بایگانی برچسب ها: بیوگرافی همسر محسن تنابنده
بیوگرافی محسن تنابنده + عکس سفر های خارجی محسن تنابنده
ازدواج محسن تنابنده ، بیوگرافی محسن تنابنده
نام : محسن
نام خانوادگی : تنابنده
تاریخ تولد : ۱۳۵۴
تحصیلات : فارغ التحصیل رشته بازیگری
———————————————————————————-
محسن تنابنده متولد سال ۱۳۵۴ فارغ التحصیل رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری است. او فیلم نامه نویس و بازیگر ایرانی سینما و تلویزیون است. و همه او را با بازیگر نقش نقی در سریال نوروزی پایتخت می شناسند.
دوران کودکی محسن تنابنده
او می گوید: من قبل از اینکه دانشجوی رشته بازیگری بشوم، بهترین بازیگر جشنواره دانشجویی شدم. از کودکی که در آمفی تئاتر پیکان شهر نقش کرم دندان را بازی می کردم تا امروز که کمی در دنیای بازیگری مطرح شده ام، حال و هوایم عوض نشده است. همیشه به فکر تحقیق و پژوهش و بازی کردن و کودکی کردن هستم.
خیلی منطق و فلسفه و مسائل اینچنینی برایم جدی نبوده است. همیشه دوست داشته ام بازی بازی کنم و خوش بگذرانم. اما در طول این سال ها یکی دو نفر تاثیرات زیادی بر من داشته اند؛ مهمترین آنها حامد محمد طاهری است. به اعتقاد من او در مقایسه با تمام کسانی که من می شناسم تصورات عمیق تری نسبت به بازیگری دارد. بخشی از تجربه های ما در یک گروه تئاتری به سرپرستی او، تجربه های موفقی نبود اما ما باهم در مورد شکل و شیوه های مختلف بازیگری بسیار زیاد با هم کار کردیم و او تاثیرات عمیقی در من گذاشت.
بعد از او علیرضا نادری در مورد نگاه به قصه و طراحی یک قصه خوب، پرداخت یک شخصیت و حتی معنی هرکدام از این موارد، تاثیر زیادی بر من گذاشت، هر چند که هنوز هم خودم را فرزند خلفی برای علیرضا نادری نمی دانم. چون من به متن به عنوان یک بازیگر نگاه می کنم و هنوز نگاه مستقلی به فیلمنامه و شکل دادن به آن ندارم.
محسن تنابنده در بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶ برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم استشهادی برای خدا شد.
محسن تنابنده در بیست و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نفش اول مرد را برای بازی در فیلم های سنگ اول و هفت دقیقه تا پائیز به دست آورد.
محسن تنابنده از سال ۱۳۹۰ نویسندگی و بازیگری سریال پایتخت را شروع کرد و تا سری چهارم پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم به همکاری اش ادامه داده است. این سریال در سه سری ایام نوروز از شبکه اول پخش شد و سری چهارم آن در ایام رمضان ۹۴ از شبکه اول سیما روی آنتن رفت.
ازدواج محسن تنابنده
محسن تنابنده با انتشار عکسی در اینستاگرامش که خبر از ازدواج وی را می دهد نوشت: «در این سرما و باران یار خوشتر… نگار اندر کنار و عشق در سر».
مصاحبه محسن تنابنده
گریم متفاوت محسن تنابنده در شاهگوش
محسن تنابنده در نقش یک روحانی
شما مازندرانی هستید؟
نه اهل تهرانم.
با مازندرانیها قوم و خویش هستید؟
خانواده خالهام در بندرگز زندگی میکنند. خالهام فوت کرده اما فرزندانش همانجا زندگی میکنند و من تا ۴ یا ۵ سال پیش رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشتم و از استان گلستان، مردم این استان، رفتار و گویش آنها اطلاعات دقیق دارم.
بنابراین چهرهای که از نقی بهعنوان یک مرد مازندرانی ارائه کردهاید نتیجه یک مطالعه و بررسی کوتاه درباره مردم این خطه از کشورمان نیست!
یکی از درسهای مهم در هنر و بهخصوص بازیگری این است که آدمی که به این حرفه مشغول میشود باید خوب ببیند و خوب بشنود. من از آنجایی که کمی هم اهل تقلید هستم؛ همیشه به آدمها و رفتارها و واکنشهای آنها توجه زیادی داشتهام و تصویری که شما از نقی میبینید نتیجه یکی ۲روز مطالعه درباره مازندرانیها نیست. بلکه نتیجه سفر به استانهای شمالی کشور و سالها معاشرت با این مردم است.
آقای تنابنده؛ من یک مازندرانی هستم و شک ندارم که شخصیتهای مازنی این مجموعه دستکم یک نمونه واقعی و مابهازای بیرونی دارند. بهعنوان نمونه وقتی نقی بهخاطر سوختن مدارک صمد از دست ارسطو عصبانی میشود و شما این عصبانیت را با کشیدن خطهای فرضی روی کرسی، همزمان با گفتن دیالوگها نشان میدهید، تردید نمیکنم که شما در حال بازی کردن کسی هستید؛ کسی که وجود دارد، یک مازندرانی که خوب میشناسیدش! این طور نیست؟
بله درست است. من در حقیقت یکی از پسرخالههایم را بازی کردهام. خلق و خوی نقی برگرفته از روحیه پسرخالهام است به همراه چاشنیهایی که بهعنوان بازیگر به آن اضافه کردهام. هم نقی مابهازا دارد، هم ارسطو و هم پنجعلی.
