آینده را قضا و قدر می سازد و امید و تلاش تو آن را می گذراند.
خوش آمدید - امروز : پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

خلاصه داستان سریال های ایرانی و خارجی

خلاصه داستان سریال شمعدونی

خلاصه داستان سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

سریال شمعدونی

بازیگران سریال شمعدونی

آتنه فقیه نصیری، محمدرضا داوودنژاد، محسن قاضی مرادی، حسن معجونی، رویا میرعلمی، نگار عابدی، امیر کاظمی و محمد نادری به عنوان بازیگران مجموعه تلویزیونی «شمعدونی» معرفی شدند.

سریال شمعدونی دارای ۴۰ قسمت ۴۰ دقیقه‌ای است که ویژه ماه مبارک رمضان در شبکه سه سیما آماده می‌شود.

داستان سریال شمعدونی

این مجموعه داستان دو خانواده است که عطا و هوشنگ سرپرستی آن را برعهده دارند. عطا فرزندی دارد که برای او بسیار عزیز و دوست داشتنی است اما او کودکی کنجکاو است و بنیان قصه هم بر درگیری عطا با فرزند خود استوار است. این سریال در ژانر کمدی قرار می گیرد.

سریال شمعدونی کاری از گروه فیلم و سریال شبکه سه سیماست که نگارش آن را سروش صحت و ایمان صفایی بر عهده دارند. تهیه کنندگی این مجموعه نیز بر عهده محسن چگینی است. همچنین پیمان قاسم خانی نیز به عنوان مشاور پروژه در این مجموعه حضور دارد.

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

خلاصه داستان ,سریال شمعدونی

 

 

 

خلاصه داستان سریال مدینه

خلاصه داستان سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان سریال مدینه

سریال تلویزیونی مدینه درباره زنی به نام مدینه است که پس از فوت همسرش جهان می‌خواهد به همراه پسر خوانده‌اش کارخانه جهان را به بهترین شکل ممکن اداره کند، اما همسر اول جهان مانع جدی اوست. این سریال در ۳۰ قسمت به سفارش گروه فیلم و سریال شبکه یک آماده می‌شود و قرار است ماه رمضان امسال از شبکه یک پخش شود. سعید نعمت‌الله فیلمنامه این سریال را نوشته است.

نگارش بخشی از فیلمنامه آماده شده و بقیه آن همزمان نوشته می‌شود. مقدم درباره این سریال گفت: پیش از این در سریال‌های زیر هشت و ثریا به موضوعات اجتماعی پرداخته‌ایم، اما سریال مدینه دو وجه اشتراک و وجوه متمایز بسیاری با دیگر کارهای من دارد.

در این سریال قصه‌ای را به تصویر می‌کشم که سابقه همکاری با نویسنده آن را در سریال‌های زیر هشت و رستگاران داشته‌ام و وجوه متمایز آن را در هنگام پخش خواهید دید.

این کارگردان درباره زنانه بودن سریال مدینه توضیح داد: مدینه از سریال تا ثریا هم زنانه‌تر است. مدینه زنی با اعتقادات و باورهای دینی است.

سبک زندگی را در خانواده آموخته، اما خانواده‌اش دچار مشکلاتی می‌شود که روح سخت‌کوش مدینه را به تلاش و مبارزه فرا می‌خواند. او با توکل به اعتقادات مذهبی مسیر مشکلات پیش‌رو را هموار می‌سازد و از همه‌ مشکلات و موانع عبور می‌کند تا زندگی خود و خانواده‌اش را به نظم و آرامش برساند.

به اعتقاد مقدم امید، آگاهی، دین و اخلاق در سریال مدینه مورد توجه قرار گرفته و نعمت‌الله این مفاهیم را در لایه‌های زیرین داستان گنجانده است.

خلاصه داستان, سریال مدینه

تمام بازیگران اصلی سریال «مدینه» به کارگردانی سیروس مقدم که برای پخش در ایام ماه مبارک رمضان شبکه یک ساخته می‌شود، مقابل دوربین این سریال رفته‌اند: آتیلا پسیانی ، پریوش نظریه ، مهدی سلطانی ، شبنم مقدمی و مجید صالحی برخی از این بازیگران هستند.

تصویربرداری سریال مدینه که درباره زندگی زنی به نام مدینه است، روز اول اردیبهشت با حضور مدیران شبکه یک، مشاور امور زنان و خانواده تلویزیون و دو مادر شهید آغاز شد. به گفته مقدم، بزودی چند بازیگر جدید نیز به جمع بازیگران این سریال اضافه خواهد شد.

در این سریال پریوش نظریه نقش مدینه را بازی می‌کند و آتیلا پسیانی در نقش جهان ظاهر می‌شود.

مهدی سلطانی نقش عبدی، بهزاد فراهانی نقش بلبل، مجید صالحی نقش عزیز، شبنم مقدمی نقش روحی، رضا رویگری نقش شهرام، مهرداد صدیقیان نقش بهمن، مهرداد ضیایی نقش خسرو، مریم بوبانی نقش طاهره و آناهیتا افشار نقش هانیه را برعهده دارند.

شیوا ابراهیمی، حسن سلطانیان، بهنوش صادقی، لیندا کیانی، داریوش سلیمی، علی صالحی، نوید خداشناس، شیوا خسرومهر، امیر حیدرزاده، علیرضا مهران و کریم قربانی نیز از دیگر بازیگران این سریال هستند. تصویربرداری این سریال از خانه اعظم و عبدی که بهنوش صادقی و مهدی سلطانی نقش آنها را ایفا می‌کنند، آغاز شده است. اعظم همسر سابق جهان است و دردسرهایی برای مدینه ایجاد می‌کند.

از دیگر لوکیشن‌های سریال مدینه می‌توان به خانه مدینه در دهکده المپیک، خانه روحی با بازی شبنم مقدمی در محله تجریش و کلانتری، اداره آگاهی و یک دفتر مشاور املاک اشاره کرد که همه آنها انتخاب شده‌ و تصویربرداری در این لوکیشن‌ها آغاز شده است.

از مهم‌ترین لوکیشن‌های این سریال می‌توان به کارخانه جهان اشاره کرد که هنوز لوکیشن آن انتخاب نشده و گروه تولید همزمان با تصویربرداری بخش‌های دیگر به دنبال کارخانه‌ای در اطراف تهران هستند.

