسک»ی است و من هم جزو همین دسته هستم. دویدن، نشستن، شکست خوردن و دوباره پاشدن جزئی از زندگی من است.»
نظر کارشناس: مفهوم ریسک کردن خودش به تنهایی یعنی به استقبال خطر رفتن و پذیرش خطر. حالا وقتی با صفت «های» همراه باشد میشود زیاد با خطر دست و پنجه نرم کردن. کسانی که روحیه خطرپذیری بالایی دارند باید بیش از بقیه مراقب خودشان باشند چون این ریسک کردنها یا
به نفعشان تمام میشود یا به ضررشان پس در زندگی یا خیلی اشتباه میکنند و خیلی شکست میخورند یا خیلی موفق میشوند. آدمهای خلاق معمولا بیش از بقیه به دل خطر میزنند. اینها همان گروه دوم هستند اما از آن جایی که شکست خوردن تبعات روحی فراوانی دارد، گروه اول باید چارهای بیندیشند. در مجموع خود فرد میتواند زندگی و حالش را بررسی کند و بفهمد به کدام گروه تعلق بیشتری دارد.
نمیتوانم بگویم دوستت دارم
باز هم میخواهیم به مصاحبههای این زوج در روزهای اول ازدواجشان بازگردیم. مصاحبهای که آزاده نامداری در آن گفته بود: «هیچ وقت شجاعت این را نداشتهام نفر اول باشم که به کسی بگویم دوستت دارم. متاسفانه روابط عمومی خوبی هم ندارم. بهطور کل سختم است با کسی که برای اولینبار میبینم، شروع به حرف زدن کنم. شاید عجیب باشد اما من برخلاف خیلی از دوستهای مجریام، اصلا نقل مجلس نیستم و اصولا جایی ساکت مینشینم و به آدمها نگاه میکنم تا یخم آب شود.»
نظر کارشناس: انسان یک موجود اجتماعی است و خواسته یا ناخواسته روابط متعددی را در زندگی تجربه میکند. بعضی از روابط انتخابی نیستند؛ مثلا روابط خانوادگی به طور طبیعی ایجاد میشود و کسی پدر و مادر و خواهر و برادرش را انتخاب نمیکند اما سایر روابط براساس انتخابهای فردی شکل میگیرد. دوستان، همکاران و شریک زندگی را خود فرد انتخاب میکند. بعضیها نمیتوانند روابط اجتماعیشان را درست تنظیم کنند که دلایل مختلفی برایش وجود دارد. از جمله دلایل شایع این است که فرد اعتماد به نفس کافی ندارد. در این صورت باید عواملی را که در کاهش اعتماد به نفس موثر هستند، شناسایی کنیم و بعد راهحل متناسب با آن را در پیش بگیریم.
میترسم
«آدمی هستم که ۹۰ درصد زندگیاش خودش هست و ۱۰ درصد زندگیاش کس دیگری.» این ادعایی است که آزاده نامداری در دوران مجردیاش مطرح کرده بود. او در مصاحبهای که در سال ۱۳۹۱ داشت، گفته بود: «من خیلی آدم ترسویی هستم برای اینکه به کسی بگویم دوستت دارم و همین باعث شده که این عشق در من ذخیره شود. من هیچوقت شجاعت این را نداشتهام نفر اول باشم که به کسی میگویم دوستت دارم. متاسفانه روابط عمومی خوبی ندارم.»
نظر کارشناس: به طور طبیعی در زندگی هر کسی پیش میآید که نسبت به کسی از جنس مخالف گرایش پیدا کند. حالا ممکن است این احساس خوش آمدن از کسی مورد جدیای نباشد ولی به هر حال بخشی از داستان را طبیعت و هورمونها رقم میزنند. بعضیها چنین تجربههایی ندارند. یعنی خیلی بهندرت پیش میآید که از کسی (جنس مخالف) خوششان بیاید یا _ به تعبیر عام _ عاشق شوند. بخشی از این مسئله شاید به این برگردد که فرد در زندگیاش با آدمهای مناسب و دلخواه برخورد نکرده است یا کمتر برخورد کرده است اما ممکن است مشکل در طرز تفکر شخص به مسائل باشد. در هر صورت مسئله مهمی است و باید بررسی شود چون وقتی این احساسات طبیعی ضبط میشوند ممکن است یک دفعه برای یک فرد خاص آزاد شوند.