اما در مورد خانمها این طور نیست!
در مورد خانمها به این نتیجه رسیدیم که مازندرانی نباشند. چون اگر قرار بود همه بازیگران با لهجه مازندرانی حرف بزنند این لهجه دیده نمیشد، این تقابل لهجهها باعث شد هم لهجه مازندرانی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد و هم بافتی ایجاد شود که به جذابیت سریال بیفزاید. ضمن اینکه خیلی وقتها دیدهایم که مردی اهل جایی است و همسرش اهل شهری دیگر. در این سریال هم اشاره شد که خانواده هما، اهل جای دیگری بودند ولی مدتی در علیآباد ساکن شدند.
فیلمنامه را کی نوشتید؟ آیا طرح آن در طول همین معاشرتها و رفتوآمدها شکل گرفته بود؟
آقای تورج اصلانی ایدهای داشتند برای ساخت یک سریال؛ با همراهی آقای مقدم این ایده را از ایشان خریدیم و من آن را به یک طرح کامل برای یک سریال تبدیل کردم و بعد هم فیلمنامه آن را نوشته شد.
بنابراین از همان ابتدا داستان درباره یک خانواده مازندرانی نبود!
نه. براساس همان طرح من ۲قسمت از این سریال را درباره خانوادهای نوشتم که در تهران و در کنار ریل راهآهن زندگی میکردند؛ آنها به خاطر مشکلاتی که برایشان پیش میآمد در خیابانهای شهر تهران سرگردان میشدند. اما بعد از ۲قسمت احساس کردم این ماجرا منطق درستی ندارد؛ برای اینکه اگر این خانواده در تهران زندگی کرده باشند حتما دوست و آشنایی دارند یا حتما میتوانند سرپناهی پیدا کنند که در خیابانهای شهر سرگردان نشوند. بنابراین به این نتیجه رسیدیم که این خانواده اهل یکی از شهرستانهای کشورمان باشند. قرار بر این بود که این شهرستان نقده باشد اما ما نه برای تحقیق و تفحص درباره این شهر و مردمش فرصت زیادی داشتیم و نه حتی برای تصویربرداری در آنجا؛ ضمن اینکه برایمان مهم بود این خانواده از محیط و طبیعتی به شهر تهران پای بگذارند که بیننده نتواند نسبت به خاستگاه اقلیمی این خانواده و زیباییهای آن بیتفاوت باشد. بنابراین باید به گزینه دیگری فکر میکردیم به شهری در استان مازندران یا گیلان و از آنجا که من با فرهنگ مازندرانیها و علیالخصوص مردم استان گلستان آشنا بودم، خانواده آقای معمولی سر از علیآباد در آوردند.
برای آینده حرفهایتان چه برنامهای دارید؟
من همچنان در حال تجربه هستم و دارم تحقیق میکنم و دارم بازی بازی و کودکی میکنم و پیش میروم. امیدوارم نتیجهاش خوب باشد.
به عنوان یک بازیگر امیدی به حضور در عرصه بینالمللی هم دارید؟ این که به عنوان یک بازیگر ایرانی در دنیا شناخته شوید؟
راستش این مسئله به این سادگیها نیست. در تئاتر بازیگر سلطان صحنه است و هر کاری کرده باشد، او کرده است. اما در سینما به عنوان بازیگر همه چیز را شریک هستیم. درخشش یک بازیگر در سینما بسیار به اندازه نما و گروه پشت دوربین بستگی دارد. بنابراین اگر بازیگران ما خیلی مطرح نمیشوند اول به دلیل جنس کارگردانی در سینمای ایران است و دوم به خاطر جنس سینمای ما و نوع قصهها و فیلمنامههای آن. باور کنید این حرفم غلو نیست اما برخی از بازیگران ما از بسیاری از بازیگران دنیا مخصوصا بازیگران سینمای اروپا و هالیوود هم بهتر هستند اما آنجا اندازه نماها درست و حساب شده است، مثلا میدانند این بازیگر در این صحنه پلکش میپرد و این عکسالعمل نابی است که به درد کارشان میخورد، بنابراین یک نمای بسته از پریدن پلکش میگیرند. اما من ضمن عذرخواهی از بزرگان سینمای ایران، باید بگویم بسیاری از کارگردانهای ما عمدتا یک مکانیک هستند که روششان این است که یک سکانس اصلی میگیرند و از همان سکانس چند نمای خرد میگیرند و تمام. معمولا نمیدانند چرا باید اندازه نماها متفاوت باشد، چرا باید نماها تغییر بکند یا تعریف علمی هر نمایی چیست! در نتیجه به بازیگر کمک نمیشود. بهترین بازیگر هم اگر لحظه نابی را بازی کند اما نمای درستی از بازی او ارائه نشود، آن لحظه را باخته است.
بنابراین شما خیلی به افقهای دور در دنیای بازیگری نگاه نمیکنید!
البته خیلی پیشرفت کردهایم و حرکتمان روبه جلوست چرا که در عرصه کارگردانی کسانی ظهور کردهاند که بسیار توانا هستند. مثلا گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین در جشنواره برلین مورد تقدیر قرار میگیرند چون کسی مانند فرهادی توانسته با نماهای خوب، هنر و توان بازیگران فیلمش را به صورت منطقی و حسابشده به نمایش بگذارد. این یعنی میتوان به دیدهشدن کار بازیگران خوب کشورمان امیدوار بود.