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان, سریال مدینه

خلاصه داستان سریال هفت سنگ

خلاصه داستان سریال هفت سنگ

 خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

کاری از : گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما

۴۰ قسمت ۴۰ دقیقه ای

ویژه ماه رمضان ۹۳

__________________________

 

خلاصه برنامه :  این مجموعه  در ۴۰ قسمت به صورت اپیزودیک  درباره سه خانواده است که کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. داستان‌های متفاوتی با یک مضمون مشترک در هر قسمت مطرح می‌شود که این سه داستان سرانجام به یک برآیند می‌رسند.

کارگردان : علیرضا بذر افشان

گروه  نویسندگان: علیرضا بذرافشان ،سارا خسرو آبادی ،حسین تراب نژاد و  فروغ فروهیده

تهیه کننده : مجید مولایی

بازیگران : مهدی سلطانی ، پرویز پور حسینی ، بهنام تشکر ،الهام پاوه نژاد ، شبنم مقدمی ، فرناز رهنما ، عزت ا.. مهرآوران ،مهتاج نجومی و…

________________________________________

سایر بازیگران : ارسلان قاسمی ،سیما مطلبی، پارسا قراخانلو، حامد کیازال ،حنانه احدی و روژین نفوتی نژاد

مدیر تصویربرداری: فرشاد گل سفیدی

طراح صحنه و لباس : محسن نوروزی

طراح چهره پردازی : محمد قومی

صدابردار: شهرام متولی باشی

عکاس : علیرضا حمید نژاد

مدیر تولید : فواد بور بور

دستیار اول کارگردان :رضا شریفی

دستیار دوم کارگردان :محمد اسماعیلی

منشی صحنه :غزل رشیدی

مدیر تدارکات :حامد پرهیز

مجری طرح : کامبیز دارابی

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان ,سریال هفت سنگ

خلاصه داستان سریال ترکی دیلا خانم

خلاصه داستان سریال ترکی دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

داستان کامل و داستان سریال دیلا خانم از چه قراره ؟
سریال ترکیه ای دیلا خانم (Dila Hanim) برگرفته شده از یک رمان قدیمی به نام دیلا خانم است که در دهه ۷۰ میلادی یک بار به صورت فیلم یک قسمتی با نقش آفرینی kader inanir , Türkan Şoray ساخته شد اما اینبار رمان دیلا خانم را به صورت سریالی جذاب و دیدنی بازنویسی و تهیه کرده اند که با استقبال بی نظیر بینندگان شبکه Star TV ترکیه مواجه شده است .

همچنین این سریال با نقش آفرینی بازیگران مطرحی همچون Erkan Petekkaya , Hatice Şendil و Engin Şenkan نظر بینندگان را به خود جلب کرده است .

ماجرای داستان سریال دیلا خانم از این قرار است که در ساریگل دو خانواده ثروتمند به نام های بارازاوغلوها و سلام اوغلوها زندگی می کنند و با ازدواج احسان با دیلا سرنوشت این دو خانواده تغییر می کند …

 

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه  فیلم یک قسمتی دیلا خانم

طی یه درگیری زمین رضا  شوهر دیلا را میکشه . توی اون فیلم  دیلا یه زنه  آروم و موقره . که  وکیل هم نیست و خانوم بارز اوغلوهاست .  نون میپزه . هیزم میشکنه و  خلاصه  مث مرد  شجاع و کار بلده .

دیلا  از راهزن ها آدم اجیر میکنه واسه کشتن رضا . ساریگل توی اون فیلم  کوهستانیه و اینقدر مزرعه و کشاورزی نداره . راهزن ها توی کوه  به رضا حمله میکنن بهش تیر میزنن رضا هم  چند نفرشونو میکشه .  اما اونا واسه  دیلا خبر میارن که نتونستن رضا را بکشن . دیلا هم خودش سوار اسب میشه و میره  دنبال رضا . توی راه یه مرد رو میبینه که تیر خورده  دیلا  با خنجرش گلوله را در میاره و با  روسریش زخم را میبنده و فردا هم سواریه  گاریش میکنه و به مردی که نمیشناسه میگه  مواظبش باش . اون مرده رضا رو برد و بهش گفت دیلا خانم  این کارو کرد .
رضا عاشق دیلا میشه . اینم بگم رضا بیک  توی اون فیلم خیلی  خوش گذرون و عرق خوره خیلی هم زن دور و برش هست . زن های سر لخت و آرایش کرده با لباس های لختی . اما دیلا  پوشیده است  و روسری داره .
چند روز بعد به دیدن دیلا میره  دو  تا گردنبند به دیلا  هدیه میده و یه اسب ابلق ( سفید و سیاه )  و بهش میگه رضا الان  توی فلان عمارته . دیلا  سریع  سوار اسب میشه و میره اونجا  رضا هم دورادور دنبالش میره . وقتی به عمارت رضا  میره نوکر های رضا دیلا را دستگیر میکنن و  میندازنش توی  یه اتاق .  رضا آخر شب میره و  مثلا نجاتش میده .

رضا یه دوست آسیابان داشته  که اون شب با دیلا میرن اونجا و چند روز اونجا میمونن . دیلا توی این چند روز خیلی مردونه  کار میکنه . اسیاب میکنه غذا درست میکنه . ظرف میشوره . رضا هم لذت میبره از رفتارش . یه شب میاد پیشش که دیلا گریه میفته و میگه نه . فردا هم سوار اسبش میشه و میره خونه خودش و با تراکتور مرزی که  سلام اوغلوها  واسه زمین ها گذاشته بودن خراب میکنه و میگه برید به رضا بگید بیاد .

نوکرها هم میان میگن اما رضا خونسرد با اسبش میره نزدیک  دیلا که میشه دیلا میگه  منتظر رضام  که رضا بهش میگه رضا منم . دیلا هم بهش تیر اندازی میکنه . اما رضا جلو میاد  و دیلا را میبوسه و …. .
بعد رضا  میره . خبر میاد که رفته استانبول دیلا هم  یه کت و دامن مشکی میپوشه  و میره استانبول که رضا را بکشه .  خیلی دنبالش میگرده . رضا هم  خیلی ناراحت بوده . بهش میگن  دیلا  اومده دنبالت خوشحال میشه .  شب  توی حیاط هتل جشن بوده  که دیلا میره  اونو بکشه  رضا میبینتش . دستور میده آهنگ رو عوض کنن و پا میشه میرقصه و پشتشو  به دیلا میکنه که دیلا  بهش شلیک کنه اما دیلا نمیتونه . تفنگش را میندازه وبرمیگرده  ساریگل .