در قبل گفتیم فرد ناخودآگاه جذب کسی میشود که بتواند به نیازهایش پاسخ بدهد. وقتی این نیازها قرار باشد همه توسط یک نفر برطرف شوند، در روند رابطه مشکل ایجاد میشود.
مسئولیتش را میپذیرم
مصاحبه نامداری با روزنامه صبا بیشتر از هر چیزی مواضعش در مورد ازدواج و جدایی را روشن کرد. او گفته بود: «آزاده نامداری که الان روبهروی تو نشسته قطعا زندگیاش آبستن یک اتفاق بوده و هر جوری هم که مدیریت کرده نتوانسته جلوی منظر بیرونی این اتفاق را بگیرد اما من اصلا سعی نمیکنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش فرد دیگری بوده. من میخواهم بگویم این اتفاق میتواند در زندگی هرکسی بیفتد. آدمها میتوانند خیلی خوب باشند ولی برایشان اتفاقات تلخ بیفتد. عکسش هم صادق است ولی در کل من معتقدم باید مسئولیت اتفاقی را که افتاده، بپذیریم. من مسئولیتش را بر عهده میگیرم. من همانم، همان آزاده نامداری سابق. فقط یک کم بزرگتر شدهام و بیشتر میدانم و بیشتر میفهمم.»
نظر کارشناس: در زندگی هر کسی اتفاقات مهم زیادی رخ میدهد. فارغ از اینکه چه عواملی باعث وقوعشان شده باشد، نحوه مقابله و حل مشکل ادامه راه را برای شخص سخت یا آسان میسازد. طلاق یا هر نوع شکستی در رابطه ممکن است اتفاق بیفتد اما این سؤال ایجاد میشود که چرا چنین شد؟ برای رسیدن به جواب صداقت لازم است. هر کسی باید سهم خودش را در هر اتفاقی بپذیرد. اگر چنین شد، مطمئنا بعدا مینشیند فکر میکند که در آینده چطور جلوی تکرار این اشتباه را بگیرد. اما در ادامه طبیعی است که هر کسی راه خودش را پیدا کند و به زندگی ادامه دهد.
هیچ فرمولی وجود ندارد که دوره نقاهت پس از شکست عاطفی را تعیین کند؛ سه هفته باشد، سه ماه یا سه سال. بستگی به خود فرد دارد. در گذشته اگر طرفین با هم نمیساختند، به شیوه بسوز و بساز تا آخر عمر زندگی را هر طوری بود ادامه میدادند حتی اگر از همدیگر متنفر بودند، باز کسی اسم جدایی را به زبان نمیآورد چون جرات نداشت خودش را مورد قضاوت دیگران قرار بدهد. نگاه جامعه دید خوبی به این مسئله نداشت. اما امروز دیگر اینطور نیست. اگر طرفین واقعا ببینند که از زندگی در کنار هم لذت نمیبرند و نمیتوانند زندگی مشترک را ادامه بدهند، آن وقت جدا شدن شهامت میخواهد. البته این به شرطی است که دلایل جدایی واقعی و منطقی باشند در غیر این صورت نهتنها تصمیم سازندهای نخواهد بود بلکه به آسیبها دامن خواهد زد.