توی ساریگل جشن عروسی بوده  دیلا هم میاد  . بعد  همه متوجه  رضا میشن که اونم اومده . میاد  دستشو دراز میکنه جلوی دیلا  و میگه ساز بزنن  . اما دیلا دستشو  نمیگیره . اما بعد خود دیلا دستشو دراز  میکنه و با هم شروع میکنن به رقصیدن  . بارزاوغلوها هم هر  دو را  تیر میزنن .  تو بغل هم هر دو تاشون میمیرن .

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان, سریال ترکی, دیلا خانم

خلاصه داستان سریال ترکی مرحمت

خلاصه داستان سریال ترکی مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

سریال ترکی مرحمت با بازی اوزگو نمل در نقش نارین طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است. این سریال هم اکنون در حال پخش از شبکه های مختلف میباشد.

داستان قسمت آخر : سریال مرحمت در حال حاضر به پایان نرسیده و با توجه به این موضوع داستان قسمت آخر این سریال هنوز مشخص نیست. برای اینکه از قسمت آخر این سریال مطلع شوید لطفا آدرس سایت ماه استار را ذخیره کنید یا ایمیل خود را در کادر زیر ثبت کنید.

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

داستان آخرین قسمت پخش شده سریال مرحمت ( قسمت ۶۱)

در زمان گذشته نارین در خانه دنیز هست و گوشواره یکی از دوستان دنیز گم می شود و به نارین تهمت زده می شود که نارین می شنود و وسایلش را جمع می کند . گوشواره در آشپزخانه پیدا می شود و دنیز می خواهد مانع رفتن نارین بشود که نمی تواند . در زمان حال نارین پیش عشقش فیرات در هتل پدر فیرات هستند . نارین به شادیه و اتف خبر می دهد که کجاست . فیرات و نارین که به اسب سواری رفته اند توسط پلیس که  همراه اتف آمده به جرم ورود به حریم شخصی دستگیر می شوند . اتف فکر می کند دزدیدن پرونده ها در خانه اش کار فیرات بوده. نارین شوکه می شود و می گوید اتف من به تو اعتماد کردم اتف می گوید او باعث خیلی از این گرفتاری ها شده و امضای او هم در پرونده ها بود نارین به دنبال ماشین پلیس می رود و اتف به دنبال نارین. نارین عصبی ماشین را نگه می دارد و می گوید تو به خاطر علاقه به من و دور کردن فیرات از من این کار را کردی و اتف می گوید درسته من به تو علاقه دارم و تا حالا مگه کاری کردم که بر علیه تو باشد اما فیرات باعث مرگ مادرم و سکته پدرم شده است تو یک وکیل هستی اما به دلیل علاقه ات به فیرات چشمت را بسته ای. ان پسر اب فروشی که بطری های اب را می اورد توسط یک موتور سوار کشته می شود و به سرمت خبر می دهند که فیرات بازداشت شده است.

 

داستان سریال مرحمت :
سریال مرحمت در مورد دختری به نام نارین ( با بازی Ozgu Namal) است که در محله فقیر نشین با خانواده اش زندگی می کند . پدرش رجب (با بازی Turgut Tuncapl) یک دائم الخمر است که کار ثابت هم ندارد .

نارین توسط پدرش دائما مورد ضرب و شتم قرار می گیرد . آرزوی نارین تبدیل شدن به یک زن موفق است تا بتواند روی پاهای خودش بایستد .نارین با تلاش زیاد به موفق ترین دانش آموز مدرسه تبدیل می شود با این حال پدرش رجب نمی خواد او درس بخواند و از او می خواهد کار کند تا برایش پول در بیاورد . به همین علت نارین به صورت مخفیانه از پدرش کار می کند .

 

داستان قسمت آخر سریال مرحمت :

در قسمت های آخر فصل اول سریال مرحمت عشق اول نارین (یعنی فرات ) و خواهر دنیز ( یعنی ایرماک) تصمیم می گیرند رابطه شان را با هم قطع کنند ولی این موضوع را مخفی می کنند و وانمود می کنند که در حال تدارک مراسم عروسی هستند .

شادیه که به نظر می رسید از قبل باردار شده بوده و تصمیم داشته تا نوزادش را به یک خانواده برای نگهداری بدهد ولی هنوز معلوم نشده بچه به دنیا آمده است یا نه !

از طرف دیگر دنیز دل به سرمد سپرده و رابطه اش با نامزدش خراب شده است .  سرمد یک پسر روستایی است که از دور عاشق نارین بوده است .

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

قسمت آخر سریال مرحمت

نارین و فیرات آحرای داستان (مرحمت ۱۸۰ قسمتیه) بعد از کش و قوس های فراوان و ازدواج ناموفق فیرات به هم میرسن؛ آتف بعد از در افتادن با ارور و سرمت و … به طرز مرموزی به قتل میرسه و بعد از اون نارین شروع به تحقیق میکنه، اعتمادش به فیرات از بین میره و فکر میکنه فیرات شریک این باند بوده و با آنها ارتباط داشته است. شادیه بعد از تحمل چندین بار زندانی شدن و بالاگرفتن فحشا و خودفروشیش دست به خودکشی میزنه البته به طرز کاملاً مشکوکی، دنیز و جان بخاطر رابطه جان با شادیه به طور موقت از هم جدا میشن که در این بین سرمت و دنیز یخورده به هم نزدیک میشن و بعده مرگه شادیه دوباره جان و دنیز با هم دوست میشن ولی این دوستی پایدار نمیمونه و دست آخر دنیز و سرمت با هم ازدواج میکنن و مثل رویاهای دنیز چندتا بجه قد و نیم قد دور و برشون رو میگیره، رجب هم بعد از اینکه یه دعوای حسابی با زنش (خاله نارین) میکنه و یه مدتی مثل قبل میشه و دست بزن پیدا میکنه بازم سرش به سنگ میخوره و مثل سگ از همه ی کارهایی که کرده پشیمون میشه، در ضمن تو تجقیقاتی که نارین بعد از مرگ آتف برضد باند ارور سرمت فیرات و … باهاش همکاری میکنه و توچند جا واقعا بدرده نارین میخوره، تا یادم نرفته بگم که خواهر دنیز (همون استرسیه که مثلا نامزد فیرات بود) خدا رو شکر خودکشی میکنه.

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

54545400خلاصه داستان, سریال ترکی, مرحمت

خلاصه داستان سریال ترکی کوزی گونی

خلاصه داستان سریال ترکی کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

کوزی و گونی دو برادر از یک خانواده متوسط هستند و پدرشان نانوا محله هست و آدمی خشن و مستبد است.

در همسایگی این دو برادر دختری به نام جمره زندگی می کند که دو برادر پنهانی به او علاقه دارد تا این که شبی کوزی با خریدن هدیه ای می خواهد راز دلش را برای جمره فاش کند.

اما برادرش گونی زودتر از او رسیده و کوزی خشمگین به خانه بر می گردد و با پدرش درگیر می شود و از خانه بیرون می رود.

گونی به خانه بر می گردد و وقتی از ماجرا اطلاع پیدا می کند به دنبال کوزی می رود و او را در خیابان میابد و سوار ماشین می کند.

در ماشین بحث شان بالا می گیرد و در این بین گونی که راننده بود با پسر تصادف می کند و پسر کشته می شود.

اما کوزی این تصادف را به گردن می گیرد و راهی زندان می شود.

حالا زمان حال هست و کوزی از زندن آزاد می شود و به محله بر می گردد.

در آن طرف دختری ثروتمند عاشق گونی می شود و درست چند روز بعد از نامزدی گونی با جمره به نوعی روابط این دو را بهم می زند تا خود حاکم قلب گونی شود.

در این بین کوزی که در زندان بوکسور ماهری شده است برای امرار معاش به مسابقه های خیابانی بوکس روی میاورد تا این که فرهاد کسی که در زندان کوزی را اذیت می کرد را می بیند و به دنبال او می افتد تا انتقام بگیرد و …..

 

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان, سریال ترکی, کوزی گونی

خلاصه داستان سریال ترکی شمیم عشق

خلاصه داستان سریال ترکی شمیم عشق

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

ژانر : عاشقانه

کارگردان : Atil Inaç, Ulas Inan Inaç

بازیگران : Murat Ünalmis, Birce Akalay and Selen Soyder

سال تولید : ۲۰۱۰

محصول : ترکیه

زمان : میانگین هر قسمت ۴۵ دقیقه

کانال پخش کننده : Gem TV

خلاصه داستان : دو خواهر هاوا (حوا) و توپراک عاشق مردی ثروتمند بنام یوسف می شوند که بسیار خوش گذران بوده و از رابطه با یک دختر قبل از ازدواج بچه دار می شوند . مادر بچه شب دنیا آمدنش می میرد و یوسف که فرزندش را به خانه آورده باعث دردسر او می شود .مادر یوسف در شهر به دنبال مادری می گردد تا بتواند نوه اش را شیر دهد و توپراک که تازه دخترش را از دست داده این مسئولیت را قبول می کند . توپراک از همسرش اجازه گرفته و به خانه یوسف می رود و آنجا عاشق او می شود و اما خواهرش هاوا را نیز با خود می برد .هاوا نامزد بوده اما به ثروت بزرگ یوسف چشم می دوزد و کم کم از او خوشش می آید و …

سلن سویدر بازیگر نقش توپراک خواهر هاوا که در یک فصل و نیم سریال شمیم عشق ایفای نقش می کرد در همان نقش وارد سریال عمر گل لاله می شود .این برای نخستین بار است که برای بازیگری چنین اتفاقی می افتد .

 

مورات ایفا کننده نقش یوسف بعد از اینکه حدودا در ۲ فصل از سریال بازی می کند تصمیم می گیرد از سریال جدا شود . این تصمیم او به خاطر ایفای نقش دیگری بوده است اما تنها پس از ۴ قسمت ، سریال جدید مورات تمام می شود .

همسرش بیرجه بازیگر کارکتر هاوا نیز پس از جدا شدن مورات ،تقاضای مرگ کارکترش را می دهد و با مرگ هاوا و یوسف بیرجه و مورات از سریال جدا می شوند .اما سریال همچنان با وجود مرگ دو کارکتر اصلی ادامه می یابد و به جای دو بازیگر اصلی نقش های جدید اضافه می شود .حتی برای مراسم ختم کارکتر هاوا خواهرش توپراک از سریال عمر گل لاله دوباره به این سریال می آید و در یک قسمت آن بازی می کند .

 

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

پس از مرگ دو کارکتر اصلی سریال ، دو نقش جدید اضافه شده  بوراک هاکی و ملیسا اسلی پاموک که بازیگر نبوده و هیچ تجربه ای نداشته وارد سریال می شوند که موضوع تمسخر بسیاری از گوشه نویسان بوده ،حتی هر دو بازیگر جدید سریال با صدای اصلی خودشان بازی نمی کنند و برای آنها صداگذاری می شود .

موضوع : در فصل اول دو خواهر هاوا و توپراک عاشق مردی ثروتمند بنام یوسف می شوند که بسیار خوش گذران بوده و از دختری بدون ازدواج با رابطه ای یک شبه دارای فرزندی شده .مادر او شب دنیا آمدنش میمیرد و یوسف که فرزندش را به خانه آورده باعث دردسر او می شود .مادر یوسف در شهر به دنبال مادری می گردد تا بتواند نوه اش را شیر دهد و توپراک که تازه دخترش را از دست داده این مسئولیت را قبول می کند . توپراک از همسرش اجازه گرفته و به خانه یوسف می رود و آنجا عاشق او می شود و اما خواهرش هاوا را نیز با خود می برد .هاوا نامزد بوده اما به ثروت بزرگ یوسف چشم می دوزد و کم کم از او خوشش می آید و به دنبال نقشه برای نزدیک تر شدن به او می شود .اما به دلیل اختلاف بین بازیگرها و جدایی آنها از سریال در سناریو تغییرات زیادی انجام می شود .

توپراک که کارکتر اصلی سریال بوده به دلیل حسادت زیاد بیرجه به نزدیک شدن سلن سویدر و همسرش مورات از سریال جدا شده و به عمر گل لاله می رود به همین دلیل یک سقوط شدید پیدا کرده و موضوع سریال و سناریو کلا تغییر پیدا می کند ،همین آمار بیننده پایین سریال را پایین تر نیز می آورد .

در فصل دوم به دلیل رفتن توپراک و ازدواج او با چنار ،کارکتر جدیدی وارد سریال شده و جنگیدن بین هاوا و این کارکتر برای یوسف را نشان میدهد که موضوعات تکراری بین آن بیشترین شکایات از سریال بوده .