در این یک سال و اندی بر آزاده نامداری چه گذشت؟
در ماه سوم سال ۹۲، آزاده نامداری و فرزاد حسنی که پیش از این به عنوان دو مجری در کنار هم دیده شده بودند، خبر ازدواجشان را علنی میکنند. «خانومی که شما باشید …. یه قبله پشت چشماته….. که مغناطیس رد کرده….. تو احساسی بهم میدی….شبیه غیرت تختی …» این بخشی از شعری بود که فرزاد حسنی در مقابل دوربینهای برنامه«صبحی دیگر» به همسرش تقدیم کرد.آزاده نامداری همان روزهای اول ازدواج هم اهل مصاحبه کردن بود.
به خبرنگاران مطبوعاتی نه نمیگفت و قصه عشقشان را شجاعانه به زبان میآورد. اسفندماه ۹۲ بود که خبر طلاقشان که علنی اعلام نشده بود در محافل گوش به گوش میپیچید اما حضورشان در ویژهبرنامه نوروز ۹۳ در کنار هم تا اندازهای به این شایعات پایان داد.فرزاد حسنی در ماههای بعد از طلاق میلی به گپ زدن با رسانهها در مورد زندگی خصوصیاش نداشت اما آزاده نامداری کمی با مطبوعات خودمانی شد و از حرفهایی که به قول خودش در مورد موضوع طلاقشان گفته نشده بود و تنها نگاهش به زندگی را روشن کرده بود، حاشیههای بسیاری بیرون آمد.
آزاده نامداری در واکنش به انتقادات ازمصاحبه اش با صبا گفت در این مصاحبهها کلمه «طلاق» را به زبان نیاورده و توضیح داد:«من یک زن کاملا سنتی ایرانی هستم و در مرام و ادبیات خودم و خانوادهام نیست که بروم جار بزنم «من جدا شدهام.» (برترین ها به نقل از سیب سبز)
مصاحبه فرزاد حسنی پس از جدایی از همسرش آزاده نامداری
فرزاد حسنی مجری مشهور و البته این روزها خبرساز تلویزیون ایران پنج شنبه صبح مهمان برنامه«رادیو من» بود. او در اولین مصاحبه اش بعد از جدایی از «آزاده نامداری» درباره مضرات فضولی صحبت کرد و این که چرا بعضی ها در زندگی دیگران سرک میکشند
فرزاد حسنی در این برنامه هم غزل خواند وهم به سوالات مردمی پاسخ گفت. او چندین بار به مطالب سایت های خبری اشاره کرد و تلویحا گفت که همه اخبار و گزارش های منتشر شده را دنبال می کند. مثلا یک بار گفت : «در سایت ها نوشته اند من امروز آمدهام بازدید تو را پس بدهم.» در بخشی دیگر از صحبت هایش هم به مهران دوستی گفت: «سایتها عکس من را در عروسی برادرم منتشر کرده بودند. »
فرزاد حسنی در بخشی از برنامه پیشنهاد کرد که یک غزل عاشقانه را با مهران دوستی دو نفره اجرا کنند. او گفت: «من دوست دارم عاشقانه هایمان را با هم تقسیم کنیم. مهران می خواهد به سبک خودش عاشقی کند و من هم به سبک خودم. من و همکار گرانقدرم جناب آقای مهران دوستی روبروی همدیگر نشسته ایم با دو میکروفون مختلف. جفتمان پر از خاطرات عجیب و غریب و تجربه های متفاوت در زندگی هستیم. با دو معنی و نگاه متفاوت از عشق برای شما میخواهیم غزل بخوانیم. یک آدمی با فاصله سنی از من (مهران دوستی) و یک آدمی که ممکن است خام تر باشد. ببینید ما دو تا یک غزل عاشقانه را چگونه میخوانیم.»
این دو مجری در ادامه برنامه این غزل را خواندند:
خوب من حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
عشق در حالتی خوب است خوب خوب خوب
پس نباید با اگر یا شاید آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من دل به دریا میزنی؟
تا توکل بر هر آنچه پیش می آید کنیم.