در اواخر فصل دوم نیز با مرگ یوسف تغییرات بزرگی ایجاد می شود و پس از مدت زمانی نیز هاوا هم میمیرد و از سریال بیرجه جدا می شود .

 

 

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

خلاصه داستان, سریال ترکی, شمیم عشق

 

 

خلاصه داستان سریال عفت

خلاصه داستان سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت

موضوع سریال در مورده دختری هست به نام عفت که پدره سنتی و سخت گیری داره که شغلش قصابی هست و یه خواهره کوچیکتر از خودش داره به نام نعمت!

 

عمه ی عفت ،سر خدمتکار خونه ی “علی احسان”هست،علی احسان و خواهرش دیلک و برادرش تو یه خونه ی خیلی بزرگ زندگی میکنن که خیلی وضع توپی دارن،علی احسان نامزدی داره که رابطه ی سردی دارن و در حقیقت میشه گفت یه رابطه ی تموم شدس از نظره علی احسان.عفت از طریق عمش که دنبال کار هست ،به این خونه برای خدمتکاری اورده میشه.علی احسان شخصی بسیار بسیار خاکی هست و تمامی خدمتکار های خونش رو مثله یه خونواده ی خودش میبینه ،دقیقا برعکس خواهر و برادرش.  برادره علی احسان ،شخصی معتاد و لا ابالی هست که چندین بار به خدمتکار خونه قصد تجاوز داشته و خدمه ی بیچاره از ترس خواهر علی احسان،خبر چینی برادر کوچکتر رو به علی احسان نمیده،تا اینکه روزی که این عمل تکرار میشه،عفت سر میرسه و با چوب تو سره طرف میزنه.این موضوع وقتی به گوش علی احسان میرسه،بجای ناراحتی از عفت تشکر میکنه و برخورد جدی با برادرش میکنه و حتی تا چند روز تو بیمارستانی بستریش میکنه(لازم به ذکره این برادر با نامزد قبلی علی احسان رابطه داره و وانمود میکنه دوسش داره)

 

 

 

خلاصه داستان, سریال عفت

  از طرف دیگه عفت،دوست پسری به نام جمیل داره که جمیل متاسفانه یه روز نمیتونه خودش رو نیگه داره و به عفت تجاوز میکنه،عفت سعی میکنه فراموشش کنه ولی وقتی میبینه هنوز دوسش داره و مهمتر از اینکه حامله شده،دوباره با جمیل دوست میشه و جمیل قول ازدواج بهش میده.

 متاسفانه جمیل مشکلات مالی که بهش فشار میاره،نمیتونه به قولش عمل کنه.از طرفی عفت دوستی داره به نام بتول که عاشق جمیل هست و خوانوادش وضعشون تقریبا خوبه،پدر و مادره بتول که خبر از دلدادگی دختر یکی یکدونشون به جمیل دارن،به سمت جمیل میرن و با وعده ی دادن بدهی هاش ازش میخوان با بتول ازدواج کنه.و جمیل هم اینکارو میکنه.از طرفی پدره عفت وقتی میفهمه عفت حامله هست اونقد کتکش میزنه تا بچش سقط میشه و از طرفی وقتی میفهمه این بچه در صورته تمایل دخترش نبوده و حاصل تجاوزه و وقتی میفهمه کاره جمیله ،روزه عروسی جمیل و بتول،روی جمیل چاقو میکشه و به زندان می افته ولی جمیل بعده به هوش اومدن از شکایت صرفنظر میکنه!

 در ادامه ی ماجرا یواش یواش علی احسان عاشق عفت میشه و ماجراهای دیگه ای شکل میگیره در رابطه با زندگی جمیل و عفت.دقیقا نمیشه همه ی کجای سریال رو با دقت توضیح داد،باید واقعا دید.

 

 

 

خلاصه داستان, سریال عفت

و اما خلاصه قسمت آخر

خلیل بچه را به عفت و جمیل می دهد و به انها میگوید که چیچک فرزند واقعی انهاست جیمل به این خاطرکه چند سال انها را زجر داده حسابی خلیل را کتک می زند. چیچک که دلتنگ خلیل است از خانه فرار می کند به نزد خلیل می رود اما خلیل او را برمی گرداند اما باز چیچک افسرده می شود محمت که از مادرش شنیده که چیچک خواهر اوست این موضوع را به چیچک می گوید چیچک غذا نمی خورد عفت به خلیل زنگ میزند اما خلیل از غفلت عفت استفاده می کند و چیچک را می دزدد. اقا عارف هم می میرد و بیشتر ثروتش را به ارزو می دهد اما ارزو می گوید که من دوست ندارم از پول او استفاده کنم. نعمت هم عاشق رییس دکترش شده است و قرار است با هم بیشتر اشنا شوند. بابای خلیل بعد از تماس خلیل به در خانه می رود و به عفت می گوید که خلیل در هتلی بیرون شهر است عفت می رود و از ان طرف عمه عفت به جمیل زنگ می زند که جمیل هم به دنبال عفت می رود. عفت بچه را برمی دارد برود که خلیل با اسلحه او را نشانه می گیرد جمیل از پشت می رسد و با هم درگیر می شوند عفت اسلحه را برمی دارد و می بیند که خلیل چاقو را در اورده تا جمیل را بزند شلیک می کند اما به جای خلیل تیر به جمیل می خورد و می میرد. و داستان تمام می شود واقعا بسیاربد تمام می شود داستان . و همه جماعت نسوان شهر شامل عفت و نیل و بتول و ان زن که در بار کار می کنند و کل زنان عاشق شهر در سوگ جمیل خان می نشینند.

بچه ها فیلمنامه های ترکی خوب شروع می شود مثل همین سریال عفت اما بعد انقدر فیلمنامه به بیراهه می رود و کش دار می شود که خاطرات خوب اوایل سریال را از بین می برد سریال عفت هم تا ازدواج عفت با علی احسان جالب بود اما بعد داستان دچار اشفتگی شد تغییر ناگهانی علی احسان از مردی مهربان و انسان دوست به هیولایی که همش جمیل و عفت ر ا اذیت می کند بسیار ناگهانی و غیرباور بود جمیل در ابتدا شخصیت بدی بود که بعد شد فرشته سریال و علی احسان شخصیت منفی سریال شد. ومن همچنان مانده ام که با کارهایی که نقش عفت انجام می داد و کلا غیر اخلاقی بود چرا باید نامش عفت باشد و کلا عفت خانم دائم در حال بی عفتی بود. جالب انکه اخر داستان اگر ادامه داشت حتما عفت با خلیل فرار می کرد و زن خلیل می شد .

 

 

خلاصه داستان, سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت,خلاصه داستان سریال های ترکی

 

خلاصه داستان, سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت,خلاصه داستان سریال های ترکی

 

خلاصه داستان, سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت,خلاصه داستان سریال های ترکی

 

خلاصه داستان, سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت,خلاصه داستان سریال های ترکی

 

خلاصه داستان, سریال عفت

خلاصه داستان, سریال عفت,خلاصه داستان سریال های ترکی

 

 

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

سریال ترکی عشق یکی از سریال های محبوب ترکیه است که در سایت معتبر IMDB نمره ۷ را گرفته است . سریال عشق به تازگی از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان پخش می شود.

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

خلاصه داستان سریال ترکیه ای عشق ask

اصلی تاندوگان در این سریال نقش شبنم دختر ثروتمندی رو بازی میکنه که در کودکی پدرش رو از دست داده و با مادرش (نباهات چهره)در خانه بزرگی زندگی میکنن. آزرا هازال کایا مربی تنیس شبنم ودوست پسر آزرا بنام کرم که  با آزرا هم دانشگاهی هم هست مربی شنای شبنم هستن

شبنم که از کرم مربی شناش خوشش اومده شب تولدش به او درخواست رقص میده که این موضوع باعث حسادت آزرا میشه ومتوجه میشه شبنم کرم رو دوس داره

یکشب پدر کرم که مقدارزیادی قرض بالا آورده با اسلحه خودکشی میکنه و طلبکارا بعد از مرگ او پسرش رو تهدید به مرگ میکنن وبه او میگن در کوتاهترین زمان ممکن باید پول روجور کنه .
آزرا و کرم که خیلی همدیگه رو دوس دارن وقرارازدواج گذاشتن به فکر فرو میرن که چطور پول رو جور کنن.یکروز شبنم سر بازی تنیس از هوش میره و آزرا اتفاقی میشنوه که دکتر به شبنم میگه اون مبتلا به بیماری لاعلاجیه و چند ماه بیشتر زنده نمیمونه در پایان این قسمت آزرا پیشنهاد عجیبی به کرم میده ومیگه برو با شبنم ازدواج کن .

 

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

داستان سریال عشق Aşk

جان و عذرا رسیدن باشگاه…جان به عذرا میگه اینجا دیگه واسه ماست.عذرا میگه یعنی چی؟جان میگه من میدونستم مامانم اینکارو میکنه واسه همین هم قرارداده خرید اینجارو از قبل آماده کردم عذرا خوشحال میشه میگه پس این بود نقشت؟جان میگه مگه میشه بدون تضمین تورو وارده همچین کاری کنم.الان میریم تو قرار دادو با احمد امضا میکنیم همه این زمینا و باشگاه ها واسه ما میشه .شغله جدیدمون و مدیرش هم عذرا ورال عشق منه.عذرا ذوق میکنه و باهم میرن تو.احمد میگه خوش اومدین و بهشون تبریک میگه . جان میگه اگه چکهارو وصول کردی و قرارداد هم آماده ست کارا رو شروع کنیم.احمد میگه نمیدونم چه جوری باید بهت بگم من از واگذاری اینجا منصرف شدم.جان عصبانی میشه میگه چه اتفاقی افتاد یهو؟؟آهان بزار خودم واست حدس بزنم نسلیهان ورال بهت زنگ زده و گفته ااگه این قراردادو ببندی نابودت میکنه تو هم قبول کردی.جان بلند میشه عصبانی میشه داد میزنه و شیشه کمد یارو رو میاره پایین میگه من چه طور بهت اعتماد کردم؟

عذرا جانو میبره بیرون.احمد به نسلیهان زنگ زد گفت چکارو فورا” براتون میفرستم….دکتر تلفنو میده به منشی میگه به خوده نسلیهان زنگ بزن بگو گوشی جامونده اونم زنگ میزنه میگه شبنم خانم امروز اومده بودن مطب گوشیشون جا مونده.نسلیهان میگه دکتر زنان اومده بود؟منشی هم میگه اره.به زودی یه خبره خوبی به شما میده از هیجانش گوشی رو جا گذاشته…نسلیهان تلفنو قطع میکنه و شبنم میره خودش گوشی رو میگیره و به شبنم نمیگه که به مامانش زنگ زده.عذرا جانو دلداری میده میگه مگه قرار نبود از همون اول محکم باشیم.جان میگه من باختم عذرا حالا چه جوری میخوایم زندگی کنیم؟ما حتی خونه نداریم من نمیتونم تو خیابون نگهت دارم.عذرا میگه من تو رو بدون پول خواستم…جان پا میشه بره عذرا میگه پشیمونی با من عروسی کردی جان هم قانعش میکنه و میگه مگه میشه و میره…یکی به شبنم زنگ میزنه میگه تبریک میگم جان عروسی کرده شبنم جا میخوره میگه ممنونم و سریع به جان زنگ میزنه میگه تو چرا به من نگفتی عروسی کردی مگه من همیشه بهت کمک نمیکردم.جان هم که عصبانیه میگه با هم رودر رو صحبت میکنیم و توضیح میدم.