می توانی می توانم می شود نه شک نکن
باورم کن تا نباید را فقط باید کنیم
برنامه «رادیو من» پنجشنبه ها با اجرای «مهران دوستی» روی آنتن شبکه «رادیو جوان» می رود. مهران دوستی سال گذشته در برنامه رادیویی«چهل سالگی» فرزاد حسنی حضور پیدا کرده بود.
در ابتدای برنامه مهران دوستی این سوال را مطرح کرد که «چرا بعضی از ما فضولی می کنیم؟»
مشروح صحبتهای «فرزاد حسنی» را که توسط سایت «جام جم سیما» گردآوری شده در ادامه بخوانید:
*مردم وقتی یک نفر را در فاصله ای از خودشان میبینند در عین حال که لذت میبرند دوست دارند برایش یک اتفاقی بیفتد. وقتی یک نفر که از تو بهتر است برایش اتفاقی می افتد پاسخی می شود برای همه فروخوردگی ها و شکست های تو. انگار تو دیگر برای همه ناراحتی هایت عذاب وجدان نداری. دلت خنک می شود. جیمز دین سه تا و نصفه ای فیلم بازی کرده. به جایگاهش کاری ندارم. هر سال برایش جشنواره می گذارند. این قدر نگهش می دارند. اما ما بهترین بازیگران و هنرمندانمان را تخطئه می کنیم. ما آدم های بزرگ را کوچک می کنیم. کشور آمریکا تاریخ نداشته اش را تبدیل به یک تاریخ جهانی می کند.
*عده ای از ما که منظورم اکثریت است زمانی که توفیقی را میبینیم در برابرش واکنش نشان میدهیم. وقتی محمد اصفهانی و خواجه امیری می رود بالا که بخواند برایش دست می زنیم؛ ولی می گوییم اگر پایش در برود و زمین بخورد چه حالی می کنیم. چقدر دوست داریم فیلم یک نفر دربیاید. یک ترانه ای هم داریم که می گوید «بگیر دست فتادگان را به شکر بازوی پرتوان» . همه دوست دارند دست هم را بگیرند. هر وقت ببینند خدای نکرده مهران سرطان گرفته است همه کمکش می کنند. . اگر بگویند مهران جایزه بهترین گویندگی را در آسیا گرفته است نصف همکاران می خواهند خفه ات کنند.
* فضولی و اظهار فضل یا برای داشتن اطلاعات اضافی است و یا برای اظهار نظرهای بیجا و ما آدم هایی هستیم که منتظر این کارهای بیجا هستیم. یک مقدار گوشمان بیشتر از هوشمان است. دوست داریم همه چیز را بشنویم.
*دوستی پیامک فرستاده که نگویید فضولی؛ ما کنجکاو هستیم. آن فرهاد بود که در کتاب دوم دبستان کنجکاو بود؛ ولی ما فضول هستیم.
*گاهی وقت خودمان به بعضی ها اجازه فضولی می دهیم و اجازه می دهیم در مسائل شخصی مان دخالت کنند. ما نباید خودمان فضول باشیم و اجازه بدهیم یک عده به خلوت ما ورود پیدا کنند و چیزی بگویند. وقتی در خانه را باز گذاشتی دزد و سگ و گربه با هم داخل خانه می شود.
*بارها گفتم جذاب ترین سکانس سینمایی عمرم صحنه ای است از فیلم کازابلانکاست که ریک سوار بر قطار نامه ای از ایلسا میگیرد و باران روی نامه می ریزد. در آن نامه نوشته شده است تو برو من نمی توانم با تو باشم. آن سکانس برای من تکان دهنده ترین سکانس عالم است. هر بار که این صحنه را میبینم گریه میکنم.
*این را به خاطر خودشیرینی نمی گویم. خیلی وقت ها ممکن است دیگران از من تعریف کنند و بگویند برنامه هایت خیلی پرمخاطب است. به خدا وقتی کار قدیمی ها را گوش میکنم می فهمم چقدر کم هستم. ملت ایران میدانند که من تا به حال به آنها دروغ نگفته ام. کارهای قدیمی را گوش میکنم؛ میفهمم که من چقدر کم و کوچکم. وقتی مهران دوستی در ابراز صدایش این قدر درست عمل می کند، واقعا آدم احساس میکند خیلی باید بدود.