 

 

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

سریال عشق Aşk جم تی وی

عذرا یه نامه واسه جان مینویسه میزاره کنار تخت بعد از اونجا میره…کرم میره سره مزار باباش میگه نمیخواستم اینطوری ازت یاد کنم اما هرچی برام گذاشتی واسم عذاب اورد من هیچ وقت مثل تو نمیشم..هیچ وقت بچمو بی پدر نمیزارم و…اورهان هم همه این حرفارو میشنوه.نسلیهان به صدف زنگ میزنه میگه شبنم بارداره میگه کرم با اینحال که میدونسته واسه شبنم خطرناکه نباید اینکارو میکرد.صدف هم میگه خب اونم با این بچه وارث میشه نسلیهان میگه واسم فقط سلامتی شبنم مهمه.عذرا میره پیش نسلیهان تا ببینتش به زورر وارده اتاق میشه چون اجه نمیزاشته اجه میگه نتونستم جلوشو بگیرم الان نگهبانا رو خبر میکنم.نسلیهان میگه مشکلی نیست به اجه میگه که بره.نسلیهان به عذرا میگه: اونجوری که میخواستی نشد فک کردی با جان ازدواج میکنی و یک زندگی راحت داری اما من نمیزارم.عذرا میگه از کجا میدونی من چه انتظاری دارم؟نسلیهان میگه:چقدر میخوای تا طلاق بگیری؟هرچی بگی بی چونه قبول میکنم.عذرا میگه فک کردی درد من پول شماست؟نسلیهان میگه مگه چیزه دیگه ای هم میتونه باشه؟عذرا میگه اگه من پول میخواستم قرارداد ازدواج رو امضا نمیکردم و واستون نمیفرستادم.نسلیهان جا میخوره.میگه کدوم قرارداد؟عذرا میگه من جانو دوست دارم انقدر هم دوستش دارم که حاضرم واسه اینکه اذیت نشه از زندگیش برم بیرون .جان میره هتل نامه عذرا رو پیدا میکنه و میخونه: جان عشقم دوست دارم نمیخوام زندگی سختی رو که پیش رو داریم به خاطره من تحمل کنی.من باهاش مشکلی ندارم چون بهش عادت دارم ولی تو نمیتونی.مادرت نمیزاره ما خوشبخت بشیم هرچی بیشتر اذیت بشی عشقت نسبت به من کمتر میشه ودرنهایت تموم میشه.

همین کافیه که بدونی خیلی دوست دارم و همیشه خواهم داشت…جان میگه وای عذرا نمیتونی اینکارو با من کنی.یکی از کارمندای نسلیهان دیده بود که اجه از روی میز پوشه عذرا رو برداشته نسلیهان میره سمت میزش بهش میگه اون پاکتو به من بده.پاکتی که تو کشوت هستو به من بده.اما اجه مقاومت میکنه و میگه خصوصیه نگهبان به اجه میگه اون کشوی شرکنه درضمن دیدن که پاکتو شما قایم کردین. اجه هم پاکتو پس میده نسلیهان میبینه که آره عذرا واقعا” توافق نامه ازدواجو امضا کرده بودو فرستاده بود بعد هم به نگهبان میگه اجه اخراج و بندازنش بیرون.نسلیهان میره خونه به صدف میگه من داشتم زندگیشو تباه میکردم…شبنم میاد خونه نسلیهان بهش میگه چه طور با خودت اینکارو میکنی؟نمیتونی به دنیاش بیاری وشبنم گفت من به هر قیمتی اونو به دنیا میارم نسلیهان گفت اگه چیزی بشه من کرمو با دستای خودم خفه میکنم.

اونم گفت من خودم خواست حامله بشم اما الان موضوع مهمی که باید راجع بش حرف بزنیم اوضاع بدیه که تو جان و عذرا رو قرار دادی…اورهان میره جلو.کرم میگه اینجا چیکارداری؟اورهان میگه اینجا قبره بابای منم هست.کرم میگه من بدهی مو دادم و مجازات هم شدم دیگه چی میخوای؟اورهان میگه من حالا حالاها باتو کار دارم.کرم میگه منو بکش .اورهان میگه من تورو نمیکشم.کرم یکم تهدیدش میکنه و میگه سره راه زندگی من قرار نگیر و میره…جان میره خونه به مامانش میگه الان خوشحالی؟ میتونی با ناراحت کردن بچه هات خوشحال باشی.مامانش میگه معذرت میخوام جان من اشتباه کردم توافق نامه رو میده به جان میگه عذرا اینو فرستاده بود و هیچی واسه خوش نخواسته .شبنم میگه دیدین راجع به عذرا اشتباه کردین؟اونم میگه معذرت میخوام.مامانش به جان میگه میتونین با عذرا اینجا زندگی کنین جان میگه مامان اینم یه بازیه جدیده؟اما میگه نه این بازی نیست جان هم خوشحال میشه و سریع میره.عذرا رفته پیش ملیس میگه جان ناراحت میشه اما فراموش میکنه همونطورکه کرم منو فراموش کرده اونم فراموش میکنه نمیخوام بیشتر از این به خاطره من اذیت بشه.همون لحظه جان میاد خونه ملیس .به عذرا میگه زود باش میریم خونه.عذرا میگه خونه؟جان میگه مامانم منتظره ماست .عذرا و ملیس خوشحال میشن و عذرا بغلش میکنه.جان و عذرا میرن خونه مامان جان از عذرا معذرت خواهی میکنه میگه ببخشید راجع به شما اشتباه میکردم و…عذرا میگه حالا که همه باهمیم چیزه دیگه ای مهم نیست.صدف هم بهشون تبریک میگه و میگه باید یه عروسی بگیریم جان میگه اگه شما بخواین حتما”.

خلاصه داستان سریال عشق Aşk

 

شبنم تو اتاقش داره آماده میشه که یهو معدش تیر میکشه اما خودشو جمع و جور میکنه و میاد پایین.با عذرا رو بوسی میکنه و تبریک میگه…شبنم به عذرا اینا میگه که بارداره…جان میگه واست خوب نیست اما شبنم همون حرفارو میزنه که میخوام مادر بشم.مامانش میگه تو الان یه زن تنهایی اما شبنم میگه دیگه تنها نیستم قراره با کرم یه زندگی جدیدی رو شروع کنیم همون موقع هم کرم میرسه.عذرا و کرم چپ چپ همدیگرو نگاه میکنن کرم به هردو شون تبریک میگه.نسلیهان میگه میخوام همه کناره هم باشیم خوشبخت بشین همون لحظه صدای زنگ در میاد کسی نیست به جز اورهان.همه بلند میشن که ببینن کی اومده.کرم و عذرا حسابی جا میخورن.اورهان میگه چه خانواده خوشبختی اما من بازم دعوت نیستم.کرم میگه تو اینجا چیکارداری؟نسلیهان میگه شما کی هستین؟اورهان میگه من راز این خانوادم.شبنم میگه این یعنی چی؟ جان میگه از چه رازی داری حرف میزنی؟ کرم میگه فورا” از اینجا برو بیرون اما اورهان میگه من جایی نمیرم .جان میگه اگه مشکلی دارین بعدا” حلش کنیم امروز یه روز خاصه.اورهان میگه منم اومدم تا خاص ترش کنم اومدم برای برادره خودم آرزوی خوشبختی کنم…کرم میگه گمشو برو وگرنه…اورهان اسلحه شو درمیاره جان میگه از خونه ما برو بیرون اما اورهان میگه من اومدم شمارو از دروغها خلاص کنم اورهان یه عذرا و کرم میگه شروع میکنین تعریف کنید یا من تعریف کنم؟کرم میگه بهت اجازه نمیدم خوشبختیمو ازم بگیری اورهان میگه: چه غلطی میخوای بکنی؟کرم میگه کاری که باید از اول میکردم میپره سمت اورهان تا اسلحه رو ازش بگیره و به طرف خوده اورهان شلیک کنه همه داد میزنن که کرم نه..

ولش کن اما دیگه دیر شده اسلحه دست جفتشونه و هردو مقاومت میکنن که یهو اورهان دستش میخوره و شلیک میکنه و تیر میخوره به شبنم چون جلوشون وایساده بود و میفته تو بغل جان..کرم اسلحه رو از اورهان میگیره و اورهانو با تیر میزنه و بعدش میره سمت شبنم همه متعجبن نمیدونن چی کار کنن…شبنم خونی افتاده زمین و جان و کرم هم کنارش .کرم داد میزنه میگه شبنم نه…یه کاری کنین آمبولانس خبرکنید…نشون میده آمبولانس داره شبنمو میبره نسلیهان و صدف هم پشتش میرن نسلیهان داد میزنه میگه شبنم توروخدا چشماتو باز کن عذرا و جاان هم پشتشونن اما وقتی شبنم رو میزارن تو آمبولانس روشو هم میکشن که نشون بدن شبنم مرده…

(نسلیهان داد و بیداد میکنه و تو بغل صدف غش میکنه)از اون طرف هم پلیسا دارن کرمو میبرن عذرا اون وسط فقط نگاه میکردو باورش نمیشد.صبح میشه مراسم خاکسپاری شبنمو نشون میده و عذرا داره از دور یواشکی نگاه میکنه…کرم هم منتقل میشه به زندان …صدف و نسلیهان بعدش میرن خونه و همش گریه میکنن.جان هم وضعش بدتر از همه اینا …کرم تو زندان عکس شبنمو نگاه میکنه و فک میکنه.بعد از گذشت چند روز جان و عذرا نشستن نزدیک ساحل.جان به عذرا میگه چراترکم کردی؟چرا بعد از اون اتفاق تو هم رفتی؟عذرا میگه یادته از من پرسیده بودی کرم باهات چه نسبتی داره؟جان میگه آره.عذرا میگه کرم دوست پسرم بود.اونو من به سمت شبنم هول داده بودم .جان میگه: تو داری چی میگی؟ عذرا ادامه میده مسئول همه چیز منه .

جان درحالی که تعجب کرده و بغض میگه: داری دروغ میگی؟اما عذرا میگه نه متاسفانه راسته ولی واقعا” عاشقت شدم حتی اگه همه چیزو از نو شروع کنیم من نمیتونم فراموش کنم همیشه خاطرات گذشته بینمون میمونه .جان میگه از اینجا برو.عذرا میگه واقعا” متاسفم و از اوجا میره….پایان

 

 

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان, سریال کره ای سرزمین آهن,خلاصه قسمت آخر سریال کره ای سرزمین آهن,بیوگرافی بازیگران سریال کره ای سرزمین آهن

 سرزمین آهن محصول۲۰۱۰ کشور کره است که در گونه تاریخی و رزمی ساخته شده است. این سریال به تهیه‌کنندگی چو جونگ سو و جانگ سو بونگ ۳۲ قسمت دارد و محصوله کمپانی MBC کره است. جی سونگ، با چونگ اُک، یو اُه سینگ، سئو جی های، کو جو ون و کانگ بیلاز بازیگران اصلی این مجموعه هستند. این سریال داستان زندگی کیم سورو فرمانروای خشن و باهوشی را روایت می‌کند که برای به دست آوردن تاج و تخت با برادر ناتنی خود وارد مبارزه می‌شود.

مجموعه سرزمین آهن هر روز جز جمعه‌ها ساعت ۲۰ و۴۵ دقیقه پخش می‌شود و باز پخش این سریال، روز بعد ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه خواهد بود

 

 

خلاصه داستان, سریال کره ای سرزمین آهن,خلاصه قسمت آخر سریال کره ای سرزمین آهن,بیوگرافی بازیگران سریال کره ای سرزمین آهن

داستان این مجموعه مربوطه به سومین ملکه عصر گوریوست که بر علیه مردم تانگیوسیک از مانچوریا میجنگه تا بتونند سرزمینهای قدیم یشون رو احیا کنند.
بانو سانگدوک (چا شیرا) در جوانی بیوه شاه می شود و بعد از مرگ شوهرش ،برادر سانگدوک به سلطنت می نشنید.این اتفاق مصادف با زمانی است که دشمنی گوریو و گوگوریو بیشتر شده و تلاش های سانگدوک برای بیرون کردن دشمنان از مناطق شمالی کشور ، منجر به تهدید وی از جانب شاه (برادرش) می شود.
شاه برای تحت فشار قرار دادن سانگدوک ،تنها فرزند پسری او را نزد خود نگه می دارد و دیدار مادر و فرزند را قدغن میکند….بعد از مدتی شاه که فرزند پسری ندارد و مجبور شده خواهرزاده خود را به عنوان ولیعهد انتخاب کند ،همسر دومی میگیرد تا اینکه….در این سریال ترکیبی از عشق ، مبارزه ،جنگ ،زیاده طلبی و حسرت را می بینید

فرمانروا (زن) چون چو، نوه پادشاه گون (Wang Gun) اولین پادشاه کوریو (The First Emperor of Goryeo) میباشد. او روح بزرگ و بینش پدر بزرگ خود را به میراث برده بود.
فرمانروا چون چو، در برابر دشمنانی که سعی در فروپاشی و نابودی کوریو داشتند مبارزه کرد و فرمانروای زن آهنین لقب گرفت (The Iron Empress)، کسی که از برادر، فرزند پسر و حتی عشق خود برای رسیدن به یک امپراتوری موفق گذشت.
در دوران کوریو، زنان همچون مردان جایگاه داشتند و قدرت و وجهه آنها با مردان برابری داشت.
معنای چون چو : هزار پاییز

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

خلاصه داستان سریال کره ای سرزمین آهن

طراحی و توسعه توسط بهترین بک لینک