*ما وظیفه داریم غم های مردم را در دستگاه خودمان خرد و تبدیل به شادی کنیم. این وظیفه ما مجری هاست.
*من برای مرضیه برومند می میرم؛ ولی تازگی چیزهای عجیب و غریب می گوید. مثلا به مهریه مهناز افشار هم کار دارد!
*آدم قبل از این که بخواهد پیکاسو شود باید کمال الملک شود. خیلی از مخاطبان می گویند ما می خواهیم فن بیان مان خوب شود. فن بیان به چک و چونه و تلفظ ربط پیدا می کند. ما یک فن خطابه هم داریم که آموزش دادنش خیلی سخت است. ما نمی توانیم یاد بدهیم که مردم چطور فکر کنند. واقعا گوینده و مجری کم داریم. نه هر که سر بتراشد قلندری داند.
*این که می گویند در رادیو موسیقی تنوع ندارد حرف الکی است. من نمی خواهم از ممیزی ها دفاع کنم. ولی هر چیزی نباید از رادیو پخش شود. چون رادیو جای مقدسی است.
*مهران دوستی: من و فرزاد حسنی خیلی با هم رفیق هستیم. همدیگر را در اداره و جشنواره می بینیم. همفکر هستیم. تلفن های زیادی راجع به فرزاد شده است. فرزاد گواهینامه رانندگی ندارد. اگر بخواهند شمال بروند ۱۲۰ هزار تومان می دهند با آژانس می روند. واقعا آدم دوست داشتنی است. خیلی خوب حرف می زند.
خبر طلاق فرزاد حسنی از آزاده نامداری+عکس
«آزاده نامداری» بالأخره ماجرای طلاق از «فرزاد حسنی» را پس از حدود سه ماه رسانهای کرد و در گفتگویی این موضوع را رسماً تأیید کرد.
از حدود سه ماه پیش خبری دهان به دهان در میان اهالی رسانهای می چرخید. خبر مربوط بود به پرسر و صداترین ازدواج سال ۹۲، ازدواجی که سید حسن خمینی عاقد آن بود و دو تن از مجریان مطرح کشور، زوج و زوجه آن. «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» با هم ازدواج کردند و این موضوع را رسماً و با حضور در کنسرت یکی از خوانندگان کشور اعلام کردند.
اتفاقا همین زوج مجری بودند که برای اولین بار به طور مشترک، اجرای برنامه سال تحویل شبکه دو سیما را به عهده گرفتند. اجرایی که اصلاً نتوانست مطابق انتظار بدرخشد و پر حاشیه شد و انتقادات بسیاری را هم برانگیخت؛ درست مثل خود این دو مجری، پر سر و صدا شد و پر حاشیه.
خبر طلاق نامداری و حسنی را مدت ها بود شنیده بودیم، ولی به جهت رعایت حریم شخصی این دو هنرمند، خبر آن را منعکس نکردیم تا حریم شخصی آن ها را فدای یک خبر پرکلیک نکرده باشیم. تا امروز که آزاده نامداری در گفتگوی خود را با روزنامه صبا برای نخستین بار در یک تریبون رسمی این خبر را اعلام کرد.
آزاده نامداری در گفتگو با روزنامه صبا گفت: آزاده نامداری قطعاً زندگیش آبستن اتفاقاتی بوده و هر جوری هم که مدیریت کرده نتواسته جلوی رخداد بیرونی آن را بگیرد. اما من اصلا سعی نمی کنم که بگویم این اتفاق نیفتاده یا مقصرش کس دیگری بوده است. من می خواهم بگویم که این اتفاق می تواند در زندگی هر کسی بیافتد.
گفتنی است خبر طلاق آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش از این در محافل غیر رسمی نقل شده بود. (تسنیم)